eitaa logo
روشنای ویگل
120 دنبال‌کننده
25.1هزار عکس
31.3هزار ویدیو
783 فایل
سعی می کنم مطالب خوبی برای شما عزیزان داشته باشم.باماهمراه شوید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷شهیدی که یک کودتا به نام او خورد! 🔹میان کودتای نوژه و کودتای نقاب، تفاوتی است به‌ اندازه مظلومیت یک شهید! 🔹بسیاری نمی‌دانند «نوژه»، نام خلبان شجاعی است که یک سال قبل از این کودتا، نقشه‌های ضد انقلاب در پاوه را نقش بر آب کرد و در نهایت پس از اصابت آتشبار عناصر ضد انقلاب، با زبان روزه به شهادت رسید. 📆۲۵ مرداد سالروز ولادت شهید محمد نوژه گرامی باد.
. ♻️ کارکنانی که با صورت سیاه از نفت داغ، روسفید شدند 🔹اگر چه صورتشان از نفت سیاه شده؛ اما با تعمیر خط لوله ‎نفت در دمای ۵۰ درجه روسفید شده‌اند. 🔹این قاب فقط یک لحظه از تلاش نفتی‌ها برای حفظ جریان نفت از میدان مشترک آزادگان جنوبی است. اما ماجرای این تصویر ماندگار به دوشنبه ۲۲ مرداد ساعت ۱۱ ظهر برمی‌گردد؛ جایی‌که نشتی نفت گزارش می‌شود. 🔹این نشتی در خط لوله ۱۲ اینچ واحد فرآورش جنوبی اتفاق میفتد که نفت رو به کارخانه غرب کارون منتقل می‌کند. 🔹سه مرد غیور از پرسنل ‎نفت، وارد میدان می‌شوند و با کلمپ زدن‌ روی خط، جلوی نشتی رو می‌گیرند. اینطور بدون وقفه در تولید نفت از میدان مشترک با عراق، این عملیات ظرف ۲ ساعت جمع می‌شود. 🔹دمای ۵۰ درجه و ‎نفت داغ و بدبو هر چند طاقت‌فرسا بود اما اراده پولادین نفتی‌ها فراتر از این حرفاست. 🔹کارکنانی که در مقابل تحریم ایستاده و برای امنیت انرژی و ‎برای ایران فداکاری می‌کنند تا تولیدمون از عراق عقب نیفتد، و اینگونه تولید غرب کارون از ۲۱۰ به ۴۶۰ هزار بشکه افزایش یافت/ سیداحسان حسینی 👈 کانال حمید رسایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظات جانسوز وداع همسر شهید میلاد بیدی در معراج شهدا 🌷شهید میلاد بیدی تاریخ تولد: ۱۷ / ۷ / ۱۳۷۳ تاریخ شهادت: ۹ / ۵ / ۱۴۰۳ محل تولد: تهران محل شهادت: ضاحیه لبنان 🌷راوی← از میلاد هیچ‌گاه کوچک‌ترین تندی و بداخلاقی ندیده‌ بودیم و سراغ نداریم🌙نمازش را اول وقت می‌خواند، خمسش را پرداخت میکرد،وجوهات شرعی‌اش را بدون اتلاف وقت حساب می‌کرد و همه شعایر دینی را به جای می‌آورد.🌱آقا میلاد متولد ۱۳۷۳ بود یعنی امسال تازه ۳۰ سالش می‌شد!🥀چند سال به واسطه شغلش در سپاه قدس به لبنان و سوریه می‌رفت🕊زمان تسلط داعش بر بخشی از منطقه به میدان رفت🕊وقتی سر خانه و زندگی‌شان رفت به اصرار همسر و مادرش حضورشان را در منطقه کم کردند🥀به همین دلیل چند سال اخیر کارشان جنبه اداری به خود گرفت🍂ما قطعاً درک نمی‌کنیم که امثال او چه معامله‌ای با خدا کردند.