✳️ تاثیر حالات انسان در #شب_قدر بر کل سال:
🌟عارف توحیدی،علامه آیت الله حسینی طهرانی (قدس الله روحه):
🔵 حالات و ملکاتی که انسان در شب قدر دارد در طول ایام سال منعکس می شود.
🔵کسی که در شب قدر در عالم وحدت است، در طول سال نیز این معنا در او مشهود است و کسی که در عالم کثرت متوغل است در طول سال نیز به همین معنا مبتلا می شود.
🔵خطورات و توجهاتی که در شب قدر برای انسان است بر خطورات و حالات سال موثر است،
🔵 حتی اگر فرض کنیم کسی در شب قدر توجهش به فرزندش زیاد است، این حال به تمام سال وی تسری می نماید!
🔵لذا مراقبه تامه در لیله قدر بسیار مهم است؛
🔵بطوریکه انسان از اول شب تا به صبح به عبادت و توجه به حضرت حق(جل اسمه)مشغول باشد و با هیچ کس هیچ صحبتی در امر دنیا نکند و به هیچ کار لغو یا مکروهی نپردازد
🔴 تا از فیوضاتی که در این شب از نفس مقدس #امام_زمان(علیه السلام)تراوش می کند بهره وافی ببرد.
📚نور مجرد،ج2،فصل ماه رمضان📚
#ماه_رمضان
برای سلامتی و تعجیل در فرج امام_زمان (عج) صلوات
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
📚@romankademazhabi♥️
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
⚜در محضر بزرگان⚜
امّا راجع به شب بیست و سوّم؛ این را قبلاً هم گفتهام و چه بسا تکراری باشد، ولی تذکّرش خوب است. ممکن است به ذهن بیاید که شب بیست و یکم را رد کردیم و هرچه بنا بود، برای ما نوشتند و سرنوشت ما نوشته شد؛ چون امور را در بیست و سوّم امضا میكنند؛ یعنی آقا توشیح میكند. پس تغییر غیرممکن است.
جواب: خیر. اینطور نیست که نتوان در نوشتۀ بیست و یکم تصرف نكرد؛
بلکه با اینکه قبول داریم كه شب بیست و سوّم شب امضاست، امّا میشود در آن تغییراتی ایجاد كرد: «یَمْحُوا اللَّهُ ما یشاءُ وَ یثْبِتُ»؛
در اینجا هیچ اشکالی ندارد و تقدیر را عوض میکنند.
🍃در شب بیست و سوّم اگر دیدی كه سال آینده شرایط خوبی نداشت، درِ خانه خدا برو، پافشاری کن
و به خدا بگو كه شرایط به بهترین وجه باشد، این را عوض خواهند كرد.
حاج اقا مجتبی تهرانی🌱
#شب_قدر
#ماه_رمضان
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
📚@romankademazhabi
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
🌎تقویم همسران🌏
⬅️اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانال های تقویم نجومی ، اسلامی
✴️ یکشنبه 👈28 اردیبهشت 1399
👈 23 رمضان 1441👈17 می 2020
🏛 مناسبت های اسلامی و دینی.
🌙🌟 احکام اسلامی و دینی.
❇️روز خوش یمن و خوبی برای:
✅ازدواج عقد عروسی و خواستگاری..
✅انواع تجارت و داد و ستدها.
✅جابجایی و نقل و انتقال خانه دکان و...خوب است.
👼مناسب زایمان است و نوزاد روحیات پاکی دارد و خوب تربیت گردد. ان شاءالله.
✈️ مسافرت خیلی خوب و سود فراوان دارد.
🔭احکام نجوم.
امروز برای امور زیر خوب است.
✳️بذر افشانی و کاشت.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️و ملاقات با بزرگان نیک است.
🔲این مطالب تنها یک سوم اختیارات سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
💑مباشرت و مجامعت.
امشب (شب دوشنبه) مباشرت خوب و فرزند حاصل از ان به قسمت و روزی خود راضی خواهد بود.
