روزنه
زمزمه #استیضاح_روحانی؛ از #فیضیه تا #بهارستان اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔘حدود ده ماه مانده به
تکلیف ماجرای استیضاح روحانی انشاالله در دیدار تصویری نمایندگان با مقام معظم رهبری مشخص خواهد شد.
نوع مواجهه با بیانات راهگشای این دیدار مهم و تاریخی، میزان عمق فهم طیف های مختلف از منویات رهبری و همچنین میزان التزام به آن را عملا نشان خواهد داد.
از هم اکنون همگان باید برای اقدام یکپارچه در لبیک به فرامین آتی رهبری آماده شوند تا انشاالله اجماع لازم برای ریل گذاری تحولاتی بزرگ در آینده نزدیک، در میان نیروهای انقلابی فراهم گردد.
@rozaneebefarda
استیضاح مردمی مهمتر از استیضاح در مجلس
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸همانطور که از قبل هم پیش بینی میشد، گرچه مقام معظم رهبری به مخالفت با استیضاح تصریح نفرمودند اما برایند بیانات ایشان خط تعامل قوا را متبادر میسازد که با استیضاح تلازمی ندارد و لذا زین پس طبعا موضوع استیضاح (اگر کاملا متوقف نشود لااقل) نمیتواند با آن شتاب و شدت اولیه در مجلس دنبال شود اما همچنان و همیشه به عنوان یکی از مهمترین ظرفیت های نظارتی مجلس، بالای سر دولت ناکارآمد روحانی باقی خواهد ماند و ترس از مشت بسته مجلس بیش از ضربه ضعیف احتمالی موثر است!!
🔹هر تصمیمی که نمایندگان مجلس در استفاده یا عدم استفاده از ابزار نظارتی شان(اعم از تفحص، سوال و استیضاح) اتخاذ کنند، تکلیف از دوش نخبگان سیاسی جبهه انقلاب اسلامی، خاصه حوزویان، برداشته نمیشود و آنان به منظور صیانت از منافع ملی و دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی، باید تکلیف خود را انجام دهند.
🔸تجربه تاریخی نشان داده که بهترین فرصت برای نقد ناصحانه و پرسشگری از عملکرد کارگزاران قوه مجریه، هنگام تصدی آنان در مناصب است؛ چه اینکه بعد از پایان دوره، آنان نه تنها به کسی پاسخگو نیستند که معمولا در نقش طلبکار و بلکه اپوزسیون ظاهر میشوند!!!
🔻در چنین وضعیتی به نظر میرسد معقول ترین راهکار آن است که در مدت باقیمانده از عمر کوتاه دولت غربگرا و ناکارآمد اعتدال، فرایند #استیضاح_مردمی و نخبگانی با شدت و شتاب مطلوب، آغاز شود و مسولان دولتی از صدر تا ذیل نسبت به عملکردشان بازخواست شوند؛ طبعا در این ماجرا آنان اگر خدمتی کرده اند خواهند گفت و چنانچه خلاف آن انجام شده نیز بر همگان روشن میشود و آنان نخواهند توانست به فرار و فرافکنی تمسک کنند و ژست طلبکاری بگیرند.
صدالبته لازمه استیضاح مردمی و نخبگانی، اتقان، استدلالی بودن، مستند بودن و عالمانه بودن تمام مدعاهای مطروحه پیرامون کارنامه دولت و پرهیز از هر نوع حاشیه پردازی و مواجهه عوامانه با مساله است.
🔸ناگفته واضح است که اگر عملکرد #دولت_برجامی به خوبی واکاوی نشود و نتایج خسارت بار آن به طور شفاف با مردم در میان گذارده نشود، چه تضمینی وجود دارد که در ۱۴۰۰ ریل گذاری اجرایی کشور متحول گردد؟!
اگر امروز که این حضرات پرمدعا و همیشه طلبکار بر سر کار هستند، مورد بازخواست قرار نگیرند، ملت و نخبگان سیاسی برای مطالبه گری چه فرصت دیگری دارند؟
اگر امروز این جماعت به خاطر خلاف کاری های پرشمار شان در دادگاه نخبگان سیاسی و در پیشگاه ملت محاکمه نشوند، چه تضمینی هست که فردا بتوان آنان را به عملکردشان اخذ کرد؟
اگر امروز نتایج زیان باز وابستگی به غرب و خط سازش با استکبار و استعمار روشن نشود، آیا فردا این رویه غلط غربگرایی افراطی دوباره در طیف و طائفه سیاسی دیگری دنبال نمی شود؟!
🔸برای مردم فهیم، نجیب و متدین ایرانی بسیار مهم است که بدانند حوزه مقدسه قم و روحانیت مردم مدار شیعه، هرگز پای کارنامه غیرقابل دفاع روحانی را امضا نمیکنند و مسؤولیت تمام اقدامات دولت اعتدال فقط و فقط بر عهده شخص حسن روحانی و حامیان اوست.
عدم روشنگری در این مساله ضربات جبران ناپذیری به وجهه مردمی روحانیت خواهد زد.
۹۹_۴_۲۳
#پویش_استیضاح_مردمی_روحانی
#برائت_روحانیت_از_روحانی
@rozaneebefarda
مجیزنامه #خبرگزاری_فارس برای رژیم فاسد پهلوی
[صفحه ۱ از ۲]
مهدی نقیبی
اختصاصی روزنه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔸در روز 21 تیرماه 99، خبرگزاری فارس، در بخش فارس پلاس، کلیپی به نام «کاخ سفید ایران کجاست؟»، با زمان: 14:50 دقیقه، منتشر کرد.
🔸این کلیپ برای معرفی «کاخ سفید یا کاخ موزه ملت» ساخته شده که بخشی از کاخ موزه سعدآباد هست.
