هدایت شده از 🗞️
اے ڪہ فصل آمدنت،
زیباترین فصل زندگانے است
و حضورت،گویاترین پیام آشنایے؛
اے ڪہ باب خدایے و واسطه فیض،
دریاے رحمتے و بے ڪران مهر.
ما را دریاب..
#ماه_رجب
🔸 ﷽ | إِنَّ الَّذِينَ يُبَايِعُونَكَ إِنَّمَا يُبَايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ ۚ
فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّمَا يَنْكُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ ۖ وَ مَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا
🔸 همانا مؤمنانی که با تو بیعت میکنند به حقیقت با خدا بیعت میکنند دست خداست بالای دست آنها،
پس از آن هر که نقض بیعت کند بر زیان و هلاک خویش به حقیقت اقدام کرده و هر که به عهدی که با خدا بسته است وفا کند به زودی خدا به او پاداش بزرگ عطا خواهد کرد.
«آیه ۱۰ سوره فتح»
🌱
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
🌱🌺
#حافظ
تویکتابِ" سھدقیقھدرقیامت "
اومدهکه:
[.._هرچیمنشوخیشوخیانجامدادم،
ایناجدیجدینوشتن..._]
#مثلاچتبانامحرم:)
حواسمون باشه
📚#راز_مثلها🤔🤔🤔
✍به ریش خود میخندد
کنایه از خود را مسخره كردن
آورده اند كه ...
ابلهی ، شیطان را در خواب دید ، ریش او را محكم گرفت و چند سیلی ، سخت در بناگوش او بنواخت و گفت : ای ملعون ! ریش خود را برای فریب بلند كرده ای كه مردم را گول بزنی ، اینك ترا به سزای اعمالت می رسانم . با گفتن این سخن ، ناگاه از خواب پرید و ریش خود را در دست خویش دیده و خنده اش گرفت !
این مثال را در مورد كسی ایراد می كنند كه اشخاص دیگر را مورد استهزاء قرار داده و به آنها بی احترامی می كند یا اینكه در پشت سر مردم محترم غیبت می نماید . مقصود این است كه نتیجه سوء این استهزاء یا غیبت ، فقط متوجه همان شخصیت استهزاء كننده خواهد شد .
#به_ریش_خود_میخندد
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
حکایت👌
پارچه فروشی می رود در یک آبادی تا پارچه هایش را بفروشد. در بین راه خسته می شود و می نشیند تا کمی استراحت کند. در همان وقت سواری از دور پیدا می شود. مرد پارچه فروش با خود می گوید: بهتر است پارچه ها را به این سوار بدهم بلکه کمک کند و آن ها را تا آبادی بیاورد.
وقتی سوار به او می رسد، مرد می گوید: «ای جوان! کمک کن و این پارچه ها را به آبادی برسان». سوار می گوید: «من نمی توانم پارچه های تو را ببرم» و به راه خود ادامه می دهد.
مرد سوار مسافتی که می رود، با خود می گوید: «چرا پارچه های آن مرد را نگرفتم؟ اگر می گرفتم، او دیگر به من نمی رسید. حالا هم بهتر است همین جا صبر کنم تا آن مرد برسد و پارچه هایش رابگیرم و با خود ببرم». در همین فکر بود که پارچه فروش به او رسید. سوار گفت: «عمو! پارچه هایت را بده تا کمکت کنم و به آبادی برسانم.» مرد پارچه فروش گفت:«نه! آن فکری راکه تو کردی من هم کردم».
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📕#داستان_کوتاه_پندآموز
📙این داستان:"افشای راز پادشاه"
پادشاهی با وزیر و سرداران و نزدیکانش به شکار می رفت...
همین که آن ها به میان دشت رسیدند پادشاه به یکی از همراهانش به نام جاهد گفت:
جاهد حاضری با من مسابقه اسب سواری بدهی؟
جاهد پذیرفت و لحظه ای بعد اسب هایشان را چهار نعل به جلو تاختند تا از همراهانشان دور شدند.
در این هنگام پادشاه به جاهد گفت: هدف من اسب سواری نبود، می خواستم رازی را با تو در میان بگذارم، فقط یادت باشد که نباید این راز را با کسی در میان بگذاری!!
جاهد گفت: به من اطمینان داشته باش ای پادشاه.!
پادشاه گفت: من حس می کنم برادرم می خواهد مرا نابود کند و به جای من بنشیند.
از تو می خواهم شبانه روز مواظب او باشی و کوچکترین حرکتش را به من خبر بدهی.
جاهد گفت: اطاعت می کنم سرور من.
دو سه ماه گذشت و سر انجام یک روز جاهد همه چیز را برای برادر پادشاه گفت و از او خواست مواظب خودش باشد...
برادر پادشاه از جاهد تشکر کرد و پس از مدتی پادشاه مرد و برادرش به جای او نشست...
جاهد بسیار خوشحال شد و یقین کرد که پادشاه جدید مقام مهمی به او می دهد.
اما پادشاه جدید در همان نخستین روز حکومت، جاهد را خواست و دستور کشتن او را داد.!
جاهد وحشت زده گفت: ای پادشاه من که گناهی ندارم، من به تو خدمت بزرگی کردم و راز مهمی را برایت گفتم.!
پادشاه جدید گفت: تو گناه بزرگی کردهای و آن فاش کردن راز برادرم است، من به کسی که یک راز را فاش کند، نمیتوانم اطمینان کنم و یقین دارم تو روزی رازهای مرا هم فاش می کنی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍂🍂🍂🍂🍂
هــــر لحظه این را به یــــاد داشته باشید🌷
که انـــدازه ی مشــــکلاتت🌷
از قــــدرت خداونـــــد🌷
خیلــــی کوچکـــــترند🌷
پس با خودت زمزمه کن🌷
🌷لاحول ولا قوه الا بالله🌷
#عطرخدا
🔔 #تفکـــر_در_آیات_قــــرآن
🔹 جز نوح و أصحاب سفینه اش، هرکه هست و نیست، محکوم به هلاکت و غرق شدن است؛
👌 هر امتی را سفینه ی نجاتی است و سفینه ی نجات امّت آخرالزمانی، حسین است و قرآن؛
🔹 با جان و مالت حاضر نباشی بر عرشه ی این سفینه، یزیدی هستی و کلاهت پس معرکه؛ خود دانی!
👇👇👇👇
🌴 آیه 15 سوره عنکبوت 🌴
🕋 فَأَنجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ وَ جَعَلْناها آيَةً لِلْعالَمِينَ
⚡️ترجمه:
پس او و سرنشينان كشتى را نجات داديم و آن ماجرا را براى جهانيان، نشانهى عبرت قرار داديم.
☀️ #حدیث_روز
🔹️ مشغول مناجات با خدا بود؛
شنید:
«بنده های فراری ام را برگردان.
بنده های گمراه و دور افتاده ام را به راه بیاور.
این کار، از صد سال روزه داری و شب زنده داری بهتر است!»
موسی پرسید: بنده دور افتاده کیست؟
خدا به کلیمش فرمود:
کسی است که امام زمانش را نمی شناسد...
یا کسیکه امام زمانش را بشناسد،
ولی امامش از او غایب باشد و راه و رسم دینش را نداند...
📙 بحارالانوار ج2 ص4