روح کوچولو؛
و ناگهان آب مزه شراب می گیرد !
من از برای مصلحت ،
در حبسِ دنیا ماندهام.
هر روز به شیوهای و لطفی دگری
چندانکه نگه میکنمت خوبتری!
گفتم که به قاضی برمت تا دل خویش
بستانم و ترسم دل قاضی ببری؛
پ.ن: پارانوئید به سبک جناب سعدی .
روح کوچولو؛
بلاخره! بلاخره کشفش کردم ، این غم های ریز و پراکنده را . اینکه چرا باید "رنج وجود" را با خود حمل ک
نشاط عشق به رنج وجود می ارزد
ملال این سفر جاودانه را بپذیر .
یکی از سخت ترین موقعیت ها و بدترین
حس ها اینه که
یکی جلوت رنج بکشه
و نتونی براش کاری بکنی .
هدایت شده از *حجرهی فلسـ𓂆ــطین.
-
بهثبت رسمی محضر، توقطعا معتبرهستی؛
فلسطینتو خواهمشد، اگر اشغالگرهستی!
-