❣﷽❣
⬛️ #روضه_حضرت_سکینه_س
◼️ #روضه_امام_حسین_ع
◾️ #دفتری_سکینه_س
▪️ #دفتری_حسین_ع ( 7 )
🍁به آیه آیه قرآن احمدی صلوات
🍁به بهترین گل گلزار سرمدی صلوات
🍁به اهل بیت رسول گرامی اسلام
🍁به غنچه غنچه باغ محمدی صلوات
(دعای فرج)
⏺السلام علیک یا بنت رسول الله
السلام علیک یا بنت فاطمه و خدیجه
السلام علیک یا بنت امیرالمومنین
السلام علیک یا بنت الحسین شهید
یاسکینه س
🔅از لطف زهرا(س) ما گرفتار حسینیم
🔅شکر خدا گرمی بازار حسینیم
(الحمدالله)
🔅هر کس که پرسید از مقام ما بگوئید
🔅با افتخارما جزو نوکرهای دربار حسینیم
🔅کاری به کار مردم دنیا نداریم
(هرکس هر چی میخواد بگه بگه ما حسین داریم)
🔅کاری به کار مردم دنیا نداریم
🔅تنها در این عالم پی کار حسینیم
🔅این رفت و آمدهای ما معنیش این است
🔅دیوانۀ یک لحظه دیدار حسینیم
⬅️امروز یاد کنیم ازجگر گوشه حسین …
دختر حسین سکینه سلام الله علیها …
(عزیز دل ارباب… خواهر علی اصغر ع… کسی که امام حسین خیلی دوسش داشت)
کسی که روز عاشورا کاری کرد امام حسین از اسبش پیاده شد…
◼️آی دلای کربلایی …
روز عاشورا عزیز فاطمه دید ذوالجناح حرکت نمی کنه …نگاه کنه ببینه دخترش سکینه پاهای اسبو گرفته…
( آی آنهایی که دختر دارید مجسم کنید منظره رو وقتی می خوای سفر بری دخترت جلوتو بگیره)
⏺گفت بابا … بابا …بابا
🍁اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد
🍁بزرگی کن ببوس این دخترکوچکتر خود را
بابا …
🍁ز دورادور می دیدم گلویت عمه می بوسید
🍁مگر آماده کردی بهر خنجر ،حنجر خود را
(صدا زد بگو دخترم)
گفت بابا باید از اسب پیاده بشی بابا
بابا باهات حرف دارم
(حضرت پیاده شد فرمودبگو دخترم، بگو بابا)
گفت بابا باید رو زمین بشینی بابا
🔷یتیم نوازا کجا نشستن… حاجتمندا کجا نشستن… آخ مشکل دارا کجا نشستند…
◾️دخترو به دامن گرفت(بگو بابا)
گفت بابا یادت میاد وقتی خبر شهادت مسلمو بهت دادن اومدی دختر مسلمو رو زانوت نشوندی بابا…آخ نوازشش کردی… دست یتیم نوازی به سرو روش کشیدی…
بابا … میدونم دیگه بر نمی گردی…
بابا… میدونم میری یتیم میشم بابا…
خواستم این لحظه آخر رودامنت بشینم بابا…
دست یتیم نوازیتو به سر منم بکشی بابا…
🔘 یه وقت یه جمله گفت… صدای ناله مخدرات بلند شد…
صدا زد بابا ( رُدَّنٰا اِليٰ حَرَمِ جَدَّنٰا )
بابا اول مارو به مدینه برگردون بابا…
(ابی عبدالله صدا زد دخترم برگرد بابا ، با این اشکات قلب منو آتیش نزن بابا…
سکینه برگشت خیمه …منتظر بود
امام حسین رفت میدان ؟ نمیدونم چقدر گذشت)
⏺همین روضه ام باشه و ببینمت کربلا
⬅️یک وقت صدای ذوالجناح اومد…
حضرت سکینه دوید از خیمه بیرون ، دید ذوالجناح تنها برگشته… زین اسب واژگونه …یال غرقه خونه… صدا گریه این دختر بلند شد :
