فقط منم که اینقدر دیوونم میرم سراغ اهنگایی که توش یه عالمه خاطرست و ناراحتم میکنه؟
من حتی اگه برم سیاره توت فرنگیای که آبشاراش شیرکاکائوییِ و همه چیز مغازههاش مجانیِ و سیب زمینی سرخ کردههای زیادی داره و همین طور لازانیا و همه چیز روال باشه بازم یه "تو" هست که ذهنم و درگیر خودش کنه و نذاره از فرصت طلاییم به خوبی استفاده کنم .
من مقدار کمی خون در رگهایم دارم ؛ بقیهاش را مقدار زیادی استرس ، کلافگی ، اورتینک ، بیخوابی ، ترس از گذشته و اینده و اعتماد به نفس پایین تشکیل داده است .
امیدوارم اونی که همین الان منتظر نوتیف پیامش هستین بهتون پیام بده . .
ـ شبتون بخیر 💚 "
تو خانواده ی منی ؛ شاید بحث کنیم شاید یکم از هم ناراحت بشیم شاید یکم دلخور باشیم ؛ مهم نیست بینمون چه بحثی شده
فقط کافیه صدام کنی ، با شنیدن صدای همدیگه همه اون مشکلات فراموش میشن
دیگه فقط بغلِ همو میخوایم نه دعوا نه ناراحتی و نه هیچ چیزی . .
جمله دوستت دارم زيبا ترين ، مخرب ترين ، اميدوار كننده ترين ، آرامش بخش ترين و دلگرم كننده ترين دروغ آدم هاست .
دلم یه بارون درست حسابی میخواد
انقدر حسابی که آب جمع بشه توی چالهها
باهم چکمه هامونو بپوشیم بریم زیر بارون
دستای همو بگیریم و همزمان بپریم تو چالهها
درسته لباسامون گلی میشه و خیس میشیم
درسته یکم کثیف کاریه
ولی من عاشق هر لحظه ی این کثیف کاری کنار توام =)
اگه آدما رنگ داشتن ، اون یه روح ابی داشت آبیِ فیروزه ای با رگه های طلایی با صدایی که بلد بود قشنگ ترین کلمات و کنار هم بچینه و مثل یه لحاف صد لایه از عشق بندازه روی شونه های قندیل بسته از سرما ، اون پسر تا ابد گوشهی قلبم میمونه توی اخرین کوچه از خاطرات شیرینم طبقهی دوم خونهای که هیچوقت رنگ اشک به خودش ندیده بود و سبز ترین جاده ی دنیا رو داشت ، اره عزیزِ قلبم ، تو برای من همیشه اونجا میمونی ؛
تو خیلی چیزارو نمیدونی
تو نمیدونی چقدر یواشکی نگاهت کردم و تو دلم قربون صدقت رفتم
تو نمیدونی چه جاهایی با اینکه دورم پر آدم بود ، فقط به بودن تو احتیاج داشتم
تو نمیدونی چقدر به داشتنت افتخار کردم
تو نمیدونی چه شبایی قبل از خواب بهت فکر کردم
تو نمیدونی وقتایی که خواب بودی چقدر نازت دادم و باهات حرف زدم
تو نمیدونی چقدر وقتی ازم دور بودی نگرانت شدم
تو نمیدونی چقدر دوست داشتنت تو قلبم ریشه کرده ؛
تو همهی منی . .
بعضی حسا تکرار نشدنین ، مثل حسِ عاشقی که فقط و فقط محدود به یک نفره ، درواقع اولین عشقت همون آخرین عشقته ، بعد از اون اگه به کسی حسی داشتی اون حسه فقط و فقط دوس داشتنه، عشق نیست ، یا اگه بعد از اون فکر کردی دوباره عاشق شدی اون اولین باره عشق نبوده و حسِ دوس داشتن بوده . .
ما دور بودیم از هم دیگه ، توی دنیایی با هم آشنا شدیم که بهش میگن مجازی . ولی تو واقعی ترین اتفاق مجازی زندگیمی ، تو واقعی بهم صبح بخیر و شب بخیر میگی و من واقعا با دوست دارم گفتنای تو حالم خوب میشه . هنوز نتونستم بغلت کنم ، ولی خط به خطِ زندگی همو حفظیم ، خط به خط زندگیتو ، خط به خطِ صداتو و خط به خطِ چتامونو حفظم . و با خط به خطش زندگی میکنم . تو اتفاق قشنگِ دنیایِ منی دنیایی که با دنیای واقعیِ آدما خیلی فاصله داره .