May 11
▪️بیانات آیت الله باقری کنی در خصوص سفر اخیر رئیس جمهور:
الاسلام یعلو ولایعلی علیه.
این تصویر و مانند آن زیبنده یک فرد در سطوح پایین کشور هم نیست. این وهن اسلام است. هیچ کس چنین حقی ندارد.
من هم حق ندارم سکوت کنم. اسلام را در مقابل اینها-دولتمردان زورگو غربی- نباید پایین آورد. امام رحمه الله علیه که از همه بالاتر بود و از او بالاتر هم نمیتوانند چنین کنند. متوجه نیستیم و فکر میکنیم همه کارهایم و میتوانیم همه اسلام را زیرپا بگذاریم.
وقتی خدا را داریم نباید ترسی داشته باشیم، چه زنده بمانیم و چه بمیریم یا کشته و شهید بشویم، پیروزی از آن ماست.
@rozaneebefarda
رهبر معظم انقلاب: نام شهید بر فراز کویها و برزنها موهبتی است که باید ادامه یابد
🔹حضرت آیتالله خامنهای در پیامی به مناسبت هفته دفاع مقدس و روز تجلیل از شهیدان و ایثارگران، تأکید کردند: نام شهید و عنوان شهادت بر فراز کویها و برزنها افتخار و موهبتی برای کشور است که باید ادامه یابد.
#کوچه_شهید
#خط_را_گم_نکنیم
#شهردار_ضدشهید
@rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش اول
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔺کتاب دیباج که مجموعه برداشت های شخصی آقای #علوی_طباطبایی
(بروجردی) از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی را به رشته تحریر در آورده، به روایت بخشی از دوران تقارن مرجعیت آیت الله بروجردی با آیت الله کاشانی پرداخته و وقایع مرتبط را تحت عنوان فصل "راهنمای حقایق " بیان کرده است.
راوی گرچه خود را تحلیلگر مسلط بر وقایع قلمداد کرده اما در حقیقت کاملا یک سویه به تخریب #آیتالله_کاشانی می پردازد و با پوشاندن دیباج تحریف بر تن تاریخ، زعیم قم را -بر خلاف واقع- مخالف سیاست و آیت الله کاشانی می نمایاند.
🔻در بخشی از کتاب چنین آمده است: «آیت الله کاشانی به ریاست مجلس رسیده بود و از آنجا که برای حوزه علمیه و مدیریت آن نقشه می کشید...برگلوی حوزه پا گذاشته بود و حمایت های همه جانبه را طلب می کرد».(دیباج،ص189)
عجیب اینکه توهم توطئه بیت آیت الله بروجردی آنقدر زیاد بود که همواره تصور می کردند که بناست نقشه ای برای تصاحب جایگاه ایشان تدارک دیده شود، حال آنکه قرائن فراوانی در رد این توهم و اتهام سنگین وجود دارد از جمله، مرحوم صادقی تهرانی در باب مرجعیت گریزی آیت الله کاشانی اینگونه نقل می کند:
«پس از فوت آقاي بروجردي مردم در اين انديشه بودند از چه كسي تقليد كنند. چند نفر از علماي بزرگ بودند كه خودمان تشخيصهايي داشتيم و سؤالاتي هم كرديم و بعضي جوابهايي دادند كه جواب آقاي كاشاني هيچگاه از يادم نميرود. وقتي خدمت آقاي كاشاني رسيدم و از ايشان درباره مرجع تقليد سؤال كردم، فرمود:«من چه بگويم؟» عرض كردم:«بايد از خود شما تقليد كنيم؟» فرمود:«مرجع مسلمين بايد يك عالم رباني باشد كه در مقابل اين استعمار، استكبار، استبداد و استضعاف استقامت كند». گفتم:«او )كيست؟ فرمود:«آقاي خمینی » »(www.javanonline.ir/fa/news/637723)
مشابه چنین تعابیری در خاطرات دیگران همچون مرحوم عسکراولادی نیز وجود دارد و نشان می دهد که آیتالله کاشانی علیرغم برخورداری از بنیه علمی، پایگاه اجتماعی و امکانات مادی، هرگز تمایلی برای تصدی ریاست دینی نداشته است.
🔻در بداندیشی برخی اطرافیان و اعضای بیت زعیم قم همین بس که وقتی آیتالله کاشانی از #امام_خمینی می خواهند که واسطه شوند تا آیت الله بروجردی برای برگزاری کنگره اسلامی اجازه دهند تجار وجوهی را به ایشان بدهند، علیرغم موافقت اولیه آیت الله بروجردی، اطرافیان ایشان در پی سعایت و مذمت بر می آیند و چنین القا میکنند که پس از این اجازه، دیگر پول به قم نمی آید! لذا ایشان را به تردید انداخته و منع خیر کردند.(یادآور،ویژه نامه قیام30تیر،شماره2،ص108)
اگر آیتالله کاشانی رو به سوی حوزه قم می نمود نه سودای تصاحب جایگاه کسی را داشت و نه برگلوی کسی پاگذاشته بود بلکه ایشان فقط از حوزه حمایت همه جانبه می خواست، چنانکه در دیدار با طلاب و اهالی قم میگوید:
« اگر من کار بدی می کنم، چرا با من مخالفت نمی کنید؟ اگر درست قدم بر می دارم، چرا حمایت نمی کنید؟قطعا ایشان می دانستند این حرفها به گوش آیت الله بروجردی هم می رسد.(شهر و حوزه علمیه قم، نهضت ملی و 30تیر، گفتگو با حمید سیف زاده،ص 106)
تمام خواست آیت الله کاشانی در مخالفت با مطامع انگلیسی ها بود که این امر مقدس، خوشایند برخی از نفوذی های بیوت نبود!
🔺نویسنده دیباج در نقلی مدعی شده که «بزرگان نسل جدید حوزه از جمله آقایان روح الله خمینی، محمدتقی بهجت، سیدمحمدکاظم شریعتمداری، مرتضی حائری و مرتضی لنگرودی، در منزل آیت الله بروجردی جمع شده بودند..نزاع های آیت الله کاشانی و دکتر محمد مصدق بالا گرفته بود.آقایان آمده بودند تا زعیم حوزه اقدامی عاجل را در برابر این اتفاق ها انجام دهند..بعد از شنیدن صحبت ها،(آیت الله بروجردی) به چند جمله بسنده نمودند:«آقایان معلوم میشود مرعوب شده اند؛ اما من مرعوب نشده ام. من از وقتی خودم را شناختم مرعوب چیزی نشده ام..این آقایان در برابر خدا چه هستند؟ دست سیاست آنان را بالا برده و همین دست سیاست فردا زمین خواهد زد»(دیباج،ص190)
🔻راوی چنین القاء میکند که دعوای آیتالله کاشانی و دکتر مصدق نزاع سیاسی صرف است! گویی آیت الله کاشانی فقط بر سر تقلیل قدرت با مصدق درگیر است؛ حال اینکه زمینه های اختلاف آیت الله کاشانی با مصدق از بعد از سی تیر شروع شد جایی که ایشان به مصدق بابت انتصاب افراد نابخرد و خونخوار در راس کار وگم شدن هدف نهضت و منع تعقیب عاملان غائله سی تیر و قدرت طلبی با انحلال مجلس و حل نشدن مشکلات مردم و رفراندوم غیر قانونی اعتراض می کند ولی مصدق پس میزند!
@rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش دوم
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔺تهیه کنندگان کتاب دیباج در پوشش دفاع از سلوک سیاسی زعیم قم، تلاش دارند به تخطئه مسلک و مرام سیاسی آیتالله کاشانی بپردازند و از آن جمله اصل ورود مرحوم کاشانی به عرصه سیاست و خصوصا عملکرد ایشان در ماجرای نهضت نفت را مورد خدشه قرار میدهند.
حال آنکه کارنامه آیتالله کاشانی، این مجتهد مجاهد مظلوم، کاملا قابل دفاع و منطبق بر اصول اسلامی است و هرگز نمی توان آن جناب را متهم به آلودگیهای رایج عرصه سیاستورزی دانست.
از آن جمله در ماجرای اختلاف نظر آیت الله کاشانی با دکتر مصدق، در اخلاص و وطن دوستی و آینده نگری آن فقیه سیاس، همین بس که ایشان یک روز قبل از کودتا با نگارش نامه ای ضمن پیش بینی احتمال وقوع کودتا، یک بار دیگر وی را نصیحت می کند:
«.. گرچه امکانی برای عرایضم نمانده ولی صلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است و علیرغم غرض ورزی ها..خودتان بهتر از هر کس می دانید که همّ و غمّم در نگهداری دولت جنابعالی است که خودتان به بقاء آن مایل نیستید..»(آیت الله کاشانی و نهضت ملی شدن صنعت نفت،ص405)
عجیب آنکه در مواردی از کتاب، تلویحا مخالفت فضلای طراز اول حوزه قم با آیتالله کاشانی القا شده حال آنکه پذیرش مخالفت اساسی بزرگانی چون امام خمینی با آیت الله کاشانی، دشوار و مخالف قرائن است، البته سکوت ایشان در لواء آیت الله بروجردی مسأله دیگری است که به ولایت پذیری ایشان بازمیگردد، ولی ابدا بدین معنا نیست که امام مخالف کاشانی بوده باشد! چنانکه امام بعدها در این مورد می گوید «جرم( مثل) کاشانی چیست..اینها عقیده شان این بود که اسلام در ایران پیاده بشود آنها می گفتند احکام غربی مترقی است»(60/3/25)
🔻در بخشی از دیباج ادعا شده که:
« آیت الله بروجردی در تمام دوران اختلاف های نظری با آیت الله کاشانی از حیث مالی وی را کمک می کرد. البته سبک سیاسی باعث نزدیکی آن ها نشد.»(دیباج،ص192)
عجیب که نه نویسنده و نه نقال خاطرات نمی داند که اعتبار آیت الله کاشانی آنقدر در بازار فراوان بوده است که نیاز به استمداد مالی از کسی نداشتند؛ لکن در اینجا اولا باید زمان و تاریخ کمک های آیت الله بروجردی- که البته به حق، نشان از ارادت ایشان به آیت الله کاشانی است- ذکر شود. ثانیا شخص آیت الله کاشانی چنین نبوده است که هر پولی را دریافت کنند ایشان تا منشا پولی معلوم نبود دریافت نمی کردند و بزرگترین دلیل بر رد ادعای دیباج نویسان که آیت الله کاشانی را سوداگر قدرت قلمداد می کنند، اینکه ایشان اگر دنبال دنیاطلبی بودند در همان دوران صدرات مجلس آبی برای خود گرم می کرد که اینگونه در نظر امثال شما حقیر در تاریخ ذکر نگردد، ضعیف بودن وضع مالی ایشان به جهت جفای مصدقی ها و بدنام کردن ایشان با دروغ هایی بود که منجر به انزوای سیاسی ایشان شده بود.(نهضت روحانیون،ج2، علی دوانی،ص510)
🔺تنظیمکننده دیباج که از باب "النقال کالبقال" افاضات جناب علوی بروجردی را چونان وحی منزل پنداشته و نقل کرده، برای معرفی آیت الله کاشانی به خاطرات دسته چندمی برخی افراد مانند سید رضا زنجانی از اعضای نهضت ملی و از مخالفان انقلاب و امام و آیت الله کاشانی و .. بسنده کرده و در موارد متعددی به نوشتجات سست مندرج در ویکی پدیا، ارجاع داده است.
متاسفانه در فرازهای متعددی از کتاب دیباج سعی شده آیت الله کاشانی را العیاذبالله فردی شاه دوست معرفی کند! در حالیکه به شهادت تاریخ، ایشان تمام عمر شریف را خرج مبارزه با نظام استبدادی پهلوی نمود.(ناگفتههایی از مبارزات آیتالله کاشانی به روایت فرزندش، سایت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی)
همزمانی انتشار دیباج در قم با تخریب سازمان یافته آیتالله کاشانی توسط معاندین خارج نشین، موضوع را کمی پیچیده میکند و علاوه بر آنکه مصداق مظلومیت مضاعف ایشان است، امکان تأثیرپذیری دیباج نویسان از فضای کاشانی ستیزی بینالمللی را به ذهن متبادر می سازد که جای فحص و بررسی دارد.