وا محمّداه ،واغریباه ، واحسیناه ، وا جّداه …
ذوالجناح بابام چی شد ذوالجناح؟
صدا زد :
«یَا جَوادَ أبِی، هَلْ سُقِیَ ابی أوْ قَتَلُوهُ عَطْشَاناً»
ای ذوالجناح وقتی بابام میدون می رفت لب تشنه بود بگو ببینم آیا به بابام آب دادند… یا با لب تشنه شهیدش کردند…
◾️امان امان …2
امان از اون لحظه ای که
مظلومانه اومد گودال قتلگاه…
( ديد عمه با يک بدن بي سر و قطعه قطعه شده صحبت مي کنه …
کنار یه بدنی داره گریه میکنه)
صدا زد «عمتي! هذا نعش من؟»
(نشناخت بدن باباش حسینو)
(سوال کرد عمه جان این بدن کیه؟)
🍁این نعش کیست گوشه ی گودال عَمَّتی
🍁از چه شده ست این همه پامال عَمَّتی
(عزیز دلم سکینه جان حق داری نشناسی… )
«نعش أبيک الحسين» اين بدن بابای مظلومت حسينه …
یا حسین … یا حسین …
قربون اسمت برم آقا جان…
⏹تا اینو شنید …خودشو انداخت رو بدن بابا…
بابا… بابا…
بابا تو که یتیم نواز بودی بابا… من دخترت سکینه ام… یتیمم بابا…
⏺اینقدر این نازدانه روسینه بابا گریه کرد…اعتَنَقَت جَسَدَ ابیها الحسین»به قدری ناله زد که بیهوش شد، نمی دونم چه کردند که وقتی به هوش اومد صدا زد: « یا ابتا أنظر الی رووسنا المکشوفه و الی اکبادنا الملهوفه(سوخته) و الی عمتی المضروبه و الی امی المسحوبه(به هر سو می کشن)...» بدن پدر رو رها نمی کنه: « فاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْاَعْرابِ حَتِي جَرّوها عَنْ نعشِ ابیها...
یه عده اوباش ریختن تو گودال یهو لحن دختر عوض شد هی صدا میزد بابا پاشو ببین دارن عمه رو میزنن بابا …
◾️ناله داری به ناله های دل سکینه خاتون سه مرتبه صدا بزن با حسین …
.
🍁با عشق حسین هر که سر و کار ندارد
🍁خشکیده نهالیست ، پر و بال ندارد
🍁ما غرق گناهیم و ز آتش نهراسیم
🍁آتش به محبان حسین کار ندارد
⏪خود امام زمان فرمود هر کس بعد از روضه جدم بر منه مهدی دعا کنه من براش دعا میکنم…
خداااا … به بدن کبود شده حضرت سکینه خدایا به بدن پاره پاره امام حسین قسمت میدیم فرج امام زمان برسان…
⬇️صلوات حذف نشه لطفا⬇️
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیهاالسلام
#روضه_دفتری
❣﷽❣
🔲 #روضه_امام_عسکری_ع
🏴آسمان ماتم گرفته از جفا یابن الحسن
🏴سر کشیده ساقی آن جام بلا یابن الحسن
🏴بر دل یاران غمی ناگفتنی بنشسته است
🏴غرق ماتم گشته شهر سامرا یا بن الحسن
🏴دانم از داغ پدر گریان و سوزانی چو شمع
🏴در کنار قبر او داری نوا یابن الحسن
🏴ای امید آخرین ای روشنی بخش دلم
🏴ای که باشی کنون صاحب عزا یابن الحسن
🏴در عزای باب خود صاحب عزای مجلسی
🏴بر عزاداران خوش آمد گو بیا یابن الحسن
♨️روز شهادت مولا و آقامون امام حسن عسگری است ، امروز شیعه عزادار است کاش امروز سامرا بودیم در حرم مطهر آن بزرگوار عرض ادب می کردیم یابن الحسن سرت سلامت .
