eitaa logo
متن روضه و منبر
1.2هزار دنبال‌کننده
12 عکس
4 ویدیو
378 فایل
┈••✾•🍃⚫️🌿•✾••┈┈ 🚩🔳🔳🔳 با ما همراه باشید در کانال ... 🚩 متن منبر و روضه👇👇 https://eitaa.com/roze230 🔳🔳🔳
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات 1 🔸ای روح دین! حقیقت ایمان! بیا، بیا 🔸ای جان جان و مصلح کل جهان! بیا 🔸تنها امید عترت و قرآن، بیا، بیا 🔸خورشید، تا به کی، در پس ابرها، نهان؟ 🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» یابن الحسن... شب دوم محرم... کجا شال عزا به گردن انداختی آقا... کجا برا جد غریبت عزاداری میکنی... 🔸ای پر ز اشک چشم تو صحرا، بیا، بیا 🔸ای سینه سوز ناله زهرا، بیا، بیا 🔸ای آرزوی زینب کبری، بیا، بیا 🔸تا چند سرو قامت دخت علی، کمان؟ 🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» آقا این روزها... همه دارن شما رو صدا میزنند.. امام زمان... 🔸مولا، کنار چاه، صدا میزند تو را 🔸زهرا، به سوز و آه، صدا میزند تو را اگه الان گوش دل باز کنیم... صدای آقامون امیرالمؤمنین به گوش می رسه... صدای ناله ی مادرمون زهرا به گوش می رسه... هی صدا میزنه... پسرم مهدی کجایی... یا بن الحسن... 🔸زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را از فردا وقتی کاروان ابی عبدالله وارد کربلا میشه... دیگه گریه های خانم زینب کبری هم شروع ميشه 🔸زینب به قتلگاه، صدا می زند تو را 🔸زخم عزیز فاطمه گوید به صد زبان 🔸«عجل علی ظهورک یا صاحب الزمان» (شاعر: غلامرضا سازگار_میثم) صدات رو آزاد کن... هر کجای این مجلس نشستی... زن و مرد... پیر و جوان... ما هم امام زمانمون رو صدا بزنیم... (یا صاحب الزمان....) - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1 فایل صوتی👇
متن روضه 1 🔸الهی بهر قربانی به درگاهت سر آوردم 🔸نه تنها سر برایت بلكه از سر بهتر آوردم شب دوم محرمه... یواش یواش کاروان ابی عبدالله به کربلا نزدیک میشه... مثل فردایی... روز دوم محرم... وقتی کاروان به سرزمین کربلا رسیدن ابی عبدالله فرمود... نام این سرزمین چیه؟ عرضه داشتند آقا... به این سرزمین قاضریه میگن... آقا فرمود آیا این سرزمین... نام دیگه ای هم داره یا نه؟... بله آقا جان... به این سرزمین نینوا هم میگن... یکی یکی اسم ها رو گفتند... اما ابی عبدالله هنوز به اسمی که میخواد نرسیده... حضرت فرمودند آیا نام دیگه ای هم داره یانه؟... آقا... به این سرزمین... کربلا هم میگن... تا نام کربلا رو شنید... صدا زد... اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْكَرْبِ وَ الْبَلَاءِ (خدایا به تو پناه مىبرم از اندوه و بلا) اینجا همون سرزمینیه که... جدم رسول خدا بهم خبر داده بود... انْزِلُوا هَاهُنَا مَحَطُّ رِحَالِنَا وَ مَسْفَکُ دِمَائِنَا از مرکبهاتون پیاده بشید همینجا منزلگه ماست... اینجا همون جاییکه خون ما رو میریزند... وَ هُنَا مَحَلُّ قُبُورِنَا (لهوف ص 116) اینجا محل دفن ماست 🔸بار بگشائید کاینجا از عذاب 🔸میشود لبها کبود از قحط آب مردم... اینجا همونجاییکه... دستهای عباسم رو قطع میکنند... اینجا همونجاییکه علی اکبرم قطعه قطعه میکنند... اینجا همونجاییکه علی اصغرمو با تیر سه شعبه پرپر میکنند... 