🥀این اواخر چند بار درخواست داد که در منطقه حضور یابد. اخیرا که با میلاد صحبت می‌کردم،ایشان خیلی خوشحال بود:🌙می‌گفت که مادر و خواهرم قبول کردند که به لبنان بازگردد!🌱همین شد که حدود یک هفته به منطقه رفت.»🕊شهید میلاد بیدی،مستشار نظامی ایران در ماه محرم ۱۴۰۳ شب شهادت امام سجاد(ع)🥀در مجاورت ساختمانی که صهیونیست‌ها شهید «فؤاد علی شُکر» (فرمانده ارشد مقاومت اسلامی لبنان) را ترور کردند حضور داشت💥و به شهادت رسید🕊 🔻بخشی از وصیت‌نامه شهید میلاد بیدی خطاب به همسرش: 🔹دلتنگم [..]، لکن این دلتنگی را خودخواسته به جان خریده‌ایم زیرا میدانیم که این عاشقانه‌ای میان ما و خداست.از آن عاشقانه‌های احلی من العسل و ما رأیت الا جمیلا🕊 💙🌷
♦️این سر با این‌ چشمای خشگل مال این بدن بی سریه که دو روزه مارو آتیش زده...💔 🔹ما جنایتِ حرمله رو شنیدیم ولی جنایتِ رژیم صهیونیستی رو دیدیم! اللهم عجل لوليك الفرج😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 چرا عقب نشینی در مقابل جنگ روانی دشمن در عرصه های مختلف ،خشم و غضب الهی را بدنبال دارد؟منظور از عقب نشینی تاکتیکی و غیر تاکتیکی چیست؟ رهبر انقلاب به آیه ۱۶ سوره اَنفال استناد می کنند.
نماهنگ من و کربلا.mp3
5.27M
🔊 | تنظیم 📝 من و کربلا 👤 حاج‌مهدی         ▪️ ویژه ؛ ۱۴۰۳
نکته‌ای که نباید از آن غفلت کرد این است که رژیم صهیونیستی دو قلوها و مادرشان را کاملا هدفمند، دقیق وعامدانه به قتل رساند ما با شیاطین آدم‌کش طرفیم‌‌! 🗣 آزوف ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
🔴دکتر : تکالیف و وظایف دستگاه‌ها در قانون برنامه هفتم 1. وزارت نیرو 2. وزارت نفت 3. وزارت فرهنگ و ارشاد 4. وزارت صمت پ.ن: کلیاتی از اهداف و وظایفی که هر وزارتخانه باید انجام دهد/نمایندگان مجلس برنامه‌های وزرای پیشنهادی را با این اهداف بسنجند.
⭕️آخرین مدال طلای المپیک نصیب یک بانوی محجبه شد. مسئولین برگزاری مسابقات نذاشتن زنان فرانسوی محجبه با حجاب روی سکوها حاضر بشن اما خانم سیفان حسن دونده هلندی که محجبه هم نیست، برای همبستگی با اون خانما، روی سکو با حجاب ظاهر شده و مدال طلاش رو با حجاب کامل اسلامی دریافت کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمونه یه نماینده خوب وحزب اللهی موقع رای دادن به وزیر پیشنهادی جهاد تبیین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 🏴 کار فرهنگی قشنگ که دیدم ، اشکم در اومد خدا سازندشو برکت بده 🙏 @khabar_goonagon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی قشنگ میخونه،جا مونده ها اربعین اینو ببینید و بسوزید👆👆👆 😭😭😭😭🙏🙏🙏🙏