کاخ موزه سعدآباد، تحویل سازمان میراث فرهنگی (وزارتخانه جدید) است و در این کلیپ، یک خانم به عنوان «راوی» هست که در تمام کلیپ حضور دارد و جاهای مختلف این کاخ را به خبرنگار نشان میدهد و درباره هر قسمت توضیحاتی میدهد.
🔸متاسفانه چیزی که در این کلیپ، شاهد هستیم، این است که انگار هنوز در دوران رژیم پهلوی به سر میبریم و بعد از گذشت 42 سال از سال 57، خبر پیروزی انقلاب اسلامی به این کاخ نرسیده و قصدشان این هست که مجد و عظمت و شخصیت فرهنگی خاندان پهلوی، خصوصا فرح دیبا را بیان شود.
🔸خانمی که راوی هست، در همه جا با احترام بسیار از شاه و فرح یاد کرده و با ذوق زگی بسیار، از سلیقه زیبا و ارزشمند خاندان پهلوی تعریف و تقدیر کرده است!
🔸صرفا تعریف و تملق های بسیار از رژیم پهلوی و خصوصا فرح، یا به تعبیر راوی، «ملکه» کرده! در این کلیپ، هیچ نقدی به رژیم پهلوی نشده است و با انسانهایی «برجسته» و «علم دوست» و «هنرشناس» و «دارای ذوق سلیم» مواجه هستیم که از برجسته ترین هنرمندانان نقاش، معمار، فرش باف و... را از ایران و سراسر دنیا گرد آورده بودند و حاصل آن همه تلاش به این زیباییها، منتهی گردید. در این کلیپ نتیجه ای که از رژیم پهلوی به نمایش گذاشته، هر انسانی را به وجد وا میدارد و تحسین هر کسی را بر می انگیزد.
🔸در این کلیپ هیچ نقدی و ایرادی به خاندان پهلوی بیان نکرده است. ای کاش حداقل یک نقد به خاندان پهلوی بیان میکردند. لابد مردم ایران، مریض بودند که علیه چنین اشرافیت فاسدی شوریدند و آنها را از ایران بیرون کردند؟ وقتی قرار است، چنین جایی معرفی شود، باید واقعیت های این کاخ و افرادی که در آن زندگی میکردند، به درستی بیان شود نه به صورت کاریکاتوری.
🔸روای، در جایی که توضیحاتی برای معرفی هر کدام از اتاقهای اختصاصی شاه و فرح میداد، برای اینها از فعلهای جمع استفاه میکند، تا این حد سعی میکرد احترام شاه و فرح را داشته باشد. شرم آور هست. به عنوان مثال توضیحی که روای درباره اتاق کار محمدرضا شاه، (از دقیقه 4:35) میدهد حاوی نکاتی تامل برانگیزی هست که بخش هایی از آن، عینا نقل میشود. به الفاظ احترام آمیزی که استفاده شده، دقت کنید:
« ... این اتاق، دفتر کار شخصی محمدرضا شاه پهلوی هست، که فوق العاده اتاق زیبایی است. گچ بریها، پرده اش، دیوار کوبها، پرده های دیوارکوب که به سبک کاخ های فرانسه، پرده ها رو به دیوارکوبها میزدند. ... پرده ها دقیقا شبیه دیوارهایش. اگر به سقف این اتاق دقت بفرمائید، سقف این اتاق، دقیقا گچبریهایش مطابقت دارد با فرش اتاق، یعنی گچبریهای سقف خیلی شباهت داره به فرشی که کف پهن هست، یعنی این همه دقت شده آن زمان برای انتخاب فرش و سفارش فرش. ... »
🔸انگار درباره چنین خاندان به دور از فرهنگ پهلوی سخن نمیگوید. رضاخان موسس رژیم پهلوی که از قضا دستور ساختن همین کاخ و مجموعه سعدآباد توسط او صادر شده بود، قزاق بی سر و پا و بی سواد و به دور از فرهنگ بود که بویی از فرهنگ نبرده بود.
دخترش اشرف پهلوی بود که به نماد فساد و فسق و فجور و دوری از فرهنگ در تاریخ معاصر ایران تبدیل شده است و برادرش محمدرضاشاه هم دست کمی از خواهرش نداشت.
فرح و سایر خاندان هم به همین نحو بودند ولی در این کلیپ، شاهد چیز دیگری هستیم!
🔸در این گزارش هم خانم راوی فاجعه آفریده، و هم خانم خبرنگار که مشتاقانه مطالب را میشنود و با لذت گوش میدهد ولی حتی یک سوال نمی کند که آیا اینها هیچ عیبی نداشتند؟ هم خبرگزاری که این مجیزنامه خاندان پهلوی را به این صورت، منتشر کرده است و راضی به حذف یا اصلاح آن نشد.
@rozaneebefarda
ادامه👇
مجیزنامه خبرگزاری فارس برای رژیم فاسد پهلوی
[صفحه ۲از۲]
🔸برای خبرگزاری فارس، ناپسند است که چنین کلیپی در مجیزگویی از رژیم پهلوی درست کنند.
🔸جالب است که قبل از شروع این فیلم، آگهی بازرگانی ای پخش میشود که مربوط به «گروه هتلهای الماس» است و جلوه هایی از اشرفیت این یک شعبه این هتلها را به نمایش میگذارد که تنه به تنه ی کاخ های شاه میزند و چه بسا جذاب تر و چشمگیرتر هم هست. خبرگزاری فارس، به طور همزمان، هم مبلّغ گروه اشرافی هتلهای الماس و هم مبلّغ کاخهای اشرافی شاه در سعدآباد شده است.