🔸یَا دَهْرُ أُفٍّ لَکَ مِنْ خَلِیلٍ 🔸کَمْ لَکَ بِالْإِشْرَاقِ وَ الْأَصِیلِ نميدونم وقتی خانم زینب کبری فهمید به کربلا رسیدند... چه حالی پیدا کرد... اومد کنار برادر صدا زد حسین جان... نمی دونم چرا وقتی به این سرزمین رسیدیم... دنیایی از غم به دلم نشسته... برادر جان حسین... اینجا چه سرزمینیه؟... 🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست آماده ای بگم یا نه... امشب برات کربلات رو از آقا بگیری... 🔸خواهرم اینجا زمین کربلاست 🔸این زمین غصه و درد و بلاست 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند آماده باش زینبم... 🔸خواهرم اینجا اسیرت میکنند 🔸در همین ده روز پیرت میکنند زینبم... طاقت داری بگم یا نه... 🔸می برن اینجا گلو و حنجرم 🔸پیش تو بر روی نی، آید سرم یکدفعه صدای ناله ی خانم زینب کبری بلند شد... چی میگی برادر... جلوی من حرف از مردن میزنی... مگه نمیدونی... زینب بدون تو میمیره... ابی عبدلله خواهر رو آروم کرد... اصلا هر کجا زینب بی تاب میشد... ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد... دلداریش میداد... اینجا یک جایی بود که زینبش رو آروم کرد... 🔻گریز یک جای دیگه هم روز عاشورا... وقتی ابی عبدلله ميخواست بره میدان... دید خواهر خیلی بی تابی میکنه... هی دور برادر میگرده... میگه حسین... میخواهی بری میدان... زینبت رو تنها بگذاری... تو یادگار مادرمی... من بدون تو میمیرم حسین... خدا.. اگه دست ولایت حسین نبود... زینب کربلا جان میداد... صدا زد... خواهرم... انقده بی تابی نکن... من میرم میدان... اما تا صدای تکبیر منو میشنوی بدون هنوز زنده ام... مبادا صبرت رو از دست بدی خواهر... خدا به داد دل زینب برسه از اون لحظه ای که دیگه... صدای تکبیر برادر رو نشنید... بی تاب شده زینب... هی توی خیمه میشینه رو زمین... بلند ميشه... میگه حسین... چرا دیگه صدای تکبیرت نمیاد داداش... چیزی نگذشت صدای ذوالجناح رو شنید... تا فهمید ذوالجناح برگشته... اما حسین نیومده... دیگه طاقت نیاورد... دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه... (حالا میخواهی ناله بزنی بسم الله...) از بالای بلندی یک نگاه کرد... دید دور بدن برادر رو گرفتند... یک نفر با سنگ میزنه... یک نفر با نیزه میزنه... جلو چشمانش برادر رو قطعه قطعه کردند... یک نفر هم خنجر گرفته... داره میره به سمت حسین... من ميگم شاید اینجا هم ابی عبدلله به فکر زینبه... اشاره کرده باشه... ارجعی... زینبم برگرد... نبینی خواهر... 🔸سوی خیمه برگرد، خواهر حزینم 🔸تا به زیر خنجر، ننگری چنینم 🔸رو به خیمه خواهر، تا که خود نبینی 🔸وقت جان سپردن، آه آتشینم (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ. سوره: شعراء آیه: 227) - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1 فایل صوتی👇
مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بند اوّل👇 مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا پیش تر از آنکه مادر شیر نوشاند مرا جام اشگ و خون گرفتم از سبوی کربلا با وجود نهر جاریِ فرات و علقمه خون ثارالله شد آب وضوی کربلا اشگ چشم زینب و خون حسین بن علی گشته تا صبح قیامت آبروی کربلا گه کشد در قتلگه گاهی به سوی علقمه گه برد هوش از سرم نام نکوی کربلا کعبه و سعی و صفا و مروه ی من کربلاست هر کجا باشم دلم باشد به سوی کربلا در صف محشر که سر می آورم بیرون زخاک می کند چشمم به هر سو جستجوی کربلا «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا» «در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» بند دوّم👇 از فراق کربلا پیوسته دارم زمزمه ترسم این هجران دهد آخر به عمرم خاتمه دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه بشنوم در گوشه ی مقتل صدای فاطمه دوست دارم تا شود از گریه چشمم جام اشک با سرشک دیده سقّایی کنم در علقمه دوست دارم مرقد شش گوشه گیرم در بغل اشگ ریزم بر رخ و باشم دعا گوی همه دین من دنیای من عقبای من باشد حسین نه به خُلدم حاجت است و نه زنارم واهمه دیده بستم از همه عالم، دلم در کربلاست بر لبم دائم بود این بیت زیبا زمزمه «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا» «در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» بند سوّم👇 کربلا ای حُرمتت بالاتر از بیت الحرام تا به کی از دور گویم بر شهیدانت سلام تا به کی از دور گردم دور نهر علقمه تا به کی فراتت خون دل ریزم به جام آه از من گر نسوزم لحظه لحظه بر حسین وای بر من گر شود بی کربلا عمرم تمام کربلا! یک لحظه از آب فرات خود بپرس مِهر زهرا از چه شد بر زاده ی زهرا حرام کربلا! فریاد زن با مردم عالم بگو کوفیان با سنگ از مهمان گرفتند احترام بس که می گردد دلم بر گرد آن شش گوشه قبر بس که مشتاق حسین و کربلایم صبح و شام «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا» «در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» بند چهارم👇 من کجا از دلبرم یک لحظه دل بر داشتم پیش تر از خلقتِ دل مهرِ دلبر داشتم پیش تر از بودن چشمم هزاران موج اشک از برای گریه بر آن جسم بی سر داشتم پیش تر از بردن نام پدر گفتم حسین مهر او را در دل از دامان مادر داشتم شیر مادر را ننوشیده، به چشمم سیل اشک بر گلوی تشنه ی شش ماهه اصغر داشتم پیش تر از نوجوانی سینه بر اکبر زدم پاره های دل بر آن صد پاره پیکر داشتم مادرم می گفت ای فرزند! من کام تو را از ازل با خاک سرخ کربلا برداشتم «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا» «در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» بند پنجم👇 عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین تا برات کربلایم را کند امضا حسین هم دلم برده با خود در کنار قتلگاه هم دو چشمم را کند از اشک و خون دریا حسین با همین پرونده ی سنگین و این بار گناه می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین از سنین کودکی پوشیده ام رخت سیاه ریختم اشگ و زدم بر سینه، گفتم یا حسین غم مخور گر روز محشر گم شدی در بین خلق هر کجا باشیم ما را می کند پیدا حسین من که از روز ولادت کربلایی بوده ام دوست دارم وقت مردن هم بمیرم با حسین کعبه و رکن و مقام و زمزم من کربلاست از حسینم در حسینم با حسینم با حسین «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا» «در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» بند ششم👇 خاک را در قتلگه گِل کردم از اشگ دو عین ساختم مُهری و روی آن نوشتم یا حسین اشگ من بر یوسف زهراست، دین و دِین من گریه کن ای دیده نگذاری بمانم زیر دِین ای اجل مهلت بده یک لحظه سقّایی کنم با سرشک دیده بر سقّای مقطوع الیدین دوست دارم مثل زینب سر به محمل بشکنم خون فشانم از جبین و اشگ ریزم از دو عین در نظر می آورم گلدسته ی عبّاس را چون