eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
خرده‌جریان اعتدال و تفسیر حزبی از آیات قرآن کریم [صفحه 8 از 10] 3. نمادسازی‌های حزبی و سیاسی آقای مرتضی آملی در قسمتی از سخنان خود می‌گوید: " الان به شدت جامعه ما آسیب دیده است چون از این اعتدال در همه بخش‌ها بخش‌های نظری و عملی، به در آمده است... جامعه ما متاسفانه بر اساس نوع تولیتی که در باب مسائل فکری و فرهنگی می‌شود به این سمت جامعه را سوق داده اند" سلمنا که این حرف‌ها درست باشد و و ضع همان‌قدر سیاه باشد که آقای مرتضی آملی می‌گوید. اما سؤال این‌جاست چه کسانی مسبب وضع موجود هستند؟ جامعه مسلمین 8 سال در اختیار آقای اکبر هاشمی رفسنجانی بود که به گفته شما مجسه اعتدال است، 8 سال دیگر مدیریت کشور دست آقای خاتمی بوده که وزیر فرهنگ و ارشاد آقای هاشمی بود و به گفته اهل اطلاع به ایشان نزدیک بود و از حیث مبانی سیاسی اختلاف اساسی نداشتند و از قضا در سال 88 هم دوشادوش هم آن فتنه افراطی را رقم زدند. 8 سال دیگر هم که مدیر اجرایی کشور حسن روحانی بود که خود شما دولتیان وی را شخصیت‌های اعتدالی می‌دانید. به علاوه در طول تاریخ دیده‌ایم که در موارد متعدد اختلاف نظری و عملی میان آقای هاشمی و امامین انقلاب وجود داشته است پس اگر شما شخصیت آقای هاشمی را در تمام شئون دارای اعتدال می بینید آیا مرحوم امام راحل یا امام خامنه ای را معذالله مفرط یا مفرّط می دانید؟! آیا به لوازم فرمایشات‌تان ملتزم هستید؟! حضرتعالی که انقدر برای برقراری اعتدال دغدغه دارید چرا یک انتقاد ساده به این شخصیت‌ها ندارید و از آقای هاشمی رفسنجانی و اتباع سیاسی وی قدیس‌سازی می‌کنید؟ همانطور که قبلا اشاره شد در خصوص محسنات اعتدال هیچ حرفی نیست اما مشکل آنجا به وجود می‌آید که هر کسی از ظن خود به فرهنگ اعتدال عمل می‌کند و مروج آن می‌شود و شاید دیگران را به خاطر خروج از اعتدال تکفیر هم بکند. به عنوان مثال آیا خوارج به ظن و گمان خود در طریق اعتدال نبودند و آیا امیرالمومنین علیه السلام از ظن این گروه –معاذالله -شخصی مفرط و جنگ طلب نبود؟! پس گاهی اوقات به خاطر عوامل مختلف از جمله تلاش و هجمه رسانه‌های دشمن طریق حق، به عنوان طریق افراط و تفریط و یا برعکس معرفی می‌شود به طوری که عموم مردم به خطا می‌افتند اما گاهی راه و طریقه اعتدال برای سردمداران شناساندن مسیر هم مبهم و غبارآلود می ‌شود به گونه‌ای که شخصی به داعی برپایی فرهنگ اعتدال و جلوگیری از افراط و تفریط در جامعه بر می‌خیزد و با تمام قوا در این راستا تلاش می‌کند اما همانطور که در روایت امام صادق علیه السلام داریم :«العامِلُ عَلى غَيرِ بَصيرَةٍ كَالسّائرِ عَلى غَيرِ الطَّريقِ ، و لا يَزيدُهُ سُرعَةُ السَّيرِ مِنَ الطَّريقِ إلاّ بُعدا»(محاسن ج1 ص198) و متأسفانه میبینیم که با دم زدن از مسیر اعتدال و افراط و تفریط نداشتند خود گرفتار مصادیق متعددی از همین افراط و تفریط ها شده است @rozaneebefarda
خرده‌جریان اعتدال و تفسیر حزبی از آیات قرآن کریم [صفحه 9 از 10] منظور از کلی گویی آقای مرتضی آملی مشخص است. وقتی او آقای هاشمی رفسنجانی را نماد اعتدال معرفی کند، منتقدین آقای هاشمی می‌شوند افراطی و تفریطی. اما به عنوان مثال نگاهی بیندازیم به برخی از مواضع آقای هاشمی رفسنجانی که از جانب آقای مرتضی آملی به عنوان نماد اجرای فرهنگ اعتدال در جامعه معرفی شده بودند و سخنران مزبور ادعا داشت که وی در طول زندگانی خود بارها از افراط و تفریط دوستان خودشان و احزاب سیاسی کشور ضربه خورده بودند و صدمه دیده بودند.آقای مرتضی آملی در این سخنرانی ادعا کرد: «همگان بر این دوران زیست آیت الله هاشمی احساس می‌کردند که همیشه رو به افراط و تفریط نداشتند و با این تفکر دیده از جهان فروبستند» و او تصریح می‌کند که سرتاسر زندگی آقای هاشمی اعتدال بود اما وی پاسخ نداد که آیا حمایت اکبر هاشمی رفسنجانی از مجاهدین خلق هم اعتدال بود؟ آیا کمک مالی او به منافقین بعد از اعلام تغییر ایدئولوژی اعتدال بود؟ آیا بده‌بستان با آمریکا که مورد تأیید والد گرامی او هم نیست؛ اعتدال بود؟ و مثال‌های متعدد دیگر که بر اهل فن و فهم پوشیده نیست. به علاوه اینکه حکایت، حکایت همان مورچه ای است که آب به خانه او ریخته شده بود و از خانه بیرون آمده بود و فریاد می‌زد همه عالم را آب برد شاید این که ایشان ادعا می فرمایند جامعه ما به شدت آسیب دیده است به خاطر این باشد که جامعه با آن آرمان ها و اهداف و برنامه هایی که ایشان و همفکر های ایشان در سر می پرورانند اداره نمی‌شود و انقلاب راه صحیح خود را به سمت راه این گروه و افرادی مانند آقای هاشمی رفسنجانی کج نکرده است و در یک نگاه جامع و غیرمغرضانه و غیر منفعت‌طلبانه جامعه ما از پیشرفت‌های خوبی برخوردار است و سطح بصیرت و فرهیختگی و شعور سیاسی اجتماعی فرهنگی عموم جامعه در سطح خوبی است. حتی اگر بخواهیم بر مبنای نگاه او پیش برویم، همانطور که وی نیز تصریح کرد، روز و شب، خشکی و تری، فصول اربعه، همگی از جانب ایشان نماد اعتدال معرفی شده‌اند پس برای کشف و اعتدال وجود یک جامع‌نگری و دید کلی از سوی انسان ضروری است و شاید اگر به یک قسمت از این نظام به خصوصه توجه شود آن را خارج از اعتدال و افراط یا تفریط بینیم اما در یک نگاه جامع و کلی با در نظر گرفتن زوایای دیگر از نظام به اعتدالی که مد نظر ایشان است خواهیم رسید. آقای مرتضی آملی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: " نمی‌شود یک عده ای را ما تقویت کنیم و بگوییم پیشرفت کشور برای آنهاست شدنی نیست یک عده ای را در حوزه بپرورانیم و بگوییم این ها مایه پیشرفت حوزه اند عده ای را در دانشگاه بیاوریم امکانات بهشان بدهیم امکانات دولتی را در اختیارشان قرار بدهیم بگویم اینها بیایند تولید بکنند بعد بگوییم کشور در حال پیشرفت است این شدنی نیست این عدم توازن خود مایه سقوط است همان کسانی که از این پیشرفت ها دم می زنند این ها خود منشا انحطاط و سقوط خواهند شد" مشخص نیست که این مطلب طعنه به چه کسی است؟ چه کسی در حال حاضر پرچمدار اعلان پیشرفت کشور است؟ چه کسی است که بیش از همه در سخنرانی‌هایش نسبت به پیشرفتهای کشور امید می‌دهد؟ به علاوه، او گلایه دارد که امکانات دولتی به صورت متوازن توزیع نمی‌شود اما این را نمی‌گوید رؤسای دولت غیر از یک مورد همه از کسانی بودند که آقای مرتضی آملی آن‌ها را نماد اعتدال می‌داند و اصل آن ادعا نیز بی‌پایه است. @rozaneebefarda
خرده‌جریان اعتدال و تفسیر حزبی از آیات قرآن کریم [صفحه 10 از 10] آقای مرتضی آملی در بخشی از این سخنرانی می‌گوید در تاریخ؛ مرزِ اعتدالیِ شرق، ایران بوده است اما سوال اینجاست یعنی در طول تاریخ حکام مستبد و ظالم هخامنشی و ساسانی تا رژیم طاغوتی پهلوی همگی اعتدال را رعایت می‌کردند و امکانات دولتی را به صورت متوازن توزیع می‌کردند و نخبگان را پرورش می‌دادند و مردم را به اعتدال رسانده بودند اما با سقوط رژیم 2500 ساله سلطنتی و ظهور جمهوری اسلامی به یک‌باره نظام اعتدال در جامعه به هم ریخت و دولت‌ها همه موازین اعتدال را نابود کردند؟ آیا اساسا مردم در یک نظام سلطنتی مستبد می‌توانند به اعتدال برسند؟ یا این تعابیر آقای مرتضی آملی نیز در عداد سیاه‌نمایی‌های سابق تفسیر می‌شود؟ و دیگر اینکه ایشان علت ترک وطن عده ‌ای را به همین عدم رعایت اعتدال از جانب برخی مسئولین و صاحب منصبان در کشور مرتبط می دانند که این هم ادعایی اثبات نشده و ناصحیح می باشد و اتفاقاً در طول تاریخ انقلاب از همان ابتدای انقلاب تا هم اکنون بارها و بارها در موارد متعدد دیده ایم که بر خورد انقلاب با سلایق و نظرات و تفکرات مختلف ولو به اختلاف ۱۸۰ درجه ای از مواضع اسلام و انقلاب، مانند برخورد پدر مهربان با فرزند خود بوده ومناظرات و مباحثات مختلفی که از ابتدای انقلاب اسلامی تا کنون برگزار شده و می‌شود تا کرسی‌های آزاد اندیشی که امروزه مد نظر و مورد تاکید رهبر عزیز انقلاب است شاهد صدقی بر این مطلب است که انقلاب همواره گوشی شنوا وسینه‌ای فراخ در مقابل نظرات و آراء مختلف داشته است و سیاه‌نمایی‌های افراطی در این زمینه غیرمنصفانه و غیرعاقلانه است. @rozaneebefarda
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 تقدیر رهبر انقلاب از حرکت علمی بزرگ و آبروبخش جوانان ایرانی برای تولید واکسن کرونا 🔻 رهبر انقلاب در جریان دریافت مرحله اول واکسن کرونا: خیلی متشکرم از همه‌ی کسانی که تلاش کردند و دانش و تجربه‌ی علمی و عملی خودشان را به کار انداختند برای اینکه بتوانند کشور را برخوردار کنند از این امکان بزرگ و آبرو بخش، یعنی واکسن ضد کرونا. 🔹 به من اصرار میشد از مدتی پیش که از واکسن استفاده کنم؛ اولا مایل نبودم از واکسن غیرایرانی استفاده کنم. گفتم منتظر میمانیم تا ا‌ن‌شاءالله واکسن داخل کشور تولید شود و از واکسن خودمان استفاده کنیم. این افتخار ملی را به معنای واقعی کلمه پاس بداریم. 🔸 بعد هم گفتم بالاخره مایلم در وقت خود یعنی آن وقتی که به حسب تقسیم طبیعی واکسن در کشور نوبت به ما میرسد در آن وقت بزنم. 💻 @Khamenei_ir
🔻خودباختگی پزشکی ایران در عصر پهلوی امام خمینی قدس سره الشریف: در زمان محمدرضا، در ذهنم این است که یک لُوزه‌ای می خواستند، یکی از این‏‎ ‎‏بچه‌های آنها بود ـ حالا درست یادم نیست ـ لُوزَتَیْن را می‌خواست عمل کند. می‌گفتند از‏‎ ‎‏خارج باید بیاید. نه این‌که اینجا نبود؛ طبیب بود؛ لکن هم طبیب و هم آن که محتاج‏‎ ‎‏به طبیب است از خودشان بی‌خبر بودند؛ خودشان را نمی‌شناختند؛ هر چه می‌شناختند‏‎ ‎‏غرب را می‌شناختند. الآن هم هر که مریض می‌شود، در عین حالی که در اینجا طبیب‏‎ ‎ ‎‏ هم هست، همان طبیب متخصص هم که این معنا را می تواند عمل بکند، لکن‏‎ ‎‏از باب این‌که مغزش غربی شده است، می گوید ببرید او را انگلستان. ‏(12شهریور1358، صحیفه امام ج9 ص392-391) ✳️پی‌نوشت: ایران در عصر قاجار و پهلوی به دلیل بی‌لیاقتی حاکمان و غرب‌زدگی مفرط مسئولان میانی از داشته‌های علمی و استعداد ذاتی خود بی‌خبر بود. پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی قدس سره الشریف و هدایت‌های حکیمانه مقام معظم رهبری، پیشرفت‌های حیرت‌انگیزی را در عرصه‌های مختلف نصیب ملت ایران کرد که تولید واکسن ایرانی ویروس کرونا آخرینِ آن بود. 🔻 رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
🔴 در تاریخ ثبت کنید که...!! @rozaneebefarda
هدایت شده از وضعیت انقلابی
📱این جناب را که می‌بینید یاکوب ادوارد پولاک است. پزشک یهودی اتریشی که به دعوت امیرکبیر برای تدریس در دارالفنون به ایران آمد و هنگامی که به ایران رسید امیرکبیر کشته شده بود و یاکوب پولاک در ایران ماند و شد پزشک مخصوص ناصرالدین شاه و پایش را از مسائل پزشکی فراتر گذاشت و در مسائل مختلف اعمال نفوذ می‌کرد. زمانی پزشک شخص اول کشور یک یهودی اتریشی بود امروز به جایی رسیدیم که شخص اول کشور در خطرناک‌ترین اوضاع بهداشتی جهان از واکسن ایرانی استفاده می‌کند و به آن افتخار می‌کند. نظام ولایت‌فقیه یعنی این. 📨وضعیت انقلابی از ما انتشار انقلابی با شما✌️👇 https://eitaa.com/joinchat/2463367284C424169b694
