@shabahengam•ོ
+ همین الآن یھوویی واسه سلامتی امام زمانمون صلوات بفرست♥️🌹
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوعَجّلفَرَجَهم🍀
شباهنگام
#سیره_اقتصادی_فقها
🔘حمایت از تولید داخلی (۱)
🔻آیت الله محمد تقی اصفهانی
💢تقویت زیرساختهای اقتصادی یکی از اقدامات علمای شیعه برای حمایت از تولید داخلی بوده است. بسیاری از عالمان شیعی نه تنها مشوق مردم در تاسیس شرکتهای اقتصادی و کارگاههای تولیدی بودهاند بلکه خود نیز در این زمینه اقداماتی انجام دادهاند.
🔻حضرت آیت الله #آقا_نجفی اصفهانی از جمله فقهایی بوده است که در مقابل هجوم اقتصادی بیگانگان، تلاش فراوانی نمود تا اقتصاد داخلی تقویت شود.
🔻یکی از اقدامات این عالم شیعی مشارکت در تأسيس شركت اسلاميه اصفهان درسال ۱۳۱۶ق، دراصفهان است.
❇️ «اين شركت با همت دو مجتهد بزرگ اصفهان، مرحوم آيتالله آقانجفي اصفهاني و برادرش شهيد حاج آقا نورالله اصفهاني تأسيس شد. پس از قيام تنباكو، و بروز فوايد بي شمار آن، اين دو بزرگوار اينگونه برنامهريزي ميكردند كه علاوه برحضور نداشتن كالاها و منسوجات خارجي در زندگي مردم، امكانات داخلي را براي توليد بسيج نموده و با ابتكار اير اني، به توليد بپردازند و ملت را براي حمايت از آن تشويق كنند و تحريم كالاهاي بيگانه را بعد اثباتيِ عملي ببخشند.»(۱)
📚۱ - انديشه سياسي و تاريخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهاني، ص۶۱-۵۹
🖋 #علی_اعتمادی
#رحا
@resalathozehenghelabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بــــــصــــــیــــــرت و روشـــــنـــــگـــــری
شــــــــــهـــــــیــــــدانــــــه
حـیــوانــات هــــم شــعــور دارنـــــد ، مـــا نـمـیـفـهـمـیــم !!!
کـبــوتـــــری کــه خــبــرِ شــهــادتِ رزمــنــده ای رو مــیــده !!!
( اســــتــــاد قــرائــتــی )
کــانــالِ بــصــیــرتــی قـــــــــرآن و عــــتــــرت
@GHORANETRATGHORANETRAT
8.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمیدونم چقدرشهدارامیشناسیم
همین رافهمیدم که شهدامرزهای زندگی راپشت سرگذاشته اندوبه اوج خدایی رسیدند
*این خانم ارمنی عکس شهدا و حضرت آقا رو نقاشی و به خانواده ی شهدا هدیه میکنه... لطفا قبل و ادامه ی ماجرای جالب رو از زبان خودش بشنوید...*
*جایگاه و عظمت رهبری و شهداء و ارزشهای دینی و ملی را از زبان یک مسیحی، بشنویم...*بسیار دیدنی ...*
هدیه کنیم صلواتی نثار ارواح مطهر همه شهدا
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🇮🇷#لحظه ای با شهدا
@lahzaei_ba_sh
👆 توصیه مهم آقا روح الله
🌹 آیت الحق سید موسوی خمینی رحمه الله :
راس امور تهذیب نفس است ...
آدمی که خودش #آدم صحیحی نیست نمی تواند دیگران را تصحیح کند 🔴👌
#تهذیب_نفس #تقوا
#جهاد_اکبر #طلبگی
@besooyadamiyat
4_5841209999925185384.mp3
12.26M
#خانواده_آسمانی ۶۶
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
💎 شما، نه آقایید، و نه خانم ...
شما فرزندی هستید از نسل انسان!
☜ که مجبورید برای زیستن در رحمِ دنیا، در قالبی به نام بدن، سَر کنید!
☆ این قالبِ تنگ، در لحظهی تولدتان به برزخ، از شما برداشته خواهد شد، و به اصلِ خویش باز خواهید گشت!
آیا نحوهی ارتباط با این قالب را در دنیا، بَلدید؟
میدانید آنرا در کدام کلاس، باید بیاموزید؟
@Ostad_Shojae
9.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتقاد شدید هوشنگ امیراحمدی: اپوزیسیون ایران به ابتذال کشیده شدهاند؛ براندازان خائن هستند!
هوشنگ امیر احمدی، مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه در آمریکا در واکنش به اظهارات گستاخانه اپوزیسیون مبنی بر حمایت از حمله نظامی به خاک ایران گفت:
"من نمی توانم تصور کنم کسی که خودش را ایرانی می داند، خواهان حمله نظامی به ایران باشد؛ تنها نیروهای وطن فروش و خائن می توانند چنین مواضعی بگیرند؛ مردم ایران هم واکنش تند نسبت به این مواضع دارند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما ببینید.
قابل تامل و توجه برخی مسئولین:
توصیه پیامبر اکرم به جناب ابوذر: من جنابعالی را در مدیریت ضعیف میبینم شما انسان ضعیفی هستید مواظب باش حتی بر دو نفر هم ریاست نکنی چون نمیتوانی کار آنها را به سامان برسانی.