کنم از قصر شیرین رو به شهر خانقین از نفس های شب و عطر نسیم صبحگاه در مدینه در نجف در کربلا در کاظمین «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا» «در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» بند هفتم👇 قطره قطره آب شو ای دل چو شمع انجمن گریه کن ای دیده بر آن کشته ی صد پاره تن یک بیابان خار و یک صحرا خزان یک برگ گل یک هزار و نهصد و پنجاه زخم و یک بدن یوسف زهرا تنش با چنگ گرگان چنگ چنگ پیرهن از تن، تن او پاره تر از پیرهن کاش بودم روز عاشورا کنار قتلگاه ناله از دل می زدم کی شمر! زینب را نزن کاش می گفتم به دشت کربلا با زائرین بوریایی شد تن فرزند زهرا را کفن گر چه از آن تربت شش گوشه دور افتاده ام کربلا باشد به من نزدیک تر از جان من «بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا» «در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا» بند هشتم👇 ناله در دل، اشگ بر رخسار، بغضم در گلوست عضو عضوم با حسین فاطمه در گفتگوست نامه ی اعمال من این چشم گریان من است اشگ من بر صورت من خوش تر از آب وضوست هر کجا پا می نهم انگار نهر علقمه هر طرف رو می کنم قبر حسینم روبروست اشگ از سوز عطش خشکیده در چشم رباب کودک شش ماهه را تیر سه شعبه در گلوست
زمینه زیبا از امیر کرمانشاهی در شب دوم محرم 95 ای جان حسین جانان حسین عالم سنه قربان حسین دست من و دامان تو چشم منو احسان تو ای جان من قربان تو هر کس که سینه میزند گویی عبادت میکند از گریه کنهای حسین زهرا شفاعت میکند دست من و دامان تو چشم منو احسان تو ای جان من قربان تو ای جان حسین جانان حسین عالم سنه قربان حسین شاهن شه هفت آسمان ای صاحب کون مکان ارواحنا لک الفدا نامت دوا ذکرت شفا یا ساکن کربلا دست من و دامان تو چشم منو احسان تو ای جان من قربان تو ای جان حسین جانان حسین عالم سنه قربان حسین تا نوکر دربارتم چیزی نمیخام از خدا چیزی نمیخام از خدا الی حسین و کربلا دست من و دامان تو چشم منو احسان تو ای جان من قربان تو ای جان حسین جانان حسین عالم سنه قربان حسین ای سایه روی سرم میر و علمدار حرم یابن امیرالمومنین ای روشنیبخش زمین شه زاده ی ام البنین دست من و دامان تو چشم منو احسان تو ای جان من قربان تو ای جان حسین جانان حسین عالم سنه قربان حسین با نام طوفانی تو روحم شفا خواهد گرفت روز قیامت دست تو دست مرا خواهد گرفت دست من و دامان تو چشم منو احسان تو ای جان من قربان تو ای جان حسین جانان حسین عالم سنه قربان حسین
نوحه سنتی ✨✨🍃✨✨🍃✨✨🍃✨✨ یاحسین(ع)عشقه کربلادارم شوق دیدارنینوادارم کی شودخاک کربلابویم کعبه عشاق قبله رویم ✨✨🍃✨✨🍃✨✨🍃✨✨ قبرعباس(ع)باوفاجویم کی شودبینم مرقداکبر زاده لیلاشبه پیغمبر کی شودبینم قبراصغر(ع)را جای اوروی سینه بابا(2) ✨✨🍃✨✨🍃✨✨🍃✨✨🍃 این دل تنگم عقده هادارد گویامیل کربلادارد میروم بینم درکجاعباس(ع) هردودست ازپیکرجدادارد میروم بینم درکجازینب(س) شکوه ازشمربی حیادارد یاحسین عشقه کربلادارم شوق دیدارنینوادارم 😭😭😭
