eitaa logo
روح کوچولو؛
118 دنبال‌کننده
927 عکس
87 ویدیو
2 فایل
- از دل برآید و بر دیده یِ شما نشیند . میتونیم کلماتُ اینجا رد بدل کنیم: - https://daigo.ir/secret/2344059728
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از -مِلک مَلکا-
سن،مشکل عشق نیست!زمان نمیتواند بلور اصل را کدر کند-مگر آنکه تو پیوسته برق انداختن آن را از یاد برده باشی! -یک عاشقانه ی آرام-
بریم برای پنجمین کتاب تابستون✊️
روح کوچولو؛
شب که راز بودنت را پوشید..
جانم که بر لب می آید ؛احلی من‌العسل!
هدایت شده از جزیره‌بدونِ D
یه روزی بالاخره میرم یه متر پارچه میگیرم و یه توت بگ قرمز برا خودم میدوزم .
اوست که نشسته در نظر؛من به کجا نظر کنم؟!
از ویژگی های خونه مادر بزرگ اینه که: من این موقع تو خونه خودمون تازه میخوابم و اینجا از خواب بلند میشم. سبحان الله💆🏾‍♀️
• ✰اگه یک مکان بودی کجا بودی؟ کمی از جزئیاتش بگو • ✰اگه می‌تونستی ته دنیارو ببینی، به نظرت اونجا چی منتظرت بود؟ • ✰همین الان چی حالت رو خوب می‌کنه؟ • ✰به نظرت بدترین خصلت یک آدم چی می‌تونه باشه؟ • ✰چه رویایی رو دوست داری زیاد ببینی؟ • ✰اگه این آدم نبودی و خیلی چیزها دست خودت بود، چجور آدمی می‌شدی؟ • ✰اگه بتونی یک کار رو تا آخر عمرت انجام بدی و کسی سرزنشت نکنه، اونکار چیه؟ • ✰چه آدمهایی تورو جذب خودشون می‌کنن؟ • ✰بهترین ویژگی ای که تاحالا از یک ادم دیدی چی بوده؟ • ✰زیباترین چیزهایی که تاحالا دیدی، چیا هستن؟ • ✰اگه زمان قدیم باشه و بخوای نامه بدی، به کی میدی و توش چه جمله مهمی رو می‌گی؟ • ✰اگه می‌تونستی یه خاطره رو تکرار کنی، اون چه خاطره ای بود؟
روح کوچولو؛
• ✰اگه یک مکان بودی کجا بودی؟ کمی از جزئیاتش بگو • ✰اگه می‌تونستی ته دنیارو ببینی، به نظرت اونجا چی
- یه مجموعه کاملا شیشه ای ، کلی درخت وسط اون ساختمون ،یه قسمتش کتابخونه و زمین بازی؛ کار شده با رنگای سفید ابی اسمونی و زرد و سبز دریایی -خدا -کشیدن یه تابلوی نقاشی خط. -خودخواهی شاید -یادم نمیاد🤝 -بشدت مقید، خیلیی منظم،رهبر،باهوش+حدیث -اون طوری که میخوام سبک زندگیمو بچینم،کارایی انجام بدم که فقط معناشو خودم میفهمم.. -ادمهایی که خوب بلدن صحبت کنن؛دنبال مسائل سطحی نیستن و دغدغه و افکار عمیق دارن، ادمایی که با رفتارشون مورد احترامن، دنبال یه دیدگاه خاصن از زندگی.. -درک -همه چی💆🏾‍♀️ ولی چشمای مادرم،اون گلای کوچولوی آبی که تو بهار رو چمنا شکوفه میده، جوجه تیغی،اون جنگلی که سال پیش رفتم، مردمک چشمام،یه رگه نوری که روی قالی نقش میبنده و الی اخر.. -عرفانه،فاطمه یه نامه فدایت شوم قشنگ قشنگ🦦 -چهار پنج سالگی ،بازی کردن با سه چرخم ،یکی از شبای تابستون. اون وقتی ناراحت بودم و حالمو خوب و حسی که انگار از عمیق ترین قسمت قلبم بهم دست داد..
خدایا درسته گفتم زندگیم یکنواخت شده یه هیجانی چیزی؛نگفتم که اینهمه دراما برام درست کن🫠