🔸سابق گفته میشد که تاریخ گذشتگان، مایه عبرت هست تا آنها را ببینیم و از آنها عبرت بگیریم و بدانیم که چه کارهای اشتباهی کردند و ساقط شدند تا ما در آینده آن کارها را چه به صورت فردی و چه به صورت اجتماعی مرتکب نشویم.
🔸انگیزه مشاهده کاخ ها و سایر بناها و لوازم عیش و عشرت مستکبرین و جباران تاریخ، برای عبرت گرفتن بود و در دین ما و در قران هم به همین مشی توصیه شده است اما امروزه ظاهرا فکرها در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی عوض شده و برخی مسئولین دچار استحاله فکری شده اند و کاخهای شاه سفاک که باید نماد جنایات او شمرده شود، به محلی برای حسرت خوردن به زندگی اشرافی و حیوانی وی تبدیل شده است!
🔸نباید فراموش کنیم که مردم مسلمان ایران در سال 57، علیه همین اشرافیت و انحطاط قیام کردند و اندیشه های دینی را جایگزین کردند. آیا رواست که حالا بعد از چهل سال از پیروزی انقلاب، مارک آلمان و فرانسته و انگلیس اجناس مورد استفاده در کاخ شاه، مورد حسرت و تفاخر ما و آیندگان باید باشد؟!
پ.ن: در همان روز اول انتشار، درباره این کلیپ موهن، به صورت خصوصی به خبرگزاری فارس، پیام داده شد ولی برخوردی که از موضع بالا کردند و نقد ناصحانه را با بی اعتنایی مطلق پاسخ دادند لذا بنا به وظیفه شرعی، در این یادداشت کوتاه به این خبرگزاری مدعی انقلابی گری، تذکرات لازم داده شد تا هم حامیان مالی این مجموعه و هم مردم هم بدانند که این خبرگزاری، مدتی هست که از مسیر سابق، خصوصا در عرصه تاریخ معاصر، فاصله گرفته و در مسیر جدیدی گام نهاده است که آثارش را مشاهده میکنیم. شاید این یادداشت بهانه ای شود که اهل اطلاع، به شبهاتی که در این کلیپ مطرح شده، پاسخ درخوری بدهند و باشد که همه نخبگان متعهد در مواجهه با پروژه #تطهیر_پهلوی، که امام و رهبری بارها نسبت بدان هشدار داده اند، بدون ملاحظه و با تمام قدرت مقابله کنند.
پ.ن۲: نقد بخشی از تولیدات رسانه ای یک مجموعه لزوما به معنای نفی خدمات و زحمات همه بخش ها نیست و آن زحمات در جای خود بایسته قدرشناسی است.
پ.ن ۳: برای مشاهده فیلم مذکور، به لینک زیر مراجعه کنید:
https://www.farsnews.ir/media/13990421000661/
@rozaneebefarda
نامه اعتراضی مرجع تقلید معظم قم پیرامون عملکرد ضعیف دولت روحانی
تذکر آیتالله #علوی_گرگانی به #حسن_روحانی در مورد گرانی های اخیر و بی ثباتی قیمت ها
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔶متن کامل نامه حضرت آیت الله علوی گرگانی خطاب به روحانی به شرح ذیل است:
بسمه تعالی
ریاست محترم جمهور جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای روحانی زید عزه
سلام علیکم
شرایط فعلی جامعه و ناله های قشر مستضعف و متوسط جامعه از فشار گرانی و بی ثباتی قیمتها قلب هر انسان دلسوز نسبت به مملکت را می آزارد.
افزایش بی حساب و کتاب قیمت ارز و سکه و افزایش اجاره بها در کنار کوتاهی برخی مدیران در سالهای گذشته برای حل مشکلات مردم و دلبستگی بیش از حد به خارج از کشور، مردم را دلسرد کرده است.
گر چه مدیران دولتی و مسئولین امر با توجه به فشارهای تحریم تلاشهایی را مبذول داشته اند، لکن این تلاشها برای مردم ملموس نبوده و مردم از ضعف نظارت و افزایش بی رویه قیمت دلار و کاهش ارزش پول ملی سخت آزده خاطر گشته اند که باید هر چه سریعتر فکر عاجلی برای آن بشود.
تلاش برای افتتاح طرحهای نیمه تمام و تأمین کالاهای اساسی گر چه لازم و ضروری است اما بسنده کردن به این مسائل و آمارهای مدیران و بی توجهی به کف بازار و خواسته های به حق مردم موجب #پشیمانی خواهد بود،
لذا لازم است هر چه سریعتر فکری کرده و با تقویت نظارت بر بازار و کاهش قیمت دلار به قیمتهای سابق و ثبات بخشی به اقتصاد کشور جبران کاستی ها شود.
والسلام علی من اتبع الهدی
٩٩.۴.٢۴
@rozaneebefarda
عزت عالمین میخواهیم
سفر كاظمین میخواهیم
طوف قبر حسین(ع) میخواهیم
یا جوادالائمه(ع) ادرکنا....
@rozaneebefarda
فقه مالی کردن آموزه های انحرافی روشنفکری الحادی/سکولاریستی
نقدی بر درسگفتارهای اخیر سروش محلاتی
جلسه اول: تفاوت و تغییر در احکام شرعی
💥اختصاصی
[صفحه 1از10]
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
۱.مقدمه
تولید علوم انسانی و نسبت آن با دین از سالها قبل محل بحث علمای حوزه و دانشگاه بوده است. برخی به صراحت امکان تولید علم دینی را نفی کرده، برخی دیگر پذیرفته و برخی دیگر بدون نفی صریح برای حذف علم دینی تلاش میکنند و این تلاش، که بعضا با پشتوانههای سیاسی نیز همراه بوده است، پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا به امروز ادامه داشته است.
