eitaa logo
روشنای ویگل
119 دنبال‌کننده
25.3هزار عکس
31.8هزار ویدیو
802 فایل
سعی می کنم مطالب خوبی برای شما عزیزان داشته باشم.باماهمراه شوید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷🇵🇸 معیار_فرمانده 🔰روحیه و معرفت بسیجی باید فراگیر شود 🔹@Basijnews_ab
10.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 🔰 اظهارات طوفانی که مجری BBC را آچمز کرد 🗣«زکی شهاب» تحلیلگر سیاسی جهان عرب: 🔹این یک پیروزی است؛ چراکه باید نگاه کنید به وعده‌ای که نتانیاهو به مردم خودش داد، تا سال ۲۰۲۳ حماس وجود نخواهد داشت؛ اما در سال ۲۰۲۵ منتظر حماس بود که توافق آتش‌بس را امضاء کند. این یک شکست بزرگ برای نتانیاهو است. 🔸رسانه‌های مختلف و مطبوعات اسرائیلی همه شوکه بودند از شکستی که رهبران سیاسی اسرائیل نشان دادند؛ از ناتوانی برای از بین بردن حماس! 🔹@Basijnews_ab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
متاسفم که این آمار رو میگم ..یادتونه آمار کرونا رسید به ۷۰۰ تا ، هممون واویلا گرفتیم؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
6.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 من دوسدارم اینطوری لباس بپوشم! 🔴 حجاب به عنوان یک عقیده اجبار بردار نیست. من میام تو جامعه با یک پوشش نامناسب. شما می‌گویی باید قانون رو رعایت بکنی، می گویم به آنچه شما می‌گید من معتقد نیستم، من میگم نباش؛ مگه بقیه کارایی که ما تو جامعه می‌کنیم بر اساس قانون، بهش معتقدیم؟ الان شما به چراغ قرمز معتقدید؟ اعتقاد دارید؟ 🚦به ما باشه برسیم نصف شب چراغ قرمز باشه هیچکس نباشه، دوست داریم رد بشیم، اعتقاد نداریم، قانونه رعایت می‌کنیم. 💯 ما با چه چیزی کار داریم؟ ما با تظاهر اجتماعی تو کار داریم. حجاب به عنوان یک عقیده اجبار بردار نیست ما کاری که توی جامعه می‌کنیم اینه که می‌گیم اگر شما می‌خوای بد پوششی کنی حق اینکه دیگران را در بد پوششی خود را شریک بکنی نداری، می‌خوای بدپوششی بکنی برو در فضای حریم خصوصی خودت. اما در جامعه حق اینکارو نداری. 📛 کلمه حجاب اجباری یعنی اینکه می‌شود عقیده را تحمیل کرد در حالی که عقیده تحمیل‌بردار نیست. " استاد غلامی " ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ـ ـ ـ ـ ـ ــــــ « 🌼🌸🌼 » ـــــ ـ ـ ـ ـ ـ  ִֶָ
34.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼🌺🌺قسمت چهارم🌺🌺🌼 🔶جنین به دست چه کسی کشته می شود؟؟!! 🔶از هرصدجنینی که کشته می شود چند تای آن نامشروع است؟؟ استاد شفیعی قرارگاه جمعیت شهرستان آران وبیدگل۱۴۰۳/۱۰/۳ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 میتوانید کانال ما را در ایتا دنبال کنید. https://eitaa.com/ezdevajvafarzandavariab
8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🅰️ جلوی چشای خودم پول رو واریز کرد، فیش واریزی رو بهم نشون داد، پیامک کسر از حساب رو هم دیدم ولی پولی به حسابم نیومده!😳
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🚨تاجر ثروتمندی بود که چهار همسر داشت همسر چهارم را بیشتر از همه دوست داشت و او را مدام با جواهرات گران قیمت پذیرایی می‌کرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او میداد همسر سومش را هم خیلی دوست داشت و به او افتخار می کرد. نزد دوستانش او را برای جلوه‌گری می‌برد، گرچه واهمه شدیدی داشت که روزی او با مرد دیگری برود و تنهایش بگذارد. واقعیت این بود که او همسر دومش را هم بسیار دوست داشت. او بسیار مهربان بود و دائماً نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشکلی به او پناه می‌برد و او نیز به تاجر کمک می‌کرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه بیرون بیاید. اما همسر اول مرد زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگی بود، اما اصلاً مورد توجه مرد نبود. با وجود این که از صمیم قلب عاشق شوهرش بود، اما مردِ تاجر، به ندرت وجود او را در خانه‌ای که تمام کارهایش با او بود، حس می‌کرد و تقریباً هیچ توجهی به او نداشت. روزی مرد احساس کرد به شدت بیمار است و به زودی خواهد مرد. به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت: من اکنون چهار همسر دارم، اما اگر بمیرم دیگر کسی را نخواهم داشت، چه تنها و بیچاره خواهم شد. بنابراین تصمیم گرفت با همسرانش حرف بزند و برای تنهاییش فکری بکند. 