➕ ساعت ۵ صبح دخترم بیدارم کرد گفت بابا من عروس دارم من و میبری سالن گفتم آره دخترم میبرم وقتی آمدم از در پارکینگ بیرون تو ماشین نشستم تا دخترم بیاد، دیدم آقای پاکبانی داره کوچه رو جارو میکنه ولی خیلی ناشیانه و اصلاً معلومه بلد نیست خب من پاکبان کوچه رو میشناختم آقای عزیزی یه پیرمرد خوش برخورد و با حال بود. ولی نوع جارو کردن این کمی ناشیانه بود... ➕ تا حالا در طی صدها روز ده‌ها پاکبان رو دیدم و حالیم بود که این یارو این کاره نیست؛ رفتم دخترم و رساندم و برگشتم دیدم هنوز داره با آشغال‌ها بازی میکنه. کم کم این مشکوک بودنش رفت رو مُخم در ماشین رو باز کردم و صداش کردم «عزیز خوبی؟ یه لحظه تشریف بیار. خیلی شق و رق اومد جلو و از پشت عينك ظریف و نیم فریمش خیلی شُسته رُفته جواب داد: سلام در خدمتم مشکلی پیش اومده؟» از لحن و نوع برخوردش جا خوردم... ➕ نفس‌هاش تو سحرگاه زیادی پر انرژی بود؛ به ذهنم رسید که یه کم مهربان‌تر برخورد کنم "خسته نباشی گفتم بیا تو آلاچیق یه قهوه بزنیم بعد تکه پاره کردن یه چندتا تعارف اومد داخل و نشست اون یکی هدفون هم از گوشش در آورد؛ دنباله سیم هدفون رو با نگاهم دنبال کردم که میرفت تو یقه‌ش و زیر لباس نارنجی شهرداريش محو مي‌شد. پرسیدم: چی گوش میدی؟ گفت: «یه کتاب صوتی به زبان انگلیسیه». کنجکاوتر شدم: « انگلیسی؟! موضوعش چیه؟» گردنشو کج کرد و گفت: «در زمینه اقتصادسنجی»... ➕ شَکّم دیگه داشت سر ریز می‌شد! «فضولی نباشه؛ واسه چی یه همچی چیزی رو می خونی؟». با یه حالت نیم‌خنده تو چهره‌ش گفت: «چیه؟ به یه پاکبان نمیاد که مطالعه داشته باشه؟... به خاطر شغلمه.» از سرایدار ساختمان دو تا آبجوش گرفتم دو تا علی کافه انداختم رفتم سر میز متعجب‌تر پرسیدم که متوجه نمیشم این اقتصاد و سنجش و این داستان‌ها چه ربطي به کار شما داره؟». ➕ نگاه‌ش را یه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه کرد و گفت: «من استاد هستم تو دانشگاه.» قبل از اینکه بخام چیزی بپرسم انگار خودش فهمید گیج شدم و ادامه داد: «من پدرم پاکبان این منطقه است. آقای عزیزی. در مورد شما و روانشاد پسرتونم هم برای ما خیلی تعریف کرده همیشه میگفت یه پهلوون تو کوچه هست که مهربانه. ➕ امشب تا دیدم شناختمون چون عکس‌تون رو با بابا دیده بودم. جناب خمارلو من دکترای اقتصاد دارم؛ و دو تا داداشم يکي مهندسه و اون یکی هم داره دکتراشو مي‌گیره. به پدرم هر چی میگیم زیر بار نمی‌ره که بازخرید شه؛ ما هم هر ماه روزایی رو به جای پدرمون میایم کار می‌کنیم که استراحت کنه. هم کمکش کرده باشیم. هم یادمون نره با چه زحمتی و چطوری پدرمون ما رو به اینجا رسوند.»... ➕ چند لحظه سکوت فضای بین ما رو گرفت و نگاه‌مون تو هم قفل شده بود. استکان رو گذاشتم رو میز و بلند شدم رفتم سمتش. بغلش کردم و گفتم: «درود به شرفت مرد. قدر باباتم بدون. خیلی آدم درست و مهربونیه.» قشنگ بود 🤝🏼 ✍️: ناشناس !