⚫️ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری،باعث روبراه شدن امور است.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن
#خون_دادن یا #حجامت#فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری باعث شادی دل است.
😴😴تعبیر خواب
خوابی که شب دوشنبه دیده شود طبق ایه 24 سوره مبارکه نور است.
یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانوا بما کانوا یعملون..
و چنین استفاده می شود که خواب بیننده را با شخصی دعوا یا خصومتی پیش اید که وی شاهد بیاورد و بر خصم خویش غلبه یابد.ان شاءالله. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید......
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود.
✴️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸زندگیتون مهدوی و به امید پرورش نسلی مهدوی انشاءالله🌸
📚 منابع مطالب ما:
📔تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن:
025 377 47 297
0912 353 2816
0903 252 6300
📛📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.بدون لینک بهیچ وجه جایز نیست و حرام است
@taghvimehamsaran
🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
┄┅┅✿💐🍃💕🌹🌸✿┅┅┄
@ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🌼🍃🌼 📚 #عشقی_به_پاکی_گل_نرگس 🌼🍃 🌼 📝 نویسنده: #فاطمه_اکبری 🔻 #قسمت_صد_هفتم صدای زنگ گوش
🌼🍃🌼
📚 #عشقی_به_پاکی_گل_نرگس 🌼🍃
🌼
📝 نویسنده: #فاطمه_اکبری
🔻 #قسمت_صد_هشتم
باعصبانیت خیاروخرد کردم، باکی بود؟به من گفت بی حیا؟ نفهم ،بی شعور، فکرکرده فقط خودش حیاداره؟ فکر کرده فقط خودش آدمه؟
ضربه ی دیگه ای به خیار زدم ،باحرص چشمام و ریزکردم وچاقوروتودستم گرفتم،سری تکون دادم
وگفتم:
+یک حالی من ازتوبگیرم، یک حالی من ازتوبگیرم نفهمی ازکجاخوردی،من حال تورونگیرم هالین نیستم.
_حال کیومی خوای بگیری؟
باصدای مهتاب ازجام پریدم،باترس دستم و روقلبم گذاشتم وگفتم:
+وای مهتاب دهنت، ترسیدم،اه!
خنده آرومی کردوگفت:
مهتاب:ببخشیدنمی خواستم بترسونمت.
لبم وکج کردم وگفتم:
+ولی ترسوندی.
به سمت گازرفت وزیر کتری رو روشن کردو گفت:
مهتاب:خب حالابیخیال، نگفتی حال کیو میخوای بگیری؟
چی می گفتم؟می گفتم میخوام حال داداشت و
بگیرم؟ به جای اینکه جواب سوالش وبدم،گفتم:
+مهتاب،به نظرت من بی حیام؟
مهتاب پشت میزروبه روم نشست وباتعجب گفت:
مهتاب:وا، چی شدبه این نتیجه رسیدی؟
باکلافگی گفتم:
+این ونمی تونم بهت بگم ،فقط بگوبه نظرت من بی حیام؟
متفکرنگاهم کردوگفت:
مهتاب:والاشناخت آنچنانی ازدرونت ندارم چیزی که تواین چندروزفهمیدم دخترخوبی هستی.
لبخندی زدم وگفتم:
+پس حجابم...
پریدوسط حرفم وگفت:
مهتاب:هربی حجابی آدم بدی نیست هرباحجابیم آدم خوب و عالی نیست،ولی حجاب چیزمهمیه نه اینکه آدم فقط خوب باشه کفایت کنه ،نه جونم، حجابم خیلی مهمه. خیلی به ادم ارزش میده.
باچندشی صورتم وجمع کردم وگفتم:
+ایی،یعنی بایدخودم و بقچه پیچ کنم؟
خندیدوگفت:
مهتاب:من که نگفتم حتما چادربزاراصلا من که نگفتم حجاب بگیر،جهت اطلاعت میگم با مانتوی بلندوشیک و رنگمناسب هم میشه حجاب گرفت ولی خب چادر حجاب برتره و کاملتره و البته ادم بخواد عقلانی نگا کنه هرچیزی که کاملتره رو انتخاب میکنه.
