┄┅┄┅┄┅༺💚༻┅┄┅┄┅┄
#پارت_196📗⃟🍀
#اعتیادبهعشقِتو
#به_قلم_ثمین
نفس پر حرص و کلافهام رو بیرون دادم و نگاهی به دفترم انداختم.
با دیدن برگهی مچاله شده که فرمولام و توش نوشته بودم، ماتم برد.
- وای خدایا... این که فرمولای خودمه. من الان دقیقاً گل به خودی زدم. فقط و فقط گل به خودی...
چشمام و روی هم فشردم و در حالی که موهای خودم و میکشیدم، با جیغ گفتم:
- تیام! به خدا که تلافی میکنم... به خدا که تلافی میکنم! به خدا که نوبت منم میشه. آخه به تو چه که من درس میخونم یا نه؟ به تو چه؟ مگه تو وکیلوصیِ منی؟ ای خدا!
فرمولای پاره شدهام رو با غم نگاه کردم و در حالی که دیگه اشکم داشت در میاومد، گفتم:
- خدایا...
با فکر به اینکه بازم قراره غر بزنم، حرفم و خوردم و گفتم:
- نه خدایا... طی این خرابکاریهای اخیر، نتیجه میگیریم نباید غر بزنم؛ چون سرعتم کمتر میشه. باید روی تیام و کم کنم!
با لحنی پر از غم گفتم:
- پس لطفا نگران نباش خدایا خودت و شکر کن.
┄┅┄┅┄┅༺┄💚༻┅┄┅┄┅
🔴 کودکان لبنانی در سرمای شدید لبنان نیاز ضروری به شیرخشک دارند؛مادران بیروتی را تنها نگذاریم😞
💢 کمکهای شما بطور مستقیم به این نوزادان مظلوم خواهد رسید. تمام برنامههای مجموعه شبابالمقاومة با هماهنگی دفاتر رسمی حزبالله لبنان در بیروت و قم صورت میگیرد.
🔸 کمکهای خود به مردم لبنان و امور اجتماعی مربوطه را به شماره زیر واریز کنید👇👇
🔻
6037997750004344بنام: «جبهه جهانی شباب المقاومة» 🔸 الجبهة العالمية لشباب المقاومة https://eitaa.com/joinchat/3545694224Ccf85b685fb
روزگاری خانه هامان سرد بود
بردن نفت زمستان درد بود
يک چراغ والور و يک گرد سوز
زيرکرسی با لحافی دست دوز
خانواده دور هم بودن همه
در کنار هم می آسودن همه
روی سفره لقمه نانی تازه بود
روی خوش درخانه بی اندازه بود
آن قديما عاشقی يادش بخير
عطر و بوی رازقی يادش بخير
عصر پست و تلگراف و نامه بود
روزگار خواندن شه نامه بود
.
🔴سفارش نقاشی چهره 🔴
❤️ ߊܝ̇ ܥ݆ܣܝܘ ߊࡅ߳ߺߺܙ ࡅ߳ࡎࡐࡅ࡙ܝے ܢ̣ܘ ࡅ࡙ߊܥ ܩߊࡅ߭ܥࡅ߭ـے ܢ̣ܢܚߊܝ̇
❤️ܢ̣ܣࡅ߳ܝࡅ࡙ࡍ߭ ࡐ ܝ̇ࡅ࡙ܢ̣ߊࡅ߳ܝࡅ࡙ࡍ߭ ܭߊܥࡐ ܥܝ ܩࡅ߭ߊܢܚܢ̣ߺ ܣߊے ܩܟܿࡅ߳ܠܦ̇ߺܙ ܝߊ
❤️ ࡅ߳ࡐ ܣܥࡅ࡙ܘ ܢ̣ܥܘ .