در بخش سوم یادداشت، به نشانههایی از احتمال اثرپذیری نویسندگان دیباج از آثار و افکار معاندین و ضدانقلاب خارج نشین ارائه خواهد شد.
@rozaneebefarda
💢 دیباج تحریف بر تن تاریخ حوزه علمیه
نقدی بر روایت مخدوش جناب آقای #علوی_بروجردی از زندگانی آیتالله العظمی بروجردی/بخش سوم
💥اختصاصی/پست ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸جناب آقای علوی روجردی، متولد فروردین ۱۳۳۰ است یعنی در هنگام ارتحال آیتاللهالعظمی بروجردی بزرگ، تنها ۱۰ساله بوده است لذا طبیعی است که روایت او از سیره و اندیشه جد مادری اش، بازتکرار شنیدههایش از دیگران(اعضای بیت یا تاریخ نویسان) باشد.
🔺مع الاسف در جای جای کتاب دیباج (خصوصا در تبیین رابطه آیتالله العظمی بروجردی با آیتالله کاشانی) به شخص معلوم الحالی به نام #علی_رهنما _عنصر خارج نشین و ضد انقلاب_ استناد شده است که دم خروس تاثیر پذیری نویسنده و راوی از کتاب پر از دروغ و تحریف آمیز «نیروهای مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی» را بیرون می زند.
🔻نزدیکی تفکرات یک نویسنده معاند لندن نشین (رهنما) با بیت آیت الله العظمی بروجردی، مسأله مهمی است که نیازمند تأمل فراوان است!
با مروری گذرا بر کتاب دیباج و اثر علی رهنما، بدون اغراق می توان ادعا کرد که فصل مربوط به آیتالله کاشانی خلاصه شده آرا و تفکرات پرغلط و تحریف شده ای است که رهنما در کتابش دنبال میکند!
جالبتر آنکه در مرحله تدوین نیز تقریبا تمام پانویس های کتاب رهنما (از جمله کتاب های قلم و سیاست سفری، مصدق و تاریخ افراسیابی و..) عینا بعنوان مأخذ آمده و از برداشت های بی کم و کاست از کتاب علی رهنما نشان دارد.
🔻رهنما در کتابش برای اولین بار ادعای #توطئه آیتالله کاشانی و نواب صفوی در جهت کنار زدن آیتالله بروجردی را مطرح میکند(نيروهاي مذهبي بر بستر...،ص12)
وی در بخشی دیگر از کتاب خود می گوید:
«در بيانيهاي كه به تاريخ 17اسفند1326 صادر ميشود، كاشاني وظيفه ديني مسلمين را تعيين كرده و تيغ حمله خود را بار ديگر تلويحاً متوجه بروجردي ميكند...در اين اعلاميه كاشاني در واقع از اخطار به بروجردي فراتر ميرود و به نظر ميرسد كه استدلالي ارائه ميدهد براي عدم كفايت او به عنوان مرجعي كه به يكي از وظايف عمدهاش كه بايستي كوششي در راه مصالح دنيوي مسلمين باشد، عمل نميكند. از اين نوشته كاشاني چنين استنباط ميشود كه از نظر او، بروجردي الگوي مرجعيت نيست... اگرچه كاشاني از كلمه مرجع استفاده نميكند اما ظاهراً نزد او تعريف رهبري ديني الگوبرداري شده از موضعگيريها و كنش اجتماعي- سياسي و مذهبي شخص او يعني « زير نظام كاشاني» است.»(همان ص56-55)
همانگونه كه ملاحظه ميشود، نويسنده با به كارگيري مكرر عباراتي مانند «تلويحاً»، «به نظر ميرسد»، «استنباط ميشود» و «ظاهراً» تلاش ميكند تا از انگيزه كاشاني براي كنار زدن آيتالله بروجردي از مقام مرجعيت تامه و جانشين ساختن خود در آن موقعيت، پردهبرداري نمايد و اين در حالي است كه در سنت شيعي و حوزههاي علميه هرگز سابقه كنار زده شدن مرجعيت تامه وجود نداشته و لذا به هيچ وجه زمينهاي براي به وجود آمدن چنين انگيزهاي نزد كاشاني نميتوان يافت و از سویی هیچ منبعی جز کتاب رهنما چنین برداشت سبکی را بیان نکرده است.