به طور کلی تولید علم دینی با دو آفت روبروست:
1. تحجر و واپسگرایی
2. اجتهادهای غیرچارچوبمند و آلوده به مبانی و نظامات فکری سکولار.
گروه اول ورود حوزه علمیه و طلاب به تولید علم دینی متناسب با نیاز روز را تخطئه کرده؛ تلاش میکند دانشآموختگان امروزِ حوزه را محدود به همان معلومات گذشته نماید و راه را برای نوآوریهای هرچه بیشتر ببندد و گروه دوم با پوشش اصطلاحات فقهی و اصولی و قیاسات شبهاستدلالی تلاش میکند مبانی و نظریات سکولاریستی را در عرصههای مختلف همچون حقوق، رسانه، سیاست، خانواده و... رنگ و لعابی دینی ببخشد.
گرچه متحجرین و واپسگرایان همواره خطری بالفعل برای حوزه علمیه و جامعه تشیع بوده و هستند اما گروه دوم، که به حق میتوان نامِ تقیزادههای حوزوی را بر آنها گذاشت، از جهتی خطرناکتر نیز هستند چراکه گروه اول هیچ پاسخی برای نیازهای نو به نوی مردم و دولت و حکومت ندارند و از همین رو در زاویه و انزوا قرار میگیرند اما گروه دوم با دادن پاسخهای آلوده، آبی ناپاک را وارد بدنه نظام و کشور میکنند و حکومت اسلامی را دچار بیماریهای مزمن و خطرناک خواهند کرد و از آنجا که فعالیتهای آنان چارچوبی به ظاهر دینی و فقهی و اصولی دارد شناخت انحراف نظریاتشان برای مسئولین اجرایی و میدانی که شناختی از فقه و علوم حوزوی ندارند ناممکن خواهد بود.
به همین خاطر شناخت چارچوب فکری این طیف و مقابله با آن اهمیت بالایی دارد و یکی از اصول ثابت آنها «خروج از نص» است. شبهروشنفکران حوزوی با روشی پیچیده همواره در تلاشاند که به بهانه تغییر و تحولات روز و لزوم همراهی با مقتضیات زمان؛ خود را از پایبندی به نصوص شرعی رها سازند و با استحسانهای پنهان و آشکار و قیاسات باطل و یا تعمیم و تخصیصهای غیرعرفی و غیرچارچوبمند؛ فعالیتهای سکولاریستی همقطاریهای اجراییشان را تئوریزه کنند و در این راه از هیچ ابزاری فروگذار نمیکنند.
با این مقدمه کوتاه به نقد و بررسی مدعاهای جناب آقای سروش محلاتی میپردازیم.
سروش در ابتدای کلام خود (همچون بسیاری دیگر از آثارش) کلام خود را از «تحولات روز» و لزوم همراهی با این تحولات شروع میکند و میگوید:
« در مباحثی که در این ایام تعطیلی تابستان 99 ارائه می شود به یکی از این مباحث مهم و اساسی که انصافا جای اون در میان همه مباحث علمی ما خالی است پرداخته میشود و آن مسئله تغییر و تحول و دگرگونی در احکام شرعی است که می توان گفت به عنوان مهم ترین مسئله در عصر و زمان ما پیرامون اعتبار احکام شرع و فقه مطرح است
گمان نمی کنم چالشی جدی تر از این چالش در برابر فقه در عصر ما وجود داشته باشد.»
سپس به سبک خاص خود طبق معمول، برای افزایش اعتبار کلامش، به مصادره بیانات شهید مطهری پرداخته، چنین میگوید:
«در برخی آثار مرحوم شهید مطهری دیده ام که ایشان می گوید طی سالهای متمادی که با نسل جوان مواجه بوده ام بیشترین سوالی که از این نسل شنیده ام این پرسش بوده است که چگونه ممکن است احکامی ثابت اون هم از 1400 سال گذشته بتواند با همه تغییرات و تحولاتی که در زندگی بشر رخ داده و می دهد و در آینده هم رخ خواهد داد انطباق پیدا کند.»
وی با زاویه همراهی دین با تحولات مدرن، وارد بحث «نسخ» میشود:
« اون چرا که ما در این بحث دنبال خواهیم کرد این است که آیاتی که در باره اونها شبهه نسخ مطرح شده رو محل بررسی قرار خواهیم داد وبیشتر نظرمون این هست که با بررسی این آیات بتوانیم منطق قرآن رو درباره تغییر و تحول قرآن به دست بیاوریم. هم خود تغییر در احکام به وسیله این آیات روشن شود که کدام احکام، احکامی است که ثابت هست و کدام یک در معرض تغییر و نسخ قرار گرفته و هم در مواردی که تغییر وجود داره چه منطقی بر این تغییر حاکم هست و آیا می توان آن منطق را کشف کرد یا نه؟»
@rozaneebefarda
ادامه👇
فقه مالی کردن آموزه های انحرافی روشنفکری الحادی/سکولار
نقدی بر درس گفتارهای اخیر سروش محلاتی
[صفحه 2از10]
جناب آقای سروش محلاتی ادعا میکند که میخواهد «منطق قرآن» را در نسخ دریابد. البته کلام ایشان مبهم است و باید توضیح بیشتری دهد اما آیا ایشان میخواهد از ادله اربعه که طبیعتا تعداد آیات مشخصی را به عنوان ناسخ و منسوخ معین میکند عبور کرده و به ملاکی برسد و با آن آیاتی که تا کنون در چارچوبهای علمی رایج نسخ نشده بودند را منسوخ اعلام کند و آیاتی منسوخ را با کشف منطق قرآن غیرمنسوخ حساب کند؟ و یا میخواهد همچون علما و مفسرین دیگر آیات ناسخ و منسوخ را بررسی کرده و با اجتهاد مرسوم حکم هر آیه را مشخص کند؟
اگر ایشان میخواهد طبق چارچوبهای اجتهادی رایج عمل کند؛ بنابراین «کشف منطق قرآن درباره تغییر و تحول آیات قرآنی» چندان معنایی ندارد چراکه چارچوب اصولی کشف ناسخ و منسوخ مشخص است و علما نیز تا کنون، با وجود اختلافات مصداقی که لازمه هر نوع اجتهادی است، طبق آن عمل کردهاند.
