eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
حیرت‌نامه‌نویسی در عصر جمهوری اسلامی! نقدی بر انگاره‌های غیرمستند میثم عبداللهی [صفحه 1 از 6] اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 1. ماجرای حیرت‌نامه نویسی روشنفکران ایرانی با ورود به عصر مدرن و همزمان با پیشرفت های تمدنی جوامع غربی، دغدغه¬ای در میان برخی از روشنفکران مسلمان شکل گرفت که نقطه عطف آن جبران همین عقب ماندگی های تمدنی در جوامع اسلامی بود. گذشته از مشاهده مظاهر تمدنی جوامع غربی، فعالیت¬های فکری- فرهنگی مستشرفان در یک قرن گذشته را نمی¬توان در پیدائی این پدیده نادیده گرفت. عامل دیگر، تحیر و انفعالِ برخی از نخبگان کشورهای اسلامی در مواجهه با پیشرفت های تمدنی غربی ها بود که به واسطه مسافرت های تحصیلی یا تفریحی به ممالک غربی، چنین انگاره‌هایی به مرور شکل گرفت و در سفرنامه‌های آنها نمود یافت و به دنبال آن، موجی از «حیرت نامه نویسی» در برخی از سرزمین های اسلامی –به خصوص ایران- راه افتاد که در ایجاد پدیده ، نقش مستقیم داشت. از اولین حیرت‌نامه‌هایی که در ایران منتشر شد، حیرت‌نامه است که از پیشگامان در ایران معاصر است و در عقد برخی از مهم‌ترین قراردادهای ننگین استعماری نقش اساسی داشت.(1) با داغ شدن ماجرای ، برخی محققین را از جهاتی با ایلچی مقایسه می‌کردند که چندان بی‌وجه هم نبود. سفرنامه حاج سیاح محلاتی نیز یکی از معروف‌ترین نمونه از چنین آثاری است که در آن به نحوی مشمئزکننده از برخی مظاهر تمدن غربی(خصوصاً ) تمجید شده است.(2) گرچه فرهنگ حیرت‌نامه‌نویسی در دوران انحطاط ایران نیز، اقدامی غیرقابل دفاع و برآمده از است اما نظر به فاصله تمدنی ایران و غرب، در آن زمان تا حدودی زمینه ایجاد چنین انگاره‌هایی وجود داشته است اما احیای این خط فرهنگی در عصر جمهوری اسلامی که از یک سو ایران در رشته‌های گوناگون در مرز دانش قرار گرفته و پیشرفت‌های شگرفی را رقم زده و از دیگرسو تمدن غربی در معرض افول قرار گرفته، به هیچ وجه قابل توجیه نیست و امری کاملاً ارتجاعی و نشانه عقب‌ماندگی افراطی برخی روشنفکران ایرانی است. 2. تکرار مکررات سخنان آقای جعفریان، حرف نویی نیست و حدود دویست سال جریان منورالفکری و سپس روشنفکری، در خدمت به غرب در آمده اند و در داخل و خارج کشور، همین حرفهای کلیشه ای و سطحی را مطرح کرده اند. در ایران منشا این سخنان، میرزا ملکم خان ارمنی، و شاگردان شان بودند. پدیده آقای جعفریان، چیز جدیدی نیست و در تاریخ معاصر ایران، افراد بسیاری بوده اند که دچار این انحرافات شده اند و هیچ کدام آنها از بدو تولد، منحرف نبودند بلکه به تدریج از جاده حق منحرف شدند و در مقابل اسلام ایستادند. حتی معممین کم سوادی همچون ، سیداسدالله ، ملک المتکلمین اصفهانی، سیدجمال واعظ اصفهانی، سیدعبدالرحیم خلخالی، میرزا احمد عمارلویی، ، زاده هم بودند که برخی خیلی زود از لباس خارج شدند ولی برخی تا پایان عمر در همان لباس روحانیت باقی ماندند و با دین