#حدیث_روز💚
🕊🍃امام محمد باقر علیه السلام :
🌤گويا ياران قائم را مى بينم
🍃كه بر شرق و غرب عالم مسلّط شده اند
🌸و هيچ چيزى نيست مگر آن كه از آنها فرمان مى برد.
📚كمال الدّين ص673
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رهبــــــــــــــــــــرانہ💚
▪️صمیمانهترین لحظات دیدارهای رهبر انقلاب:
از عوض کردن چندباره انگشتر تا عکسهای یادگاری....
❤️پای این عشق
اگر جان بدهم
جا دارد ...
#رهبرم❤️
#مستند_غیر_رسمی..
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم
مهدی جان♥️
جانمن
جانانِمن...
عشقبیتکرارمن
شوقِدیدارتودارد
دیدهیگریانمن :)
#یاایهاالعزیز🌱
#االهم_عجل_لولیک_فرج
هدایت شده از تبلیغات گسترده ایتا
مجموعه کامل سریال های خانگی:
#آقا_زاده #موچین. #مانکن
#همگناه. #دل
#خواب_زده #گلشیفته #عاشقانه
دانلود رایگان تمامی سریالهای نمایش خانگی در بزرگترین مرجع دانلود فیلم👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2441216032C538ac152cd
دانلود مستقیم و بهترین ڪیفیت👌
😍دنیای انیمیــــــــــــــشن👇👇
https://eitaa.com/joinchat/188874814Cbda96b936c
هدایت شده از 🎀پِرَنسِــ👑ــس🎀
#فووورری_مهم
🔴افشاگری حقیقتی ناگفته و پنهان از تاریخ و دلیل واقعی شهادت حاج قاسم😢😱👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1752760323C3dffc8e554
🔴کنترل تمام برق و دریچه های بزرگترین سد امریکا در دستان سربازان غیرتمند سپاه پاسداران👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1752760323C3dffc8e554
🔴خاک آمریکا زیر پوتین سربازان سپاه جنگ جنگ درون خاک امریکا بعد از 200 سال👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1752760323C3dffc8e554
🌸با یاد تو
✨عشق و شور، معنا دارد
🌸در محضر تو، حضور معنا دارد
✨آوای خوش نیایش صبحدمان
🌸هنگام طلوع نور، معنا دارد
✨باتوکل به اسم اعظمت
🌸آغازمیکنیم روزمان را
✨الهی به امید
🌸روزی سرشار از برکت
﷽
سـ⛄️ـلام
روزتون پراز خیر و برکت💐
امروز پنجشنبه
🌷🍃سلام
بـہ صبح امروز
خوش آمدین !
🌷🍃صبحتون بخیر و شادے
روزتون پربار
و لحظاتتون شیرین
🌷🍃براتون روزے آرام
ولے پرشور و زیبا
و پر از نغمـہ هاے خوش زندگی
آرزو مے ڪنم
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
5.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛄️لحظهها را درياب
❄️زندگی در فردا نه
⛄️همين امروز است
❄️راه ها منتظرند تا تو هرجا كه
⛄️بخواهی برسی
❄️لحظهها را درياب
⛄️پای در راه گذار
❄️رازِ هستی اين است ...
#سهراب_سپهری
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حجاب💚
⚫️ چرا پسرها بعد از رابطه با دختر با
همون دختر ازدواج نمی کنند⁉️
⚠️سو استفاده ابزاری از دختران...
