🌸🌿🦋🌿
🌿🌸🌿
🦋🌿
🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿
🌸نویسنده: میم بانو🌸
🌿 #قسمت_صد_بیست_پنجم
#بخش_سوم
_سجاد نگفت میای عزیزم وگرنه تدارک میدیدم واست .
+نه خاله خودم گفتم نگه ، خواستم یهویی بیام غافلگیر بشید .
گونه ام را میبوسد
_قربونت برم خاله
از آغوش خاله شیرین بیرون میایم و جعبه شیرینی را از دست سجاد میگیرم .
بعد از اینکه خاله شیرین و سجاد باهم سلام میکنند
شیرینی را به دست خاله شیرین میدهم .
خاله متعحب ابرو بالا می اندازد
_به چه مناسبت ؟
+شیرینی دادن که همیشه مناسبت نداره
_خاله جون چرا زحمت کشیدی آخه
+غصه نخور خاله پولشو سجاد داده
و بعد چشمکی حواله اش میکنم .
میخندد و به سمتم آشپزخانه میرود .
من و سجاد روی مبل ۳ نفره ای کنار هم مینشینیم .
بعد از مدتی خاله همراه با شیرینی و شربت پیش ما برمیگردد .
از خاله تشکر میکنیم و منتظر میشویم تا بشیند .
رو به روی ما مینشیند .
فبل از اینکه فرصت پیدا کند چیزی بگوید میگویم
+راستش خاله همچین بی دلیلم نیومدم خونتون
_خیر باشه انشالله
آب دهانم را با شدت قورت میدهم و نگاهی به سجاد می اندازم
+بله خیره . سجاد براتون توضیح میده
سجاد با تردید نگاهش را میان من و خاله شیرین میگرداند و شروع به صحبت میکند
_مامان من میخوام یه کاری بکنم ، از نورا و خانوادش اجازه گرفتم .
با بابا هم صحبت کردم اجازه داد .
فقط مونده رضایت شما رو بگیرم .
کمی مکث میکند . دستی به پیشانی اش میکشو و ادامه میدهد
_راستش مامان میخوام برای سوریه ثبت نام کنم . میخواستم ببینم اجازه میدید ؟
خاله ابتدا نگاهی به سجاد و بعد نگاهی به من می اندازد
_میخوای سوریه بری ؟ برای چی ؟ میخوای بری بین یه مشت داعشی حرومی چیکار کنی مادر ؟
سجاد لبخند میزند
_میخوام برم بجنگم ، میخوام از حریم حرم حضرت زینب دفاع کنم
خاله شیرین رنگش میپرد
+میخوای با داعش بجنگی ؟
سجاد سر تکان میدهد
خاله شیرین نفس هایش به شماره می افتد
+مادر برا چی میخوای بری با داعش بجنگی ؟ سوگلمو از دست دادم کم بود حالا بزارم تو ام جلو چشم پر پر بشی ؟
سجاد سریع میگوید
_نه مامان جان کی گفته هرکی میره سوریه شهید میشه ؟
ببین مامان اگه قسمت من مرگ باشه چه اینجا باشم چه سوریه میمیرم فقط با این تفاوت که اونجا شهید میشم اینجا به مرگ عادی میمیرم .
خاله شیرین چشم هایش پر از اشک میشود .
سعی میکند بر خودش مسلط باشد
_نه سجاد نمیزارم ، من دیگه طاقت ندارم ، تگه سوگل بود میزاشتم ولی اگه .......
نه نمیزارم ، نمیتونم بزارم
&ادامه دارد ...
🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
هدایت شده از ▫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح را از دل و جان، با غزل آغاز کنیم
وَ برای غم و غصّه، تا ابد ناز کنیم
در به روی تب و اندوه ببندیم دگر
رو به شادی و سعادت درِ دل باز کنیم
هدایت شده از 🗞️
✨🍃
چشمِ بیمار شده
تار شدن هم دارد...
#پروفایل
🎙 #روانشناسی_مومن
🌿🌺
💫🍃شادى مؤمن در👈 چهره او
اندوه وى در👈 دلش پنهان است
سینه اش 👈از هر چیزى فراخ تر
نفس او👈 از هر چیزى خوارتر است
برترى جویى را👈 زشت ،
و ریاکارى را👈 دشمن مى شمارد،
اندوه او👈 طولانى ،
و همت او👈 بلند است
سکوتش👈 فراوان
و وقت او👈 با کار گرفته است
👈شکر گزار و شکیبا و ژرف اندیش
👈از کسى در خواست ندارد
و 👈نرم خو و فروتن است
نفس او👈 از سنگ خارا سخت تر
اما در دیندارى از بنده 👈خوارتر است.🍃💫
🌿🌺
📚 #حکمت_۳۳۳_نهج_البلاغه
🌺🌿وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَٰئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا
🦋ﻭ ﺍﺯ ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻋﻠﻢ ﻧﺪﺍﺭﻱ [ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﻫﺎ ، ﺳﺎﺩﻩ ﻧﮕﺮﻱ ﻫﺎ ، ﺧﻴﺎﻟﺎﺕ ﻭ ﺍﻭﻫﺎم ﺍﺳﺖ ]ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻜﻦ ; ﺯﻳﺮﺍ ﮔﻮﺵ ﻭ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺩﻝ [ ﻛﻪ ﺍﺑﺰﺍﺭ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﺍﻧﺪ ] ﻣﻮﺭﺩِ ﺑﺎﺯﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻧﺪ .(٣٦)
#هر_روز_یک_آیه_قرآن
☀️ #حدیث_روز
✅ امام علی علیهالسلام:
💢 قَلْبُ الْأَحْمَقِ فِي فِيهِ، وَ لِسَانُ الْعَاقِلِ فِي قَلْبِهِ...