مبارزه کردند. در دوره بعد از انحراف مشروطه و خصوصا دوران رژیم پهلوی، دوران سلطه همین تفکر بر کشور ایران بود و این تفکرات با رسانه های بسیار، به شکل های مختلف بازتولید و به سمت مردم ایران پمپاژ میشد. نتیجه حدود صد سال پروپاگاندا برای منحرف کردن مردم ایران، به آنجا رسید که در سال 1357، مردم ایران به طور قاطع اعلام کردند این تفکر، جز تحقیر، دیکتاتوری خشن، عقب ماندگی، وابستگی و چپاول منافع ملت ایران توسط غربیها چیز دیگری به همراه نداشته است و آن را از ریشه کندند و به جایش جمهوری اسلامی را جایگزین کردند. یکی از آرمان های اساسی انقلاب اسلامی، پایان بخشیدن به سلطه غربزدگی بر کشور بود. البته انحراف حتی یک نفر، تاسف برانگیز است و خصوصا که آقای جعفریان در گذشته خدماتی هم انجام داده، دعا می کنیم که خدا ایشان را نجات دهد. --------------------- پ.ن: 1. ر.ک. حیرت نامه؛ سفرنامه ابوالحسن خان ایلچی به لندن، میرزا ابوالحسن خان ایلچی شیرازی، به کوشش: حسن مرسلوند، رسا، تهران، اول، 1364، تمامی صفحات. وی عاقد چند قرارداد ننگین بود که مهمترین آنها گلستان و ترکمنچای بود. 2. ر.ک. سفرنامه حاج سیاح به فرنگ، حاج سیاح محلاتی، به کوشش: علی دهباشی، نشر ناشر، تهران، اول، 1363، تمامی صفحات. @rozaneebefarda ادامه👇
خیانتکاران پارسی_انگلیسی و گذری بر کارنامه سیاسی اردشیر جی ریپورتر به بهانه اظهارات تحریف‌آمیز خسرو معتضد در شبکه افق [صفحه ۲ از ۵] @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ریپورت در مدرسه‌ی علوم سیاسی، معلم بود؛ همان مدرسه‌ای که –فزند همان محمدحسین، و ذکاءالملک دوم- نیز در آن معلم تاریخ بود و در درس خود، ایران را آستین کتی می‌خواند که ناگزیر باید دست انگلستان در آن باشد تا حرکت کند، و «ولی‌الله نصر» معلم درس تشریح، در کلاس، ایران را به خزه‌ی استخری تشبیه می‌کرد که بدون دیوار استخر که انگلیس باشد، ادامه‌ی حیات نخواهد داد. و این مدرسه بعدها هسته‌ی اولیه‌ی دانشگاه تهران شد. نوشته‌ی تملق‌آمیز فروغی درباره‌ی ریپورتر، پس از آن بود که در شعبان 1322 ق، در شماره‌ی 67-68 روزنامه‌ی مظهریه‌ی «بوشهر»، مقاله‌ای تند به قلم متین‌السلطنه‌ی ثقفی بر ضد اردشیر ریپورتر منتشر شد. (و نویسنده بعدها (1333) و در حالی که سردبیر روزنامه‌ی «عصر جدید» بود، توسط کمیته‌ی مجازات ترور شد.) ثمره‌ی شبکه‌سازی اردشیر را می‌توان در «انجمن مخفی»ای که در کتابخانه‌ی ملی تهران شکل گرفت و سپس تجمع باغ سلیمان خان میکده در 12 ربیع‌الاول 1322 ه‍.ق (6 خرداد 1283 ه‍.