پیشنهاد بنده بسیار زیبا👆👆
#فورواردفراموش نشه تا آخرش ببینین👌👌👌
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🕊•
#فاطمیــــــــــــــــــــہ💚🥀
#کلیپمناسبتے…🎥
تاچشمبهمزدیمباز✨
فاطمیهرسیده....💔
هنوزلباسمشکیبویمحرممیده🌱
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈
✨ قسمت👈صد و چهل و یکم ✨
همه خندیدن.سوالی نگاهش کردم.محمد گفت:
_مطمئنی شوهرت هم موافقه که ما خیلی خوش اومدیم؟!😂😜
دوباره همه خندیدن.😀😃😄😁😂به آقاجون و مادروحید نگاه کردم بعد به بابا و مامان،باتعجب گفتم:
_خبری شده؟!!!😅😳
بازهم همه خندیدن.من و وحید بیشتر گیج میشدیم.گفتم:
_چرا من هرچی میگم شما میخندین؟!! چیشده خب؟!! بگین ما هم بخندیم.😅
نرگس گفت:
_یعنی مثلا شما یادتون نبود که امشب ششمین سالگرد ازدواجتونه؟!😁
باتعجب گفتم:
_یعنی شما برای سالگرد ازدواج ما،همه هماهنگ کردین که امشب بیاین اینجا؟!!!!😅😳
همه باهم گفتن:بله.
بعد دوباره خندیدن.من و وحید باتعجب به هم نگاه میکردیم،همه میخندیدن.آروم به وحید گفتم:
_اینم غافلگیری شماست؟😅
وحید گفت:
_نه به جان خودم.منم خبر نداشتم.😁
علی گفت:
_چرا پچ پچ میکنین؟😂
گفتم:
_فکر نمیکردم من و وحید اینقدر برای شماها مهم باشیم.😅
محمد گفت:
_وحید که برای ما مهم نیست،ما بخاطر تو اومدیم.حالا خانواده موحد رو نمیدونم ولی فکر نکنم اونا هم بخاطر وحید اومده باشن.😝😂
دوباره همه خندیدن.😀😃😄😁😂سکوت شد.همه بالبخند به من و وحید نگاه میکردن.من و وحید هم به هم بعد به بقیه نگاه کردیم.بعد همه باهم بلند خندیدیم.😂😂😅😁😄😀
نجمه کیک🎂 رو آورد،روی میز جلوی من و وحید گذاشت.نرگس🔪 هم یه چاقو از آشپزخونه آورد و به وحید داد.وحید گفت:
_چکار کنم؟!!
همه خندیدن.😀😃😂😁آقاجون گفت:
_همون کاری که با کیک خودتون میخواستین بکنین...کیک ببرین.😁
وحید به همه اشاره کرد و باتعجب گفت:
_الان؟!!!😳 اینجا؟!! 😳اینجوری؟!!!😳
محمد باخنده گفت:
_تو هم که چقدر خجالتی هستی،اصلا روت نمیشه.😜
دوباره همه خندیدن.وحید یه کم به کیک نگاه کرد.یه کم به چاقوی تو دستش نگاه کرد.یه کم به بقیه که داشتن بهش نگاه میکردن،نگاه کرد.بعد به من نگاه کرد.بالبخند گفت:
_چی فکر میکردیم،چی شد.😆
همه خندیدن.😂گفت:
_چاره ای نیست دیگه.بیخیال نمیشن.😂
به کیک نگاه کردم.گفتم:
_چه کیک قشنگیه!☺️
نجمه گفت:
_سلیقه ی منه ها.😌
گفتم:
_کلا همش زیر سر شماست.😅
کیک رو بریدیم.بعد پذیرایی کیک🍰🍊🍇 و میوه و شیرینی و بعد کلی شوخی و خنده،نجمه گفت:
_اگه گفتین حالا وقت چیه؟🤔
وحید بالبخند گفت:
_وقت خداحافظیه.😆
همه بلند خندیدن.حتی منم خنده م گرفته بود.😀😃😄😁😂😂محمد باخنده گفت:
_گفته بودم امشب وحید ما رو از خونه ش بیرون میکنه ها.😂😜
دوباره همه خندیدن.وقتی خنده همه تموم شد،نجمه گفت:
_نخیر،وقت هدیه هاست.😁
وحید گفت:
_هدیه هم آوردین؟!! آفرین.خب کو؟!😜
علی گفت:
_منظور هدیه شما به خواهر ما ست، هدیه ت کو؟😎
نرگس گفت:
_و همینطور هدیه زن داداش به شما.😌
به من نگاه کرد و گفت:
_هدیه ت کو؟😅
وحید جا خورد.گفت:
_یعنی هدیه هامون هم باید جلو شما بدیم؟!!!😳
همه خندیدن.اکثرا باهم گفتن:
_بله.