❤️ܢ̣ߊ ࡅ߳ߊܢ̣ܠࡐ ࡅ߭ܧߊܢܚ݅ܨ ܥ݆ܣܝܘ ࡃܝ̇ࡅ࡙ܝ̇ߊࡅ߭ࡅ߳ߺߺܙ ߊ߬ࡍ߭ ܣߊ ܝߊܟܿࡐܢܚ݅حߊܠܙ ܭࡍ߭ 😍
ܧܢ̣ܠܙ ߊܝ̇ ܢܚܦ̇ߊܝܚ݅ࡍ حࡅ߳ܩߊ ߊܝ̇ ߊ߬ࡅ݅ߺߊܝ ܣࡅ߭ܝܨ ܭߊࡅ߭ߊܠܙ ܥࡅ࡙ܥࡍ߭ ܭࡅ߭ࡅ࡙ܥ 🎨🎨
https://eitaa.com/joinchat/1623393114Cf8907bb3c0
عاقبت این شبِ تاریک سحر خواهد شد
به رُخِ حضرتِ خورشید نظر خواهد شد
دلِ غمدیدهی ما گـر به وصـالت برسد
سینهی سنگی ما ، دُر و گُهر خواهد شد
شبتون بخیر آقای مهربانم
تعجیل در ظهور #امام_زمان صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج
هدایت شده از ♦️پیشنهاد ویژه♦️
راز کسب درآمد میلیونی رو از زبان یک دندانپزشک سابق بشنو 👨⚕ 🤩
اینجا همه چیز رو برات مهیا کرده تا از صفر میلیونر بشی 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2360673003Ccceafb68a9
بزن رو لینک و ببین چطور
از دانشجو تا سرپرست خانوار رو از صفر کشونده بالا☝️👩🏫👩👧👦
هدایت شده از تبلیغات همشهری
هیچ بچه ای حق ورود به این کانال رو نداره
👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3389063564Ca275d19eb9
A09
جویـن ندی از دست رفته🤦♂
https://eitaa.com/joinchat/3389063564Ca275d19eb9
⛔️زیر 20سال بیاد حذف میشه⛔️
هدایت شده از تبلیغات همسران💓
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درمان سریع سفیدی مو توسط شرکت فناور درمان🇮🇷
تنها با یک دوره مصرف متوجه بازگشت موهایتان به رنگ اصلی خواهید شد. 😍🤩
بـیـش از ۳۰هـــزار خـانم و آقـا
از این روش معجزه_آسا نتیجـه گرفتن 🪄
روی لینک زیر کلیک کنید 😃👇
https://www.20landing.com/141/1746
https://www.20landing.com/141/1746
┄┅┄┅┄┅༺💚༻┅┄┅┄┅┄
#پارت_197📗⃟🍀
#اعتیادبهعشقِتو
#به_قلم_ثمین
آهی عمیق کشیدم و موهام و پشت گوشم دادم.
مشغول نوشتن فرمولها شدم...
دیگه به ساعات آخر زمانی که معین شده بود میرسیدیم و از اونجایی که هیچ امیدی نداشتم، دلم میخواست بخوابم؛ اما میدونستم خوابیدن فقط اوضاع رو بدتر میکنه.
یک ساعت تا پایان زمانم مونده بود و دیگه نمیتونستم چشمام و باز نگه دارم.
اگر تا ساعت ۹ فردا صبح بهم وقت میداد من قطعاً تمومشون میکردم.
یه لحظه با خودم گفتم الان این همه زمان دادن توقع زیادی نیست؟
چرا توقع زیادی بود؛ ولی من گناه داشتم.
من تازه از خونه نجات پیدا کرده بودم؛ اما ظاهراً از چاله در اومدم و افتادم تو چاه...
سردرد شدید داشتم و به زور چشمام و باز نگه داشته بودم.
فقط یک ساعت دیگه مونده بود و من تنها ۴۵ تا فرمول نوشته بودم.
این یعنی وای به حالم...
┄┅┄┅┄┅༺┄💚༻┅┄┅┄┅
♥️
چه مؤمنانه نام مرا آواز ميكنى!
و دل ات كبوتر ِآشتى ست
درخون تپيده به بام ِتلخ.
با اين همه چه بالا چه بلند
پرواز ميكنى! ...
#احمد_شاملو #دلنوشته #عشق
♥️