#ثامن
🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹
🌸 خاطره ژاکلین زکریا و شهید علمدار 🌷
✍ خیلی دوست داشتم با مریم به این سفر معنوی بروم اما مشکل پدر و مادرم بودند به پدر و مادرم نگفتم که به سفر زیارتی فرهنگی میرویم بلکه گفتم به یک سفر سیاحتی که از طرف مدرسه است میرویم اما باز مخالفت کردند دو روز قهر کردم لب به غذا نزدم ضعف بدنی شدیدی پیدا کردم ۲۸ اسفند ساعت ۳ نیمه شب بود هیچ روشی برای راضی کردن پدر و مادرم به ذهنم نرسید با خودم گفتم خوب است دعای توسل بخوانم.🌺
کتاب دعا را برداشتم و شروع کردم خواندن هرچه بیشتر در دعا غرق میشدم احساس میکردم حالم بهتر میشود نمیدانم در کدام قسمت از دعا بود که خوابم برد. در عالم رؤیا دیدم در بیابان برهوتی ایستادهام دم غروب بود، مردی به طرفم آمد و به من گفت: «زهرا، بیا بیا». 💐
بعد ادامه داد: «میخواهم چیزی نشانت بدهم». با تعجب گفتم: «آقا ببخشید من زهرا نیستم اسمم ژاکلین است». 🌷
ولی هرچه میگفتم گوشش بدهکار نبود مرتب مرا زهرا خطاب میکرد.
راه افتادم به دنبال آن مرد رفتم در نقطهای از زمین چالهای بود اشاره کرد به آنجا و گفت «داخل شو». گفتم این چاله کوچک است گفت دستت را بر زمین بگذار تا داخل شوی به خودم جرئت دادم و اینکار را کردم آن پایین جای عجیبی بود یک سالن خیلی بزرگ که از دیوارهای بلند وسفیدش نور آبی رنگی پخش میشد.
آن نور از عکس شهدا بود که بر دیوارها آویخته بود. انتهای آن عکسها عکس💖 رهبر انقلاب آقا سیدعلی خامنهای قرار داشت به عکسها که نگاه کردم میدیدم که انگار با من حرف میزنند ولی من چیزی نمیفهمیدم تا اینکه رسیدم به عکس آقا.💞
آقا شروع کرد با من حرف زدن خوب یادم است که ایشان گفتند:
❤️«شهدا یک سوزی داشتند که همین سوزشان آنها را به مقام شهادت رساند مانند شهید جهانآرا، شهدی همت، شهید باکری، شهید علمدار و…» همین که آقا اسم شهید علمدار را آورد پرسیدم ایشان کیست؟ چون اسم بقیه را شنیده بودم ولی اسم علمدار به گوشم نخورده بود.
آقا نگاهی به من انداختند و فرمودند 🌷«علمدار همانی است که پیش شما بود همانی که ضمانت شما را کرد تا بتوانی به جنوب بیایی».
به یکباره از خواب پریدم. خیلی آشفته بودم نمیدانستم چکار کنم هنگام صبحانه به پدرم گفتم که فقط به این شرط صبحانه میخورم که بگذاری به جنوب بروم.💚
او هم شرطی گذاشت و گفت به این شرط که بار اول و آخرت باشد. باورم نمیشد پدرم به همین راحتی قبول کرد.
خیلی خوشحال شدم به مریم زنگ زدم و این مژده را به او دادم. اینگونه بود که به خاطر شهید علمدار رفتم برای ثبتنام.
موقع ثبتنام وقتی اسم مرا پرسید مکث کردم و گفتم زهرا من زهرا علمدار هستم.
بالاخره اول فروردین ۱۳۷۸ بعد از نماز مغرب و عشاء با بسیجیها و مریم عازم جنوب شدیم کسی نمیدانست که من مسیحی هستم به جز مریم. در راه به خوابم خیلی فکر کردم.🌸
از بچهها درباره شهید علمدار پرسیدم اما کسی چیزی نمیدانست وقتی به حرم امام خمینی رسیدیم در نوار فروشی آنجا متوجه نوارهای مداحی شهید علمدار شدم کم مانده بود از خوشحالی بال در بیاورم. چند نوار مدحی خریدم در راه هرچه بیشتر نوارهای او را گوش میدادم بیشتر متوجه میشدم که آقا چه فرمودند.🌸
درطی چند روزی که جنوب بودیم فهمیدم اسلام چه دین شیرینی است و چقدر زیباست. وقتی بچهها نماز جماعت میخوانند من کناری مینشستم زانوهایم را بغل میگرفتم و گریه میکردم.😔😭
گریه به حال خودم که با آنها زمین تا آسمان فرق داشتم.
شلمچه خیلی باصفا بود، حس غریبی داشتم احساس میکردم خاک آنجا با من حرف میزند با مریم دعا میخواندیم یک آن احساس کردم شهدا دور ما جمع شدهاند و زیارت عاشورا میخوانند منقلب شدم و از هوش رفتم در بیمارستان خرمشهر به هوش آمدم. صبح روز بعد هنگام اذان مسئول کاروان خبر عجیبی داد تازه معنای خواب آن شبم را فهمیدم. آن خبر این بود که امروز دوباره به شلمچه میرویم چون قرار است امام خامنهای به شلمچه بیایند. و نماز عید قربان را به امامت ایشان بخوانیم. از خوشحالی بال درآورده بودم به همه چیز در خوابم رسیده بودم.🌸
بعد که از جنوب برگشتیم تمام شکهایم به یقین بدل گشت آن موقع بود که از مریم خواستم راه اسلام آوردن را به من یاد دهد. او هم خیلی خوشحال شد وقتی شهادتین را میگفتم. احساس میکردم مثل مریم و دوستانش من هم مسلمان شدهام.💙💚❤️
منبع: تسنیم
🌺کانال صدرا🌺
🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