بهم گفت :
وقتی تموم شد ..
وقتی از این حال و هوا بیام بیرون
برات تعریف میکنم.
تعریف میکنم چی بهم گذشته.
بهت میگم دلیل اشکامو .
ولی خب هیچوقت نگفت .
ولی این خانم هایی که اول صبح با خونسردی تو مترو آرایش میکنن هم خیلی گوگولی ان .
آدمارو باید همینطور که هستن
دوست داشت ؟
یا
تلاش برای تغییر یک سری مسائل
منطقی و درسته؟
هدایت شده از وکنا تاج سر
چنل داشتن همچین مفهومی میده. تو یه تیکه از خودتو یه جایی جا میذاری تا بعد ها بهش نگاه و کنی و از خودت بپرسی من همچین کسی بودم؟
این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیدهام
این بار من یک بارگی از عافیت ببریدهام؛