کمر خم کرد هرکس بُرد بار عشق را بر دوش
«جوان»شد پیر، «گل»شد سر به زانو، «بید» شد مجنون
#فاضل_نظری
@robaiiyat_takbait
سرگشتهٔ چشمان سیاهت شده ام
جادوی صراحت نگاهت شده ام
شبگرد غریبه ام که در کوچهٔ عشق
چون برکه دچار روی ماهت شده ام
#محمد_صادق_بخشی
#عضو_کانال
@robaiiyat_takbait
من عاشقی از کمال تو آموزم
بیت و غزل از جمال تو آموزم
در پردۀ دل خیال تو رقص کند
من رقص خوش از خیال تو آموزم
#مولانا
@robaiiyat_takbait
به روزِ مرگ هم حتی تفاهم نیست بینِ ما
که من رختم سفید است و سیاهم را تو می پوشی...
#محمود_خرازی_فرد
@robaiiyat_takbait
دلت هرگز نمیگشت این چنین آلوده و تیره
اگر چشم تو می دانست شرط پاسبانی را
#پروین_اعتصامی
@robaiiyat_takbait
روزِ شادی همه کس یاد کند از یاران
یاری آنست که ما را شبِ غم یاد کنید...
#خواجوی_کرمانی
@robaiiyat_takbait
تو آبروی منی، پس مخواه بنشینم
رقیب تاس بریزد به شوق بردن تو
#حسین_زحمتکش
@robaiiyat_takbait
یک تن نیافتیم که فهمد زبان ما
همشهریاند مردم و ما در میان غریب!
#واعظ_قزوینی
@robaiiyat_takbait
مرگ را همسنگ با هجران مدان ای دل که من
بارها سنجیدهام مردن یکی، هجران صد است
#طالب_آملی
@robaiiyat_takbait
بیش از دو دستِ شخص به خواهش دراز نیست
من این دو دست را ز دنیا کشیدهام
#کلیم_کاشانی
@robaiiyat_takbait
چون سایه که روی بدنم افتاده
یا لکّه که بر پیرهنم افتاده
در تکتک عکسهام تنهایی هست
دستی است که دور گردنم افتاده
#جلیل_صفر_بیگی
#واران
@robaiiyat_takbait
پشت و روی نامهی ما هردو یک مضمون بود
روز ما را دیدی، از شبهای تار ما مَپُرس
#صائب_تبریزی
@robaiiyat_takbait