داشتم آرایش و میکاپ ِ سر صبح رو تازه هضم میکردم که دیدم خانمی که کنارم ایستاده داره
"گلپری جون آرمین نصرتی رو گوش میکنه"
ماشاءلله .
اگر بگویند : دل به دریا زدن،ارزشش را داشت؟
می گویم : من تکه ای بودم رها بر موج ها
گهی خندان ، گهی نالان
گهی ابری ، گهی طوفان .
مگر تلاش جز این است؟
جز رسیدن به ساحل؟
هر چند بی فایده ، هر چند بی ثمر ؛
اما هر چه که بود ، من بودم و این نبرد ناعادلانه .
فکر میکنم یه رکورد محسوب میشه در طول زندگیم، علی برکت الله.
[ اینجا بمونه،جهت از یاد نرفتن ]
هدایت شده از تَفَحُصات|ریحان.ع
ادای چیزهای خوب، اندازه تجربه واقعی چیزهای بد چندش آور و دوست نداشتنیه!
روح کوچولو؛
و ناگهان آب مزه شراب می گیرد !
من از برای مصلحت ،
در حبسِ دنیا ماندهام.
هر روز به شیوهای و لطفی دگری
چندانکه نگه میکنمت خوبتری!
گفتم که به قاضی برمت تا دل خویش
بستانم و ترسم دل قاضی ببری؛
پ.ن: پارانوئید به سبک جناب سعدی .