🍁 قلب احمق در دهان او،
🌹 و زبان عاقل در قلب او قرار دارد...
📙 نهج البلاغه / حکمت۴۱
🍁
📌سرانجام دختر بد حجاب:
در یکی از شهرها پیرمردی خدا ترس که راننده تاکسی است روزی دربستی دختری را با سر و وضع بسیار نا مناسب سوار می کند وقتی سر و وضع او را می بیند بسیار اندوهگین می شود که اگر با این وضع بمیرد سوخت آتش جهنم می شود.
به همین خاطر دلش تاب نمی آورد و به او می گوید:
-دخترم از خدا و آتش سوزنده او بترس.
بعد آن دختر هم تلفن همراهش را بیرون می آورد و رو به پیرمرد میگوید:بیا با این گوشی به خدایت زنگ بزن و بگو که در جهنم جایی برای من نگه دارد.العیاذ بالله
پیرمرد با شنیدن این سخن اشک در چشمانش حلقه می بندد و تا آخر مسیر هیچ سخنی نمیگوید.
وقتی در انتهای مسیر توقف میکند بعد از چند لحظه متوجه میشود که دختر از جایش تکان نمی خورد و وقتی به عقب می نگرد میبیند آن دختر هلاک شده است لذا به سرعت اورا به بیمارستان می برد
نکته بسیار جالب اینجاست ک موبایل آن دختر به همان وضعی ک به پیرمرد گفته بود در دستانش مانده و هر قدر سعی می کنند که آن را از دستش بیرون بیاورند نمی توانند و به گفته شاهدان او را با همان گوشی کفن میکنند و در گور می گذارند.
حال آن دختر موبایل در دست چگونه در پیشگاه خدا حاضر میشود؟ الله اعلم.
بدانید ک خدا فرصت توبه را به هر کسی نمی دهد.پس تا فرصت هست به سوی او باز گردیم .چون وقتی که مرگ فرا برسد یک لحظــــــــــــــــــه جلو عقب نمیشود
آدم ها باید توی زندگیشان پای خیلی چیزها بایستند...
پای حرف هایی که می زنند،
قول هایی که می دهند،
اشتباهاتی که می کنند،
احساساتی که بروز می دهند،
نگاه هایی که از عمق جان می کنند،
دوستت دارم هایی که می گویند،
زندگی هایی که می بخشند،
و عشق هایی که نثار می کنند....
آدم ها باید توی زندگیشان پای انتخاب هایشان بایستند...
زندگی مواجهه ی ابدی آدم هاست،
با انتخاب هایشان...
✍خداوند عهده دارکار حضرت یوسف شد
❄️پس قافله ای را نیازمند آب نمود تا اورا از چاه بیرون آورد
❄️سپس عزیز مصر را نیازمند فرزند نمود تا اورا به فرزندی بپذیرد
❄️سپس پادشاه را محتاج تعبیر خواب کرد تا اورا از زندان خارج کند
❄️سپس همه مصریان را نیازمند غذا نمود تا او عزیز مصر شود
🌹اگر خدا عهده دار کارت شود ..همه عوامل خوشبختی را بدون اینکه احساس کنی برایت آماده میکند ...
🌹فقط با صداقت بگو
"افوضُ امری الی الله انّ الله بصیر بالعباد "
هدایت شده از 🗞️
✨🌼✨
تویی بهانهی خورشیــد برای تابیدن
تویی بهانهی بــاران برای باریدن...
بیا که عدالت مطلق مسیر میخواهد
سپاه منتظرانت امیــر میخواهد...
به سرم رحمت بی واسعه یعنی مهدی
بهترین حادثه و واقعه یعنی مهدی
اخم چشمش علی و خنده زهرا به لبش
جمع این جاذبه و دافعه یعنی مهدی
【 #الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج 】
اقای من ❤️ادرکنی🌷🤲
هدایت شده از گسترده پُربازده اُفق
✨#جاریم اومده بود خونمون تا #چادر هامو دید #چشماش داشت از #حدقه در میومد☺️😍
✨انقدر از #چادر های رنگی #خوشش اومده بود که خدا میدونه😍✅
🎁ازم پرسید با این که #گرونه تو رو خدا بگو از کجا خریدی💸🛍
✨منم گفتم همه رو از اینجا زیر قیمت بازار خریدم😍👇
https://eitaa.com/joinchat/2691760149C505dd3e785
انقدر #خوشحال بود که کلی ازم #تشکر کرد و3تا#چادررنگی سفارش داد🎁✅