امروز عاشقان اینجا مجلس عزا برای بابای مظلومت منعقد کردند . آقا رسم است صاحب عزا می آید دم در می ایستد هر کسی وارد مجلس می شود خوش آمد می گوید : آقا نظر کن .
🔘از دیده سرشک غم ببارد مهدی
🔘بر قبر پدر جبین گذارد مهدی
🔘هر جا که عزای عسکری منعقد است
🔘در بزم عزا حضور دارد مهدی
🔲امروز سامرا چه خبر بود؟ امام زمان در سن کودکی بر بدن نازنین بابا نماز خواندند شیعیان و دوستان بودند ، بدن آن امام را با عزت و احترام تشییع نمودند سامرا ، کنار قبر پدر بزرگوارشان امام هادی آن بدن دفن شد . دلهاتان آماده است یک جمله بگویم : بفدای آن بدنی که خواهرش زینب نشناخت ، دیدند زینب خیره خیره به آن بدن نگاه می کند یک وقت هم صدا زد : آیا تو حسین منی و ... همه صدا بزنید حسین ...
کانال روضه دفتری👇👇
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه شب جمعه(2)
#روضه امام حسین (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُم
ْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
♦️شب جمعه حرمت بوی محرم دارد
♦️بانویی کنج حرم مجلس ماتم دارد
♦️شب جمعه شده و باز دلم رفت حرم
♦️دل آشفته ی من، صحن تو را کم دارد
♦️مادرت روضه گرفته است برایت آقا
♦️زیر لب زمزمه وای حسینم دارد
♦️بیرق روضه عیان است ز روی گنبد
♦️مجلس روضه همانجاست که پرچم دارد
♦️گریه ی مادرتان عرش خدا را لرزاند
♦️روضه آه بُنَیَّ چقدر غم دارد
♦️حجره های حرمت پر شده از ذکر حسین
♦️هر که آید به حرم نام تو را دم دارد
♦️در هوای لب خشکت به لب آب فرات
♦️چشم هر زائرتان چشمه ی زمزم دارد
♦️عطر سیب حرمت از سر شب تا به سحر
♦️برده غم از دل هرکس که به دل غم دارد
⬅️شب جمعه است شب زیارتی آقا ابی عبدالله شبی که مادرش فاطمه زهرا(س) مهمان امام حسین است امشب بی بی فاطمه زهرا خودش میاد رو سرعزادار حسینش دست میکشه ای کسانی که در گوشه ای از مجلس نشستی حاجت داری مریض داری گرفتاری امشب امام حسینو قسم بده به پهلوی شکسته مادرش (زهرای مرضیه)انشاء الله حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله حالادلت روانه کن کربلا برات روضه بخونم همه اموات کسانی که بین من و شما بودند حالا جایشان خالیست فیض ببرند
⏪اما امان از لحظه ای که حسین تکیه بر نیزه ی بی کسی زده ، دیگه هیچ یاری براش نمونده خدایا امان از غریبی، اومد به میدان با اینکه داغ دیده همه لشکر رو پراکنده میکرد، صدا زد لا حول و لا قوة الا بالله یعنی خواهرم زینب هنوز بی برادر نشدی، هنوز سایه م رو سرته، اما امان از اون لحظه ای که اومدن دوره حسینِ زهرا رو گرفتن، خدایا یکی با نیزه میزنه یکی با شمشیر میزنه هر کی وسیله نداشت با سنگ میزد
اماناز دل زینب(این روضه خیلی حق داره عزیزان خودتو ببر یه لحظه کربلا ببین حسین و زینب چی کشیدن)ای وای سنگی بر پیشانیِ مولا اثابت کرد الله اکبر خون جلوی چشمای آقا رو گرفت پیراهن عربی شو بالا گرفت خونه پیشانیشو پاک کنه اما یه وقت تیر سه شعبه ای بر قلبِ آقا زدن ای وای این تیر دیگه امید زینب رو ناامید کرد
