eitaa logo
روشنا ☺️🇮🇷
837 دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
9.4هزار ویدیو
117 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم خوش آمدین به روشنا... ❣️❣️❣️❣️❣️ جهت نشر محتوای روشنگری، با لینک روشنا ارسال بفرمایید با ذکر صلوات🌷 گروه کرسی آزاداندیشی https://eitaa.com/joinchat/2504392828C1ad4e905d1 ❣️❣️❣️❣️❣️ ارتباط با مدیر روشنا @yafatematazzahra5
مشاهده در ایتا
دانلود
17.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام جاااانم علی😍😭 التماس دعا ‌‌‌•┈┈•••✾••✾•••┈┈• 🌷خوش آمدین به روشنا... 😊 https://eitaa.com/roooshaana
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خورشید پیش گنبد این شاه زرد نیست هرکس که خاک پای علی نیست ،مرد نیست شب میان صحن نجف داد زدم گشتم،نبود بهتر از این جا، نگرد، نیست _تسلیت🥀 ‌‌‌•┈┈•••✾••✾•••┈┈• 🌷خوش آمدین به روشنا... 😊 https://eitaa.com/roooshaana
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ دنیا رو اگه برای اینها بخواهی، انگار آخرت رو خواستی! امشب برای هم بخواهیم🤲 ‌‌‌•┈┈•••✾••✾•••┈┈• 🌷خوش آمدین به روشنا... 😊 https://eitaa.com/roooshaana
5.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 معنای احیا و شب‌زنده‌داری چیست؟ شب را سه گونه می‌توان به صبح رساند... ‌‌‌•┈┈•••✾••✾•••┈┈• 🌷خوش آمدین به روشنا... 😊 https://eitaa.com/roooshaana
4_5787336863626826369.mp3
11.13M
چشماتو ببند‌‌، خیال کن یه زائری زیر بارون که تو نجف شدی مهمون با چشمای گریون… ‌‌‌•┈┈•••✾••✾•••┈┈• 🌷خوش آمدین به روشنا... 😊 https://eitaa.com/roooshaana
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسن(ع) رو کرد به برادرش و گفت: پاسخ مَردم و اطعام یتیمان با من تو فقط دور و بر زینب باش ..😢 ‌‌‌•┈┈•••✾••✾•••┈┈• 🌷خوش آمدین به روشنا... 😊 https://eitaa.com/roooshaana
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
28.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 نام علی‌ست روی لب شیعه آشکار ▪️شعری که حمیدرضا برقعی امسال در دیدار رمضانی شاعران با رهبر انقلاب خواند👇 ✍...جبر آن زمان که پشت در خانه‌اش نشست برخاست آن قیامت عظمی به اختیار رفت آنچنان که از نفس افتاد جبرئیل گویی پیمبر است به معراج رهسپار شد عرصه گاه تنگ، ولی ماند پشت در چون ماندن علی به اُحد ماند، استوار برگشت زخم خورده، ولی فاتح نبرد چون بازگشت حمزه از آشوب کارزار در خون خضاب شد تن یارانِ بعد از او آنها که نام "فاطمه" را می‌زنند جار من از کدام یک بنویسم که بوده‌اند حجّاج‌ها به ورطه‌ی تاریخ بی‌شمار آنها که با غرور نوشتند ساختیم دریاچه‌های احمری از خونِ این تبار از کربلا به واقعه‌ی فَخ رسیده‌ایم از عمق ناگوارترین‌ها به ناگوار محمود غزنوی به عداوت مگر نساخت از استخوان فاطمیان چوبه‌های دار بوسهل زوزنی به شرارت هنوز هم محکوم میکند حسنک را به سنگسار در لمعة الدمشقیه جاریست همچنان خون شهید اوّل و ثانی چون آبشار عثمانیان به مذهب ما بس که تاختند در سبزه‌زار چالدران سرخ شد غبار امّا هنوز هم به تأسّیِ فاطمه نام علیست روی لبِ شیعه آشکار بیت از هلالی جُغتایی نشسته است از آن شهید شیعه به ذهنم به یادگار: "جان خواهم از خدا نه یکی، بلکه صد هزار تا صد هزار بار بمیرم برای یار" فرق است، فرق فاحشی از حرف تا عمل راه است، راه بی‌حدی از شعر تا شعار ما را چنان مباد که آیندگان ما ما را رقم زنند مسلمان بی‌بخار اینک مدافعان حرم شعله‌ پرورند تا در بیاورند از آن دودمان دمار ‌‌‌•┈┈•••✾••✾•••┈┈• 🌷خوش آمدین به روشنا... 😊 https://eitaa.com/roooshaana
🔶 همسر شهید نواب صفوی: بعد از افطار به آقا گفتم: دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم حتی نان خشک فقط لبخندی زد این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم سحر برخاست آبی نوشید گفتم: دیدید سحری چیزی نبود افطار هم چیزی نداریم باز آقا لبخندی زد بعد از نماز صبح هم گفتم بعد از نماز ظهر هم گفتم تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریم اذان مغرب را گفتند آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمود: امشب افطارى نداریم؟ گفتم: پس از دیشب تا حالا چه عرض می‌کنم نداریم، نیست! آقا لبخند تلخی زد و فرمود: یعنی آب هم در لوله‌های آشپزخانه نیست؟! خندیدم و گفتم: صد البته که هست رفتم و با عصبانیت سفره‌ای انداختم بشقاب و قاشق آوردم و پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا هنوز لیوان پر نکرده بود كه در زدند طبقه پائین پسرعموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند آقا فرمود: تعارف کن بیایند بالا همه آمدند سلام و تحیت و نشستند آقا فرمود: خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند من هم گفتم: بله آب در لوله‌ها به اندازه کافی هست، رفتم و آوردم آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند در همین هنگام باز صدای در آمد به آقا یوسف همان پسرعموی آقا گفتم برو در را باز کن این دفعه حتماً از مشهدند الحمدلله آب در لوله‌ها هست فراوان مرحوم نواب چیزی نگفت یوسف رفت در را باز کرد وقتی كه برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمده است گفتم: اینها چیه؟! گفت: همسایه بغلی بود ظاهراً امشب افطاری داشته‌اند و به علتی مهمانی آنان به هم خورده است آقا نگاهى به من کرد خندید و رفت من شرمنده و شرمسار غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم ميل کردند و رفتند ‼️آقا به من فرمود: یک شب سحر و افطار بنا بر حکمتی تأخیر شد چقدر سر و صدا کردی؟! وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؟! از آن سر و صدا خبری نیست بعد فرمود: مشکل خیلی‌ها همین است نه سکوتشان منصفانه است و نه سر و صدایشان وقتِ نداشتن، داد می‌زنند وقتِ داشتن، بخل و غفلت دارند. نمازروزه هاتون قبول شکر بعد از نعمت یادت نره ‌‌‌•┈┈•••✾••✾•••┈┈• 🌷خوش آمدین به روشنا... 😊 https://eitaa.com/roooshaana
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا