eitaa logo
روستای مج
505 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.5هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴وام ودیعۀ مسکن ۲ برابر شد 🔹رئیس بانک مرکزی: سقف تسهیلات ودیعۀ مسکن در شهر تهران از ۱۰۰ میلیون تومان به ۲۰۰ میلیون تومان، در مراکز استان‌ها از ۷۰ میلیون تومان به ۱۵۰ میلیون تومان و در سایر شهرها از ۴۰ میلیون تومان به ۱۰۰ میلیون تومان افزایش پیدا کرد. https://eitaa.com/parsehpardaz
بسم رب الشهدا 🏴 به اطلاع اهالی محترم شهیدپرور روستای مچ و اهالی روستاهای مجاور میرساند مراسم استقبال وتشییع پیکر شهید گمنام دوران دفاع مقدس فردا چهارشنبه 1402/9/29ساعت ۱۸ در حسینه ابوالفضلی روستا برگزار میگرددجهت ارج نهادن به مقام شامخ شهدا دعوت میشوددراین مراسم معنوی شرکت فرمایید،شورای اسلامی،دهیاری ،پایگاه مقاومت بسیج،هیت امنا و اهالی روستای مچ
بسم رب الشهدا 🏴 به اطلاع اهالی محترم شهیدپرور روستای مچ می رسانیم اولین یادواره شهدای زن جبهه مقاومت و کودک غزه همراه با مراسم تشییع پیکر شهید گمنام چهارشنبه1402/9/29ساعت ۱۸ در حسینه ابوالفضلی روستا برگزار میگرددجهت ارج نهادن به مقام شامخ شهدا دعوت میشوددراین مراسم معنوی شرکت فرمایید پایگاه مقاومت بسیج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رحمت خدا بر شهدای مدافع حرم 🪐🕋کانال پرسمان🕌🪐 📡 @khademorrasoul 📝
برگزاری مراسم یلدا در دبستان برکت ✅اهم برنامه ها ✅بیان نکاتی در مورد شب یلدا توسط دانش آموزان ✅شاهنامه خوانی توسط دانش آموزان ✅ مسابقه ✅ قصه گویی توسط آقای قنبری ✅ پذیرایی ✅ تشکر فراوان از ریاست و اعضای محترم انجمن اولیاء که در برپایی مراسم زحمت زیادی را متقبل شدند ✅ تشکر از همکاران گرامی
اقدامات جهاد آبرسانی در روستاهای استان خراسان رضوی 📝 دفتر روابط عمومی و آموزش همگانی شرکت آب و فاضلاب استان خراسان رضوی ✍️ روابط عمومی امور آب و فاضلاب شهرستان ششتمد 💻 سامانه غیر حضوری شرکت آب و فاضلاب استان خراسان رضوی www.abfacs.ir ☎️ سامانه تلفنی گزارش ثبت اتفاقات ۱۲۲
♦️متن بسیار قابل تامل و تاثیر گذار 👈هر وقت بابام می‌دید لامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم، می‌گفت چرا اسراف؟ چرا هدر دادن انرژی؟ 👈آب چکه می‌کرد، می‌گفت: اسراف حرامه! 👈اتاقم که بهم ریخته بود می‌گفت: تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه.. 👈حتی درزمان بیماریش نیز  تذکر می‌داد مدام حرفهای تکراری وعذاب‌آور، ♦️تا اینکه روز خوشی فرا رسید؛ چون می‌بایست در شرکت بزرگی برای کار، مصاحبه بدم. با خود گفتم اگر قبول شدم، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو، ترک می‌کنم. 👈صبح زود حمام کردم، بهترین لباسمو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرم بِهم‌ پول‌ داد و با لبخند گفت: فرزندم! 👇 ۱-مُرَتب و منظم باش ۲-همیشه خیرخواه دیگران‌ باش ۳-مثبت اندیش باش ۴-خودت رو باور داشته باش 👈تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست بردار نیست و این لحظات شیرین رو زهرمارم می‌کنه! با سرعت به شرکت رویایی‌ام رفتم، به در شرکت رسیدم، با تعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود! به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابام افتادم که مرتب و منظم باش، آشغالا رو ریختم تو سطل زباله.. اومدم تو راهرو، دیدم دستگیره در کمی از جاش دراُومده، یاد پند پدرم افتادم 👈 که می‌گفت: خیرخواه باش؛ دستگیره رو سر جاش محکم کردم تا نیوفته! 