اما زینب حالا منتظره خدایا چرا دیگه صدای تکبیر برادرم نمیاد الله اکبر کربلا به لرزه در اومده زینب دوید بالای تل زینبه ای وای خدایا آنچه زینب دید هیچ خواهری نبینه یه وقت دید شمر رو سینه ی برادرش نشسته(اونی که کربلا رفته میدونه تلِ زینبیه با حرم زیاد فاصله نیست)بی بی زینب چی کشید خدایا یه وقت دید شمر هر کاری کرد خنجر از جلو گلوی حسین رو نمی برید (وای میدونی چرا؟) آخه جایی که پیغمبر بوسه زده، تا یه لحظه پیش زینب اون جا رو بوسه زده، زهرا بوسه زده
یه وقت شمر خدا لعنتش کنه بدن حسین رو برگردوند، سجده بر خاکِ کربلا گذاشت، لحظات آخر میگه دیدم زینب اومد بالای تل زینبیه ، حسین صدا زد زینب برگرد به خیمه نمی تونی ، طاقت نداری این صحنه رو ببینی
برو خواهر جون مادر ، نبینی بریدنِ سر
بروخواهر جون مادر نبینی خنجر وحنجر
برو خواهر ، یه وقت بمیرم زینب دستاش رو رو سرش گذاشت خدا لعنت کنه شمرو با شمشیر سر حسین رو از بدن جدا کرد، آی امان از دل زینب
🔸او می بُرید و من می بریدم
🔸او از حسین سر من از حسین دل
🔸یه وقت دید سری به نیزه بلند است در برابر زینب
🔸خدا کند که نباشد سرِ برادرِ زینب
هر کجای مجلس نشسته ای سه مرتبه بلند بگو یا حسین......
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
1403/3/24
توجه📣
فعال ترین وپربارترین کانال مولودی درایتا😍
#شور
#سرود
#مدح
اشعاروسرودهای جدیدبرای ، مجالس مولودی و عروسی مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف در
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
شادوسر افراز باشید🌺
بزن روگل ها واردکانال مولودی شو😍
💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃💐🍃
💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃
💐🍃
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
هشتک نام کانال حذف نشود
🏴🏴🏴🏴
#روضه امام حسن عسکری (ع)
#روضه شهادت
بسمالله الرحمن الرحیم
یارحمن یارحیم
یااَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه"
🔸پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش
🔸پسری اشک فشان است به حال پدرش
🔸پدری جام شهادت به لبش بوسه زده
🔸پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش
🔸پسری را که بود نبض دو عالم در دست
🔸شاهد داغ پدر آه و دل و چشم ترش
🔸حسن العسکری از زهر جفا می سوزد
🔸حجه یابن الحسن از غم شده گریان به برش
🔸چار ساله پسری مانده و صد ها دشمن
🔸که خداوند نگه دارد و از هر خطرش
🔸دشمن افکنده زپا نخل امامت را باز
🔸کند اندیشه به نابودی یکتا ثمرش
🔸خانه را که عدو دست به غارت زده است
🔸اتش ظلم بر افروخته از بام و درش
🔸آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز
🔸غیبتی را که بود خون شهیدان اثرش
⬅️اجرومزده شما برادران و خواهران بابی بی دوعالم فاطمه زهرا(س) انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس ومحفل نشسته آید به ابروی فاطمه زهرا حاجت روا بشید شفای همه مریضها انشاالله روز شهادت امام عسکری (ع) است روز یتیمی امام زمان(عج) است.
امروز هم ناله شیم با امام زمان..
قربون اشک چشمت برم آقا جان.
