eitaa logo
رو به راه... 👣
936 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
1 فایل
°•﷽•° 🏡 خانه ی هنر هنرکده ی رو به راه رسانه های دیگر ما: «زندگی زیباست» http://eitaa.com/sad_dar_sad_ziba «ارج» http://eitaa.com/arj_e_ensan ارتباط با مدیر: @kooh313 تبادل و تبلیغ: @zeynab1370
مشاهده در ایتا
دانلود
✍🏼 شعارنویسی استاد ایرانی‌ روی دیوار سرزمین های اشغالی 🔹 «مسعود نجابتی» استاد هنرهای تجسمی ایرانی، روی دیوار مرز سرزمین‌های اشغالی توسط رژیم دزد صهیونیستی شعار «سَنُصَلّی فی القدس: در قدس نماز خواهیم خواند!» را خطاطی کرد. 🔹 او می‌گوید: این جمله را برای نوشتن انتخاب کردم چون هم وعده‌ی الهی است و هم وعده بنده‌ای الهی، یعنی رهبرم آیت‌الله خامنه‌ای. 🏡 خانه ی هنر ⇨ https://eitaa.ir/rooberaah 🪴
رو به راه... 👣
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «الهه ی عشق» ⏪ بخش ۵۱ : وقتی به هوش آمدم، دوباره روی تخت بیمارستانِ صحرایی بودم
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «الهه ی عشق» ⏪ بخش ۵۲ : خب عزیزان... در پایان برای این که این وظیفه ی سنگین را به خوبی به پایان رسانده باشم، بر خود واجب می‌دانم که در پایان این دفتر خاطراتِ عجیب، وصیتنامه ی زیبای مجتبی را که به امانت نزد من بود، برایتان عیناً نقل کنم و شما را به خدا بسپارم. پس این شما و این هم وصیت نامه ی شهید بزرگوار، مجتبی صالحی: «به نام خالق عشق» با سلام و درودِ بی کران بر آقا امام زمان «عجل الله تعالی فرجه» و با سلام و درود بی کران به بزرگ بُت شکن تاریخ، خمینی کبیر. همو که دم عیسایی اش، جان خفته و گرفتارِ لجنزار مرا بیدار کرد و مرا به سوی عشقِ افلاکی رهنمون ساخت. «جان و سرم فدای یک نفست، ای امام» و اما در ادامه، واقعاً نمی‌دانم که چه بگویم و چه بنویسم. آخر بنده ای گنهکار و خطاکار که حرفی برای گفتن ندارد. ولی به هر حال، این جا رسم است که همگی وصیت نامه می نویسند و من هم می نویسم. در ابتدا خدا را سپاس می گویم که به من حقیر منّت نهاد و این بنده ی آلوده را نجات بخشید و به صراط مستقیم هدایت کرد و در ادامه، ابتدا وصیت می کنم به ملت شریف، خصوصاً جوانان پرشور ایران که قدر این پیرمرد الهی را بدانید و بدانید که راه نجات از طوفان های سهمگین دنیایی و شیطانی، فقط و فقط نشستن در کشتی نوحی است که سُکاندارِ آن، خمینی کبیر باشد. پس تا می توانید عجله کنید و خود را به کشتی او برسانید که در غیر این صورت هلاک و نابودیتان یقینی می باشد. ...و اما بعد، این که زدن این حرف ها در حدّ و اندازه‌ی من نیست پس بهتر است که همین جا آن را پایان دهم و سخن دیگری نگویم. اگرچه که در همین جمله ی آخر، «هر آنچه شرط بلاغ است با تو گفتم» و باز به قول شاعر «در خانه اگر کس است، یک حرف بس است». در ادامه سلامی هم نثار پدر و مادرم می کنم و از زحمات معنوی و آسمانیِ پدرم هم تشکر می‌کنم که یقیناً به واسطه ی او بود که من راهیِ این سرزمینِ آسمانی شدم. در ادامه هم به عمو جلال سلام می فرستم و وصیت می کنم که بعد از من، وکالت تام دارد که شرکت را به نام خودش نماید و هر طور که صلاح می‌داند این اموالِ کذایی را به مصرف برساند؛ اگر چه می دانم که عمو جلال هم بلافاصله بعد از شنیدن پیام من، شرکت را به نام انقلاب و امام خواهد کرد و درآمدِ آن را وقف صرف در راه جبهه و جهاد خواهد نمود که الحق و الانصاف هم کار شایسته همین است. باز هم در ادامه از برادر عزیزتر از جانم «سید میثم» می خواهم که به قول خودش عمل نماید و در صورت امکان، شرایط کفن و دفن من، مانند همان شرایطی باشد که از او درخواست کرده ام و اگرچه که بعد از رفتن من، دیگر فرقی نمی‌کند که دیگران بدانند یا ندانند. شاید هم، بهتر باشد که همه سرگذشت مرا بدانند. لذا در این صورت از میثم عزیز تقاضا می کنم که بعد از من، دفترچه ی خاطراتم را نیز امانت بردارد و سرگذشت پس از مرگم را نیز به روی کاغذ بیاورد. باشد که روزی روزگاری جوان های این مملکت فرصت کنند و سرگذشت مرا بخوانند و عبرت بگیرند و قدر این پیرِمرد را بهتر از این ها بدانند. خب به آخر وصیت نامه رسیده ام، چرا که دیگر نمی دانم چه بنویسم. در پایان خدا را شکر می‌کنم که من حقیر را از عشق به الهه، به «الهه ی عشق» رساند و نجاتم داد؛ آری الهه ی عشق من، «خمینی کبیر»؛ همو که فقط و فقط با دم مسیحایی او می شود راه نجات و عشق را یافت و بس. و در پایان برایتان دو بیت غزل می نویسم که به قول بچه ها تا حدودی من در آوردی است. دو مصرع آن از حافظ است که اکنون کتاب او را باز کرده ام و اشعارش را مرور می‌کنم و دو مصرع دیگرش هم از ذوقِ بی ذوقِ خودم سرشار شده که البته فی البداهه به ذهنم رسید که از همین جا از شاعران عزیز هم، بابت این تلفیق شعری، معذرت می خواهم و همه را به خدا می سپارم. ولی آنچه که هست، سعی کرده ام تمام سخنم یا بهتر بگویم تمام سرنوشتم را در این دو بیت خلاصه کنم و آن را پیشکش شما نمایم. پس یاعلی... زلفِ جانان از برای صید دل، گسترده دام/ لیک غافل گشته از انوارِ آن صبحِ مُدام عشق بازیّ و جوانیّ و شرابِ لعل فام/ جمله بادا از برای آن مسیحا دم، امام ⏺ پایان ................................. 🌳 🏡 خانه ی هنر https://eitaa.ir/rooberaah ┄┅══✼✨🌻✨✼══┅┄
عملیات غیرممکن نجات کردستان عراق «توسط شهید حاج قاسم سلیمانی» 🏡 خانه ی هنر ⇨ https://eitaa.ir/rooberaah 🪴
ساخت تصویر «شهید سردار حاج ‌قاسم سلیمانی» با شمع توسط دانشجویان تربیت مدرس 🕯 🏡 خانه ی هنر ⇨ https://eitaa.ir/rooberaah
˝بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ˝ 🏡 خانه ی هنر ⇨ https://eitaa.ir/rooberaah 🪴