eitaa logo
روزمره های بانوی ایرانی🌱📸🏡
27.9هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
14 فایل
اینجاییم تا یادِ خدا رو در دلها، عاشقانه زنده کنیم☘️ همراه با روزمره هایی به سبک اسلامی_ایرانی📚🏡 و آموزش های هنری کاربردی و به روز🎨🧵🪡🧶🧑‍🍳 ☘️تبلیغات هم داریم.☘️ https://eitaa.com/rozmareha ارتباط با ادمین https://eitaa.com/Rominaamiri
مشاهده در ایتا
دانلود
داشتم میگشتم، دیدم چه ایده ی قشنگی😍 گفتم چقدر خوبه، که برای هر مناسبت درست و با ارزشی، از کودکی در حد توانمون برای بچه هامون ایجاد انگیزه کنیم😍 مثلاً برای ورود بچه ها به کلاس اول، یه جشن کوچیک برگزار کنیم، تا با شوق و اشتیاق وارد کلاس اول بشن، و اینکه بدونن که در خانواده برای درس و مدرسه ارزش هست👌 نیازی هم به تجمل و گرفتن کیک چند طبقه نیست!!! میتونیم خودمون یه کیک کوچیک درست کنیم، یا یه کیک کوچیک مربوط به مدرسه تهیه کنیم تا خاطره ی خوبی بشه براشون🤲🌱 🏡روزمره های بانوی ایرانی☘ ╚══════🍃🌺🍃═╝
روزمره های بانوی ایرانی🌱📸🏡
داشتم میگشتم، دیدم چه ایده ی قشنگی😍 گفتم چقدر خوبه، که برای هر مناسبت درست و با ارزشی، از کودکی در ح
فرهنگ سازی درست باید شکل بگیره👌 متاسفانه کیک طلاق و کیک بمناسبت ختنه و ... به بدترین شکل های ممکن، که در شأن یک انسان نیست، رو مد میکنیم!!!! چرا برای ورود به مدرسه، قبولی دانشگاه، موفقیت های کوچیک و بزرگ بچه هامون، جشن هایی رو باب نکنیم!!!! که باعث ایجاد انگیزه و تشویق به برتر شدن در بچه هامون میشه!!!
حالا بحث به اینجا رسیده، چقدر تصویر ها و فیلم های عجیب و غریب از تعیین جنسیت بچه ها میبینیم در فضای مجازی!!! که اصلا آدم، متوجه ریشه و اصل این همه هزینه و این مراسمات نمیشه!!! مادر لباس آبی میپوشه، پدر لباس صورتی یه کیک هم اون وسط میزارن با کلی بادکنک!!! که انگار مثلاً نمیدونن جنسیت رو، و بعد سوراخ می‌کنن بادکنک رو مثلاً کاغذهای صورتی یا آبی، کل فضا رو پر میکنه و زن و شوهر هم انقدر بالا پایین میپرن که انگار مثلاً اگه پسر میشد، اون پدر مادر دنیا براشون تموم میشد یا بالعکس!!!! واقعا در شأن یک زن و مرد بالغ هست، اینجور مراسمات!!! دختر رحمت خداوند هست و پسر نعمت خداوند و خداوند، هر طور که صلاح میدونه به اون پدر و مادر عطا میکنه🌱 چرا اصل رو که داشتن فرزند سالم و صالح هست، رو انگار پنهان کردیم، چسبیدم به چیزهای پوچ و تو خالی!!! که روز به روز ما رو به عقب داره پیش میبره😔 این مسئله رو هم خیلی وقته میخواستم بیان کنم که انگار اینجا زمان و قسمتش بود🌱
اینها همه تاوان داره!!! خیلی حرف ها هیچوقت از دل یک انسان کنار نمیره... و هیچوقت نمیتونه آدم سابق باشه❌ 🧨اینجا اگه اون شخص هم ببخشه، خدا نمیبخشه! اینجور افراد نه خودشون آرامش دارن، نه میزارن اطرافیانشون با آرامش زندگی کنند متاسفانه!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بریم یکم سلیقه دوستامون رو ببینیم، که کم کم دارن آماده میکنن، خونه هاشون رو برای ورود به فصل زیبای پاییز🍂 🏡روزمره های بانوی ایرانی☘ ╚══════🍃🌺🍃═╝