آقا قربونت برم تو سن کودکی لباس عزا به تن کردی.
امروز دم در ایستاده.
شال عزا به گردن انداخته.
آقا...قربون اون شال عزا برم به گردن انداختی.
هر جایی بری مراسم ختم،صاحب عزا دَمِ در می ایسته،خوش آمد میگه.
امروز صاحب عزا خودِ امام زمانِ.
دَمِ در ایستاده،خوش آمد میگه.
میگه آی عزادارای پدرم! خوش اومدید...
ما امروز اومدیم خودمون رو بهت نشون بدیم ،ما هم اومدیدم آقا! اما تو رو ندیدیم یوسفِ زهرا..
◼️آقا جان مهدی زهرا..
امروز بیا یه روزی به ما بده.
آخه 2ماه بر امام حسین گریه کردیم... ناله زدیم..
آقا جان هنوز بعضیا پیرهن مشکی رو در نیاوردن.
آقا میدونی عزای ما کی تموم مشه....
اون لحظه ای که شما تکیه به دیوار کعبه بزنی...بگی.
الا یا اهل العالم انا بقیة الله.
دلتو ببرم سامرا و التماس دعا
◼️میرسد نالهٔ فاطمه بر گوش
◼️حجة ابن الحسن گشته سیه پوش
◼️سامرا بار دیگر در عزا شد
◼️حجة ابن الحسن صاحب عزا شد
آقا خادمشُ صدا زد ظرف آبی براش بیاره..
میگه:ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن.
اینقدر آقا ضعیف شده.
،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه.
ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید، ظرف آب رها شد، ریخت رو زمین..
صدا زد:آی خادم! برو پسرم مهدی رو خبر کن...مهدیم بیاد.
بمیرم برا امام حسن عسکری..
امام زمان اومد... کنار پدر..
ظرف آب رو برداشت..
ظرف آب رو نزدیک دهان مبارک بابا آورد.
اینقدر این بدن ضعیف شده..
اینقدر این بدن نحیف شده.
همچین که ظرف به دهان مبارک حضرت رسید...
از شدت ضعف هی ظرف آب به دندونای حضرت میخورد...
امان امان(3)..
نمیدونم اون لحظه امام عسکری.آخ یاد چه صحنه ای افتاد...
شاید یاد اون لحظه ای افتاد.
که عمه جانش زینب دید دارن با چوب خیزران به لب و دندان حســـــــــين....
یه لحظه امام حسن شروع کرد گریه کردن...
آقا صدا زد: بابا! چرا گریه می کنید؟
شاید فرموده باشه!!! مهدی جان برا تو گریه میکنم.
خیلی غریبی.
بعد از من بیابون گرد میشی...بعد از من خیلی بی کس میشی
اما می خوام بگم آقا جان.
درسته داغ بابا دیدی.
ولی شیعه آمدن بدن بابا رو احترام کردند.
با عزت بدن بابا رو تشیع کردند .
ما من بمیرم برای جد غریبت حسین .
چه تشیع جنازه ای شد.
۱۰ نفر نعل تازه به اسبها زدن .
اینقدر رو بدن عزیز زهرا تاختن.
امان امان .
الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه.
چه کشید بیبی زینب ....
اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها رو کنار زد... نیزه شکسته ها رو کنار زد ...
آخ یه بدنی دید بی سر...عریان.. قطعه قطعه...
چه کرد عمهٔ سادات...
یه وقت دیدن خم شد لباشُ گذاشت به رو رگهای بریده حســـــــین....