🔺تأثیر توهات تاریخی رهنما با روایتهای مندرج در #دیباج تابدان حد است که خط فکری آیتاللهالعظمی بروجردی از تاکتیک دوری از سیاست، به نظریه #جدایی_دین_از_سیاست القا میشود(همان،ص156)
به واقع رهنما هیچ ارادتي به آيتالله بروجردي ندارد، بلكه او به تفكري ارادت دارد كه آن تفكر قائل به جدايي دين از سياست است لذا وی بر خلاف آنچه که وی در کتابش ادعا مینماید و مدعی نگارش اثری پژوهشی و سند محور است،در واقع با تحلیل های ماست و دروازه ای که در مورد آیت الله کاشانی به کار می برد، هر پژوهشکر منصفی را متعجب و متأسف میسازد.
🔺علی رهنما در کتاب ممنوعالانتشارش، با کینهورزی، آیتالله کاشانی را فردی غیرمهذب و به جاهطلبي سياسي محکوم میکند و نتيجه میگیرد كه هر يك از روحانيوني كه پاي در سیاست گذاردهاند يا خواهند گذارد، نيز داراي چنين خصائصي بوده یا خواهند بود؛ بدين ترتيب رهنما سعي دارد تا جدايي دين و دينمداران از سياست را به عنوان يك اصل مسلم مطرح سازد و تمامي روحانيوني را كه به هر نحو دخالتي در سياست كنند را يكسره محكوم سازد.
بی شک ایستادگی روحانیت در برابر سلطه خوشایند استعمارگران نیست لذا «سرفرانسس شپرد» سفير وقت انگليس در تهران صریحا چنین مینویسد: «عقلائی و منطقی به نظر نمیرسد که برای برقراری روابط با اين شخصيتهای مذهبی، وقتی صرف شود... البته اگر کوچک ترين احتمال نفوذ در کاشانی هم وجود داشته باشد، نبايد آن را از دست داد ولی من تنها اميدی که در مورد کاشانی دارم آن است که بتوانيم او را در افکار عمومی بیآبرو و متهم سازيم، تا نفوذ خود را از دست بدهد»(فصلنامه تاریخ و فرهنگ معاصر شماره 6 و 7، مرکز بررسی های اسلامی)
@rozaneebefarda
ادامه دارد..
5.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹بیانات رهبر انقلاب در پی حذف نام شهدا از معابر توسط شهرداری تهران
#کوچه_شهید
#خط_را_گم_نکنیم
#لیبرال_های_وطنی
@rozaneebefarda
هدایت شده از استاد شهید هاشمی نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺بخشی از مصاحبه #مقام_معظم_رهبری (مدظله العالی) درباره استاد شهید هاشمی نژاد :
💥آقای هاشمینژاد جزء اولین کسانی بودند که این #گروهک_منافقین را که آن موقع با اسم گروهک فرقان بود ، شناختند و جزء اولین کسانی بودند که پیش از بقیه چهره های معروف، و زودتر از خیلی ها ، مورد غضب و اتهام و فشار های تبلیغاتی گروههای منافق و افراد وابسته به آنها قرار گرفتند. ۱۳۶۰/۰۸/۱۷
#فیلم
#استاد_از_نگاه_بزرگان
🌹کانال استاد #شهید_هاشمی_نژاد👇
@shahid_hashemi_nejad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥جناب آقای سیدمحمد جواد علوی، عضو ارشد #نشست_اساتید:
🔻هیئتهای مذهبی باید #مستقل باشند و در سیاست دخالت نکنند!
🔻در بساط امام حسین(ع)، شرابخوار و قمارباز و فاسد هم راه دارند!
🔶حاشیه
پس از مطرح کردن شعار غلط انداز #استقلال_حوزه توسط یک جریان خاص حوزوی، اکنون برای نخستین بار به طور رسمی، موضوع #استقلال_هیئت مطرح شده است.
