eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 | رهبر انقلاب: یک نکته‌ای به من گفته شد و آن، این است که شما این واکسن را که بحمدالله این‌جور قوی و خوب و سریع و به‌موقع فراهم کردید، هم اسناد علمی‌اش را، هم مقاله‌هایی که درباره‌اش باید نوشته بشود فراهم بکنید که دنیا ببیند آنها را؛ این چیز مهمّی است؛ این را حتماً انجام بدهید. 🌷 💻 @Khamenei_ir
چپ‌کرده را تدبیر نیست! مدل موضع‌گیری و امروز در نزد حزب‌اللهی‌ها بسیار روشن و حتی نخ‌نماست؛ افرادی با سابقه همکاری در برخی مراکز و مجموعه‌های انقلابی که به مرور کرده‌اند اما همچنان از موضع انقلابی‌گری و اصولگرایی اظهارنظر می‌کنند و برای همه، خصوصا انقلابی‌ها نسخه می‌پیچند و به اصطلاح با حربه نقد درون‌گفتمانی، گاه تیشه به ریشه می‌زنند! این سنخ افرادِ قبلا انقلابی، که به هر دلیل دچار شده‌ باشند، امروز کم نیست! بچه‌هایی که روزگاری حزب‌اللهی‌ دوآتشه بوده‌اند، روزگاری با چهره‌های مشهور سیاسی، خاصه بزرگان جریان انقلابی پالوده خورده‌اند، روزگاری جریان‌ساز بوده‌اند، روزگاری شمشیر به دست بوده‌اند، گاه فی سبیل‌الله و صرفا برای رضای خدا و گاه پروژه‌بگیر نهادهای انقلابی بوده‌اند. اما حالا همان‌ها علیه گذشته خویش شمشیر کشیده‌اند، برای تردیدافکنی در ارزش‌هایی که روزگار جوانی‌شان به ترویج آن ارزش‌ها گذشته، شبانه‌روز مشغول کارند! جالب آنکه نظام و ولایت و مردم و حزب‌اللهی‌ها را بخاطر عملکرد گذشته و دگردیسی سیاسی امروزِ خودشان ملامت می‌کنند و انگار که هزینه تغییر سلایق و افکار اینان را دیگران باید بدهند! و جالب‌تر آنکه هر فتنه یا هر انتخابات ریاست‌جمهوری که می‌گذرد، با یک طیف تازه از این مواجه می‌شویم! گرچه الگوی سیاست‌ورزی‌شان و آثار مخرب‌ مواضع خودمتناقض‌شان تقریبا مشابه است اما علت چپ کردن‌ها البته یکسان نیست؛ گاهی میزی و پستی از کسی گرفته شده، گاهی برخورد نامناسبی، گاهی ارتباطات آلوده، گاهی روشنفکرنمایی، گاهی مشکلات شخصی، گاهی ضعف بن‌مایه‌های ایمانی و تقوای سیاسی، گاهی سیلی رویکرد غیرمنصفانه و غیرضابطه‌مند قبلی، گاهی آهِ یک دل شکسته، گاهی دلایلی که هرگز معلوم نمی‌شوند.‌‌‌... این جماعت نوعا عصبی‌اند، خودعلامه پندارند، فکر می‌کنند آدم مهمی هستند و نظرشان می‌تواند جریان‌ساز باشد، توهم خودبزرگ‌بینی دارند، فکر می‌کنند چون خودشان چپ کرده‌اند، پس احتمالا انقلاب و نظام اسلامی هم به ته خط رسیده است، فکر می‌کنند کار جبهه حق وابسته به بود و نبود آنهاست، فکر می‌کنند سطح‌شان بالاتر از حزب‌اللهی‌های معمولی جان برکف مخلص است، فکر می‌کنند از همه، حتی آقا هم بیشتر می‌فهمند، یک عده‌ را برچسب توهم توطئه می‌زنند، یک عده را برچسب بی‌خردی، عده دیگر را خوارج می‌نماند، دیگران را نفوذی و آن دگران را انقلابی‌نما و قس علی هذا! نوک انگشت خودشان درد می‌کند و بدون اینکه بدانند به هر کجا که انگشت می‌نهند، دردشان می‌گیرد! خدا کمک‌شان کند، عاقبت به خیرشان کند، به برکت روزهایی که در جبهه حق مجاهدت کرده‌اند، ان‌شاءالله امام و شهدا دست‌شان را بگیرند، آنان موی دماغ جبهه حق شده‌اند _دانسته یا نادانسته_، اتلاف وقت و تغییر اولویت‌های جبهه حزب‌اللهی‌ها که امروز باید در راه خدمت به خلق‌الله شب و روز نشناسد، گناه کمی نیست! می‌توان اسم و رسم شان را گفت اما چه سود؛ اینهم خود مصداق دیگری از اتلاف وقت و تغییر اولویت‌هاست؛ چه اینکه معلوم نیست اثری در تنبه و تغییر رویه این جماعت داشته باشد؛ چرا که چپ‌کرده را تدبیر نیست! امام عزیز در اغلب نامه‌ها در دوران تبعید از مخاطب می‌خواست برای عاقبت به خیری‌اش دعا کند! ان‌شاءالله پیرو همان امام باشیم! اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا بامداد ۵ تیرماه ۱۴۰۰ @rozaneebefarda
چند نکته در باب تزریق واکسن کرونا به رهبر معظم انقلاب اسلامی ||حسن محمدی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 💢 رهبر معظم انقلاب واکسن ایرانی کرونا را تزریق کرده و با زبان بدن قوی و سخن و افتخارآمیز فرمودند:«این را به معنای واقعی کلمه پاس بداریم.» ۱۴۰۰/۴/۴ 💠 بازتاب‌های این خبر در میان طیف‌های مختلف، متنوع بود. دشمنان با تمسخر واکسن برکت یا برجسته کردن هزینه آن تلاش کردند تا جنبه این مساله را کم کنند. از سوی دیگر برخی از رسانه‌های انقلابی نیز تزریق واکسن به رهبری را نقشه‌ برای رهبر انقلاب و مشابه خوراندن سم به اهلبیت قلمداد کردند. ▫️با عبور از مطالب تکراری این رسانه‌ها و تطبیق‌های همیشگی‌شان، سه استدلال در میان مطالب ایشان دیده می‌شود: 1.نفوذ در اطراف رهبری جدی است و خود رهبری از اصرار بر واکسن زدن به ایشان سخن گفته‌اند. 2.واکسن زدن رهبری خیانت بود چون دوره آزمون این واکسن تمام نشده بود. 3.رهبر انقلاب در برخی موارد به خطای خود اذعان کرده‌اند مانند مساله جمعیت. 🔻در کنار این دو استدلال، مطالب به حقی هم گفته می‌شود که گرچه صحیح اما ارتباطی با واکسن زدن رهبری ندارند. مطالبی مانند فواید طب سنتی، اهمیت مساله نفوذ، سوء استفاده صهیونیسم جهانی از کرونا، موارد متعددی تحمیل نظرات کارشناس نمایان بر امامین انقلاب، نفوذ در وزارت بهداشت، وارداتی بودن علم پزشکی، پول محوری اغلب پزشکان، خیانت‌های صورت گرفته در مساله ، و عدم پاسخگویی در وزارت بهداشت. حتی قتل عمدهایی در بیمارستان‌ها رخ می‌دهد مانند قطع اکسیژن مادر بنده در بیمارستان، که به وفات ایشان منجر شد. اما... 