📍اول از همه سراغ همسر چهارمش رفت و گفت: من تو را از همه بیشتر دوست دارم و از همه بیشتر به تو توجه کرده‌ام و انواع راحتی‌ها را برایت فراهم آورده‌ام، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه می‌شوی تا تنها نمانم؟ زن به سرعت گفت: “هرگز” ؛ همین یک کلمه و مرد را رها کرد. 📍مرد با قلبی که به شدت شکسته بود، به سراغ همسر سومش رفت و گفت: من در زندگی تو را بسیار دوست داشتم، آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟ زن گفت: البته که نه! زندگی در این جا بسیار خوب است. تازه من بعد از تو می‌خواهم دوباره ازدواج کنم و بیشتر خوش باشم. قلب مرد از این حرف یخ کرد. 📍مرد تاجر به همسر دوم رو آورد و گفت: تو همیشه به من کمک کرده‌ای، این بار هم به کمکت نیاز شدیدی دارم، شاید از همیشه بیشتر، میتوانی در مرگ همراه من باشی؟ زن گفت: این بار با دفعات دیگر فرق دارد. من نهایتاً می‌توانم تا گورستان همراه تو بیایم، اما در مرگ… متأسفم! گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد. 📍در همین حین صدایی او را به خود آورد: من با تو می‌مانم، هر جا که بروی. تاجر نگاهی کرد، همسر اولش بود که پوست و استخوان شده بود. غم سراسر وجودش را تیره و تار کرده بود و هیچ زیبایی و نشاطی برایش باقی نمانده بود. تاجر سرش را به زیر انداخت و به آرامی گفت: باید آن روزهایی که می توانستم به تو توجه می‌کردم و مراقبت می بودم، که هزار افسوس این کار نکردم. 🚨 در حقیقت همه ما چهار همسر داریم! ١. همسر چهارم، بدن ماست. مهم نیست چه قدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنی. وقت مرگ، اول از همه او، تو را ترک می کند. ٢. همسر سوم، دارایی ماست. هر چقدر هم برایت عزیز باشد، وقتی بمیری به دست دیگران خواهد افتاد. ٣. همسر دوم، خانواده و دوستان ما هستند. هر چقدر صمیمی و عزیز باشند، وقت مردن، نهایتاً تا سر مزارت کنارت خواهند ماند. ۴. همسر اول، روح ماست. غالباً به آن بی‌توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست می‌کنیم. او ضامن توانمندی‌های ماست، اما ما ضعیف و تنها رهایش کرده‌ایم تا روزی که قرار است همراه باشد، اما آن روز دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
7.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه نمونه از شعور سگ بازهای کف تهران رو ببینید! ‌‌‌
7.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیشتر بچه مذهبی ها هنوزنطرآقارادرموردجمعیت وازدواج وفرزندآوری نمی دانند استادولدی👆 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 میتوانید کانال ما را در ایتا دنبال کنید. https://eitaa.com/ezdevajvafarzandavariab
🔴با کلی عکس مستهجن وارد حیاط شد،بیشتر که دقت کردم دیدم یه تعداد مجله هست که روشون عکس چندتا زن با وضع نا مناسب هست. بهش گفتم احمد اینا چیه مادر؟ گفت مامان داشتم از کنار دکه روزنامه فروشی محل رد میشدم دیدن اینا رو گذاشته جلو دکه واسه فروش بهش گفتم مرد حسابی اینا چیه؟همه جوون ها رو به میندازه... هرچی باهاش بحث کردم که اینا رو جمع کنه راضی نشد!🙄 آخر سر مجبور شدم کل شون رو بخرم ازش و بیارم تو حیاط خونه آتیش بزنم. گفتم مامان با کدوم پول خریدی؟ گفت با پس اندازم ! گفتم مگه نمیخواستی با اون پول موتور بگیری؟😲 گفت مامان آخه هرجور فکر کردم دیدم موتور تهش منو تا سرکوچه میبره... ولی اینجوری میتونم تا برم..☺️ ✅نقل قول از مادر شهید احمد_کشوری