eitaa logo
🌸 رمان بهشت 🌸
5هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
11 فایل
🍀وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد🍀 🍃رمان آنلاین🔶روزی ۲ پارت🍃 #پارت گذاری همه روز ها ❤️ #تبلیغات 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1871446027C496dce5861
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴خیرین باغیرت برای تامین هزینه و توزیع فوری پتو در لبنان یاعلی بگید؛کمبود شدید پتو در سوز سرمای لبنان شرایط را سخت کرده است ▪️فعالیت های جبهه‌ جهانی‌ شباب‌المقاومة در امور لبنان با هماهنگی دفاتر رسمی حزب‌الله لبنان در قم و بیروت انجام می‌شود. ◽️جهت کمک به تامین پتو برای مردم بی‌پناه لبنان و امور اجتماعی مربوطه کمک‌های خود را به بنام «جبهه جهانی شباب المقاومة» به این شماره کارت واریز نمایید.👇👇
6037997750004344
🔸 کانال رسمی شباب المقاومة👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3545694224Ccf85b685fb
چیزای قشنگ هیچوقت دنبال خودنمایی نیستن)🤍
هدایت شده از ♦️پیشنهاد ویژه♦️
🔴 با اینکه صورت زیبایی داشتم ولی پوستم سبزه بود. خانواده شوهرم همه سفید و بلوری.🥺 تازه بخاطر قرص های جلوگیری، صورتم پر از لک شده بود.دیگه شده بود غوز بالا غوز😢 تا اینکه یه روز توی حرم امام رضا(ع) با یک خادمی آشنا شدم که خودشون کرم سازی بودن. این هدیه ی🎁 امام رضا به من داشکسته بو د.🙏 به شکرانه ی لطف این خادم بزرگوار کانالشون رو‌ میذارم تا همه بتونن استفاده کنن👇 https://eitaa.com/joinchat/3429696171C2d7774ed10
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله: صبورانه در انتظار گشايش بودن ، عبادت است... 📚 ، ص۴۱ صبح بخیر
هدایت شده از ♦️پیشنهاد ویژه♦️
"عجله کن مینو ... ممکنه بیان اینجا" قبل اینکه جواب بدم در با فشار باز شد کیان پرت شد رو زمین. سه تا خوناشام سیاه تو چشم به هم زدنی وارد شدن کیان خیلی سریع زیر پایی فلزی که رو زمین بودو پرت کرد سمت صورت خوناشامی که خیره به من بود. خوناشام با کیان درگیر شد و از این موقعیت استفاده کرد و به کتفش حمله کرد. هم زمان با پیچیدن فریاد پر از درد کیان تو اتاق ، به اون عوضی حمله کردم گردن کثیفشو لمس کردم . جلو چشمام خاکستر شد اما پیراهن سفید کیان خونی بود. https://eitaa.com/joinchat/1718551518C1751a467fb موضوع رمان در مورد دختریه که به طرز شگفت انگیزی با ظاهر شدن خالکوبی فرشته مرگ روی کتفش ، با گروهی از خوناشام های چند صد ساله رو به رو میشه… https://eitaa.com/joinchat/1718551518C1751a467fb اولین و ممنوعه ترین کانالیه که رمانی با موضوعه عاشقانه ، اکشن ، خون آشامی میزاره😍 پس زود جوین شو تا پاکش نکردم👆
┄┅┄┅┄┅༺💚༻┅┄┅┄┅┄ 📗⃟🍀 با شنیدن این حرف آرون نگاهی بهم انداخت و زیر لب تشکری کرد. مشغول بازی کردن با غذاش شد. می‌دونستم حالت تهوع داره؛ اما به هرحال باید طبق برنامه غذایی پیش می‌رفت. - دخترم چرا چیزی نمی‌خوری؟ سرش و بلند کرد و گفت: - من؟ نه... خب یعنی یکم توی خونه غذا خوردم، به همین خاطر سیرم. پوزخندی کنج لبم نشست... واقعاً این همه دروغ...؟ نصف غذاش و که خورد، پارچ آب رو برداشت تا برای خودش آب بریزه؛ اما یهو پارچ از دستش رها شد و با صدای بدی شکست. هنگ کردم! خودشم شوکه بود. آب دهنش و قورت داد و درحالی که چشماش پر از اشک بود، گفت: - ببخشید... معذرت می‌خوام! خودم جمعش می‌کنم. پیمان پوزخندی زد که مامان گفت: - آروم باش دخترم، چیزی نشده... جمعش می‌کنیم، پیش میاد دیگه. آرون اما دستاش می‌لرزید. دستم و جلو بردم و کاسه‌ی ترشی رو این‌طرف‌تر گذاشتم و در همون حین دستم رو به آرون زدم. دستش و پایین آورد که محکم گرفتمش. سردِ سرد بود! ┄┅┄┅┄┅༺┄💚༻┅┄┅┄┅
هدایت شده از ♦️پیشنهاد ویژه♦️
🎁🎁 یکی بخر دوتا ببر 🎁🎁 یه تابلوفرش بخر یکی‌ام ما بهت هدیه میدیم 😎 🤔تابلوفرش میخام چیکار👇 یک انتخاب درسته برای 🎁 دادن و سورپرایز کردن 🥳😘 🖼 هدیه مدیر به کارمندان 🖼 هدیه به دوستان و آشنایان 🖼 هدیه به معلم‌ یا مدیرتون 🖼 هدیه به اعضای خانواده 🖼 هدیه به افراد خاص زندگیتون و درکل یه هدیه خـــاص برا عزیزانتون که براشون ماندگار هم باشه ⬅️ تابلوفرشه 🧨 تابلوفرش عمده و تک، عکس شخصی 📮ارسال رایگان در کاشان برای سفارش من اینجام 👇 💎@tablo_toranjj 🍊تابلوفرش ترنج 👇 https://eitaa.com/joinchat/1300497243C2221c52b80
شوقُ إلیكَ؛ کَشوق المجدب مطراً... -اشتیاق من به تو مانند اشتیاق زمین خشک به باران است- عصر بخیر