حسین آرام جانم.. حسین روح روانم
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
#احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1403/6/16
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه_حضرت_سکینه (س)
بسمالله الرحمن الرحیم
یارحمن یارحیم
⏺السلام علیک یا بنت رسول الله
السلام علیک یا بنت فاطمه و خدیجه
السلام علیک یا بنت امیرالمومنین
السلام علیک یا بنت الحسین شهید
یاسکینه س
🔶اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را
🔶نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را
🔶نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی
که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را
🔶نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان
🔶به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را
🔶فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد
🔶بزرگی کن، ببوس این دختر کوچکتر خود را
🔶لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست
🔶برو در نهر علقم، کن خبر آبآور خود را
🔶ز دورادور، میدیدم گلویت عمه میبوسید
🔶مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را
🔶به همراه مسافر آب میپاشند، من ناچارم
🔶به دنبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را
🔶کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست
🔶چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را
اجرومزده شما برادران و خواهران بابی بی دوعالم فاطمه زهرا(س) شب وفات سکینه دختر آقا امام حسینه اگرامروز مریض داری گرفتاری حاجت داری انشاالله به آبروی سکینه امام حسین حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله
⬅️امروز یاد کنیم ازجگر گوشه حسین …
دختر حسین سکینه سلام الله علیها …
(عزیز دل ارباب… خواهر علی اصغر ع… کسی که امام حسین خیلی دوسش داشت)
کسی که روز عاشورا کاری کرد امام حسین از اسبش پیاده شد…
◼️آی دلای کربلایی …
روز عاشورا عزیز فاطمه دید ذوالجناح حرکت نمی کنه …نگاه کنه ببینه دخترش سکینه پاهای اسبو گرفته…
( آی آنهایی که دختر دارید مجسم کنید منظره رو وقتی می خوای سفر بری دخترت جلوتو بگیره)
⏺گفت بابا … بابا …بابا
🔸اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد
🔸بزرگی کن ببوس این دخترکوچکتر خود را
بابا …
🔸ز دورادور می دیدم گلویت عمه می بوسید
🔸مگر آماده کردی بهر خنجر ،حنجر خود را
(صدا زد بگو دخترم)
گفت بابا باید از اسب پیاده بشی بابا
بابا باهات حرف دارم
(حضرت پیاده شد فرمودبگو دخترم، بگو بابا)
گفت بابا باید رو زمین بشینی بابا
یتیم نوازا کجا نشستن… حاجتمندا کجا نشستن… آخ مشکل دارا کجا نشستند…
دخترو به دامن گرفت(بگو بابا)
گفت بابا یادت میاد وقتی خبر شهادت مسلمو شنیدی اومدی دختر مسلمو رو زانوت نشوندی بابا…آخ نوازشش کردی… دست یتیم نوازی به سرو روش کشیدی…
بابا … میدونم دیگه بری بابا بر نمی گردی…
بابا… میدونم میری یتیم میشم بابا…
خواستم این لحظه آخر رودامنت بشینم بابا…
دست یتیم نوازیتو به سر منم بکشی بابا…
یه وقت یه جمله گفت… صدای ناله مخدرات بلند شد…
صدا زد بابا ( رُدَّنٰا اِليٰ حَرَمِ جَدَّنٰا )
بابا اول مارو به مدینه برگردون بابا…
(ابی عبدالله صدا زد دخترم برگرد بابا ، با این اشکات قلب منو آتیش نزن بابا…
سکینه برگشت خیمه …منتظر بود
امام حسین رفت میدان ؟ نمیدونم چقدر گذشت)
⬅️یک وقت صدای ذوالجناح اومد…
حضرت سکینه دوید از خیمه بیرون ، دید ذوالجناح تنها برگشته… زین اسب واژگونه …یال غرقه خونه… صدا گریه این دختر بلند شد :
وا محمّداه ،واغریباه ، واحسیناه ، وا جّداه …
ذوالجناح بابام چی شد ذوالجناح؟
صدا زد
ای ذوالجناح وقتی بابام میدون می رفت لب تشنه بود بگو ببینم آیا به بابام آب دادند… یا با لب تشنه شهیدش کردند…
◾️امان امان …2
امان از اون لحظه ای که
مظلومانه اومد گودال قتلگاه…
ديد عمه با يک بدن بي سر و قطعه قطعه شده صحبت مي کنه …
کنار یه بدنی داره گریه میکنه)
صدا زد «عمتي! هذا نعش من؟»
(نشناخت بدن باباش حسینو)
(سوال کرد عمه جان این بدن کیه؟)
(عزیز دلم سکینه جان حق داری نشناسی… )
«نعش أبيک الحسين» اين بدن بابای مظلومت حسينه …
یا حسین … یا حسین …
قربون اسمت برم آقا جان…
تا اینو شنید …خودشو انداخت رو بدن بابا…
بابا… بابا…
بابا تو که یتیم نواز بودی بابا… من دخترت سکینه ام… یتیمم بابا…
اینقدر این نازدانه روسینه بابا گریه کرد…به قدری ناله زد که بیهوش شد، نمی دونم چه کردند که وقتی به هوش اومد صدا زد: بابا پاشو ببین دارن عمه رو میزنن بابا …
ناله داری به ناله های دل سکینه خاتون سه مرتبه صدا بزن با حسین …
.