خطاب به سیاسیون کشور نکته‌ای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم:چه آنهایی [که] اصلاح‌طلب خود را می‌نامند و چه آنهایی که اصولگرا. آنچه پیوسته در رنج بودم این‌که عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزش‌ها را فراموش می‌کنیم، بلکه فدا می‌کنیم. عزیزان، هر رقابتی با هم می‌کنید و هر جدلی  با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظره‌هایتان به‌نحوی تضعیف‌کننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید. اگر می‌خواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست. اصول عبارت از چند اصل مهم است: اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این که نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او به‌عنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی می‌خواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که] اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه می‌گویم ولایت تنوری و نه می‌گویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمی‌کند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیرمسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که می‌خواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید! اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزش‌ها تا مسئولیت‌ها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام. به‌کارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزاری به ملّت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطره‌ خان‌های سابق را تداعی می‌کنند. مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند. در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه‌گر ارزش‌ها باشند، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کنند. مسئولین همانند پدران جامعه می‌بایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بی‌مبالاتی و به‌خاطر احساسات و جلب برخی از آرای احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده‌ها را از هم بپاشاند. حکومت‌ها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند. اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت می‌گیرد. خطاب به برادران سپاهی و ارتشی کلامی کوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فداکار و ارتشی‌های سپاهی دارم: ملاک مسئولیت‌ها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرت اداره بحران قرار دهید. طبیعی است به ولایت اشاره نمی‌کنم، چون ولایت در نیروهای مسلح جزء نیست، بلکه اساس بقای نیروهای مسلح است، این شرط خلل‌ناپذیر می‌باشد. نکته دیگر، شناخت بموقع از دشمن و اهداف و سیاست‌های او و اخذ تصمیم بموقع و عمل بموقع؛ هر یک از اینها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدّی دارد. خطاب به علما و مراجع معظم سخنی کوتاه از یک سرباز 40ساله در میدان، به علمای عظیم‌الشأن و مراجع گران‌قدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکی مراجع عظام تقلید؛ سربازتان از یک برج دیده‌بانی دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزش‌های آن [که] شما در حوزه‌ها استخوان خُرد کرده‌اید و زحمت کشیده‌اید، از بین می‌رود. این دوره‌ها با همه دوره‌ها متفاوت است، اینبار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقی‌نمی‌ماند. راه صحیح،حمایت بدون هرگونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و ولی‌فقیه است. نباید در حوادث،دیگران شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند.همه شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید.راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم ولی فقیه است. من با عقل ناقص خود می‌دیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علمای مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق‌به‌جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزش‌ها و ولایت فقیه میراث امام خمینی (رحمة الله علیه) هستند و می‌بایست مورد حمایت جدی قرار گیرند. من حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای را خیلی مظلوم و تنها می‌بینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات با بیانتان و دیدارهای‌تان و حمایت‌های‌تان با ایشان می‌بایست جامعه را جهت دهید. اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود. دست مبارکتان را می‌بوسم و عذرخواهی می‌کنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرف‌یابی‌های حضوری به محضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد.  سربازتان و دست‌بوستان @rozaneebefarda
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | رهبر انقلاب: یک نکته‌ای به من گفته شد و آن، این است که شما این واکسن را که بحمدالله این‌جور قوی و خوب و سریع و به‌موقع فراهم کردید، هم اسناد علمی‌اش را، هم مقاله‌هایی که درباره‌اش باید نوشته بشود فراهم بکنید که دنیا ببیند آنها را؛ این چیز مهمّی است؛ این را حتماً انجام بدهید. 🌷 💻 @Khamenei_ir