🔹 طرح مکرر و همیشگی اتهام و مقایسه رفتار رهبر انقلاب با سم خوراندن به اهلبیت، خطی است که متاسفانه به رویه دوستان تبدیل شده است. قطعا خط مشخصی میان رفتار صادقانه رهبری با تاییدات مشروط ایشان از وجود دارد و ایشان هرگز از پروژه نفوذی و تحمیلی به یاد نمی‌کنند. کجا و افتخار ملی کجا❓ 🔹دوستان باید پاسخ دهند که از نظر ایشان کدام رفتار رهبری از روی صداقت و اختیار و کدام از روی نفوذ، اجبار و مسائلی است که شما می گویید؟ معیار تشخیص این دو رفتار کدامند؟ از نظر شما رهبری که به اجبار و نفوذ، تن می‌دهد و مخاطبان را در تحلیل دچار خطا می‌کند، صلاحیت رهبری دارد؟ آیا رفتار رهبر حکومت اسلامی با سم خوردن اهلبیت معصومین در زمانه حکام جور یکی است. اصلا مگر واکسن مانند سم، کشنده است!! 💠 تاکید بر مواردی از خطاهای پیشین رهبر انقلاب نیز خط خطرناکی است که دقیقا به معنی و نفی حجیت از بیانات رهبری است. رفتار و بیان صریح رهبری برای همگان حجت است و ظاهرا رازِ دادوقال دوستان و انتساب برخی از مواضع رهبری به اطرافیان ایشان از همینجا نشات می‌گیرد زیرا نمی‌توانند به رفتار رهبری ملتزم باشند، آنرا خطا پنداشته و به اطرافیانشان نسبت می‌دهند❗️ 🔷 مراحل نهایی واکسن برکت قبل از شش ماه پیش انجام شده بود و شرکت سازنده چنان از محصول خود مطمئن بود که در 9دی‌ماه سال99، واکسن را به دختر مسئول ستاد اجرایی(خانم «طیبه مخبر») تزریق کرد. مراحل مختلف آزمایشی این واکسن با موفقیت طی شده و هم‌اکنون مراحل پایانی مرحله سوم را پشت سرمی‌گذارد و پس از تزریق بر دهها هزار نفر از مردم ایران، عوارض خاصی نداشته است. روند ساخت واکسن برکت، بالاتر از استانداردهای جهانی بوده و امروزه، 12کشور درخواست خرید برکت را دارند وکه به عقد قرارداد با برخی کشورها نیز رسیده است. 🔅اصرار بر اتمام مرحله سوم واکسن بیجاست زیرا تسریع در واکسیناسیون در شرایط حاد کرونایی موجود بسیار مهم است و بسیاری از کشورها مانند آمریکا، روسیه و چین برخی فازهای مطالعات بالینی را تلفیق کرده و از مواردی مانند چلنج(چالش) حیوان واکسینه شده با ویروس زنده بیماری‌زا و گرفتن عکس و سی‌تی‌اسکن از حیوان خودداری کردند.(گرچه این موارد در برکت انجام شد) 🔻 به نظر می‌رسد که واکسن زدن رهبری پس از تاکیدات مکرر ایشان بر ماسک زدن و مرجعیت دادن به ستاد کرونا (در کنار نقدهای ایشان به ستاد)، تحلیل روشنی بدست می دهد و واکسن زدن ایشان، مواجهه با نتایج بوده و اعتماد ایشان به متخصصان ایرانی و را نشان می‌دهد. مواجهه منطقی مخالف نفی یا تایید کورکورانه است. 💎 انتظار آنست که دوستان از رویه خود به رهبر انقلاب و رویکرد خود دست بردارند و بجای چرخیدن دنبال نفوذی در اطراف رهبری، مراقب نفوذی‌ها در جبهه انقلاب باشند و بپرسند که چرا برخی تحلیل‌های ایشان با خط رسانه‌ای دشمن یکی است!؟ تزریق واکسن ایرانی یعنی مواجهه منطقی با علم و اعتماد به متخصصان داخلی بوده ونیازمند تفسیر و توجیه نیست. @rozaneebefarda
داستان واکسن کرونا؛ از نگرانی‌های محبان رهبری تا درس‌آموزی رهبر از مکتب عاشورا بازنشر|| حجت‌الاسلام عبدالحسین خسروپناه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 دیشب هنگام استراحت، خبرهای مربوط به واکسن زدن حضرت آقا را می خواندم دلهره ها و دغدغه ها و نگرانی های محبان رهبری را دیدم پیامهای دلسوزان به این مسکین ناشی از محبت این عزیزان به فرزند زهرا سلام الله علیها بود. این خبرها و پیامها، عاشورا را در ذهنم تداعی کرد که اگر محبان رهبری در کربلا بودند چه می کردند. تزریق سوزن واکسن به دست مبارک رهبری، دل مومنان را سوخت؛ باری اگر اصابت تیرها و نیزه ها و شمشیرها بر پیکر پاک امام حسین علیه السلام را میدیدند، چه می‌کردند؟! اما پذیرش واکسن از سوی سید علی، نشانگر درس از مکتب حسینی بود و آن اعتماد به جوانان غیور کربلایی بود. @rozaneebefarda
طلبکاری نجومی و ادبیات چاله‌میدانی به سبک آخوندهای اعتدالی! طوری حرف می‌زنند که انگار این همه کارشکنی و غربگدایی و ناکارآمدی که مردم را به خاک سیاه نشانده، کار این جماعت پرمدعا نبوده است! @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فریاد توسط غیورمردان مجاهد خون هرلحظه و هر روز در حال جوشش و تربیت و هدایت‌گری است‌..‌. @rozaneebefarda
بازخوانی ماجرای ترور ناجوانمردانه مقام معظم رهبری در سال ۶۰ @rozaneebefarda
گزارشی از ماجرای ترور ۶ تیر ۱۳۶۰ [ص ۱ از ۲] || مصطفی غفاری @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 چهار پنج روز از عزل بنی‌صدر می‌گذشت. جنگ با عراق و شورش منافقین بعد از اعلام جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود. آیت‌الله خامنه‌ای که از جبهه‌ها برگشته و خدمت امام رسیده بودند، بعد از دیدار، طبق برنامه‌ی شنبه‌ها، عازم یکی از مساجد جنوب‌شهر برای سخنرانی بودند. خودرو حامل آیت‌الله خامنه‌ای که از جماران حرکت می‌‌کرد، آن روز مهمان ویژه‌ای داشت؛ خلبان عباس بابایی که می‌خواست درد دل‌هایش را با نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع در میان بگذارد. آن‌ها نیم‌ ساعت زودتر از اذان ظهر به مسجد ابوذر رسیدند و گفت‌وگوشان را در همان مسجد ادامه دادند.