در مقابل این دیدگاه، بزرگان شیعه قرار دارند که دستگاه سیدالشهداء علیهالسلام را همواره در پیوند ذاتی با مسائل سیاسی میدانستهاند.
بیاییم دوباره #منشور_روحانیت بخوانیم....
#هیئت_سکولار_نداریم
#خط_را_گم_نکنیم
#سکولاریسم_حوزوی
#تحریف_عاشورا
@rozaneebefarda
سکولاریسم هیئتی؛ آموزه جدید سکولارهای حوزوی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸اخیرا یک فرد حوزوی مدعی مرجعیت که پیشتر در حلقه اولیه پروژه تشکل سازی موازی و مطرح کردن شعار استقلال حوزه از نظام ( شما بخوانید جدایی حوزه از نظام ) حضور داشته، سخنانی را پیرامون نسبت هیئت و سیاست گفته است و هیئات را به دوری از مباحث سیاسی دعوت نموده است.
🔸با تأمل در کلمات وی می بینیم که این سخنان دو محمل می تواند داشته باشد:
1. اینکه هیئات هیچ موضع سیاسی نداشته باشند و به عبارت دقیق تر سکولار باشند.
2. اینکه هیئات موضع سیاسی داشته باشند ولی وابسته به احزاب سیاسی نباشند و تبلیغ حزبی نکنند.
🔸مورد دوم در میان جریان انقلابی مصداق ندارد و انقلابی ترین مداح ها هیچ وقت زیر لوای احزاب نرفته اند و برای آنان تبلیغ نکرده اند اما در جریانات غیرانقلابی شخصیتهای حوزوی مثل سروش محلاتی و فیرحی هستند که از یک طرف ارتباطات بسیار نزدیک و بعضا کاری با جناح های سیاسی خصوصا جریانهای رادیکال ضدنظام داشته و دارند و از طرف دیگر از ظرفیت عاشورا برای پیش برد گفتمان سیاسی جریانات متبوعشان استفاده می کنند. به طور مثال محمد سروش محلاتی در سخنرانی محرم خود اصطلاح آتش به اختیاری را به سپاه یزید نسبت داد و با تطهیر ضمنی یزید و یزیدیان که ملعون الی الابدند جریان مخالفش را یزیدی خواند و فیرحی هم از ظرفیت هیئت سوء استفاده کرد و یکی از عوامل رخ داد فاجعه کربلا را خصوصی سازی (!!!) عنوان کرد که همه می دانند یکی از مطالبات و شعارهای صریح مقام معظم رهبری بوده و هست.
🔸این وضعیت جریانات غیرانقلابی بود اما وضعیت جریانات ضدانقلاب بدتر هم هست و اگر افراد پیش گفته هیئات را زیر پرچم جریان اعتدال و اصلاحات می برند؛جریان ضدانقلاب شیعه انگلیسی با وقاحت تمام هیئت حسینی را زیر پرچم ملکه انگلیس و بریتانیای خبیث برده و آن را به سیاست کثیف روباه پیر آلوده است.
جای تعجب وجود دارد که شخصیت برجسته جریان شیعه انگلیسی ارتباطات نزدیکی با گوینده این مواضع جنجالی دارند، اما ظاهرا تذکری به وی برای آلوده کردن هیئات حسینی به سیاست انگلیسی نداده اند که از تحتالحمایگی پرچم کفر و الحاد بیرون آیند!
🔸در پایان باید گفت حوزه علمیه مرکز فکری جامعه اسلامی است و هیئات مذهبی مرکز انگیزشی.
وقتی مراکز فکری و انگیزشی جامعه با شعار استقلال حوزه و هیئت سکولار بشوند به تدریج نجاست سکولاریسم به کل جامعه اسلامی سرایت می کند و جامعه سکولار یعنی کوفه که عمامه فقاهت بر سر می نهد و ذکر سیدالشهداء علیه السلام بر لب می گیرد اما به هنگام نبرد اگر بر فرزند پیامبر شمشیر نکشد نهایتا به کنجی خزیده و با سکوت و انزوایش در خون نواده رسول الله شریک می شود.
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
@rozaneebefarda
May 11