چپ‌کرده را تدبیر نیست! مدل موضع‌گیری و امروز در نزد حزب‌اللهی‌ها بسیار روشن و حتی نخ‌نماست؛ افرادی با سابقه همکاری در برخی مراکز و مجموعه‌های انقلابی که به مرور کرده‌اند اما همچنان از موضع انقلابی‌گری و اصولگرایی اظهارنظر می‌کنند و برای همه، خصوصا انقلابی‌ها نسخه می‌پیچند و به اصطلاح با حربه نقد درون‌گفتمانی، گاه تیشه به ریشه می‌زنند! این سنخ افرادِ قبلا انقلابی، که به هر دلیل دچار شده‌ باشند، امروز کم نیست! بچه‌هایی که روزگاری حزب‌اللهی‌ دوآتشه بوده‌اند، روزگاری با چهره‌های مشهور سیاسی، خاصه بزرگان جریان انقلابی پالوده خورده‌اند، روزگاری جریان‌ساز بوده‌اند، روزگاری شمشیر به دست بوده‌اند، گاه فی سبیل‌الله و صرفا برای رضای خدا و گاه پروژه‌بگیر نهادهای انقلابی بوده‌اند. اما حالا همان‌ها علیه گذشته خویش شمشیر کشیده‌اند، برای تردیدافکنی در ارزش‌هایی که روزگار جوانی‌شان به ترویج آن ارزش‌ها گذشته، شبانه‌روز مشغول کارند! جالب آنکه نظام و ولایت و مردم و حزب‌اللهی‌ها را بخاطر عملکرد گذشته و دگردیسی سیاسی امروزِ خودشان ملامت می‌کنند و انگار که هزینه تغییر سلایق و افکار اینان را دیگران باید بدهند! و جالب‌تر آنکه هر فتنه یا هر انتخابات ریاست‌جمهوری که می‌گذرد، با یک طیف تازه از این مواجه می‌شویم! گرچه الگوی سیاست‌ورزی‌شان و آثار مخرب‌ مواضع خودمتناقض‌شان تقریبا مشابه است اما علت چپ کردن‌ها البته یکسان نیست؛ گاهی میزی و پستی از کسی گرفته شده، گاهی برخورد نامناسبی، گاهی ارتباطات آلوده، گاهی روشنفکرنمایی، گاهی مشکلات شخصی، گاهی ضعف بن‌مایه‌های ایمانی و تقوای سیاسی، گاهی سیلی رویکرد غیرمنصفانه و غیرضابطه‌مند قبلی، گاهی آهِ یک دل شکسته، گاهی دلایلی که هرگز معلوم نمی‌شوند.‌‌‌... این جماعت نوعا عصبی‌اند، خودعلامه پندارند، فکر می‌کنند آدم مهمی هستند و نظرشان می‌تواند جریان‌ساز باشد، توهم خودبزرگ‌بینی دارند، فکر می‌کنند چون خودشان چپ کرده‌اند، پس احتمالا انقلاب و نظام اسلامی هم به ته خط رسیده است، فکر می‌کنند کار جبهه حق وابسته به بود و نبود آنهاست، فکر می‌کنند سطح‌شان بالاتر از حزب‌اللهی‌های معمولی جان برکف مخلص است، فکر می‌کنند از همه، حتی آقا هم بیشتر می‌فهمند، یک عده‌ را برچسب توهم توطئه می‌زنند، یک عده را برچسب بی‌خردی، عده دیگر را خوارج می‌نماند، دیگران را نفوذی و آن دگران را انقلابی‌نما و قس علی هذا! نوک انگشت خودشان درد می‌کند و بدون اینکه بدانند به هر کجا که انگشت می‌نهند، دردشان می‌گیرد! خدا کمک‌شان کند، عاقبت به خیرشان کند، به برکت روزهایی که در جبهه حق مجاهدت کرده‌اند، ان‌شاءالله امام و شهدا دست‌شان را بگیرند، آنان موی دماغ جبهه حق شده‌اند _دانسته یا نادانسته_، اتلاف وقت و تغییر اولویت‌های جبهه حزب‌اللهی‌ها که امروز باید در راه خدمت به خلق‌الله شب و روز نشناسد، گناه کمی نیست! می‌توان اسم و رسم شان را گفت اما چه سود؛ اینهم خود مصداق دیگری از اتلاف وقت و تغییر اولویت‌هاست؛ چه اینکه معلوم نیست اثری در تنبه و تغییر رویه این جماعت داشته باشد؛ چرا که چپ‌کرده را تدبیر نیست! امام عزیز در اغلب نامه‌ها در دوران تبعید از مخاطب می‌خواست برای عاقبت به خیری‌اش دعا کند! ان‌شاءالله پیرو همان امام باشیم! اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا بامداد ۵ تیرماه ۱۴۰۰ @rozaneebefarda
چند نکته در باب تزریق واکسن کرونا به رهبر معظم انقلاب اسلامی ||حسن محمدی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 💢 رهبر معظم انقلاب واکسن ایرانی کرونا را تزریق کرده و با زبان بدن قوی و سخن و افتخارآمیز فرمودند:«این را به معنای واقعی کلمه پاس بداریم.» ۱۴۰۰/۴/۴ 💠 بازتاب‌های این خبر در میان طیف‌های مختلف، متنوع بود. دشمنان با تمسخر واکسن برکت یا برجسته کردن هزینه آن تلاش کردند تا جنبه این مساله را کم کنند. از سوی دیگر برخی از رسانه‌های انقلابی نیز تزریق واکسن به رهبری را نقشه‌ برای رهبر انقلاب و مشابه خوراندن سم به اهلبیت قلمداد کردند. ▫️با عبور از مطالب تکراری این رسانه‌ها و تطبیق‌های همیشگی‌شان، سه استدلال در میان مطالب ایشان دیده می‌شود: 1.نفوذ در اطراف رهبری جدی است و خود رهبری از اصرار بر واکسن زدن به ایشان سخن گفته‌اند. 2.واکسن زدن رهبری خیانت بود چون دوره آزمون این واکسن تمام نشده بود. 3.رهبر انقلاب در برخی موارد به خطای خود اذعان کرده‌اند مانند مساله جمعیت. 🔻در کنار این دو استدلال، مطالب به حقی هم گفته می‌شود که گرچه صحیح اما ارتباطی با واکسن زدن رهبری ندارند. مطالبی مانند فواید طب سنتی، اهمیت مساله نفوذ، سوء استفاده صهیونیسم جهانی از کرونا، موارد متعددی تحمیل نظرات کارشناس نمایان بر امامین انقلاب، نفوذ در وزارت بهداشت، وارداتی بودن علم پزشکی، پول محوری اغلب پزشکان، خیانت‌های صورت گرفته در مساله ، و عدم پاسخگویی در وزارت بهداشت. حتی قتل عمدهایی در بیمارستان‌ها رخ می‌دهد مانند قطع اکسیژن مادر بنده در بیمارستان، که به وفات ایشان منجر شد. اما... 🔹 طرح مکرر و همیشگی اتهام و مقایسه رفتار رهبر انقلاب با سم خوراندن به اهلبیت، خطی است که متاسفانه به رویه دوستان تبدیل شده است. قطعا خط مشخصی میان رفتار صادقانه رهبری با تاییدات مشروط ایشان از وجود دارد و ایشان هرگز از پروژه نفوذی و تحمیلی به یاد نمی‌کنند. کجا و افتخار ملی کجا❓ 🔹دوستان باید پاسخ دهند که از نظر ایشان کدام رفتار رهبری از روی صداقت و اختیار و کدام از روی نفوذ، اجبار و مسائلی است که شما می گویید؟ معیار تشخیص این دو رفتار کدامند؟ از نظر شما رهبری که به اجبار و نفوذ، تن می‌دهد و مخاطبان را در تحلیل دچار خطا می‌کند، صلاحیت رهبری دارد؟ آیا رفتار رهبر حکومت اسلامی با سم خوردن اهلبیت معصومین در زمانه حکام جور یکی است. اصلا مگر واکسن مانند سم، کشنده است!! 