های خانم های هنرمند و خوش ذوق کانالمون😍🙏🌱
📌رضا راوی: ارسالی توسط یکی از خواهران جامع القرآن کهنوج ماجرای ما از ۱۵ سال قبل آغاز شد. زمانی که باردار بودم. ماه‌های آخر بارداری حال و شرایط من بد شد. ماه هشتم بارداری بودم که دکتر گفت بچه در شکم شما مرده! شوکه شدم خیلی گریه کردم سراغ چند پزشک دیگر و غیره گفتند یک درصد احتمال دارد بچه زنده باشد در همین شرایط نیز باید سریع سزارین کنیم و بچه را درآوریم. آن شب متوسل به امام رضا شدم گفتم فرزندم را از شما می‌خواهم اگر پسر و زنده بود نامش را رضا می‌گذارم. عمل جراحی انجام شد ناباورانه فرزندم سالم به دنیا آمد ولی وزن او ۹۰۰ گرم بود! پسرم مراحل رشد را طی کرد اما ضعف جسمی همراه با او بود. تا پایان دوره راهنمایی این وضع ادامه داشت. برای ورود به دبیرستان به دلیل دور بودن همسرم مخالفت کرد گفت فرزند ما مشکل داره و نمی‌تونه این مسیر طولانی رو بره. آن ایام به کلاس‌های جامعة القرآن کهنوج می‌رفتم مسئول آنجا یک روز برای ما در مورد شهدا صحبت کرد و کتاب یک شهید را به ما داد. نام کتاب سلام بر ابراهیم بود آن شب کتاب را شروع کردم با خاطرات این شهید خیلی گریه کردم تا خوابم برد، به محض اینکه خوابم برد احساس کردم درب اتاق باز شد! شهید ابراهیم هادی در حالی که یک کاسه در دست داشت وارد شد. من با تعجب نگاه می‌کردم شهید جلو آمد و کاسه با چند کاغذ را در مقابل من گرفت. یکی از این برگه‌ها را برداشتم روی آن نوشته شده بود دخیلش کن. با تعجب گفتم به کی و کجا دخیلش کنم؟ ابراهیم گفت به همان کسی که فرزند ۹۰۰ گرمی شما را به اینجا رساند به امام رضا. از خواب پریدم با خودم گفتم چطور پسرم را به مشهد ببرم شرایط مالی خانواده ما اصلاً خوب نبود. صبح فردا به جامعة القرآن آمدم و خوابم را برای مسئول موسسه تعریف کردم. مسئول موسسه گفت اگر خدا بخواهد شرایط سفر جور می‌شود. روز بعد خبر دادند که از طرف سازمان تبلیغات،چند نفر از اعضای هیئت را به مشهد می‌برند. ما هم اسم نوشتیم به طرز عجیبی نام ما هم در قرعه کشی برای مشهد انتخاب شد! هفته بعد ناباورانه در حرم امام رضا علیه السلام بودم. همراه با پسرم رضا که مشکل حرکتی داشت. رو به حرم گفتم من رضا را خدمت شما آوردم من حواله شده از طرف شهید ابراهیم هادی هستم هر طور صلاح می‌دانید... به لطف خدا و عنایت امام رضا بعد از سفر مشهد روز به روز حال پسرم بهتر شد. او به دبیرستان رفت و درسش را ادامه داد و اکنون در کارهایش موفق است. 🏡روزمره های بانوی ایرانی☘ ╚══════🍃🌺🍃═╝
رو بالشتی زرد بخرم برای پاییز🍂 روبالشتی هام رنگ و روشون کدر شد... گفتم حالا که پاییزه، زرد بگیرم😍🍂 🏡روزمره های بانوی ایرانی☘ ╚══════🍃🌺🍃═╝