اگر هم میخواهد پا را فراتر بگذارد و راهی جدید برای خروج از نص قرآن کریم بیابد و دست خود و همراهانش را در توسعه و تضییق نصوص باز کند میبایست در ابتدای کلام خود آن را روشن کند و از پنهانکاری بپرهیزد.
در هر صورت، شناخت ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه قرآن کریم و بالجمله؛ تفسیر این کتاب آسمانی عملی بسیار ظریف و دقیق است و حد اعلای آن نیز در انحصار معصومین علیهمالسلام اجمعین و در مرتبهای پایینتر؛ نزد رهروان حقیقی ایشان است و این نکته، در گفت و گوی حضرت امام صادق علیهالسلام با ابوحنیفه نیز آشکار است:
...قال أبوعبدالله علیهالسلام: يا أبا حنيفة تعرف كتاب الله حق معرفته و تعرف الناسخ و المنسوخ؟ قال نعم قال يا أبا حنيفة لقد ادعيت علما ويلك ما جعل الله ذلك إلا عند أهل الكتاب الذين أنزل عليهم ويلك و لا هو إلا عند الخاص من ذرية نبينا ص ما ورثك الله من كتابه حرفا(علل الشرائع ج1 ص90)
بنابراین شناخت ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه قرآن کریم تنها با تمسک به فقه چارچوبمند و اجتهاد برخواسته از تعلیمات اهلبیت علیهمالسلام ممکن است و راههای دیگر جز گمراهی نیست.
گفتنی است؛ مطالب پیش رو نوشتاری است از «لجنه حوزوی حکمت انقلاب اسلامی» که در راستای روشنگری علمی در فضای حوزه علمیه قم منتشر میگردد.
پیشاپیش از دیدگاهها و پیشنهادها و انتقادات استقبال نموده؛ نظرات اساتید و فضلای حوزه علمیه را قوتی مضاعف برای عمل به وظایف خود میدانیم.
31تیر1399
29ذیالقعده1441
مصادف با شهادت بابالمراد؛ حضرت امام جواد علیهالسلام
2. مفهومشناسی لغوی
جناب آقای سروش محلاتی:«معنای لغوی نسخ اون طور که در کتابهای مختلف هست، یک معنا ازاله است: ضایع شدن از بین رفتن که در کتابهای مختلف لغت و از جمله در مفردات راغب دیده می شود نسخ به معنای ازاله مثل نسخت الشمس الظل خورشید هرچه بالا می آید البته قبل از ظهر،به همان مقدار سایه را زایل می کند اینجا عرب از کلمه نسخ استفاده می کند البته نسخ به معنای استنساخ رونویسی کردن هم گاهی به کار می رود به معنای جا به جا کردن هم به معنای نقل هم به کار می رود ولی معنای متناسب با این بحث نسخ که ما دنبال می کنیم همان معنای اول به معنای زایل شدن هستش. اگر می گوییم حکمی منسوخ است یعنی زایل شده است پاک شده این حکم.. نه این که الزاما باید از قرآن کریم زایل شده باشد یعنی در قرائت قرآن حذف شده باشد نه آیه قرآن در قرآن کریم باقی می ماند اما مفاد آن حکمی که هست آن حکم به پایان می رسد ولو اینکه در قرائت در قرآن کریم هست مثل آیه ای که در مورد دستور به صدقه در هنگام نجوای با پیغمبر در قرآن کریم هست هم ناسخش هست هم منسوخش هست نسخ در قرائت اتفاق نیفتاده در حکم اتفاق افتاده به هرحال یک معنای لغوی در نسخ هست که از نظر لغت نسخ مفهوم پیچیده ای نداره و اختلاف نظری هم لغویین از این جهت ندارد»
«مگر تفاوتی بین معنای لغوی و معنای اصطلاحی وجود داره؟ بله. معنای لغوی یک مفهوم عامی است که هم شامل تکوین می شود هم شامل تشریع می شود کما اینکه خود کلمه آیه هم همین هستش. هم آیه تکوینی داریم هم تشریعی داریم.
لذا گاهی از اوقات زوال یک آیه تکوینی مصداق برای نسخ شمرده شده کما اینکه در برخی از روایات ما هست که وقتی که امامی از دنیا می رود و منصب امامت به امام دیگری می رسد از این هم تعبیر به نسخ شده است:
ما ننسخ من آیة أو ننسها نأت بخیر منها أو مثلها
اینجا هم تعبیر نسخ به کار رفته آیه ای می رود ، یک آیه تکوینی، و آیه دیگری جایگزین می شود یک انسان کامل یک خلیفه الهی جایگزین خلیفه قبل می شود. از این جهت مفهوم لغوی نسخ مفهوم اعمی است هم آیه تکوینی و هم آیه تشریعی رو می گیره از یک جهت دیگر هم باز نسخ لغوی اعم است و از جهت همان حکم تشریعی و آیه تشریعی است...»
@rozaneebefarda
ادامه👇
فقه مالی کردن آموزه های انحرافی روشنفکری الحادی/سکولار
نقدی بر درس گفتارهای اخیر سروش محلاتی
[صفحه 3از10]
جناب آقای سروش محلاتی:«...نسخ اصطلاحی در اصطلاح فقها نسخ در برابر تخصیص و نسخ در برابر تقیید هستش از نظر اصطلاح علم اصول وقتی که عامی پس از آن به وسیله خاص تخصیص می خورد خاص ناسخ برای عام نیست و عام منسوخ به حساب نمی آید. کما اینکه اگر دو دلیل داشته باشیم که یکی اطلاق داره و سپس قیدی بر او افزوده شود اونجا هم تقیید هست ولی تقیید نسخ نیست چنین نیست که مطلق منسوخ باشد و اون دلیل مقید عرض کنم که ناسخ باشه نه در اصطلاح علم اصول نسخ در برابر تخصیص و تقیید وجود داره حتی در مواردی که دلیل اول ابهام داره اجمال داره و دلیل دوم بیان میکنه و رفع ابهام واجمال می کنه اونجا هم نسخ وجود نداره مجمل و مبین غیر از ناسخ و منسوخه ولی ا ز نظر معنا و مفهوم لغوی در همین موارد هم ممکنه لغتا نسخ صدق کند وقتی که دلیل اول میاد یک حکم عامی را اثبات می کند و دلیل دوم خاص است و تخصیص می زند خود تخصیص هم می تواند مصداقی از نسخ باشه چرا؟ چون به وسیله خاص زایل می شود امری و نسخ همان زوال است. درست است که اصل حکم زایل نمی شود ولی عموم حکم زایل می شود. این هم یک نوع از زوال است. در اطلاق و تقیید هم ولو اصل حکم زایل نمی شود اما اطلاق الحکم زایل می شود این هم می تواند مصداقی برای نسخ باشد حتی در مجمل و مبین هم ممکنه اونجا هم یک زوالی اتفاق می افتد و اون بیان ثانوی در برابر دلیل اول که ابهام و اجمال دارد؛ رفع اجمال از دلیل اول می شود. یعنی اجمال زایل می شود از بین می رود. یک زوالی هم اونجا هست.
و مگر جز این است که هرگونه زوال در امر تشریعی، این نوعی از نسخ است لغتا و عرفا، نه عرف خاصی که فقها و اصولیین دارند. لذا یک تفاوتی هست بین معنای لغوی که اعم است و معنای اصطلاحی که اخص است.»
2.2. نقد
سؤال:
1. آیا نسخ به معنای هر نوع زوالی است؟
2. آیا نسخ در قرآن کریم و روایات به معنای لغوی است و نه اصطلاحی؟
به راحتی نمیتوان گفت که نسخ از دیدگاه لغت صرفالازاله است به ویژه در زبان دقیقی چون عربی که ظرافتهای لفظی و معنایی باعث شده برخی از لغویون متقدم قائل به عدم ترادف (به معنای تطابق معنایی کامل میان دو کلمه) در زبان عربی شدهاند.(سیده وحیده رحیمی، 1385) و به خاطر همین ظرافتهای معنایی بوده بوده است که سیوطی در الاتقان، باب «قواعد مهمة یحتاج المفسر الی معرفتها»، یکی از این قواعد را آشنایی و دقت نظر در الفاظی میداند که ظاهرا مترادفاند اما از تفاوتهای لطیفی برخوردارند. سیوطی ذیل این باب کلماتی همچون « الخوف و الخشیة»، «شحّ و بخل و ضنّ»، «سبیل و طریق»، «جاء و أتی»، «عمل و فعل»، «القعود و الجلوس»، «التمام و الکمال»، «الإعطاء و الإیتاء» و... را میآورد و تفاوت معنایی هرکدام را ذکر میکند.(جلال الدين سيوطى، 1421، ج 1، ص 581–578) مرحوم آیتالله معرفت نیز در التمهید پس از ذکر نکاتی در خصوص اعجاز قرآنی میگوید:
«از جمله مهمترین اسباب اعجاز بیانی قرآن؛ رعایت مزیتهای لغوی و تسلط فوق بشری بر تفاوتهای وضعی کلمات است و به همین خاطر شایسته است که نگاهی گذرا به تفاوتهای لغوی داشته باشیم آن هم به عنوان مثالهایی بر اینکه بازگشت مترادفات به متفارقات است و اینکه هر وضعی ویژگی خاصی دارد که وضع دیگر ندارد. ویژگی خاصی که با نگاه بدوی مشابه وضعی دیگر است اما با نگاهی دقیق حکم به عدم مشابهت و نبود ترادف در وضع کلمات است همانطور که اهل تحقیق به آن رسیدهاند.
این موضع دقیق و خطیر را تنها بزرگان فصاحت و علمای بیان درک میکنند و بزرگان عرب از اولین روز آن را در تعابیر قرآنی لمس کردند.»(محمد هادى معرفت، 1415، ج 5، ص 25)
@rozaneebefarda
ادامه👇
فقه مالی کردن آموزه های انحرافی روشنفکری الحادی/سکولار
نقدی بر درس گفتارهای اخیر سروش محلاتی
[صفحه 4از10]
حتی اگر فردی نظریه عدم ترادف در زبان عربی یا نبود مترادف در قرآن کریم را نپذیرد، باز هم نمیتواند منکر ظرافتهای لغوی در کلمات این کتاب آسمانی و معجزه الهی باشد. بنابراین در شناخت الفاظ قرآن کریم بایستی دقت نظر ویژهای به خرج داد و با سهلانگاری نمیتوان از کنار آن گذشت و لااقل میبایست احتمالات مختلف در یک بحث علمی مطرح شود.
جناب آقای محمد سروش محلاتی در جلسه اول؛ به تبیین معنای لغوی و اصطلاحی نسخ پرداخت و معنای اصطلاحی آن را کنار گذاشته و معنای لغوی را مبنای بحث خود قرار داد و نسخ را به معنای «ازاله» دانست. او سخن خود را به کتب لغت از جمله «مفردات راغب» ارجاع میدهد اما آیا با قاطعیت میتوان گفت که «نسخ» همان «ازاله» است و هیچ ویژگی و مفهوم اضافه بر آن ندارد؟ با نگاهی به کتب لغت این احتمال جدی است که نسخ یک معنای بسیط و به معنای ازاله صرف نیست؛ بلکه به معنای «ازاله یک چیز و جایگزینی چیز دیگری» است. خلیل در العین میگوید:
و النَّسْخُ: إزالتك أمرا كان يعمل به، ثم تَنْسَخُهُ بحادث غيره، كالآية تنزل في أمر، ثم يخفف فتنسخ بأخرى، فالأولى مَنْسُوخَةٌ [و الثانية نَاسِخَةٌ] (خلیل بن احمد، بدون تاریخ، ج 4، ص 201) او نسخ را به «صرف ازاله» معرفی نمیکند بلکه در تعریف آن میگوید: نسخ ازاله چیزی است که آن عمل میشده و با آمدن و جایگزینی چیز دیگری زائل شده، مثل آیهای که در خصوص چیزی نازل شده سپس با آیه دیگری نسخ شده.
مفردات راغب نیز؛ که جناب سروش به آن استناد کردهاند؛ نسخ را «صرف ازاله» نمیداند بلکه معنای اصلی آن را «ازاله چیزی با چیز دیگری که در پی آن میآید و جایگزینش میشود» میداند و تصریح میکند که در مقام استعمال گاهی از آن صرف ازاله فهمیده میشود و گاهی اثبات [و جایگزینی چیزی به جای چیز دیگر] و گاهی هردو و در خصوص «نسخ الکتاب»؛ معنای «ازاله حکم با حکمی جایگزین» را میگزیند و البته در خصوص معنای آیه شریفه « ما ننسخ من آیة ...» معانی دیگری را با لفظ قیل میآورد که مشعر به ضعف است:
«النَّسْخُ: إزالةُ شَيْءٍ بِشَيْءٍ يَتَعَقَّبُهُ، كنَسْخِ الشَّمْسِ الظِّلَّ، و الظِّلِّ الشمسَ، و الشَّيْبِ الشَّبَابَ. فَتَارَةً يُفْهَمُ منه الإزالة، و تَارَةً يُفْهَمُ منه الإثباتُ، و تَارَةً يُفْهَم منه الأَمْرَانِ. و نَسْخُ الكتاب: إزالة الحُكْمِ بحكم يَتَعَقَّبُهُ. قال تعالى: ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها [البقرة/ 106] قيل: معناه ما نُزيل العملَ بها، أو نحْذِفها عن قلوبِ العباد، و قيل: معناه: ما نُوجِده و ننزِّله. من قولهم: نَسَخْتُ الكتابَ، و ما نَنْسأُه. أي: نُؤَخِّرُهُ فلَمْ نُنَزِّلْهُ »(راغب اصفهانی، بدون تاریخ، ص 801)
البته برخی از لغویین مثل جوهری در تعریف نسخ، صرف «ازاله را ذکر کردهاند:
«نسخ نَسَخَتِ الشمسُ الظلّ و انْتَسَخَتْهُ: أزالتْه. »(جوهری، بدون تاریخ، ج 4، ص 433)
اما با دقت در مثال ذکر شده بعید نیست که جوهری هم ازاله همراه با جایگزینی و تعقب را به عنوان معنای اصلی مدّ نظر داشته چراکه «نسخت الشمس الظلّ»، ازاله سایه است با جایگزین شدن نور خورشید. مؤید مطلب اینکه مثال راغب (که معنای اصلی را ازاله همراه با جایگزینی دانست) در مفردات قرآن کریم نیز مشابه همین مثال صحاح بود که متن آن ذکر شد. به علاوه جوهری در ادامه میگوید:
«و نَسَخَتِ الريحُ آثَارَ الدارِ: غَيَّرْتها.» نسخ را به معنای تغییر میداند و نه صرف ازاله.
ابنفارس نیز بعد از اینکه نسخ را دارای اصل واحد میداند مشتقات معنایی مختلف آن را از اقوال مختلف بیان میکند:
1. رفع چیزی و اثبات چیز دیگر به جای آن
2. تغییر چیزی به چیز دیگر
3. چیزی که به آن عمل میشد و با آمدن چیز دیگر زائل شد.
@rozaneebefarda
ادامه👇
فقه مالی کردن آموزه های انحرافی روشنفکری الحادی/سکولار
نقدی بر درس گفتارهای اخیر سروش محلاتی
[صفحه 5از10]
جوهری میگوید هرچیزی که به جای چیز دیگر بیاید آن را نسخ کرده است. و مثالی مشابه جوهری میآورد. او در ادامه تناسخ الورثة (اینکه وارث بمیرد و وارثی جایگزین او شود و او هم بمیرد)، تناسخ ازمنه و قرون (اینکه زمانی بعد از زمان دیگر بیاید) را ذکر میکند:
«النون و السين و الخاء أصلٌ واحد، إلّا أنّه مختلفٌ في قياسِه. قال قوم: قياسُه رفْعُ شيءٍ و إثباتُ غيرِه مكانَه. و قال آخرون: قياسُه تحويلُ شيءٍ إلى شيءٍ. قالوا: النَّسْخ: نَسْخ الكِتاب. و النَّسْخ: أمرٌ كان يُعمَل به من قبلُ ثم يُنسَخ بحادثٍ غيرِه، كالآية ينزل فيها أمرٌ ثم تُنسَخ بآيةٍ أخرى. و كلُّ شيءٍ خَلَفَ شيئاً فقد انتَسخَه. و انتسخت الشَّمسُ الظِّلّ، و الشّيبُ الشبابَ.