دوباره مرغ روحم هوای کربلا کرد دل شکسته ام را اسیر و مبتلا کرد زسر گذشته اشکم به لب رسیده جانم که هر چه کرد با من فراق کربلا کرد شود تمام هستی فدای آن دو دستی که غرق بوسه با اشک علّی مرتضی کرد نگشت آنی آن دست جدا زدامن دوست اگر چه تیغ دشمن زپیکرش جدا کرد جز از برای داور دو تا نگشت اکبر چه شد که خصم کافر جبین او دو تا کرد سزد همه جوانان حنا زخون ببندند که جا به حجله خون یتیم مجتبی کرد فدای آن جوانی که در نماز ایثار زخون وضو گرفت و به اکبر اقتدا کرد فدای شیر خواری که وقت جان نثاری دو چشم خود ببست و دو لب به خنده وا کرد فدای آن شهیدی که زیر تیغ قاتل سرش بریده گشت و به شیعیان دعا کرد فدای جسم پاکی که قطعه قطعه گردید زقطره قطره خونش حسین را صدا کرد فدای آن شهیدی که در کنار سنگر به گریه یا حسین گفت به خنده جان فدا کرد برات کربلا را کسی گرفت (میثم) که رو برای ایثار به سوی جبهه ها رفت @tishehayeashk
متن روضه 1 🔸مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست 🔸به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست زبانحال بی بی رقیه سلام الله علیها... گوشه خرابه... 🔸نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست 🔸دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست شب سوم محرم... معمولا رسمه... متوسل میشن به نازدانه ابی عبدالله... زهرای سه ساله... 🔸به سنگ قبر من بی‌گناه بنویسید 🔸اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست چه کردن با این نازدانه...خدا... 🔸عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست (سازگار) نمیدونم تا حالا بچه یتیم دیدی یا نه... کنار بدن بابا دیدی چطور ناله میزنه... با زبان کودکی همه حرفهاش رو به بابا میگه... هرکی ناله این بچه ی یتیم رو بشنوه ناخودآگاه اشکش جاری میشه... اما ... هر جا شما بچه یتیم ببینید... حتما نوازشش می کنید... باهاش همدردی می کنید... من بمیرم برا یتیم ابی عبدالله... چه خوب نوازشش کردند... چه خوب باهاش همدردی کردن... کنار سر بابا... هر کجا رسیدن... بهش تازیانه زدند... بهش سیلی زدند... 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست گوشه خرابه... نیمه های شب... بی بی رقیه... شروع کرد به گریه کردن... هی بهونه بابا میگیره... میگه عمه جان زینب... من بابامو میخام عمه جان...بابام کجاست... بلاکش دوران زینب اومد کنار دختر نشست... صدازد... عمه جان انقده بی تابی نکن... عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده انقدر گریه نکن... هرکاری کرد این دختر بچه آروم نشد... اهل خرابه از خواب بیدار شدند با صدای گریه خانم رقیه همه به گریه افتادن صدای ناله اهل خرابه بلند شد... خبر به کاخ یزید معلون رسید... خدا لعنتش کنه صدازد چه خبر شده... گفتن دختر ابی عبدالله... گوشه خرابه... هی بهونه بابا می گیره... نانجیب صدا زد... خوب ببرید سر بریده باباش حسین براش... یا صاحب الزمان... امان از اون لحظه ای که سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن داخل خرابه... گذاشتند جلو دختر بچه... حالا تصور کن... یه دختر سه ساله... سر باباش رو در مقابلش بگذارن... چه حالی پیدا میکنه... تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد بابای خوبم... کجا بودی... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! بابا... کی تو رو به خونت خضاب کرده... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ بابای خوبم... کی رگهای گردنت رو بریده... يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي (نفس المهموم 456) بابا... بگو ببینم... کی منو تو بچگی یتیم کرد... هی دست رو صورت بابا میکشه... هی نوازش میکنه... گریه میکنه... صدا زد... بابا... نبودی ببینی بعد از چی به سرمون اوردن بابا... يا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ بابا... بعد از تو داد از غريبي (انوار الشهادة 244) خیمه هامون رو آتیش زدند...بابا دستهامون رو بستند...بابا طناب به گردنمون انداختند...بابا ما رو شهر به شهر به شهر گرداندند... بابا... نبودی ببینی از کربلا تا شام چقدر به ما تازیانه زدند... 🔸شامی ها بدند، بابا،بابا، بابا 🔸عمه رو زدن، بابا،بابا، بابا هر کجا ميخواستند به ما تازیانه بزنند عمه جانم زینب... بدن رو سپر میکرد... مبادا تازیانه به ما اصابت کنه... بابا اصلا باورم نميشه... 🔸زجر چه بی حیاست، بابا،بابا، بابا 🔸پس عمو كجاست، بابا،بابا، بابا 🔸صورت نیلی، بابا،بابا، بابا 🔸بچه و سیلی، بابا،بابا، بابا بابا... ببین صورتم کبود شده... موهای سرم سفید شده... مثل مادرم زهرا قدم خمیده... بابا دیگه طاقت ندارم... دیگه تنهام نزار... منم با خودت با خودت ببر بابا... انقدر کنار بدن بابا ناله زد... یدفعه دیدند دختر یکطرف افتاد سر بابا یکطرف... عمه جانش زینب اومد نگاه کرد دید دختر جان به جانان تسلیم کرده... 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبون)َ شعراء 227 - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1 فایل صوتی👇
باباببین رویم شده نیلوفرانه لطف یتیمی بود و لطف تازیانه طرح ضریح پیکرم بلکل عوض شد از بس کتک ها خورده ام با هر بهانه روی سرم یک تار مو سالم نمانده وقتی که برگشتی نزن بر موم شانه من در دهان دندان سالم هم ندارم خونی شده کل دهانم این نشانه یک جای سالم هم ندارم روی پیکر از بسکه خوردم ضربه های وحشیانه من مثل زهرا مادرت میمیرم آخر بابا بیا شد روی لبهایم ترانه بابا بیاور با خودت آب و غذایی بوی غذا پیچیده از هر آشیانه در انتظارت مینشینم تا بیایی برگرد برگردیم با هم سوی خانه بابا بیا گهواره را هم پس بگیریم لالایی خود را بخوانم عاشقانه بابا به من سوغات یک معجر بیاور سخت است بی معجر شدن ُاف بر زمانه @shia_poem
مناجات 1 🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج یابن الحسن... 🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج 🔸دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج آقای خوبم یابن الحسن... 🔸هنوز می رسد از کوچه های شهر حجاز 🔸صدای گریه زهرا در انتظار فرج ایام عزای سیدالشهداست... اما خیلی حیفه توی مجلسمون روضه مادرش زهرا خونده نشه... آخه هر مصیبتی که کربلا وارد شد از مدینه شروع شد... 🔸هنوز میرسد از چاه های کوفه به گوش 🔸صدای ناله مولا در انتظار فرج اگر الان گوش دل باز کنیم صدای امیرالمومنین به گوش میرسه... هی میگه پسرم مهدی کجایی... 🔸هنوز پرچم سرخ حسین منتظر است 🔸گشوده چشم به صحرا در انتظار فرج (شاعر: سازگار) حالا با همین اشک قشنگت... با همین حال خوبت... آقات رو صدا بزن... هرکجا نشستی ... همه باهم... یابن الحسن... - ورود به کانال روضه - سروش 👈 sapp.ir/roze14 - ایتا 👈 eitaa.com/roze14 - تلگرام 👈 t.me/roze1 فایل صوتی👇
هدایت شده از منبر انقلابی
4شب چهارم محرم.pdf
380.4K
متن روضه دو طفلان زینب(س)
هدایت شده از منبر انقلابی
5شب پنچم محرم.pdf
487.6K
متن روضه حضرت عبدالله بن الحسن(ع)