‌ نماز ظهر تمام شد. آقا رفتند پشت تریبون. نمازگزاران همان‌طور منظم در صفوف نماز نشسته بودند. پرسش‌های نوشته‌ی مردم را به سخنران می‌دادند، اگرچه بعضی از پرسش‌ها تند و حتی گاهی بی‌ربط بود. آقا در سخنرانی مقدمه‌ای ‌چیدند تا به این‌جا ‌رسیدند که: «امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من می‌خواهم به بخشی از آن‌ها پاسخ بدهم.» بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست شد تا رسید به جوانی با قد متوسط و موهای فری و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با ته‌ریش مختصر که آن روزها کلیشه‌ی چهره‌ و تیپ خیلی از جوان‌ها بود. خودش را رساند به تریبون. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران. دستش را گذاشت روی دکمه‌ی Play. شاسی تق تق صدا کرد و روشن نشد؛ مثل حالت پایان نوار، اما او رفت. یك دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همین‌طور که صحبت می‌کردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همه‌ی جوامع بشری -نه فقط در میان عرب‌ها- مظلوم بود. نه می‌گذاشتند درس بخواند، نه می‌گذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدان‌های... انفجار! آقا که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش 45 درجه‌ای به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالایسر آقا رساند. مسجد کوچک بود و همان یك محافظ، به تنهایی تلاش كرد كه آقا را بیاورد بیرون. امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود. چشمش به یك ضبط صوت ‌افتاد كه مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روی جداره‌ی داخلی ضبط شكسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی». بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. محافظ‌ها بلیزر سفید را انگار كه ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور می‌راندند. در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش می‌آمدند، زیر لب زمزمه‌ای می‌کردند؛ شهادتین می‌گفتند. لب‌ها و چشم‌ها تکان می‌خوردند؛ خیلی کم البته. در خیابان قزوین، خودرو به یک درمانگاه کوچک رسید. پنج نفر آدم با قیافه‌ی خون‌آلود و اسلحه به دست، وارد درمانگاه شدند و  آقا را روی دست این طرف و آن طرف ‌بردند. با آن صورت خون‌آلود، کسی امام جمعه‌ی شهر را نشناخت. دکتری با گوشی، دکتری ضربان قلب را گرفت: «نمی‌شود کاری کرد.» محافظ‌ها با سرعت به سمت در خروجی رفتند. پرستاری که تازه از راه رسیده بود، پرسید: «ایشان کی هستند‌؟ دارند تمام می‌کنند» اسم آقای خامنه‌ای را که شنید، گفت: «ببریدشان بیمارستان؛ اما یک کپسول اکسیژن هم با خودتان ببرید.» انگار کسی صدای آن پرستار را نشنید. کپسول را برداشت و خودش را به ماشین رساند. «آقا این کپسول لازمتان است.» کپسول اكسیژن و  پایه‌ی آهنی چرخدار را نمی‌شد برد توی ماشین. پایه‌های کپسول را تکیه دادند روی رکاب ماشین، پرستار هم نشست بالای سر آقا. در تمام راه، ماسك اکسیژن را روی صورت آقا نگه داشت و به همه دلداری ‌داد. یکی از محافظ‌ها پرسید: «حالا کجا برویم!؟» پرستار گفت: «بیمارستان بهارلو، پل جوادیه». ماشین انگار ترمز نداشت. محافظ بیسیم را برداشت. کُدشان «حافظِ هفت» بود. «مرکز 50- 50»؛ این رمزِ آماده‌باش بود، یعنی حافظ هفت مجروح شده. کسی که پشت دستگاه بود، بلند زد زیر گریه. محافظ یک‌دفعه توی بیسیم گفت: «با مجلس تماس بگیر.» اسم دكتر فیاض‌بخش و چند نفر دیگر از پزشک‌های مجلس را هم گفت؛ «منافی، زرگر، ... بگو بیایند بیمارستان بهارلو.» ماشین را از در عقب بیمارستان بردند توی محوطه‌. برانکارد آورند و آقا را رساندند پشت در اتاق عمل. دکتر محجوبی از همدان آمده بود بیمارستان بهارلو. تازه جراحیش‌ را تمام كرده بود. داشت دستش را می‌شست که از اتاق عمل خارج شود. آقا را که با آن وضع دید، گفت خیلی سریع دوباره اتاق عمل را آماده کنند. @rozaneebefarda
گزارشی از ماجرای ترور ۶تیر۶۰ [ص۲ از ۲] سمت راست بدن پر از ترکش بود و قطعات ضبط صوت.قسمتی از سینه کاملاً سوخته بود. دست راست از کار افتاده بود و ورم کرده بود. استخوان‌های کتف و سینه به راحتی دیده می‌شد. 37واحد خون و فراورده‌های خونی به آقا زدند. این همه خون، واکنش‌های انعقادی را مختل ‌کرد. دو سه بار نبض افتاد. چند بار مجبور شدند پانسمان را باز کنند و دوباره رگ‌ها را مسدود کنند. کیسه‌ها‌ی خون را از هر دو دست و هر دو پا به بدن تزریق ‌می‌كردند، اما باز هم خون‌ریزی ادامه داشت. یک‌دفعه یکی از دکترها دست از کار کشید. دستکشش را درآورد و گفت: «دیگر تمام شد.» بی‌راه نمی‌گفت؛ فشار تقریباً صفر بود. یکی دیگر از دکترها به او تشر زد که چرا کشیدی کنار؟ فشار کم‌کم بالا آمد و دوباره شروع کردند. دکتر منافی، همان‌ طور که می‌آمد بیمارستان بهارلو، تلفن زده بود كه دکتر سهراب شیبانی، جراح عروق و دکتر ایرج فاضل هم بیایند. آقای بهشتی هم دکتر زرگر را خبر کرده بود. دکتر محجوبی که حال و روز دکتر زرگر را دید، گفت: «نگران نباش، من خون‌ریزی را بند آورده‌ام.» عمل تا آخر شب طول کشید، اما دیگر نمی‌شد درمان را آن‌جا ادامه داد. کنترل امنیتی بیمارستان بهارلو مشکل بود.