💠 تاکید بر مواردی از خطاهای پیشین رهبر انقلاب نیز خط خطرناکی است که دقیقا به معنی و نفی حجیت از بیانات رهبری است. رفتار و بیان صریح رهبری برای همگان حجت است و ظاهرا رازِ دادوقال دوستان و انتساب برخی از مواضع رهبری به اطرافیان ایشان از همینجا نشات می‌گیرد زیرا نمی‌توانند به رفتار رهبری ملتزم باشند، آنرا خطا پنداشته و به اطرافیانشان نسبت می‌دهند❗️ 🔷 مراحل نهایی واکسن برکت قبل از شش ماه پیش انجام شده بود و شرکت سازنده چنان از محصول خود مطمئن بود که در 9دی‌ماه سال99، واکسن را به دختر مسئول ستاد اجرایی(خانم «طیبه مخبر») تزریق کرد. مراحل مختلف آزمایشی این واکسن با موفقیت طی شده و هم‌اکنون مراحل پایانی مرحله سوم را پشت سرمی‌گذارد و پس از تزریق بر دهها هزار نفر از مردم ایران، عوارض خاصی نداشته است. روند ساخت واکسن برکت، بالاتر از استانداردهای جهانی بوده و امروزه، 12کشور درخواست خرید برکت را دارند وکه به عقد قرارداد با برخی کشورها نیز رسیده است. 🔅اصرار بر اتمام مرحله سوم واکسن بیجاست زیرا تسریع در واکسیناسیون در شرایط حاد کرونایی موجود بسیار مهم است و بسیاری از کشورها مانند آمریکا، روسیه و چین برخی فازهای مطالعات بالینی را تلفیق کرده و از مواردی مانند چلنج(چالش) حیوان واکسینه شده با ویروس زنده بیماری‌زا و گرفتن عکس و سی‌تی‌اسکن از حیوان خودداری کردند.(گرچه این موارد در برکت انجام شد) 🔻 به نظر می‌رسد که واکسن زدن رهبری پس از تاکیدات مکرر ایشان بر ماسک زدن و مرجعیت دادن به ستاد کرونا (در کنار نقدهای ایشان به ستاد)، تحلیل روشنی بدست می دهد و واکسن زدن ایشان، مواجهه با نتایج بوده و اعتماد ایشان به متخصصان ایرانی و را نشان می‌دهد. مواجهه منطقی مخالف نفی یا تایید کورکورانه است. 💎 انتظار آنست که دوستان از رویه خود به رهبر انقلاب و رویکرد خود دست بردارند و بجای چرخیدن دنبال نفوذی در اطراف رهبری، مراقب نفوذی‌ها در جبهه انقلاب باشند و بپرسند که چرا برخی تحلیل‌های ایشان با خط رسانه‌ای دشمن یکی است!؟ تزریق واکسن ایرانی یعنی مواجهه منطقی با علم و اعتماد به متخصصان داخلی بوده ونیازمند تفسیر و توجیه نیست. @rozaneebefarda
داستان واکسن کرونا؛ از نگرانی‌های محبان رهبری تا درس‌آموزی رهبر از مکتب عاشورا بازنشر|| حجت‌الاسلام عبدالحسین خسروپناه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 دیشب هنگام استراحت، خبرهای مربوط به واکسن زدن حضرت آقا را می خواندم دلهره ها و دغدغه ها و نگرانی های محبان رهبری را دیدم پیامهای دلسوزان به این مسکین ناشی از محبت این عزیزان به فرزند زهرا سلام الله علیها بود. این خبرها و پیامها، عاشورا را در ذهنم تداعی کرد که اگر محبان رهبری در کربلا بودند چه می کردند. تزریق سوزن واکسن به دست مبارک رهبری، دل مومنان را سوخت؛ باری اگر اصابت تیرها و نیزه ها و شمشیرها بر پیکر پاک امام حسین علیه السلام را میدیدند، چه می‌کردند؟! اما پذیرش واکسن از سوی سید علی، نشانگر درس از مکتب حسینی بود و آن اعتماد به جوانان غیور کربلایی بود. @rozaneebefarda
طلبکاری نجومی و ادبیات چاله‌میدانی به سبک آخوندهای اعتدالی! طوری حرف می‌زنند که انگار این همه کارشکنی و غربگدایی و ناکارآمدی که مردم را به خاک سیاه نشانده، کار این جماعت پرمدعا نبوده است! @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فریاد توسط غیورمردان مجاهد خون هرلحظه و هر روز در حال جوشش و تربیت و هدایت‌گری است‌..‌. @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای ترور ناجوانمردانه مقام معظم رهبری در سال ۶۰ @rozaneebefarda
گزارشی از ماجرای ترور ۶ تیر ۱۳۶۰ [ص ۱ از ۲] || مصطفی غفاری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 چهار پنج روز از عزل بنی‌صدر می‌گذشت. جنگ با عراق و شورش منافقین بعد از اعلام جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود. آیت‌الله خامنه‌ای که از جبهه‌ها برگشته و خدمت امام رسیده بودند، بعد از دیدار، طبق برنامه‌ی شنبه‌ها، عازم یکی از مساجد جنوب‌شهر برای سخنرانی بودند. خودرو حامل آیت‌الله خامنه‌ای که از جماران حرکت می‌‌کرد، آن روز مهمان ویژه‌ای داشت؛ خلبان عباس بابایی که می‌خواست درد دل‌هایش را با نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع در میان بگذارد. آن‌ها نیم‌ ساعت زودتر از اذان ظهر به مسجد ابوذر رسیدند و گفت‌وگوشان را در همان مسجد ادامه دادند.‌ نماز ظهر تمام شد. آقا رفتند پشت تریبون. نمازگزاران همان‌طور منظم در صفوف نماز نشسته بودند. پرسش‌های نوشته‌ی مردم را به سخنران می‌دادند، اگرچه بعضی از پرسش‌ها تند و حتی گاهی بی‌ربط بود. آقا در سخنرانی مقدمه‌ای ‌چیدند تا به این‌جا ‌رسیدند که: «امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من می‌خواهم به بخشی از آن‌ها پاسخ بدهم.» بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست شد تا رسید به جوانی با قد متوسط و موهای فری و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با ته‌ریش مختصر که آن روزها کلیشه‌ی چهره‌ و تیپ خیلی از جوان‌ها بود. خودش را رساند به تریبون. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران. دستش را گذاشت روی دکمه‌ی Play. شاسی تق تق صدا کرد و روشن نشد؛ مثل حالت پایان نوار، اما او رفت. یك دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همین‌طور که صحبت می‌کردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همه‌ی جوامع بشری -نه فقط در میان عرب‌ها- مظلوم بود. نه می‌گذاشتند درس بخواند، نه می‌گذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدان‌های... انفجار! آقا که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش 45 درجه‌ای به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالایسر آقا رساند. مسجد کوچک بود و همان یك محافظ، به تنهایی تلاش كرد كه آقا را بیاورد بیرون. امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود. چشمش به یك ضبط صوت ‌افتاد كه مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روی جداره‌ی داخلی ضبط شكسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی». بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. محافظ‌ها بلیزر سفید را انگار كه ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور می‌راندند. در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش می‌آمدند، زیر لب زمزمه‌ای می‌کردند؛ شهادتین می‌گفتند. لب‌ها و چشم‌ها تکان می‌خوردند؛ خیلی کم البته. در خیابان قزوین، خودرو به یک درمانگاه کوچک رسید. پنج نفر آدم با قیافه‌ی خون‌آلود و اسلحه به دست، وارد درمانگاه شدند و  آقا را روی دست این طرف و آن طرف ‌بردند. با آن صورت خون‌آلود، کسی امام جمعه‌ی شهر را نشناخت. دکتری با گوشی، دکتری ضربان قلب را گرفت: «نمی‌شود کاری کرد.» محافظ‌ها با سرعت به سمت در خروجی رفتند. پرستاری که تازه از راه رسیده بود، پرسید: «ایشان کی هستند‌؟ دارند تمام می‌کنند» اسم آقای خامنه‌ای را که شنید، گفت: «ببریدشان بیمارستان؛ اما یک کپسول اکسیژن هم با خودتان ببرید.» انگار کسی صدای آن پرستار را نشنید. کپسول را برداشت و خودش را به ماشین رساند. «آقا این کپسول لازمتان است.» کپسول اكسیژن و  پایه‌ی آهنی چرخدار را نمی‌شد برد توی ماشین. پایه‌های کپسول را تکیه دادند روی رکاب ماشین، پرستار هم نشست بالای سر آقا. در تمام راه، ماسك اکسیژن را روی صورت آقا نگه داشت و به همه دلداری ‌داد. یکی از محافظ‌ها پرسید: «حالا کجا برویم!؟» پرستار گفت: «بیمارستان بهارلو، پل جوادیه». ماشین انگار ترمز نداشت. محافظ بیسیم را برداشت. کُدشان «حافظِ هفت» بود. «مرکز 50- 50»؛ این رمزِ آماده‌باش بود، یعنی حافظ هفت مجروح شده. کسی که پشت دستگاه بود، بلند زد زیر گریه. محافظ یک‌دفعه توی بیسیم گفت: «با مجلس تماس بگیر.» اسم دكتر فیاض‌بخش و چند نفر دیگر از پزشک‌های مجلس را هم گفت؛ «منافی، زرگر، ... بگو بیایند بیمارستان بهارلو.» ماشین را از در عقب بیمارستان بردند توی محوطه‌. برانکارد آورند و آقا را رساندند پشت در اتاق عمل. دکتر محجوبی از همدان آمده بود بیمارستان بهارلو. تازه جراحیش‌ را تمام كرده بود. داشت دستش را می‌شست که از اتاق عمل خارج شود. آقا را که با آن وضع دید، گفت خیلی سریع دوباره اتاق عمل را آماده کنند. @rozaneebefarda
گزارشی از ماجرای ترور ۶تیر۶۰ [ص۲ از ۲] سمت راست بدن پر از ترکش بود و قطعات ضبط صوت.قسمتی از سینه کاملاً سوخته بود. دست راست از کار افتاده بود و ورم کرده بود. استخوان‌های کتف و سینه به راحتی دیده می‌شد. 37واحد خون و فراورده‌های خونی به آقا زدند. این همه خون، واکنش‌های انعقادی را مختل ‌کرد. دو سه بار نبض افتاد. چند بار مجبور شدند پانسمان را باز کنند و دوباره رگ‌ها را مسدود کنند. کیسه‌ها‌ی خون را از هر دو دست و هر دو پا به بدن تزریق ‌می‌كردند، اما باز هم خون‌ریزی ادامه داشت. یک‌دفعه یکی از دکترها دست از کار کشید. دستکشش را درآورد و گفت: «دیگر تمام شد.» بی‌راه نمی‌گفت؛ فشار تقریباً صفر بود. یکی دیگر از دکترها به او تشر زد که چرا کشیدی کنار؟ فشار کم‌کم بالا آمد و دوباره شروع کردند. دکتر منافی، همان‌ طور که می‌آمد بیمارستان بهارلو، تلفن زده بود كه دکتر سهراب شیبانی، جراح عروق و دکتر ایرج فاضل هم بیایند. آقای بهشتی هم دکتر زرگر را خبر کرده بود. دکتر محجوبی که حال و روز دکتر زرگر را دید، گفت: «نگران نباش، من خون‌ریزی را بند آورده‌ام.» عمل تا آخر شب طول کشید، اما دیگر نمی‌شد درمان را آن‌جا ادامه داد. کنترل امنیتی بیمارستان بهارلو مشکل بود.تنها بیمارستانی هم که می‌شد بعد از عمل مراقبت‌های لازم را به عمل آورد، بیمارستان قلب بود. آن موقع رئیس بیمارستان قلب دکتر میلانی‌نیا بود. چند ماه بعد، نام همین بیمارستان را گذاشتند «بیمارستان قلب شهید رجایی». هلی‌کوپتر خبر کردند. نمی‌توانستند بیمار را از میان ازدحام مردم نگران بیرون ببرند. محافظ پشت بی‌سیم گفته بود كه قلب ایشان صدمه دیده؛ رادیو هم همین را اعلام کرده بود.مردم نگران بودند که نكند قلب ایشان از کار افتاده باشد، آمده بودند و می‌گفتند «قلب ما را بردارید و به ایشان بدهید.» با هزار ترفند، هلی‌کوپتر را وسط میدان بیمارستان نشاندند. تا برسند به بیمارستان قلب، خط مونیتور وضعیت نبض، دو بار ممتد شد. دکترها می‌گفتند آقا چند مرتبه تا مرز شهادت رفته‌ و برگشته. یک‌بار همان انفجار بمب بود، یك‌بار خون‌ریزی بسیار وسیع و غیر قابل کنترل بود، یك‌بار هم جمع شدن پروتئین‌ها در ریه و حالت خفگی. همه‌ی این‌ها گذشت، اما بیمار تب و لرز شدیدی داشت.چند پتو می‌‌انداختند روی‌ آقا. گاهی حتی دکترها بغلشان می‌کردند تا لرز را کمتر كنند. معلوم نبود منشأ این تب‌ها کجاست؟ ضایعه‌ی کوچکی هم در ریه دیده بودند. آقا لوله‌ی تنفس داشتند و نمی‌توانستند حرف بزنند. خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمی‌کند. اولین چیزی که با دست چپ نوشتند، دوتا سؤال بود؛ «همراهان من چطورند؟» «مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟» دکتر باقی روی سطحی از پوست بدن کار می‌کرد كه برای ترمیم و پیوند به قسمت‌های آسیب‌دیده برداشته بودند. زخم‌ها زیاد بودند. درد زخم‌ها خیلی زیاد بود، اما دکترها می‌گفتند تحمل‌ آقا زیادتر است.می‌گفتند «اصلاً مسکّن‌ها به حساب نمی‌آیند.» بحث دکترها این بود که بالاخره تکلیف این دست چه می‌شود؟ شکستگیش رو به بهبود بود، ولی هیچ‌ علامت حرکتی نداشت. چند نفر از جراحان و ارتوپدها بحث می‌کردند که دست قطع شود یا بماند. امام مرتب پیغام می‌دادند و از اطرافیان می‌پرسیدند كه: «آقاسیدعلی چطورند؟» پیامشان ساعت دو بعد از ظهر پخش ‌شد. دکتر میلانی‌نیا رادیورا گذاشت بیخ گوش آقا. آن‌موقع ایشان به هوش بودند؛ روح تازه‌ای انگار در وجودشان دمید، جان گرفتند. حالشان بهتر بود، اما هنوز قضیه‌ی هفتاد و دو تن را نمی‌دانستند. از تلویزیون آمدند كه گزارش تهیه کنند. یک ساعتی معطل شدند تا آقا به هوش آمد. پرسیدند حالتان چطور است؟ گفتند: «من بحمدالله حالم خیلی خوب است» و شعر رضوانی شیرازی را خطاب به امام خواندند: «بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت  سر خُمِّ می سلامت شکند اگر سبویی» آقای هاشمی می‌گفت «اگر یک روز از حال آقا باخبر نباشم، احساس می‌کنم چیزی کم دارم.» برای همین مرتب از ایشان احوال‌پرسی می‌کرد. حاج احمدآقا هم همین‌طور؛ مرتب احوال می‌پرسیدند و روزانه به حضرت امام خبر می‌دادند. کم‌کم به اطرافیان فشار می‌آوردند که: «آقاجان من باید از وضع کشور اطلاع پیدا کنم. شما هم رادیو را از من گرفته‌اید،هم تلویزیون را.» دکترها بهانه می‌آوردند که امواج رادیویی، دستگاه‌های درمانی ما را به‌هم می‌ریزد و عملکردشان را مختل می‌کند! خیلی از چهره‌های انقلاب برای عیادت می‌آمدند، اما آقا مرتب از شهید بهشتی می‌پرسیدند:«چرا همه می‌آیند، اما ایشان نمی‌آید؟» شک کرده بودند که یک خبرهایی هست.دور و بری‌ها هم مانده بودند که چطور به ایشان بگویند. دکتر منافی گفت بهترین راه این است که بگوییم حاج احمدآقا و آقایان رجایی و باهنر و هاشمی رفسنجانی بیایند و کم‌کم ایشان را مطلع کنند. جمع شدند، اما باز هم نتوانستند بگویند.گفتند فقط یکی‌ دو نفر شهید شده‌اند. @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین مصاحبه آیت‌الله خامنه‌ای پس از ترور ۶ تیر ۶۰ @rozaneebefarda
14000407_40599_1281k.mp3
8.29M
🎙بشنوید|| صوت کامل بیانات امروز رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه. ۱۴۰۰/۰۴/۰۷ @rozaneebefarda
جناب آقای استاد به دلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری است. برای سلامتی ایشان یک قرائت بفرمایید. جناب آقای حکیمی از فضلای طراز اول حوزه، فردی و از مروجان مخلص معارف اهل بیت(ع) و در عین حال از جمله پیشگامان مبارزه با طاغوت در است که تا کنون در این مسیر نورانی ثابت‌قدم مانده است. ایشان از نخستین کسانی بود که در کتاب سرود جهش‌ها، در سال ۴۴ برای رهبر تبعید شده نهضت اسلامی مردم ایران، از لفظ استفاده کرد. پ.ن: تجلیل از مقامات علمی و کارنامه مبارزاتی جناب استاد حکیمی به معنای پذیرش و تأیید علائق فکری و سلائق سیاسی ایشان در تمام ابعاد نیست و طبعا نقد و نظرها در جای خود قابل طرح است. خداوند عزیز این بزرگ‌مرد را از گزند حوادث حفظ فرماید. @rozaneebefarda
تقابل اسلام ناب محمدی با اسلام آمریکایی به روایت سیداحمد خمینی بازخوانی سخنان سیداحمد خمینی در ۲ تیرماه ۱۳۷۱ در دیدار با آیت‌الله یزدی و مسئولان قضایی در آستانه یازدهمین سالگرد شهادت شهید بهشتی [صفحه ۱ از ۲] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 خدمات ارزشمند شهیدان قوۀ قضاییه در مسیر استقرار احکام اسلامی کم ‏نظیر است. مسلماً فقدان شهیدان بزرگواری مانند شهید مظلوم آیت‏اللّه‏ بهشتی، قدوسی و ربانی ‏املشی جبران ‏ناپذیر است اما آنچه موجب تسلای خاطر مردم و دلگرمی کارگزاران نظام جمهوری اسلامی است تداوم راه شهیدان انقلاب اسلامی است. آنچه برای امام همیشه جاوید و عظیم‏ الشأن ما در رأس امور قرار داشت، حفظ دستاوردهای حکومت اسلامی با همۀ اجزای آن بود. همۀ ما باید سعی کنیم که نیازهای حکومت اسلامی را در چهارچوب احکام و معیارهای الهی بشناسیم و لازمۀ موفقیت قوۀ قضاییه در مسیر اجرای رسالت خطیرش همانند سایر قوای نظام، آن است که بر اساس اسلام نابی که امام طرح فرمودند حرکت نماید و ترفندهایی را که دشمنان علیه موجودیت جمهوری اسلامی ایران به کار می ‏برند، خنثی سازد. امروز ملتهای اسلامی از ما می‏‌خواهند که مجریان صدیق اسلام ناب محمدی(ص) باشیم و این، رسالت بس عظیمی است که موفقیت در اجرای آن افتخارآفرین است. موجودیت بعضی از ملتها ریشۀ تاریخی دیرینه دارد و صاحبان قدرت آنها را تشویق می ‏کنند تا غرور و حماسه‏ های تاریخی گذشته را در اذهان تداعی کنند، و از سویی دیگر خاطرات قهرمانی‌های نسلهای گذشته را زنده می‏ کنند تا به این وسیله در مقابل دشمنان از موجودیت خود استفاده کنند. این شیوۀ کار به عنوان یک روش شوق‏ آفرین چه حق باشد یا باطل، یک مسألۀ مورد توجه حاکمیت هاست. مثلاً رژیم گذشته که اسلام را دشمن موجودیت خود می‏ دانست با طرح شعارهای شاهنشاهی و به ظاهر ملی گرایی جشن‌های ۲۵۰۰سالۀ شاهنشاهی را درست کرد و تاریخ رسمی کشور را از هجری شمسی به شاهنشاهی تغییر داد. هدف این بود که به مردم القا کنند شما که دارای یک ریشۀ تاریخی کهنی هستید تا به کی باید پیرو قوانین اعراب باشید و آنها را به عنوان حدود قانونی برای خودتان شاخص قرار دهید! رژیم گذشته غیر از اسلام برای نابودی موجودیت خود دشمن دیگری نمی ‏شناخت.در مقابل این روش، امام بر روی افتخارات صدر اسلام که توسط مسلمین رقم خورده بود اصرار می ‏ورزیدند و مردم را به فداکاریها و حماسه‏ آفرینی های صدر اسلام فرا‏ می ‏خواندند. امام به یاد مسلمانان می‌آوردند که عدۀ قلیلی از شما مسلمانان به لشکر ۶۰هزار نفری رومیان حمله بردند و آنان را شکست دادند. روش کار یکی بود، ولی آنچه که امام به عنوان مسائل قابل اعتنا و ارزش مطرح فرمودند به مراتب وسیعتر از آن دستاویزی بود که رژیم شاه و کارگزارانش مطرح می‏ کردند. @rozaneebefarda