👈از کنار باغچه رد می‌شدم، دیدم آب سر ریز شده و داره میاد تو راهرو 👈 یاد تذکر بابا افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌ 👈پله‌ها را بالا می‌رفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغ‌ها روشنه، نصیحت بابا هنوز توی گوشم زمزمه می‌شد که اسراف نکن، لذا اونا رو خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم و دیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند نوبتشون برسه چهره و لباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههایشون تعریف می‌کردن! عجیب بود؛ هر کسی که می‌رفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه میومد بیرون! 👈با خودم گفتم: اینا با این دَک و پوزشون رد شدن، مگر ممکنه من قبول بشم؟ عُمراً!! 👈بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرمو نخواستن! باز یاد پند پدر افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم *اون‌روز حرفای بابام بهم انرژی می‌داد* توی این فکرا بودم که اسم‌مو صدا زدن. وارد اتاق مصاحبه‌ شدم، دیدم۳نفر نشستن و به من نگاه می‌کنند ♦️یکی‌شون گفت: کِی می‌خواهی کارتو شروع کنی؟ 👈لحظه‌ای فکر کردم، داره مسخره‌م می‌کنه یاد نصیحت آخر پدرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش! 👈پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: ِان شاءالله بعد از همین مصاحبه آماده‌ام یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!! باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدید؟! گفت: چون با پرسش که نمی‌شه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم، تنها شما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، نقصها رو اصلاح کنی.. در آن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و.. هیچ چیز جز صورت پدرم را ندیدم، کسی که ظاهرش سختگیر، اما درونش پر از محبت بود و آینده نگری.. در ماوراء نصایح و توبیخهای‌ مادرها و پدرها، محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهید فهمید... اما شاید دیگر آنها در کنار ما نباشند..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛎🛎🛎🛎🛎 برگزاری مراسم یلدای عاشقی. به همت دانش آموزان دبیرستان امام رضا (ع) مچ، همکاران و شورای اسلامی این روستا چند بسته حمایتی یلدایی به مناسبت شب یلدا تهیه و توزیع گردید.
⚡️بسم رب الشهدا چه زیباست .. خاطرات مردانی که پروای نام ندارند و در کهف گمنامی خویش مأوا گرفته اند به یاد شهدای گمنام … آنان که در زمین گمنامن و در آسمانها مشهورند ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ مراسم تشییع شهيد گمنام تازه تفحص شده دوران هشت سال دفاع مقدس، در حسینه ابوالفضلی روستای مچ با حضور مسئولین محترم ،فرمانداری محترم جناب آقای ایثارگر ،فرمانده ناحیه مقاومت بسیج جناب سرهنگ فاتحی، فرمانده محترم نیروی انتظامی جناب سرهنگ قربانی ، بخشداری محترم جناب آقای مهندس رضایی کمیته امداد جناب خطیب ، سرکار خانم اسحاق بنیاد شهید با حضور پرشور و شکوهمند اهالی محترم از شهید پربرکت روستا برگزار گردید و همچنین دیدار از خانواده جانباز محترم اصغری نیز صورت پذیرفت ،نهایت تشکر و قدردانی میشود از مسئولین محترم که شاهد حضورشان بودیم و توفیقات روز افزون برای این بزرگواران را از ایزد منان خواستاریم 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺 روابط عمومی دهیاری و شورای اسلامی روستامچhttps://eitaa.com/rostayemech
بسم رب الشهداو صدیقین برگزاری باشکوه مراسم وداع با پیکر شهید گمنام درحسینه بزرگ روستای مج توسط اهالی محترم ومسولین روستا وحضورپررنگ مسولین شهرستان ششتمد وحضورفرمانده پایگاه های شهرستان . دراین مراسم که با سخنرانی حجت السلام اسلامی وجناب سرهنگ فاتح ومداحی اهلبیت به پایان رسید.