تنها بیمارستانی هم که می‌شد بعد از عمل مراقبت‌های لازم را به عمل آورد، بیمارستان قلب بود. آن موقع رئیس بیمارستان قلب دکتر میلانی‌نیا بود. چند ماه بعد، نام همین بیمارستان را گذاشتند «بیمارستان قلب شهید رجایی». هلی‌کوپتر خبر کردند. نمی‌توانستند بیمار را از میان ازدحام مردم نگران بیرون ببرند. محافظ پشت بی‌سیم گفته بود كه قلب ایشان صدمه دیده؛ رادیو هم همین را اعلام کرده بود.مردم نگران بودند که نكند قلب ایشان از کار افتاده باشد، آمده بودند و می‌گفتند «قلب ما را بردارید و به ایشان بدهید.» با هزار ترفند، هلی‌کوپتر را وسط میدان بیمارستان نشاندند. تا برسند به بیمارستان قلب، خط مونیتور وضعیت نبض، دو بار ممتد شد. دکترها می‌گفتند آقا چند مرتبه تا مرز شهادت رفته‌ و برگشته. یک‌بار همان انفجار بمب بود، یك‌بار خون‌ریزی بسیار وسیع و غیر قابل کنترل بود، یك‌بار هم جمع شدن پروتئین‌ها در ریه و حالت خفگی. همه‌ی این‌ها گذشت، اما بیمار تب و لرز شدیدی داشت.چند پتو می‌‌انداختند روی‌ آقا. گاهی حتی دکترها بغلشان می‌کردند تا لرز را کمتر كنند. معلوم نبود منشأ این تب‌ها کجاست؟ ضایعه‌ی کوچکی هم در ریه دیده بودند. آقا لوله‌ی تنفس داشتند و نمی‌توانستند حرف بزنند. خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمی‌کند. اولین چیزی که با دست چپ نوشتند، دوتا سؤال بود؛ «همراهان من چطورند؟» «مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟» دکتر باقی روی سطحی از پوست بدن کار می‌کرد كه برای ترمیم و پیوند به قسمت‌های آسیب‌دیده برداشته بودند. زخم‌ها زیاد بودند. درد زخم‌ها خیلی زیاد بود، اما دکترها می‌گفتند تحمل‌ آقا زیادتر است.می‌گفتند «اصلاً مسکّن‌ها به حساب نمی‌آیند.» بحث دکترها این بود که بالاخره تکلیف این دست چه می‌شود؟ شکستگیش رو به بهبود بود، ولی هیچ‌ علامت حرکتی نداشت. چند نفر از جراحان و ارتوپدها بحث می‌کردند که دست قطع شود یا بماند. امام مرتب پیغام می‌دادند و از اطرافیان می‌پرسیدند كه: «آقاسیدعلی چطورند؟» پیامشان ساعت دو بعد از ظهر پخش ‌شد. دکتر میلانی‌نیا رادیورا گذاشت بیخ گوش آقا. آن‌موقع ایشان به هوش بودند؛ روح تازه‌ای انگار در وجودشان دمید، جان گرفتند. حالشان بهتر بود، اما هنوز قضیه‌ی هفتاد و دو تن را نمی‌دانستند. از تلویزیون آمدند كه گزارش تهیه کنند. یک ساعتی معطل شدند تا آقا به هوش آمد. پرسیدند حالتان چطور است؟ گفتند: «من بحمدالله حالم خیلی خوب است» و شعر رضوانی شیرازی را خطاب به امام خواندند: «بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت  سر خُمِّ می سلامت شکند اگر سبویی» آقای هاشمی می‌گفت «اگر یک روز از حال آقا باخبر نباشم، احساس می‌کنم چیزی کم دارم.» برای همین مرتب از ایشان احوال‌پرسی می‌کرد. حاج احمدآقا هم همین‌طور؛ مرتب احوال می‌پرسیدند و روزانه به حضرت امام خبر می‌دادند. کم‌کم به اطرافیان فشار می‌آوردند که: «آقاجان من باید از وضع کشور اطلاع پیدا کنم. شما هم رادیو را از من گرفته‌اید،هم تلویزیون را.» دکترها بهانه می‌آوردند که امواج رادیویی، دستگاه‌های درمانی ما را به‌هم می‌ریزد و عملکردشان را مختل می‌کند! خیلی از چهره‌های انقلاب برای عیادت می‌آمدند، اما آقا مرتب از شهید بهشتی می‌پرسیدند:«چرا همه می‌آیند، اما ایشان نمی‌آید؟» شک کرده بودند که یک خبرهایی هست.دور و بری‌ها هم مانده بودند که چطور به ایشان بگویند. دکتر منافی گفت بهترین راه این است که بگوییم حاج احمدآقا و آقایان رجایی و باهنر و هاشمی رفسنجانی بیایند و کم‌کم ایشان را مطلع کنند. جمع شدند، اما باز هم نتوانستند بگویند.گفتند فقط یکی‌ دو نفر شهید شده‌اند. @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین مصاحبه آیت‌الله خامنه‌ای پس از ترور ۶ تیر ۶۰ @rozaneebefarda
14000407_40599_1281k.mp3
8.29M
🎙بشنوید|| صوت کامل بیانات امروز رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه. ۱۴۰۰/۰۴/۰۷ @rozaneebefarda
جناب آقای استاد به دلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری است. برای سلامتی ایشان یک قرائت بفرمایید. جناب آقای حکیمی از فضلای طراز اول حوزه، فردی و از مروجان مخلص معارف اهل بیت(ع) و در عین حال از جمله پیشگامان مبارزه با طاغوت در است که تا کنون در این مسیر نورانی ثابت‌قدم مانده است. ایشان از نخستین کسانی بود که در کتاب سرود جهش‌ها، در سال ۴۴ برای رهبر تبعید شده نهضت اسلامی مردم ایران، از لفظ استفاده کرد. پ.ن: تجلیل از مقامات علمی و کارنامه مبارزاتی جناب استاد حکیمی به معنای پذیرش و تأیید علائق فکری و سلائق سیاسی ایشان در تمام ابعاد نیست و طبعا نقد و نظرها در جای خود قابل طرح است. خداوند عزیز این بزرگ‌مرد را از گزند حوادث حفظ فرماید. @rozaneebefarda