تقابل اسلام ناب محمدی با اسلام آمریکایی به روایت سیداحمد خمینی بازخوانی سخنان سیداحمد خمینی در ۲ تیرماه ۱۳۷۱ در دیدار با آیت‌الله یزدی و مسئولان قضایی در آستانه یازدهمین سالگرد شهادت شهید بهشتی [صفحه ۲ از ۲] نهایتاً انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد و شعارهای امام برخلاف انتظار جهان استکباری پررنگتر و فراگیرتر از مرزهای ایران شد و آنان انواع حیله ‏ها و توطئه‏ های خود را برای شکست و یا توقف انقلاب اسلامی بکار بردند، اما از آنجا که امام موفقیت و شخصیت اسلامی مسلمانان را به یادشان می ‏آوردند و رژیم های منحط غرب و شرق و حکومت های وابسته به غرب را به عنوان دست ‏نشاندگانی بی‏ ریشه به مردم معرفی می‏ کردند موجب شد که در این تقابل، مردم ما به خودباوری و بازگشت به هویت اصلی خویش نایل شوند و همواره در برابر دشمنان پیروز گردند. صلابت مواضع امام در مقابل قدرتهای استکباری، فتوای قتل سلمان رشدی مرتد، حمله به کشتی‌های نفتکش تحت سلطۀ امریکا، به یکایک مسلمانان جهان این هویت را بخشید که با قدرت و اتکای به نفس برای یک مقابلۀ تمام‏‌عیار مهیا شوند و از قدرتهای شرق و غرب نهراسند. در این میان امریکایی ها با کمک و همراهی مرتجعین منطقه شدیداً احساس خطر کردند و به تکاپو افتادند و اسلامی را طراحی کردند که بتواند در مقابل اسلام ناب امام بایستد. اسلام طراحی شده از سوی امریکا و دست‏ نشاندگانش در کشورهای عربی حوزۀ خلیج فارس از طرف حضرت امام، اسلام امریکایی نام گرفت و ایشان با درایت و روشن ‏بینی خاص خودشان نقشه‏ های دشمنان اسلام را برملا ساختند. امام همواره بر تقابل اسلام ناب محمدی و اسلام امریکایی تأکید داشتند. نتیجه آن شد که ملتهای اسلامی با شور و شوق از اسلام به عنوان دین گمشدۀ خود که شخصیت حقیقی را به آنان بازگردانده بود، دفاع می‏ کردند. این دگرگونی در جهان اسلام با بهایی سنگین پدیدار شده است. خون صدها هزار جوان پاکباختۀ دین خدا در جبهه‏ های جنگ، شهیدان بزرگواری مانند بهشتی، مطهری و... نهال باورهای اصیل اسلامی را آبیاری کرد و آن را شکوفا ساخت. حال اگر کسی به این باورهایی که از زحمات و خونهای پاک به دست آمده ضربه بزند، خیانتی نابخشودنی است. امروز در این کشاکش دشوار بین اسلام ناب محمدی و اسلام امریکایی، دستگاههای تبلیغاتی جهان استکباری با همۀ توان و ابزارهای قدرتمند خود القا کنندۀ این مطلب به اذهان جهانیان هستند که نظام و انقلاب ما از خط امام فاصله گرفته است. مسلمانان آگاه که با مواضع رهبری آشنا هستند، دروغ بودن آنرا درک می‏ کنند... منبع: مجموعه آثار یادگار امام، ج۲، صص ۳۰۱-۳۰۳ @rozaneebefarda
غربگرایان افراطی و تلاش مذبوحانه برای تولید فشار رسانه‌ای جهت تغییر رویکرد صحیح دولت سیزدهم! وقتی یک آخوند فعال فتنه و حامی دوآتشه روحانی، برای دولت آینده نسخه می‌پیچد! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️اشاره حامیان دوآتشه دولت روحانی که در ایجاد شرایط بغرنج فعلی نقش دارند و بیش از هرچیز باید پاسخگوی کارنامه سیاه دولت روحانی باشند، با استفاده از تاکتیک‌های نخ‌نما و فرار به جلو، تلاش دارند به جای پاسخگویی بخاطر مشارکت در فجایع دوره روحانی، در قامت مطالبه‌گر جلوه کنند و برای دولت جدید نسخه بپیچند و احیانا رویکرد صحیح آن را تغییر دهند یا تضعیف کنند. خواب پریشانی که البته هرگز تعبیر نخواهد شد. طبق بیانات صریح رهبری معظم انقلاب اسلامی، علاج مشکلات کشور در گروه تشکیل دولت جوان و حزب‌اللهی است که به لطف خداوند و با همت مردم زمینه آن فراهم شده است. فاضل میبدی از عناصر رادیکال حامی روحانی، در مواضعی تند، تلاش کرده رئیس‌جمهور منتخب را به حذف عناصر حزب‌اللهی‌ تشویق کند که آب در هاون کوفتن است! مواضع اخیر او را بخوانید: 🔹 نگاه افراط و تفریط نباید به مسائل کشور داشته باشیم چرا که با این رویکرد مشکلات کشور حل نمی‌شود. ▫️در ستاد رئیس‌جمهور منتخب هنگام مبارزات انتخاباتی برخی افراد تندرو حضور داشتند که بیم آن می‌رود همین افراد در کابینه آینده حضور داشته باشند. من کاری به شخص ندارم، معتقدم کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران با مشکل افراط و تفریط در نگاه سیاسی، مدیریتی و جناح‌بندی‌های کاذب رو‌به‌رو است. ▫️ توجه داشته باشید این‌که اکثر کسانی که به اصطلاح توانایی رأی داشتند در پای صندوق‌ها حاضر نشدند و تعداد آرای شرکت‌کننده‌ها به خاطر همین مشکلاتی است که در کشور وجود دارد، حال چه اقتصادی و چه سیاسی مهم این است که مشارکت به ۵۰ درصد نرسید. ▫️ تا ما به آن اعتدالی که روحانی شعارش را داد اما نتوانست درست عمل کند، نرسیم مشکلات‌مان همچنان باقی است. اولین گام اعتدال واقعی این است که سیاست خارجی مملکت تعریف شود. هنگامی که خبرنگار از رئیس‌جمهور منتخب محترم سوال کرد که اگر آمریکا شرایط شما را بپذیرد آیا برای مصالح کشور حاضرید با رئیس‌جمهور آمریکا دیدار کنید؟ ایشان گفتند خیر! به نظر من این پاسخ یک پاسخ دیپلماتیک نبود. آقای رئیسی به راحتی می‌توانست بگوید باید بنشینیم فکرها و ملاحظات‌مان را انجام دهیم ببینیم در چه شرایطی هستیم، آن‌گاه پاسخ می‌دهیم! @rozaneebefarda