وحید خیلی جدی گفت:
_من دوست ندارم زهرا الان هدیه شو بهم بده.😕😜
محمد بالبخند گفت:
_ما مطمئنیم زهرا برای تو هدیه گرفته ولی مطمئن نیستیم تو هم هدیه ای داشته باشی.تو هدیه ت رو بیار که ما مطمئن بشیم.😂
وحید یه کم به محمد نگاه کرد.بعد به بقیه که منتظر عکس العمل وحید بودن نگاه کرد.بعد به من نگاه کرد و گفت:
_واقعا الان هدیه تو بدم؟😟😁
گفتم:
_نمیدونم.شما بهتر میدونی.😅
آقاجون گفت:
_نه پسرم.اصراری نیست.😊
به مادروحید گفت:
_خب خانم،ما بریم دیگه.خیلی خوش گذشت.😊
وحید گفت:
_نه بابا.صبر کنید.☺️
از تو کیفش یه پاکت✉️ نسبتا بزرگ و خوشگل درآورد.بالبخند نگاهم کرد بعد پاکت رو سمت من گرفت و گفت:
_بفرمایید.😍✉️
پاکت رو گرفتم و گفتم:
_ممنون،بازش کنم؟☺️
وحید کاملا رو به من نشسته بود ونگاهم میکرد.با اشاره سر گفت آره.😍
وقتی بازش کردم،احساس کردم نفسم بالا نمیاد....😟به وحید نگاه کردم،بالبخند نگاهم میکرد.☺️دوباره به کاغذ تو دستم نگاه کردم.انگار خواب میدیدم.👀😳نرگس گفت:
_بلیط هواپیمائه.✈️
اسماء گفت:
_به قشم یا کیش؟🤔
نجمه گفت:
_مشهده؟🤔
من تمام مدت به بلیط ها نگاه میکردم.😧 فقط صدای بقیه رو میشنیدم.نگاه وحید رو هم حس میکردم.👀💓از خوشحالی هم لبخند میزدم هم چشمهام پر اشک شد.😢😍به وحید نگاه کردم،
بالبخند گفتم:
_وحید بی نظیری،😍حرف نداری،😍فوق العاده ای،😍یه دونه ای.😍
وحید خندید.☺️😎
محمد گفت:
_خب حالا،مگه بلیط کجا هست؟😂🙄
دوباره به بلیط ها نگاه کردم....👀
ادامه دارد...
✍نویسنده بانو #مهدییار_منتظر_قائم
💎کپی با ذکر صلوات...📿
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━━━━┓
📚Sapp.ir/roman_mazhabi
┗━━─━━━━━━⊰✾✿✾⊱┛
❤قسمتهایی رو که دوست دارید لایک کنید❤
هدایت شده از 📚رمان عاشــ❤ــقانه مَذهَـبـیٖ💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️امام حسن (علیه السلام) :
#حدیث_گرافی
❤️قلب زنگار می گیرد
❤️و با صلوات این زنگار کنار می رود
❤️و دل صیقلی می شود
📕 وسائل الشیعه، ج۴، ص۱۲۱۶
🍁 اللَّـهُمَّ 🍁
🍂 صَلِّ 🍂
🍁 عَلَى 🍁
🍂 مُحَمَّد 🍂
🍁وعلی آلِ 🍁
🍂 مُحَمَّد🍂
🍁وَعَجِّلفَرَجَهُــم
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#سلامامامزمانم❣️
دوباره صبح جمعه و نگاه من به انتظار
💕که شاید آردم صبا خبر ز طرف کوی یار
صدای عاشقان تو ز هر طرف رسد به
گوش
💕بیا ستاره سحر قدم به چشم من گذار
🤍تعجیل در ظهور سه صلوات
#یا_مهدی_ادرکنی💚💫
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَـالْفَرَج
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
#خُـــدآیــے_شـــو 🌺
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