تقابل اسلام ناب محمدی با اسلام آمریکایی به روایت سیداحمد خمینی بازخوانی سخنان سیداحمد خمینی در ۲ تیرماه ۱۳۷۱ در دیدار با آیت‌الله یزدی و مسئولان قضایی در آستانه یازدهمین سالگرد شهادت شهید بهشتی [صفحه ۱ از ۲] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 خدمات ارزشمند شهیدان قوۀ قضاییه در مسیر استقرار احکام اسلامی کم ‏نظیر است. مسلماً فقدان شهیدان بزرگواری مانند شهید مظلوم آیت‏اللّه‏ بهشتی، قدوسی و ربانی ‏املشی جبران ‏ناپذیر است اما آنچه موجب تسلای خاطر مردم و دلگرمی کارگزاران نظام جمهوری اسلامی است تداوم راه شهیدان انقلاب اسلامی است. آنچه برای امام همیشه جاوید و عظیم‏ الشأن ما در رأس امور قرار داشت، حفظ دستاوردهای حکومت اسلامی با همۀ اجزای آن بود. همۀ ما باید سعی کنیم که نیازهای حکومت اسلامی را در چهارچوب احکام و معیارهای الهی بشناسیم و لازمۀ موفقیت قوۀ قضاییه در مسیر اجرای رسالت خطیرش همانند سایر قوای نظام، آن است که بر اساس اسلام نابی که امام طرح فرمودند حرکت نماید و ترفندهایی را که دشمنان علیه موجودیت جمهوری اسلامی ایران به کار می ‏برند، خنثی سازد. امروز ملتهای اسلامی از ما می‏‌خواهند که مجریان صدیق اسلام ناب محمدی(ص) باشیم و این، رسالت بس عظیمی است که موفقیت در اجرای آن افتخارآفرین است. موجودیت بعضی از ملتها ریشۀ تاریخی دیرینه دارد و صاحبان قدرت آنها را تشویق می ‏کنند تا غرور و حماسه‏ های تاریخی گذشته را در اذهان تداعی کنند، و از سویی دیگر خاطرات قهرمانی‌های نسلهای گذشته را زنده می‏ کنند تا به این وسیله در مقابل دشمنان از موجودیت خود استفاده کنند. این شیوۀ کار به عنوان یک روش شوق‏ آفرین چه حق باشد یا باطل، یک مسألۀ مورد توجه حاکمیت هاست. مثلاً رژیم گذشته که اسلام را دشمن موجودیت خود می‏ دانست با طرح شعارهای شاهنشاهی و به ظاهر ملی گرایی جشن‌های ۲۵۰۰سالۀ شاهنشاهی را درست کرد و تاریخ رسمی کشور را از هجری شمسی به شاهنشاهی تغییر داد. هدف این بود که به مردم القا کنند شما که دارای یک ریشۀ تاریخی کهنی هستید تا به کی باید پیرو قوانین اعراب باشید و آنها را به عنوان حدود قانونی برای خودتان شاخص قرار دهید! رژیم گذشته غیر از اسلام برای نابودی موجودیت خود دشمن دیگری نمی ‏شناخت.در مقابل این روش، امام بر روی افتخارات صدر اسلام که توسط مسلمین رقم خورده بود اصرار می ‏ورزیدند و مردم را به فداکاریها و حماسه‏ آفرینی های صدر اسلام فرا‏ می ‏خواندند. امام به یاد مسلمانان می‌آوردند که عدۀ قلیلی از شما مسلمانان به لشکر ۶۰هزار نفری رومیان حمله بردند و آنان را شکست دادند. روش کار یکی بود، ولی آنچه که امام به عنوان مسائل قابل اعتنا و ارزش مطرح فرمودند به مراتب وسیعتر از آن دستاویزی بود که رژیم شاه و کارگزارانش مطرح می‏ کردند. @rozaneebefarda
تقابل اسلام ناب محمدی با اسلام آمریکایی به روایت سیداحمد خمینی بازخوانی سخنان سیداحمد خمینی در ۲ تیرماه ۱۳۷۱ در دیدار با آیت‌الله یزدی و مسئولان قضایی در آستانه یازدهمین سالگرد شهادت شهید بهشتی [صفحه ۲ از ۲] نهایتاً انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد و شعارهای امام برخلاف انتظار جهان استکباری پررنگتر و فراگیرتر از مرزهای ایران شد و آنان انواع حیله ‏ها و توطئه‏ های خود را برای شکست و یا توقف انقلاب اسلامی بکار بردند، اما از آنجا که امام موفقیت و شخصیت اسلامی مسلمانان را به یادشان می ‏آوردند و رژیم های منحط غرب و شرق و حکومت های وابسته به غرب را به عنوان دست ‏نشاندگانی بی‏ ریشه به مردم معرفی می‏ کردند موجب شد که در این تقابل، مردم ما به خودباوری و بازگشت به هویت اصلی خویش نایل شوند و همواره در برابر دشمنان پیروز گردند. صلابت مواضع امام در مقابل قدرتهای استکباری، فتوای قتل سلمان رشدی مرتد، حمله به کشتی‌های نفتکش تحت سلطۀ امریکا، به یکایک مسلمانان جهان این هویت را بخشید که با قدرت و اتکای به نفس برای یک مقابلۀ تمام‏‌عیار مهیا شوند و از قدرتهای شرق و غرب نهراسند. در این میان امریکایی ها با کمک و همراهی مرتجعین منطقه شدیداً احساس خطر کردند و به تکاپو افتادند و اسلامی را طراحی کردند که بتواند در مقابل اسلام ناب امام بایستد. اسلام طراحی شده از سوی امریکا و دست‏ نشاندگانش در کشورهای عربی حوزۀ خلیج فارس از طرف حضرت امام، اسلام امریکایی نام گرفت و ایشان با درایت و روشن ‏بینی خاص خودشان نقشه‏ های دشمنان اسلام را برملا ساختند. امام همواره بر تقابل اسلام ناب محمدی و اسلام امریکایی تأکید داشتند. نتیجه آن شد که ملتهای اسلامی با شور و شوق از اسلام به عنوان دین گمشدۀ خود که شخصیت حقیقی را به آنان بازگردانده بود، دفاع می‏ کردند. این دگرگونی در جهان اسلام با بهایی سنگین پدیدار شده است. خون صدها هزار جوان پاکباختۀ دین خدا در جبهه‏ های جنگ، شهیدان بزرگواری مانند بهشتی، مطهری و... نهال باورهای اصیل اسلامی را آبیاری کرد و آن را شکوفا ساخت. حال اگر کسی به این باورهایی که از زحمات و خونهای پاک به دست آمده ضربه بزند، خیانتی نابخشودنی است. امروز در این کشاکش دشوار بین اسلام ناب محمدی و اسلام امریکایی، دستگاههای تبلیغاتی جهان استکباری با همۀ توان و ابزارهای قدرتمند خود القا کنندۀ این مطلب به اذهان جهانیان هستند که نظام و انقلاب ما از خط امام فاصله گرفته است. مسلمانان آگاه که با مواضع رهبری آشنا هستند، دروغ بودن آنرا درک می‏ کنند... منبع: مجموعه آثار یادگار امام، ج۲، صص ۳۰۱-۳۰۳ @rozaneebefarda