من که خودم چادر دارم خیلی حس خوب و ارام بخشی دارم، حس میکنم بهم امنیت میده، کمتر توچشمم که کسی بخواد بهم نگاه چپ بکنه..
زیرلب داست زمزمه میکرد کلمه "مادر"روفهمیدم.
[[مهتاب زیرلب میگفت: چادر ارثیه مادرمان زهراست]]
چیزی نپرسیدم وبه خیارخرد کردنم ادامه دادم.
مهتاب:به دنیاگفتی که امشب بیاد؟
سری تکون دادم وگفتم:
+آره.
سری تکون دادوگفت:
مهتاب:باش،من برم
چای بریزم،می خوری؟
+آره اگه میشه بریز.
مهتاب:باشه.
ازجاش بلندشدودوتا چای ریخت.
تیکه آخرخیاروخردکردم وازجام بلندشدم وبه سمت سینک رفتم و دستم وشستم. ظرف سالادو تو یخچال گذاشتم ودوباره پشت میزنشستم مشغول خوردن چای شدم.
&ادامه دارد....
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
📚@ROMANKADEMAZHABI❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌این رمان سفارشی کانال رمانکده مذهبی میباشد کپی شرعا اشکال دارد❌❌
کانال رپلای (دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان های ما و pdf رمان هایی دیگر)👇🏻👇🏻👇🏻
@repelay
🌼🍃🌼
📚 #عشقی_به_پاکی_گل_نرگس 🌼🍃
🌼
📝 نویسنده: #فاطمه_اکبری
🔻 #قسمت_صد_نهم
لازانیاروتوظرف ریختم وجلوی دنیاکه داشت مسخره بازی درمیاورد گذاشتم وگفتم:
+تحفه به جای اینکه انقدرچرت وپرت بگی غذا توبخور.
مهتاب خندیدوگفت:
مهتاب:اِچیکارش داری هالین؟
+خیلی بدی مهتاب دنیارو دیدی من ویادت رفته؟
مهتاب خندیدوگفت:
مهتاب:چرت نگوبابا،یه امشب دنیااومده حسودی نکن دیگه.
خندیدم وگفتم:
+کوفت کن نمی خواد گندت وجمع کنی.
خندیدومشغول خوردن غذاش شد.روبه دنیاکردم وگفتم:
+بعدازشام بایدبزاری روگچ پات نقاشی بکشما.
مهتاب:منم میخوام.
دنیا:خب باباولی زیادجا نداره ها.
نچ نچی کردم وگفتم:
+چشمم روشن دوست جدیدپیداکردی اون رو پات نقاشی میکشه؟
دستش وتوهواتکون داد وگفت:
دنیا:بروبابا،دوست جدید کجابود؟
پاش وآوردبالاونقاشیای روپاش ونشون دادوگفت:
دنیا:هنرشایانه.
مهتاب باتعجب نگاه کرد، خندیدم وگفتم:
+هنرش توحلقم.
چندتاقلب وگل ودرخت کشیده بود. مهتاب با تعجب گفت:
مهتاب:نامزدید؟
دنیاخندیدوگفت:
دنیا:کی؟من وشایان؟
مهتاب:آره.
دنیادوباره خندیدوگفت:
دنیا:نه بابانامزدکجا بود؟دوستیم.
مهتاب سری تکون داد وآهانی گفت. خندیدم وگفتم:
+ولی همدیگرودوست دارن.
دنیاجبهه گرفت وبا عصبانیت گفت:
دنیا:تو غلط گفتی!!! دروغ میگه مهتاب هیچ حسی بینمون نیست.
خندیدم وروبه مهتاب کردم وگفتم:
+آره مهتاب جون حسی نداره فقط عمه ی من بود تومهمونی می گفت کرم بریزمن وبچسبون بهش واین حرفا.
دنیا:گمشو.
مهتاب خندیدوگفت:
مهتاب:بسه بابامن غلط کردم اصلاالان همدیگرو نصف می کنید. خندیدم وگفتم:
+دیگه ازاین کارانکنیا.
