eitaa logo
روشنای ویگل
116 دنبال‌کننده
25.3هزار عکس
31.5هزار ویدیو
797 فایل
سعی می کنم مطالب خوبی برای شما عزیزان داشته باشم.باماهمراه شوید.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ وقتی میگیم سلبریتی های ما بیسوادواحمق هستند دقیقا ازچی داریم صحبت میکنیم👇 خانوم تهمینه میلانی مثلا اومدن از حقوق بانوان دفاع کنن!!! یکم تحقیق هم نکردند که مراحل کاشت و داشت و برداشت برنج چجوریه و چه کارهایی بر عهده آقایون و چه کارهایی برعهده خانوما... 👤 سبحان برکتی @TWTenghelabi
11.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قصه ی مرد ميدان بابای بچه های شهدا غمخوار پیر امّت جا مانده از یارانش حافظ خواب چشمان ملت قصه سردار دل ها شهید حاج قاسم سليمانى 🎙روایـــت هـمـچنان جاریـسـت
8.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 هالووین از کجا دراومد؟ جنگ نرم، تغییر سبک زندگی، خودباختگی یعنی ویدیوی تاسف آور بالا
3.mp3
11.73M
☘️ 🌀 | تطابق منافع ملی و آموزه‌های ایدئولوژیک ایران 🍃🌹🍃 🎙کارشناس سیاسی: دکتر قاسم حبیب زاده 🆔 splus.ir/meyar.pb 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb 🍀
☘️ 🌀| هيچ دولتی در دنیا به اندازه آمریکا منفور نیست... 🍃🌹🍃 🆔 splus.ir/meyar.pb 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔 rubika.ir/meyar_pb 🍀
167.pdf
277.8K
☘️ 🌀مجموعه یادداشت| آمریکا و قربانیان جنگ نرم؟! 🍃🌹🍃 ✍ دکتر قاسم حبیب زاده 🆔 splus.ir/meyar.pb 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔rubika.ir/meyar_pb 🍀
🍃🌹🍃ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امام خامنه‌ای مدظله العالی : « ما با استكبار، نظام سلطه و تسلط چند كشور بر سرنوشت عالم بشدت مخالفیم و با آن مبارزه میكنیم و نمیگذاریم اینها با سرنوشت دنیا بازی كنند.» ۱۳۸۸/۱۱/۲۸   🍃🌹🍃ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰 نشست بصیرتی مجازی ✅ با موضوع: «مقاومت و استکبار ستیزی» 🔺 تاریخ : سه شنبه یازدهم آبان ماه ۱۴۰۰ 🔻زمان : ساعت ۱۴ 🔹️مکان: کلیه کانالهای طرح ثامن همراه با پرسش و پاسخ 📨⁉️برای ارسال سوالات و نظرات به آی دی زیر مراجعه کنید👇 ✅ 🍃🌹🍃ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌
.. 🔴*خواب بودم نیمه شب در بسترم* سایه ای افتاد ناگه بر سرم *خواب بر چشمم هنوز تحمیل بود* سر بلند کردم که عزرائیل بود *رنگ از رخسار گلگونم پرید* آب پیشانی به دامانم چکید *دست و پایم سست، تن خیس از عرق* خِس خسی در سینه، جانم بی رمق *التماسش کردم و گفتم : امان* گفت: امر است از خدای آسمان *زندگانی بر سرت پایان گرفت* از تو باید این دقیقه جان گرفت *گفتمش: مال و منالم مال تو* تا رها یابم من از چنگال تو *گفت: نه هنگامه ی هجران توست* آنچه داری سهم فرزندان توست *سالها از عمر خود دادی هدر* از گناهان کاش می‌کردی حذر *آن همه فرصت چه کردی تا کنون* حال فرصت از کفَت آمد برون *کن وداع با خانمان و زندگی* رَو به عُقبی با چنین شرمندگی *گفتم أشهد، جان من تسلیم شد.* روح من دست ملَک تقدیم شد *سخت جانم را برون آورد مَلَک* ناله‌ام افتاد در گوش فلک *لاشه ای دیدم زمن در بستر است* چشمهایش بسته و گوشش کر است *صبح شد دیدم عیال و خانمان* آمدند بر بسترم گریه کنان *دخترم می زد به صورت : کای پدر* زود بستی از میان بار سفر *آن طرف تر خواهرم خون می‌گریست* داد می زد این مصیبت چیست؟ چیست؟ *یک نفر آمد لباسم را درید.* آن دگر گفتا که تابوت آورید *غسل میّت دادنم خویشان من* در کفن پیچیده کردند جان من *سوی قبرستان روان کردند مرا* اهل منزل صد فغان کردند مرا *زین پس از آنان سرایم دور بود.* بعد از این‌ها منزل من گور بود *بردَنم در قبر نهادند در لحد* قبر شد منزلگه من تا ابد *خاک را بسیار بر من ریختند.* خود دعایی کرده و بگریختند *آن زمان من بودم و تنگی گور* ظلمتی گسترده بی یک ذره نور *ناگهان آمد صدای گفتگو* دو مَلَک ، با گرز دیدم روبرو *گفت برخیز ای فلان ابن فلان* لحظه‌ی پرسش رسیده ست این زمان *اولین پرسش : بگو ربّ تو کیست؟* دومین پرسش : بگو دین تو چیست؟ *سومین پرسش : که بود پیغمبرت؟* کو نماز و روزه ، حجّ اکبرت؟ *مانده بودم در جواب آن دو من* مهر خاموشی مرا بُد بر دهن *رَبّ؟ نمیشناسم نکردم طاعتش* دین؟ نکردم پیروی یک ساعتش *بی جوابم چون بدیدند آن زمان* برسرم کوبید با گرزی گران *آنچنان گرزی که آتش در گرفت* شعله هایش گور من را بر گرفت *وامصیبت این چه حال است ای خدا* ناگهان آمد به گوشم این ندا *بنده ی من : حُبّ دنیا داشتی* عمر جاویدان به خود پنداشتی *حُبّ عیش و نوش و ثروت بود تورا* پیروی از نفس و شهوت بود تورا *بر نماز خویش کاهل می‌شدی* روزه می‌آمد تو غافل می‌شدی *دست یاری با شیاطین داشتی* بی خیالی از برِ دین داشتی *غافل از یاد خدا بودی کنون* از عذاب سخت، کی آیی برون؟. *در غل و زنجیر کردند پای من* پس نشان دادند به من مأوای من *یک در از دوزخ، برایم باز شد.* ناله و درد و فغان آغاز شد. *ضجّه‌ها کردم؛ خدایا الأمان* شعله ای برخاست بند آمد زبان *آه، دیدم ناله ام بی حاصل است* دیدم آنجا منزل این جاهل است *آرزو کردم؛ که ای کاش این زمان* بر بگردم ساعتی را در جهان *تا تن از دوزخ دمی راحت کنم* بی نهایت سجده و طاعت کنم *آرزویم بود این، اما چه سود* راه برگشتی برای من نبود. 🔹نشــر صـدقـه است ..