غربگرایان افراطی و تلاش مذبوحانه برای تولید فشار رسانه‌ای جهت تغییر رویکرد صحیح دولت سیزدهم! وقتی یک آخوند فعال فتنه و حامی دوآتشه روحانی، برای دولت آینده نسخه می‌پیچد! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️اشاره حامیان دوآتشه دولت روحانی که در ایجاد شرایط بغرنج فعلی نقش دارند و بیش از هرچیز باید پاسخگوی کارنامه سیاه دولت روحانی باشند، با استفاده از تاکتیک‌های نخ‌نما و فرار به جلو، تلاش دارند به جای پاسخگویی بخاطر مشارکت در فجایع دوره روحانی، در قامت مطالبه‌گر جلوه کنند و برای دولت جدید نسخه بپیچند و احیانا رویکرد صحیح آن را تغییر دهند یا تضعیف کنند. خواب پریشانی که البته هرگز تعبیر نخواهد شد. طبق بیانات صریح رهبری معظم انقلاب اسلامی، علاج مشکلات کشور در گروه تشکیل دولت جوان و حزب‌اللهی است که به لطف خداوند و با همت مردم زمینه آن فراهم شده است. فاضل میبدی از عناصر رادیکال حامی روحانی، در مواضعی تند، تلاش کرده رئیس‌جمهور منتخب را به حذف عناصر حزب‌اللهی‌ تشویق کند که آب در هاون کوفتن است! مواضع اخیر او را بخوانید: 🔹 نگاه افراط و تفریط نباید به مسائل کشور داشته باشیم چرا که با این رویکرد مشکلات کشور حل نمی‌شود. ▫️در ستاد رئیس‌جمهور منتخب هنگام مبارزات انتخاباتی برخی افراد تندرو حضور داشتند که بیم آن می‌رود همین افراد در کابینه آینده حضور داشته باشند. من کاری به شخص ندارم، معتقدم کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران با مشکل افراط و تفریط در نگاه سیاسی، مدیریتی و جناح‌بندی‌های کاذب رو‌به‌رو است. ▫️ توجه داشته باشید این‌که اکثر کسانی که به اصطلاح توانایی رأی داشتند در پای صندوق‌ها حاضر نشدند و تعداد آرای شرکت‌کننده‌ها به خاطر همین مشکلاتی است که در کشور وجود دارد، حال چه اقتصادی و چه سیاسی مهم این است که مشارکت به ۵۰ درصد نرسید. ▫️ تا ما به آن اعتدالی که روحانی شعارش را داد اما نتوانست درست عمل کند، نرسیم مشکلات‌مان همچنان باقی است. اولین گام اعتدال واقعی این است که سیاست خارجی مملکت تعریف شود. هنگامی که خبرنگار از رئیس‌جمهور منتخب محترم سوال کرد که اگر آمریکا شرایط شما را بپذیرد آیا برای مصالح کشور حاضرید با رئیس‌جمهور آمریکا دیدار کنید؟ ایشان گفتند خیر! به نظر من این پاسخ یک پاسخ دیپلماتیک نبود. آقای رئیسی به راحتی می‌توانست بگوید باید بنشینیم فکرها و ملاحظات‌مان را انجام دهیم ببینیم در چه شرایطی هستیم، آن‌گاه پاسخ می‌دهیم! @rozaneebefarda
39.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت یک نماینده مجلس از فعالیت‌ باندهای مخوف اقتصادی در دوران روحانی نقش (از چهره‌های مرموز بیت منتظری) در صنایع سنگین مانند فولاد، چیست؟! کارنامه و و در برخورداری از مواهب مادی صنایع و معادن. در نقش پدرخوانده فولاد بود... @rozaneebefarda
نقدی بر تفسیر اصلِ «حاکمیت ملی» به «حقّ نفی کلیات قانون اساسی و دین رسمی کشور» توسط سروش محلاتی اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 (ص1 از 2) سروش محلاتي بعد از تحريف دیدگاه امام خمینی در مسئله جمهوریت و طرح ادعای تأیید جمهوریت رضاخانی توسط امام، اخیرا به تحریف دیدگاه شهيد بهشتي پرداخته است. وی در بحثی با عنوان «قانون اساسی و حاکمیت ملی» همراه با اتهام زني به فقهاي حاضر در خبرگان قانون اساسي، تلاش می‌كند ذهنيت ناصواب خود درباره جايگاه مردم در تعيين نظام حاكم را به شهيد بهشتي و نگاه اسلامي ايشان نسبت دهد و آن اينكه مردم حق دارند ولايت فقيه و شوراي نگهبان و حتي دين رسمي كشور را ردّ كنند. او در سخنان اخير خود علما و فقهاي حاضر در خبرگان قانون اساسي را سه دسته ميداند: 1. سنتي 2. انقلابي 3. انقلابيوني كه متوجه به اقتضائات زمان و جهان نيز هستند. محلاتي شهيد بهشتي را جزو دسته سوم قرار مي‌دهد و تقريبا همه علما را جزو دسته اول و دوم مي‌شمارد كه این یعنی شناخت و دغدغه‌اي نسبت به اقتضائات زمان نداشته‌اند! محلاتی مي‌گويد گروه اول و دوم نسبت به بحث حاكميت ملت يا موضع مخالف داشتند يا طرحي نداشتند و هيچ همراهي از آنها ديده نمي‌شود! جريان اول و دوم در برابر اصل حاكميت ملت ايستادند.(دقيقه 59:30) اما شهيد بهشتي از آن دفاع كرد و آن را وارد قانون اساسي نمود. اين سخنان در حالي است كه: اولا تعدادي از علماي وارسته كه او جزو دسته اول و دوم خوانده است در متن چاپ شده مشروح مذاكرات مجلس خبرگان قانون اساسي از پيش نويس اصل حاكميت ملي كه پيشنهاد شهيد بهشتي و باهنر بوده است دفاع نمودند، قبل و بعد از دفاع شهید بهشتی. همچون آيات مكارم شيرازي، جوادي آملي و يزدي و عبدالرحمن حيدري. ثانيا توضيحات خود شهيد بهشتي برخلاف اين تحريف و تفسير به راي محلاتي است گرچه ايشان به بهانه كمي وقت از خواندن آن طفره رفت! محل بحث علما در مجلس خبرگان قانون اساسي، یکی منشا خارجی داشتن بحث حاکمیت ملی و دیگر وجود یا عدم تعارض اصلِ «حاكميت ملت در تعيين سرنوشت خويش» با اصل «ولايت فقيه» بوده است. شهيد بهشتي در توضيح مي‌فرمايند اين اصلي است كه در ادبيات حقوقي جهان وجود دارد و خوب است ما هم موضع خود را در قانون اساسي بيان كنيم و بگوییم آنچه در دنیا مطرح است از نظر ما این مفاد را دارد. يكي از مهمترین شئون حاکمیت ملی نفی این معناست که حاکمیت از یک نژاد خاص یا سلسله یا گروه یا قشر خاص نشئت می‌گیرد. در ادامه می‌فرمایند: البته اين با ولايت فقيه نيز منافاتي ندارد؛ چرا كه در قانون اساسي آمد وليّ فقيه، مورد شناخت و قبول ملت است، پس نقش مردم آنجا نيز به رسميت شناخته شده است. به هرحال ولايت فقيه با انتخاب و پذيرش مردم ارتباط دارد.(ج1، ص522) از همين جهت ‌در پايان بحث پيرامون اصل حاكميت ملت، بعد از بحث‌هاي مفصلي كه شكل گرفت، در يكي از دو متن اصلاحي كه توسط شهيد بهشتي پيشنهاد شد، آمده بود: «حاكميت مطلق بر انسان و جهان از آن خدا است و همو انسان را بر سرنوشت اجتماعي خويش حاكم ساخته است. انسان اين حق خداداد را در شناخت و انتخاب شرع و قانون الهي و رهبر و اداره امور كشور از راه قوائي كه در اصول بعد مي‌آيد اعمال مي‌كند.»(اين متن با اصلاحاتي در اصل 56 قانون اساسي آمده است) در ادامه شهيد بهشتي با تاييد تلويحي اشكال يكي از نمايندگان كه مي‌گويد رهبري انتخابي نيست، مي‌فرمايند:‌ مي‌شود نوشت پذيرش رهبري (ج1، ص 535) ايشان با ارائه متنی مشابه و كوتاهتر، اعلام مي‌كنند مي‌توانيم يكي را به راي بگذاريم يا به بحث ادامه دهيم. محلاتی در تکمیل این بحث می‌گوید: شهيد بهشتي اساسا با هرگونه اصلي كه ابدي پنداشته شود مخالف بود و معتقد بود حاکمیت ملی اقتضاء می‌کند که بگوییم مردم حقّ دارند تمام مواد قانون اساسی را كنار بگذارند. محلاتي ولايت فقيه و شوراي نگهبان را مثال مي‌زند. او با تعميمي كه مي‌دهد معتقد است هیچ استثنائی به عنوان امر غیر قابل تغییر وجود ندارد، لذا باید گفت نسبت به اصل دوازدهم(دين و مذهب رسمي ايران) كه صريحا الي الابد غيرقابل تغيير خوانده شده نيز همين سخن را میگوید و آن را به شهيد بهشتي نيز نسبت می‌دهد. اتفاقا قابل تغییر نبودن موارد متعددی همچون دین رسمی و مثال های دیگر از این دست، مورد اشاره آیت الله سبحانی نیز قرار گرفته است و به همین جهت شهید بهشتی معتقد بودند از اساس این اصل (مربوط به شیوه تغییر قانون اساسی) باید کنار گذاشته شود نه آنکه اصلاح شده و استثناهایی اضافه شوند.(ج 3، ص1736) @rozaneebefarda
نقدی بر تفسیر اصلِ «حاکمیت ملی» به «حقّ نفی کلیات قانون اساسی و دین رسمی کشور» توسط سروش محلاتی (ص2 از 2) سروش محلاتی به عبارت شهید بهشتی در (ج 3، ص1735) استدلال می‌کند که در آن این بحث مطرح شده است که در صورت نیاز به تغییر یک یا چند اصل قانون اساسی، رفراندوم با چه کیفیتی برگزار شود و باید چه اموری استثنا شود؟ در متن پیش نویس پیشنهادی اصل 1/73 تنها «کلیات قانون اساسی» به عنوان استثناء، غیر قابل تغییر دانسته شده بود. آقای منتظری معتقد بود باید اصول مربوط به شورای نگهبان نیز استثنا شود. شهید بهشتی راجع به این اصل پیشنهادی قانون اساسی فرمودند با کلیت این اصل موافق نیستند، چون قانونیت قانون با رفراندوم است و در آینده نیز همین راه باز است. اضافه کردن یک استثنای دیگر به کلیات قانون اساسی، یعنی شورای نگهبان درست نیست، چون در این صورت استثناهای دیگر نیز باید بیاید (همانند مثالی که آیت الله سبحانی بیان کردند و آن اصلِ مصون بودن جان و مال و شغل و... افراد از تعرض است.) سروش محلاتی این قسمت را با آن که کاملا روشن است چنین تفسیر می‌کند: شهید بهشتی با هر استثنائی مخالف بودند! اینکه شهید بهشتی فرمود «اصولا من خودم با بودنش مخالف هستم» یعنی ما نباید چیزی را استثناء کنیم. (دقیقه: 1:03:15 در سخنرانی محلاتی) یعنی ملت حق دارند هر چیزی را با رفراندوم تغییر دهند حتی کلیات و دین رسمی کشور که مورد تذکر آیت الله سبحانی قرار گرفت! این در حالی است که شهید بهشتی با کلیت طرح این اصل در قانون اساسی مخالف بودند و این را در ابتدای بحث در ج3، ص1733 مشروح مذاکرات، به صراحت بیان کردند که اساسا نیازی به وجود این اصل در قانون اساسی نیست. نه اینکه استثنای مذکور درآن اضافه است! در واقع محلاتی سخن میرمرادزهی را به شهید بهشتی نسبت داده که راه حکومت را از دین و وحی الهی جدا دانسته است، شخصی که به گفته خودش اکثر اوقات رای مخالف به اصول قانون اساسی داده است! (ج۱، ص۵۳۶) بنابراین شهید بهشتی معتقد بود مردم قانون فعلی را با رفراندوم سرکار میاورند و اگر روزی نیاز به تغییری بود همچنان راه رفراندوم باز است و نیازی به وجود چنین اصلی نیست. این به آن معنا نیست که مردم حق دارند اصل دین و مذهب و شورای نگهبان را رد نمایند! گرچه از نظر تکوینی خداوند به مردم چنین توانی داده و انسانهای مختار توان نفی دین یا انجام هر معصیت و حتی جنایتی را دارند، ولی از نظر تشریعی که محل بحث در مقام قانون‌نویسی است خداوند مردم را نهی کرده و چنین حقّی به آن‌ها نداده است. به گفته محلاتی شهید بهشتی معتقد به ولایت فقیه بوده اند، از این جهت امکان وقوع رفراندوم در آینده از نظر ایشان به معنای حق انگاری نفی همه اصول قانون اساسی نخواهد بود. آیا شهید بهشتی معتقد بود مردم حق دارند همه اصول، حتی اصل مربوط به دین رسمی را تغییر دهند؟! اگر منظور آزادی تکوینی انسانها است، مگر قبول این موضوع اختصاص به شهید بهشتی دارد؟! نکات بیشتر را در یادداشت نقد تحریف کلام امام خمینی ملاحظه فرمایید: (https://eitaa.com/rozaneebefarda/9196) چنین سخنانی از دل حوزه علمیه و در مرأی و منظر فقیهانی که خود در جلسات خبرگان قانون اساسی حاضر بودند، از سوی شخصی که مشهور به بازی با اصطلاحات فقهی است و سخنانش به شکل وسیعی در رسانه‌های برجامی و غربگرا بازتاب داده می‌شود، یکی از مسائل عجیب این روزها در حوزه علمیه است. @rozaneebefarda
فقه‌فروشان و تحریم انتخابات از دل حوزه قم! حجت‌الاسلام والمسلمین صمصام‌الدین قوامی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️پدیده شگفت این انتخابات ظهور عده ای متفقه مزدور بود که با تلاشی فقه‌نما مردم را از مشارکت باز می‌داشتند یعنی صد عن سبیل الله می‌کردند و مصداق اکالون للسحت و سماعون للکذب بودند و یشترون بآیات الله ثمنا قلیلا! ▫️براستی از اینها ملعون‌تر و مغبون‌تر یافت نمی‌شود! ▫️در تاریخ شنیده بودیم ولی تصور حضور این عناصر دین‌فروش را در نظام انقلابی و حوزه انقلابی نداشتیم. @rozaneebefarda
