https://eitaa.com/beshghe_to/5805 قطعا تو دنیای موازی کوالای نَر بودم .

میدونم میگذره، میدونم بعدا میفهمم چقدر نمی‌ارزید، اما "الان" بابتش غمگینم، میتونیم‌ کاریش بکنیم؟ نه. بعدا، بعدا میاد.

قشنگ ترین و درست ترین درسی که یاد گرفتم تو ورطه ی احساس همین بود .

آدما وقتی نمیتونن خودشون رو دوست داشته باشن . حمله میکنن به تو ، تحقیرت میکنن و‌ بهت توهین میکنن.. ولی عمق حرفشون اینه که [ من خودم رو دوست ندارم ، کاش تو دوستم داشتی ] و این نوع ، هیجانی و نابالغ ترین حالت ابراز وجوده .

روح کوچولو اولین عبارتی که در ذهنم اومد "آنی زندگی کردن" بود، نه پشیمونی بابتِ اشتباهات و نه پافشاری روی ادامه دادنشون. شیفته‌ی ثبت کردن و به جا گذاشتن ردی از خودت، خوندن و دونستن. رشد کردن و کمک به رشد بقیه. شخصیتی کمک‌کننده. 🌞- از همه پیام‌های مرتبط با معرفی کتاب خوشم میاد و پیگیرانه دنبالشون میکنم.

حقیقتا برام خیلی جالبه که نکته سنجی شما و برونگرایی من باعث همچین توصیفی شده، انقدر دقیق . و چقدر دلگرم کنندست که پیامای مرتبط با کتابا مفید واقع شده💕

روزی یه آدمی میاد انجیر تیغی یا میوه ی کاکتوس رو انتخاب میکنه. روی این انجیر تیغی ما پر از خار عه برای محافظت از خودش . حالا انجیر تیغی قصه ما خوشش اومده از اون آدم و باید خودشو ارائه بده . پس میذاره خار هاشو دربیاره ، نصفش کنه و درونش رو ببینه . حالا آدم عه میاد یکم ازش میخوره و دلشو میزنه . بهش قول میده یکم دیگه بیاد . انجیر تیغی کلی صبر و انتظار میکشه و نمیذاره کسی هم سمتش بیاد جز صاحبش . و در آخرم صاحبش میاد و میبینه عه اینکه دیگه طراوت نداره چقدر چروکیده شده . جاش کجاست ؟ سطل زباله . _______________ هیچی فقط خواستم بگم خیلیا فقط الکی انرژیت ، شادابیت ‌و حتی عمرتو میگیرن آخرشم اونی که طلبکاره اون آدمه . نه انجیر تیغی ..

_

از تو دل کندم که تمرین شکیبایی کنم تا خودم را تشنه‌ی روزی که می‌آیی کنم آبرویی را که کم‌کم جمع کردم حاضرم روز دیدار تو یکجا خرج رسوایی کنم [ نیست ]

فامیل عزیز تر از جان ! وقتی دم به دقیقه میگی: " چرا سرت تو گوشیته ؟ " من نمیتونم در جواب بگم: " برای اینکه مثل شما سرم تو کار دیگران نباشه " -

_