حجت الاسلام کاشانیجهاد در راه خدا باید حول امام حق باشد.mp3
زمان:
حجم:
652K
💢 جهاد در راه خدا باید حول امام حق باشد
✅ استاد حامد کاشانی
_________________
🇮🇷@shokofehaiEngelab40
「شکوفه های انقلاب」
6.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
📹 کلیپ بسیار زیبایشفاعت امام حسین پس از مرگ
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند :
ای فاطمه زنان امت من میگریند بر زن های اهل بیت من و مردان امت من میگریند بر مردان اهل بیت من و عزای فرزند مرا هر سال طایفه ای بعد از طایفه ای تازه میکنند.
پس چون روز قیامت شود تو شفاعت زنان را میکنی و من شفیع میشوم مردان را و هر کس بر حسین گریسته دست او را میگیریم و در بهشت در میآوریم.ای فاطمه همه چشم ها در قیامت گریان است مگر چشمی که بر حسین گریسته باشد. او خندان و شادمان به نعیم بهشت خواهد بود.
گلچین كليپ👇
@jamkaranedeleman
حاجمهدیرسولیcf94b3c0-3fe6-4ea7-9dd8-8649c1bde630.mp3
زمان:
حجم:
17.31M
#فایل_صوتی 👆
🎼 ایستونتکیهتوتکیهگاهمن🌱•
🎤 با نواے : #مهدی_رسولی
گلچین كليپهاي بصیرتی 👇
@jamkaranedeleman
حاجنریمانپناهیNariman Panahi - Har Koja Minegaram (128).mp3
زمان:
حجم:
4.83M
#فایل_صوتی 👆
🎼 هر کجا مینگرم؛
جسم تو را میبینم ...🌱•
🎤 با نواے : #نریمان_پناهی
گلچین كليپهاي بصیرتی 👇
@jamkaranedeleman
2.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
📹 از خودت بمال وزیر دولت قبل رسیدیم به وزیری که شماره تماسش رو به مردم میده برای ادامه پیگیری مشکلشون.
گلچین كليپ👇
@jamkaranedeleman
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
📹 نماهنگ تصویری یار بطلب سید و سالار بطلب
با نوای #سیدمجیدبنی_فاطمه
گلچین كليپهاي بصیرتی 👇
@jamkaranedeleman
🦋 #زندگی_زیبا
دروغگویی و فریبکاری در هر ارتباطی، قطع کنندهی ریسمان آن ارتباط است!
ـ چه در ارتباطات اجتماعی (مثل دغلکاری در کسب و کار)
ـ و چه در ارتباطات خانوادگی و دوستانه (مثل خیانت در تمام ابعاد)
نه تنها قدرت جذب انسان را کاهش داده و دامنهی ارتباطات فرد را دائماً تنگتر میکند؛
بلکه راه جذب برکات خداوند را مسدود میکند.
#استاد_شجاعی
🆔 @Zendegi_Zyba
#دروغگویی #فریبکاری #ارتباط_موفق #خیانت #قدرت_جذب #ارتباط_خانوادگی #برکات #امام_خامنهای #استاد_احمدی #استاد_فرحزاد #علامه_جعفری #استاد_عالی #دکتر_رفیعی #حاج_آقا_قرائتی #استاد_پناهیان
15.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_تصویری
📹 شستشوی مغزی زنان ایرانی در سفارت انگلیسی
گلچین كليپ👇
@jamkaranedeleman
8.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حاضری با دوست دخترت/پسرت ازدواج کنی؟!
- جوابای جالبی میدن ملت . . :/😑
🔮💎🔮💎🔮💎
در صورت شدت گرفتن سرفه و تنگی نفس و درگیری سی تی تا حد ۲۰ درصد و اکسیژن تا حد ۹۲ درصد، حتما حتما ضمن انجام دستور ۱ و دستور سرفه و تنگی نفس، تا ۵ روز سرم با ویتامین ب کمپلکس دریافت کرده، که سه روز همراه با دگزامتازون باشد
#دستور درگیری ریه تا حد ۲۰ درصد و اکسیژن بالای ۹۲ درصد
🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🍃🌸 #حکیم_الحکما. ✨🌿
یاران مهربان گیاهان داروئی اسلامی
🍃✨ @JVANSER
دکتر الهی قمشه ای چه زیبا میگوید
وقتی دعا میکنی،
دعای تو از این جهان خارج میشود و به جایی میرود که هیچ زمانی نیست.
دعایت به قبل از پیدایش عالم میرود.
دعایت به آنجا که دارند تقدیرت را مینویسند میرود.
و تقدیر نویس مهربان عالم تقدیرت را با توجه به دعایت مینویسد.
و مولانا میگوید :
گر در طلب گوهر کانی، کانی
گر در هوس لقمه نانی، نانی
این نکته رمز اگر بدانی، دانی
هر چیز که در جستن آنی، آنی..
خیر ترین دعا ، بهترین طلب ، زیباترین تقدیر ، نثار شما
⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak
خاطره "حاج احمدی" پخش کننده غذا در حلبی آباد تهران در زمان شاه از رئیس جمهور مردمی شهید رجایی
[ براساس خاطره ای واقعی ]
چندین روز بود که به نهاد ریاست جمهوری می رفت، اما موفق نمی شد که بِره داخل، میگفتن: معاونت مردمی گفته باید معرفی نامه بیاری تا به درخواستت رسیدگی شِه؛ حاجی هم می گفت: آخه از کی معرفی بیارم؟ کی میاد به من معرفی نامه بده...