خندیدیم وچیزی نگفتیم وبه غذاخوردنمون ادامه دادیم.
*
&ادامه دارد....
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
📚@ROMANKADEMAZHABI❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌این رمان سفارشی کانال رمانکده مذهبی میباشد کپی شرعا اشکال دارد❌❌
کانال رپلای (دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان های ما و pdf رمان هایی دیگر)👇🏻👇🏻👇🏻
@repelay
🌼🍃🌼
📚 #عشقی_به_پاکی_گل_نرگس 🌼🍃
🌼
📝 نویسنده: #فاطمه_اکبری
🔻 #قسمت_صد_دهم
نوبت به نوشیدنی هامون رسیده بود بعد از تموم شدنش دنیا رو به ما کرد و گفت:
دنیا:خب،بطری رو بچرخونید.
مهتاب بطری روچرخوند که روبه من ودنیاموند.
لبخندشیادانه ای زدم وگفتم:
+جرات یاحقیقت؟
ازاونجایی که من وبه خوبی میشناخت باترس آب دهنش و قورت دادوگفت:
دنیا:شمربازی درنیاریا آسون بگو.
دوباره لبخندی زدم و گفتم:
+جرعت یاحقیقت؟
دنیاپوف کلافه ای کشیدوگفت:
دنیا:جرات.
ابروهام وبالاانداختم باصدای بلندخنده ی شیطانی کردم:
+یوهاهاها.
مهتاب خندیدوگفت:
مهتاب:کوفته قلقلی.
خندیدم وگفتم:
+صبرکنیدفکرکنم.
گوشی مهتاب زنگ خورد،مهتاب گفت:
مهتاب:تامن گوشی رو جواب بدم توفکرکن.
+باشه زودبیا.
گوشیش وبرداشت از اتاق رفت بیرون.
دنیا:پس تاتوفکرکنی من ببینم شایان چه پیامی داده.
سری به نشونه ی تاییدتکون دادم وگفتم:
+باشه.
یه فکربه سرم زده بود که بعیدمیدونستم دنیا
انجام بده،ولی مجبوربوداگه انجام نمی داد یه جور دیگه حالش ومی گرفتم.
دنیا بانگاه کردن به گوشیش شروع به خندیدن کرد
+چراانقدرمی خندی؟ الان انقدرپیام شایان خنده داره؟
دنیا:نه دارم به جوکی که فرستاده می خندم.
لبم وکج کردم وگفتم:
+اینم که کلادرحال جوک فرستادنه.
دنیا:بخونم برات؟
+بخون.
دنیا:وصیت حیف نون به پسرش.
.
.
.
.
.
.
.
هیچ وقت زن نگیر اینو به پسرتم بگو😂
پوکرفیس گفتم:
+همین؟
دنیا:آره،خنده داربودکه، نبود؟
شونه ای بالاانداختم و گفتم:
+نه دراون حد.
دنیا:گمشو. لوس..
مهتاب بادوتاظرف وارد اتاق شد،دنیاعین گشنه ها
گفت:
دنیا:چیه اون؟خوردنیه؟
مهتاب باخنده گفت:
مهتاب:چیپس وپفکه.
دنیابه سمت مهتاب یورش بردوظرف و ازش گرفت خندیدم وگفتم:
+شکمو.
مهتاب بامهربونی گفت:
مهتاب:عیب نداره.
مهتاب کنارمون نشست وگفت:
مهتاب:فکرکردی؟
دنیادرصورتی که پفک تودهنش بودبا استرس نگاهم کرد.لبخندشیادانه ای زدم وگفتم:
+فکر کردم
&ادامه دارد....
🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼
📚@ROMANKADEMAZHABI❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌این رمان سفارشی کانال رمانکده مذهبی میباشد کپی شرعا اشکال دارد❌❌
کانال رپلای (دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان های ما و pdf رمان هایی دیگر)👇🏻👇🏻👇🏻
@repelay