6.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙سخنرانی استاد شیخ حسین انصاریان پیرامون داستان شیخ بهایی و قبرستان...
📿@masirebeheshti
📚داستان کوتاه
📌اخلاص
حضرت موسى عليه السلام عرض كرد: خداوندا مى خواهم آن مخلوق را كه خود را خالص براى ياد تو كرده باشد و در طاعتت بى آلايش باشد را ببينم .
خطاب رسيد: اى موسى عليه السلام برو در كنار فلان دريا تا به تو نشان بدهم آنكه را مى خواهى . حضرت رفت تا رسيد به كنار دريا ديد
درختى در كنار درياست و مرغى بر شاخه اى از آن درخت كه كج شده به طرف دريا نشسته است و مشغول به ذكر خداست .
موسى از حال آن مرغ سؤ ال كرد. در جواب گفت : از وقتى كه خدا مرا خلق كرده است
در اين شاخه درخت مشغول عبادت و ذكر او هستم و از هر ذكر من هزار ذكر منشعب مى شود.
غذاى من لذت ذكر خداست . موسى سؤال نمود: آيا از آنچه در دنيا يافت مى شود آرزو دارى ؟ عرض كرد: آرى ، آرزويم اين است كه يك قطره از آب اين دريا را بياشامم .
حضرت موسى تعجب كرد و گفت : اى مرغ ميان منقار تو و آب اين دريا چندان فاصله اى نيست ، چرا منقار را به آب نمى رسانى ؟ عرض كرد:
مى ترسم لذت آن آب مرا از لذت ياد خدايم باز دارد. پس موسى از روى تعجب دو دست خود را بر سر زد.
📝منبع:کتاب داستان دوستان جلد۵
📿@masirebeheshti
13.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋کوچه هایمان را به نامشان کردیم
که هرگاه آدرس منزلمان را میدهیم بدانیم
از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه میرسیم...🇮🇷
📿@masirebeheshti
10.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤🖤🖤برای این چادر خون ها ریخته شده است..
📿@masirebeheshti
📚داستان کوتاه
📌آنچه که جدم گفت!
مردی به نام ابو ایوب انصاری خدمت پیامبر (ص) رسید و عرض کرد :
یا رسول الله (ص)! به من وصیتی فرما که مختصر و کوتاه باشد تا آن را به خاطر بسپارم و به آن عمل کنم .
پیامبر (ص) فرمودند :پنج سفارش می کنم :
۱) از آنچه در دست مردم است ناامید باش که این ثروت است
۲) از طمع پرهیز کن ؛زیرا طمع ، فقر حاضر است .
۳) نمازت را چنان بخوان که گویا آخرین نماز تو است و زنده نخواهی ماند تا نماز بعدی را بخوانی
۴) از انجام کاری که بعداً نخواهی به ناچار از آن پوزش طلبی ، بپرهیز.
۵) برای برادرت همان چیزی را دوست بدار که برای خودت دوست می داری
📿@masirebeheshti
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋شهید مهدی زین الدین:
هرگاه شب جمعه شهدا را یاد کنید، آنها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد می کنند… نثار روح بلندشان صلوات...
📿@masirebeheshti
🍁باز پنج شنبه آمد
🕯روز دلتنگی
🍁روز خاطرات
🕯روز اشک و حسرت
🍁روز بی قراری
🕯روز حس کردن جای خالی
🍁مسافران بهشتی
🕯روزخواندن فاتحه وصلوات
🍁الهی روحشان شادویادشان گرامی
🍁🍂
#ایران_تسلیت
#شاهچراغ
#برخورد_قاطع
📿@masirebeheshti
🌹شیخ رجبــعلــــے خیاط(ره)🌹
🦂 اگر ما به قدر؛
«ترسیدن از یڪ عقرب»
از خــدا بترسیم،،
همہ کارهای عالم اصلاح میشود!!!!
📿@masirebeheshti
📚 داستان کوتاه
📌 نامه ای به خدا که به واقعیت پیوست...
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه طلبه ای در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود. آن قدر فقیر بود که شب ها می رفت دوروبر حجره های طلبه ها می گشت و از توی آشغال های آن ها چیزی برای خوردن پیدا می کرد.یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود.
مضمون این نامه :
بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب خدا !
سلام علیکم ،اینجانب بنده ی شما هستم. از آن جا که شما در قران فرموده اید : "ومامن دابه فی الارض الا علی الله رزقها" «هیچ موجودزنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قران فرموده اید : "ان الله لا یخلف المیعاد" مسلما خدا خلف وعده نمیکند. بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :
۱ - همسری زیبا ومتدین ۲ - خانه ای وسیع ۳ - یک خادم ۴ - یک کالسکه و سورچی ۵ - یک باغ ۶ - مقداری پول برای تجارت ۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی
نظرعلی بعد از نوشتن ..... نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ می گوید،مسجد خانه ی خداست.پس بهتره بگذارمش توی مسجد. می رود به مسجد امام در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در مسجد در یک سوراخ قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه!
او نامه را پنجشنبه در مسجد می ذاره. صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره. کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته، از آن جا که به قول پروین اعتصامی "نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست" ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه نامه ی نظرعلی را روی پای ناصرالدین شاه می اندازه. ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد.
او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند ،دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید: نامه ای که برای خدا نوشته بودند،ایشان به ما حواله فرمودند .پس ما باید انجامش دهیم. و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.
📿@masirebeheshti
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سَلامٌعَلیٰآلِیٰس:
لحظات جانسوز شهادت خادم بزرگوار حرم شاهچراغ 💔
#شاهچراغ
📿@masirebeheshti