روح کوچولو؛
این بار من یک بارگی در عاشقی پیچیدهام این بار من یک بارگی از عافیت ببریدهام؛
دیوانه کوکب ریخته از شور من بگریخته
من با اجل آمیخته در نیستی پریدهام؛
وابستگی تروماتیک رو
اگر با ادبیات آمیخته کنیم میشه :
" تو میبوسی همان زخمی را
که رویش نمک پاشیدی "
هر جا بی دلیل از کسی خوشم نیومده
بهم ثابت شده الکی نبوده .
مثلا ستوده
که عمرکشون خودشو نشون داد 🦦