ده - دوازده روزی می شد که آقای رجایی رئیس جمهور شده بود، حاجی ناامیدانه وقتی رسید جلوی دربِ ورودی نهاد، ماشین رئیس جمهورهم داشت وارد می شد، حاجی به نشونه یِ احترام، دستی برایش تکان داد و نگاهی به آسمون کرد و صلوات فرستاد...
چند دقیقه ای ایستاد تا ورودی خلوت بشه، ناامیدانه رفت جلوی گِیتِ پذیرش رفت و تا اومد چیزی بگه، مسئول پذیرش ازپشت میزش بلند شد و گفت: حاج آقا احمدی خوش آمدید برگه نیاز نیست، بفرمایید، داخل و بلافاصله، برادری از نیروهای حفاظت را صدا کرد و گفت: حاج آقا رو بِبَر دفتر ریاست....
حاج احمدی متعجب شد و انگار کارت شناسایی اش تو دستش خشک شد و آروم - آروم گذاشت توجیبش، اصلاََ وسایل و لباساشو رو هم نگشتن...فقط دنبال مامور راه افتاد، یکباره با تعجب دید توی دفتر رئیس جمهوره...
آقایی با لبخند جلو آمد و با حاجی دست داد و گفت: خوش اومدین، آقای رئیس جمهور منتظر شماست....
حاج احمدی هنوز گیچ بود، لباسشو صاف کرد و وارد اتاق شد، باور نمی کرد،...آره! خود آقای رجائی بود که از پشت میزش بلند شد به استقبالش اومد. بعد از تعارفات اولیه، گفت: حاج آقا احمدی درخواستتون چیه؟ برای چی جلو درب ایستاده بودین؟...
حاجی هم همانطور که درخواستشو از جیبش بیرون می آورد، گفت: میخام اگر خدا قبول کنه، خیریه ای درست کنم، یک جایی درست کنم، بشه چارتا بچه یتیم را زیر پوشش بگیریم؛...رجائی هم همانطور که روی درخواست حاجی چیزهایی می نوشت، گفت: خدا خیرت بده!...بفرمایین دستورشو دادم، هم محیطی مناسب در اختیارتون بِزارن، و هم کمک مالی براتون نوشتم که از صندوق دولت بهتون بِدَن...فقط زحمت بکشین، مرحله به مرحله به من خبر بدین!...میخام همچین کاری که شما میکنی رو تو هر استان اجرا کنیم، اما شما فعلا تهران را کلید بزن...!
حاج احمدی باتعجب گفت: آقای رجایی نمی پرسید من کی هستم؟ آیا دارم درست میگم؟ این درخواستم واقعیه یا نه ؟ که یکباره، رجایی با لبخندی گفت: بگیر برو حاجی جون...!میشناسمت، بررسی کردم، میدونم دقیقا کی هستی؛ برو وقتمو نگیر! کار دارم...
رجائی تا دم درب آمد و حاجی رو بدرقه کرد و همانطور که دستگیره درب خروج را می گرفت، گفت: حاج احمدی جان،... میدونم که سالهاست غذا درست می کنی و می بری برای حلبی آبادها....میدونم دم عید لباس نو می بری برای بچه هاشون...میوه می بری....دارو می بری و...خیلی کارهای دیگه میکنی....من نشناخته درخواستتو موافقت نکردم....رجایی دستی به صورتش کشید و نگاهی به زمین انداخت و ادامه داد که حاجی احمدی یادت هست اونوقتا که با یک وانت وِسپایِ سه چرخ، دیگ غذا رو برمیداشتی و میبردی تو زاغه نشینها، گاهی یه جوانکی می پرید پشت وانت وِسپات و پا به پات میومد، کمکِت می کرد؟
حاجی گفت: آره - آره، یادمه...خدا خیرش بده، چه جوونک خوبی بود؛ کاش میدونستم کجاست و چه میکنه؟....هرجا هست خدانگهدارش باشه...
رجایی همانطور که دستگیره درو باز میکرد، گفت: حاج احمدی عزیز! اون جوانک من هستم؛ من میشناسمت....
حاج احمدی، مات مبهوت مونده بود، نمیدونست چی بگه...اشک تو چشاش جمع شده بود،...تنها کاری که کرد دست و صورت رجایی را بوسید،....رجایی هم گفت: برو حاجی... برو...خجالتم نده...فقط منو بی خبر نذار....
حدود دو هفته از آن ملاقات گذشته بود، کارهای ثبت و تاسیس خیربه تقریبا، آماده شده بود، و ساختمان اهدایی رئیس جمهور تحویل حاجی گردید و مقداری لوازم و تجهیزات نیز خریداری شده بود و آماده انتقال برای شروع رسمی کار...
حاج احمدی تصمیم گرفت طبق قرار نزد آقای رجایی رفته و گزارش کارو به اطلاع ایشان برسونه...اما آن روز از رادیو شنید، که دفتر ریاست جمهوری منفجر شده و...
یاد شهید رجایی زنده باد...روحش شاد....🌹🇮🇷🌺
🇮🇷 کانال قرارگاه اساتید و طلاب انقلابی
🍂@gharar_a