و تناسُخُ الورَثةِ: أن يموتَ ورثةٌ بعد ورثةٍ و أصلُ الإرث قائم لم يُقَسَّم. و منه تناسُخُ الأزمنة و القُرون. قال السجستانىّ النَّسْخ: أن تحوّل ما في الخليَّة من العَسَل و النَّحْل في أُخرى. قال: و منه نَسْخُ الكتاب.»(ابن فارس، بدون تاریخ، ج 5، ص 425–424)
ابنفارس در ابتدای کلام خود «اصل واحد نسخ» را تبیین نکرد اما از مثالها و قیاسهای ذکر شده و همچنین عبارت « و كلُّ شيءٍ خَلَفَ شيئاً فقد انتَسخَه» میتوان گفت او هم «ازاله همراه با جایگزینی» (و نه ازاله صرف) را به معنای اصل واحد این کلمه میداند.
مرحوم علامه طباطبائی نیز در المیزان در ابتدا نسخ را به معنای ازاله معرفی میکنند و در ادامه مثالی میزنند که علاوه بر صرف ازاله، جایگزینی و تبدیل را نیز میرساند و کلمه « تبدیل/ بدّل » را در آیه شریفه 101 سوره مبارکه نحل جایگزین «نسخ» عنوان کردهاند:
«قوله تعالى: ما نَنْسَخْ، النسخ هو الإزالة، يقال: نسخت الشمس الظل إذا أزالته و ذهبت به، قال تعالى: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ إِلَّا إِذا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ»: الحج- 51، و منه أيضا قولهم: نسخت الكتاب إذا نقل من نسخة إلى أخرى فكأن الكتاب أذهب به و أبدل مكانه و لذلك بدل لفظ النسخ من التبديل في قوله تعالى: «وَ إِذا بَدَّلْنا آيَةً مَكانَ آيَةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُنَزِّلُ قالُوا إِنَّما أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ»: النحل- 101»(طباطبایی، بدون تاریخ، ج 1، ص 250–249) نکته مهم و اساسی اینجاست که جناب آقای محلاتی کلام خود را بر پایه مفهوم لغوی بنا کرده است از این رو میبایست تمرکز و تدقیق بیشتری در این بحث مینمود.
بنابراین باید گفت که جناب آقای سروش محلاتی مبحث خود را بر پایه مفهوم لغوی «نسخ» بنا کرده است اما احتمالات جدی که در این خصوص وجود داشته را به خوبی تبیین نکرده و به صرف استنادی ناقص به مفردات معنای این کلمه قرآنی را ازاله عنوان کرد.
@rozaneebefarda
ادامه👇
فقه مالی کردن آموزه های انحرافی روشنفکری الحادی/سکولار
نقدی بر درس گفتارهای اخیر سروش محلاتی
[صفحه 6از10]
3. مفهومشناسی در آیات و روایات
جناب آقای محلاتی:«می فرمایند بسیاری از مفسرین وقتی در آیات تنافی رو دیدند ملتزم به نسخ شدند حتی برخی از اونها تنافی در حد موارد اطلاق و تقیید و عام و خاص که یکی قرینه بر دیگری است خاص بر قرینه عام هست اینها رو هم تعبیر نسخ به کار بردند و ایشان می فرمایند این کم توجهی است و این ناشی از این هستش که در به کارگیری لفظ نسخ به معنای لغوی ش تسامح کردند یعنی معنای لغوی رو اراده کردند با اینکه معنای اصطلاحی وجود داره و دیگر بعد از وجود معنای اصطلاحی نباید آن معنای اصلی لغوی را به کار ببرند خب این اشکال به نظر نمی رسه که اشکال واردی باشه جهتش این است که درست است که در علم اصول این اصطلاح وجود دارد ولی برای کسی که پژوهش قرآنی می کند و مبنا رو قرآن قرار داده خب در قرآن که این اصطلاح خاص به کار نرفته بعد میرسیم به دوره بعد کسانی که اهل تفسیر بودند حالا در میان صحابه در میان تابعین مگر در آن زمان کلمه نسخ اصطلاح خاصی داشته؟ ابن عباس در موارد زیادی از این کلمه نسخ استفاده کرده و آیه ای رو ناسخ آیه دیگر قرار داده خب آیا ما می تونیم در اینجا اصطلاح رو رعایت نکردی؟ نه برای او این اصطلاح وجود نداشته در عصر او این اصطلاح وجود نداشته لذا مفسرین بعدی وقتی کلمه نسخ رو به کار می برند به تبع همون قدما از مفسرین بودند مثل ابن عباس و اگر ما حتی کاری به اون صحابه و تابعین در به کار گیری این کلمه نداشته باشیم ولی نمی تونیم انکار کنیم که ائمه ما علیهم السلام اونها نسخ رو در معنای اعم به کار بردند لذا جای گلایه و شکایتی نیست و اتفاقا بر اساس همین تعبیری که ائمه ما نسبت به کلمه نسخ داشتند ما باید روایات رو بفهمیم و اختلاف آیات رو مورد بررسی قرار دهیم.»
«ما قرآن رو بر اساس همون معنای لغوی معنا کنیم و عرف قرآن رو [در نظر بگیریم] پس هم مسئله عرف قرآن مطرح است هم عرف روایات مطرح است... پس ما باید در اینجا توجه داشته باشیم که نسخ در عرف قرآن و نسخ در عرف ائمه با اصطلاح نسخ در کلمات فقها و اصولیین خلط نشود »
3.1. نقد
جناب آقای محلاتی پس از تعریف لغوی غیردقیقی که ارائه کردند سراغ آیات و روایات رفته؛ آن را هم حمل بر معنای لغوی کردند...
@rozaneebefarda
ادامه👇