بسته بودن درب ورودی مرقد مطهر حضرت امام خمینی(ره) بر روی عاشقان امام امروز ساعت ۸ و۱۰ دقیقه صبح! متولیان مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام که در سال‌های اخیر از سوی جریان انقلابی و مردم بخاطر تحریف امام و ترک فعل‌های مختلف در نشر آثار و افکار واقعی امام، مورد انتقاد شدید قرار گرفته، اکنون در حرم‌داری نیز ناموفق بوده و تا ساعت ۸ صبح درب حرم را بسته نگاه داشته و مردم مشتاق زیارت مرقد امام را ناامید می‌کند. امید است توضیحی برای این قبیل امور وجود داشته باشد. ! @rozaneebefarda
نامه اخیر رئیس دستگاه قضا و ادب تخاطب با مقام معظم رهبری منتخب ملت ایران که همزمان ریاست دستگاه قضا را نیز تاکنون بر عهده دارد، جهت تمهید مقدمات برای خداحافظی با قوه قضائیه، بجای استفاده از تعابیری شبیه به استعفا و...، از عنوان کسب اجازه برای تمهید مقدمات تشکیل دولت جدید استفاده کرد و نشان داد، در باب ادب تخاطب با ولی‌فقیه، از طراز بالایی برخوردار است که ریشه در شناخت جایگاه مقام معظم رهبری دارد. امری که دورنمایی از رابطه سیاسی نهاد دولت با ولايت فقيه است و ان‌شاالله در سایه این روابط حسنه، منویات و مطالبات برزمین‌مانده مقام معظم رهبری در امور مختلف، به نحو حداکثری محقق گردد. @rozaneebefarda
افغانستان تکه جدا شده از ایران، در چنگال @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 چند وقتی است که اخبار تحولات افغانستان در صدر اخبار منطقه قرار گرفته است؛ به مرور بر اغلب مناطق مسلط شده و دولت مستقر این کشور در آستانه سقوط قرار گرفته است. مردمان مظلوم و نجیب افغان، خصوصا شیعیان، دوباره پابرهنه و خانه‌به‌دوش و هراسان، آواره کوه و بیابان شده‌اند. خانه‌ها ویران می‌شود، خون‌های مظلومان برزمین ریخته می‌شود، شالوده نظم و امنیت نیم‌بند موجود درهم می‌شکند و تحولات اخیر، خبر از آینده‌ای مبهم می‌‌دهد. طالبان در چند سال اخیر، به موازات تحرکات نظامی و توسعه قلمرو خود، تلاش‌های دیپلماتیک را نیز به‌طور جدی دنبال کرد و هم‌زمان با مذاکره با همسایگان مؤثر خود، خصوصا چین و ایران، مذاکرات پنهان و آشکار با آمریکا و روسیه را نیز دنبال کرد. اکنون با سناریوی سیاسی پیچیده و چندلایه‌ای از سوی این گروه مواجهیم که قضاوت در مورد آن اصلا آسان نیست. اینکه دولت روحانی که به دنبال تحمیل برجام‌ منطقه‌ای بر کشور بود با طالبان دل و قلوه رد و بدل کند، امری به غایت متناقض با شعارهای آنان بود اما عرصه سیاست خارجی در نگاه طیفی از سیاست‌مداران وطنی، جولانگاه عملگرایی و صرفا ابزار تأمین منافع است. گذشته از عملکرد دولت که مورد نقد فراوان قرار گرفته، در این روزها با کمال تعجب با طیفی از کنش‌گران سیاسی مدعی انقلابی‌گری مواجهیم که برای توجیه رویکرد جدید ایران در مواجهه با طالبان، این گروهک بدسابقه و جنایت‌پیشه را جنبش اصیل منطقه می‌خوانند و مدعی تغییر آنان می‌شوند و وعده در امان ماندن مردم و خصوصا شیعه از گزند آنان می‌دهند و در عین حال هم ژست دینی و انقلابی می‌گیرند و هم داعیه‌دار شناخت تحولات افغانستان و ماهیت واقعی طالبان هستند! اینکه در سطح وزارت خارجه، شورای عالی امنیت ملی، سپاه قدس و سایر نهادهای قانونی نظام، مذاکره یا روابط یا قرار و مداری با یک گروه شبه‌نظامی خطرناک انجام پذیرد، البته پذیرفتنی است؛ خصوصا اگر با لحاظ مصالح عالیه کشور و مردم و تأمین امنیت و منافع ملی ایران صورت گرفته باشد اما؛ این امر هرگز نباید به تطهیر گروهک تروریستی و اسلام‌ستیز و خون‌ریز طالبان منجر شود. کج‌فهمی و کم‌خردی و خشونت و خون‌ریزی در ذات و ماهیت طالبان نهفته است؛ حتی اگر با سایر مسلحین غائله سوریه، خصوصا داعش تفاوت بسیار داشته باشند، بازهم از حیث فکری منحرف و از حیث عملی جانی و مجرم و اهل فجور و فاجعه‌آفرینی اند. ایران اسلامی و انقلاب اسلامی با این قبائل خشک و خشن و کج‌اندیش و منحرف، هیچ نسبتی ندارد؛ ما تابع امامی هستیم که برای مبارزه با شاه و آمریکا هم حاضر نشدند مبارزه مسلحانه را در ایران تأیید کنند، در عین حال که اجازه استفاده از وجوهات برای خانواده مجاهدان فلسطینی سنی‌مذهب را دادند‌. مبارزه با آمریکا و هر نیروی اشغال‌گر دیگر، موجه و محترم است اما این‌که امروز گروهک طالبان علیه مردم افغانستان و دولت قانونی این کشور(با همه انتقاداتی که به‌ برخی عناصر وابسته آن وجود دارد) تفنگ به دست‌ گرفته، هیچ‌گاه قابل توجیه نیست و اگر موضع‌گیری‌های احساسی و عملگرایانه برخی انقلابی‌ها موجب شود در داخل و خارج از ایران، طالبان را به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی منتسب کنند، اجحافی بزرگ به نظام و امام خواهد بود. اگر این دوستان عجله به خرج ندهند، زودا که عناصر عملگرا و سکولار و غرب‌زده خود برای توجیه برخی مراودات مقطعی با طالبان وارد میدان می‌شوند و آنوقت دیگر بهانه‌ای برای انگ زدن به جریان انقلابی برای دفاع از طالبان بدسابقه و بدآتیه، و مهم‌تر از آن، بهانه برای اتهام‌زدن به نظام باقی نمی‌ماند؛ زیرا بهانه‌جویان به جای انتقاد و شبهه‌افکنی، خود در معرض حمایت از یک گروه منحرف برآمده‌اند و باید نسبت به مواضع خود پاسخگو باشند. @rozaneebefarda