ش) به روشنی مشاهده کرد؛ آن‌جا که مهم‌ترین غرب‌گرایان (اعم از ماسون‌ها، بابیان ازلی، وابستگان سیاسی و فعالان شیفته‌ی تمدن غرب) در یک محفل گرد آمدند و درباره‌ی کنش‌گری‌های سیاسی تبادل نظر کرده و تصمیمات گرفتند. و ریشه‌ی بسیاری از حوادث سیاسی خرد و کلان آینده را به وضوح می‌توان در مفاد مصوبات آن جلسه یافت؛ جلسه‌ای که خود اردشیر نیز در آن حضور داشت. از مهم‌ترین مصوبات این نشست، عبارت بود از: «دامن‌زدن به «آتش اختلاف» میان دو «پیروان عین‌الدوله و طرفداران میرزا علی‌اصغر خان اتابک»، و تشویق «مخالفین عین‌الدوله» به «پایداری»، تشویق «اشخاص جاه‌طلب، به مخالفت با دولت و دستگاه فعلی»، برقراری ارتباط با «حوزه‌ی علمیه‌ی نجف» و گوش‌زد کردن «مفاسد دستگاه کنونی» به آنان، همراه‌کردن افراد «ناراضی» از میان «شاهزادگان و رجال دولت»، «همکاری» با برخی از «روحانیون متنفذ طهران» که «جسارت و شجاعت دارند، بدون این‌که از منظور ما آگاه شوند»، آماده‌کردن «نظامنامه‌ی اصلاحی که پس از موفقیت باید اجرا نمود»، «روشن کردن افراد مردم» و آگاه نمودن آنان از «مخاطرات و معایب حکومت استبدادی و منافع بسط قانون»، نگارش «مقالاتی چند از اوضاع ایران و مفاسد دستگاه حاکمه» و ارسال آن‌ها «به جراید مهم دنیا»، تهیه‌ی «دستگاه ژلاتین» و انتشار «شب‌نامه‌های مهیّج در میان مردم»، کسب «اطلاعات از دربار سلطنتی و حوزه‌ی صدارت و سایر مقامات دولتی»، برقراری ارتباط با «آزادی‌خواهانِ مملکت و کسانی که در خارج هستند» و تشویق آنان به «هم‌فکری با خود و قیام بر ضد ظالمین». پس از این بود که ریپورتر، سفری به هند (1324 ه‍.ق) و سفری به اروپا (1325 ه‍.ق) داشت. فروغی پدر، به مناسبت بازگشت اردشیرجی از سفر هندوستان، مقاله‌ای پیرامون «خدمات» وی نوشت و ضمن ابراز خرسندی از ورود مجدد او به تهران، مرقوم داشت که باید «ایرانیان از دانش و تجربیات او استفاده ببرند»! و بلافاصله پس از بازگشت او از اروپا، اولین لژ رسمی فراماسونری در ایران- لژ بیداری ایران- تأسیس شد؛ و از قضا اردشیر در جلسات پنهانی اعضای لژ، نقش محوری داشت. این نقش‌آفرینی را می‌توان در نوشته‌های رمان‌گونه و رمزآمیز شیخ ابراهیم زنجانی- از اعضای اصلی لژ بیداری- دریافت؛ آن‌جا از از اردشیر، با اسم مستعار «مسیو کارنجی» و نیز «نورالانوار» و لقب «استاد» یاد می‌کند. در آن زمان حساس، همزمان با انعقاد پنهانی قرارداد 1907 میان انگلیس و روسیه تزاری، اردشیر تلاش دارد تا این جمع را از محفل شبه‌ماسونی منشعب کند، چراکه آدمیت از تفاهم ملی در ایران حمایت نموده بود، در حالی که اقتضاء سیاست استعماری انگلیس، ایجاد آشوب و هرج‌ومرج جهت زمینه‌سازی تحقق معاهده‌ی 1907 در ایران بود. از همین رو، اردشیر، اعضای لژ را به ضرورت خشونت و ریختن خون توجه می‌دهد و می‌گوید: «فعلاً اصلاح این مملکت جز به ریختن خون ناپاک صدهزار مشرک مستبد ممکن نیست. و آن کس که قدم به میدان این جهاد و بذل نفس گذارد کیست؟!... آیا راهی برای بیداری قوم و تحریک خون ملت جز مقاومت با قول و تحریر و فعل و دادن نفوس و گذشتن از جوانان عزیز و اقدام بر همه قِسم قبول عسرت و مشقت و بلند کردن صدای حریت با صدای تفنگ و توپ‌های رعدآسا و بلند کردن عَلَم سرخ‌رویی در این فضا و شناسانیدن راه حق‌طلبی بر اقویا و ضعفا با سلوک همان مسلک اقوام بیدار است؟!» ؛ خانه فضلا و فرهیختگان؛ https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053