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
#احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1403/6/16
روضه حضرت سکینه سلام الله علیها
حجت الاسلام میرزا محمدی
▪️▪️▪️▪️▪️
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَي الاَرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُم
* تا دم مرگ اينو دائما هر وقت مشرف ميشي به زيارت ميگي "آقاجان نكنه اين زيارت آخرين زيارت ما باشه ..." به خدا اربعين كه اومدن آخرين زيارتشون شد" ديگه نتونستن كربلا برگردن ..." انقده كنار اين قبور مطهر ناله زدن،سه روز اونقده ضجه زدن كه امام سجاد فرمود: ديدم عمه ها و خواهرام دارن جون ميدن" دستور دادم سوار شن به سمت مدينه حركت كنيم " همه سوار شدن" اما ديدن سكينه هنوز از كنار قبر بابا جدا نشده ...."
الله اكبر ، روز يازدهمم آخرين نفري كه از گودال جدا كردن همين دختر بود ..."چي جوري جداش كردن؟؟ من از شما مي پرسم ، مگه يه بچه ي 13 ساله چقدر نيرو لازم داره كه او رو از كنار بدن بابا جدا كنن؟؟؟ اما نوشتن :*فَجتَمَعَ عِدَّةٌ مِنَ الأعراب،فجروها عن جسد ابيها ....*
به خدا نمي شه بعضي عبارات رو ترجمه كرد،اما خيلي ساده بگم،يعني اين نازدانه رو كشون كشون از كنار گودال بردن ....." اربعينم كه وقتي آخرين نفر،خواست با تربت بابا خداحافظي كنه،ديد ديگه كسي نمونده باهاش حرف بزنه رو كرد به خاك گرم كربلا،فرمود: اَلا يا كربلا نُودِعكِ جِسماً بَلا كَفَنٍ وَ غُسلٍ دَفِينا ....."
قافله رسيد به مدينه،روز جمعه بود وارد مدينه نشدن" بشير آمد وارد مدينه شدهي صدا زد "يا اَهْلَ يَثْربَ لامُقامَ لَكْمْ بِها" تو خونه هاتون ديگه نمونيد ...." چرا ؟؟؟ آخه:*قُتِلَ الْحُسَيْن فَاَدْمُعي مِدْرارٌ .....*فقط يه جلوش رو اشاره كرد" چه جوري كشتنش؟؟ اَلجِسْمُ مِنْهُ بِكَرْبَلاءمُضَرَّجٌ ، وَالرَّأسُ عَلَي الْقَناهِ يُدارُ ...."
قافله به استقبال آمدن به دنبال بشير آمدن بيرون مدينه به استقبال قافله ي ابي عبدالله ...." چي جوري وارد مدينه شدن بماند، هر كي رفت سراغ يه بانويي" زن ها اومدن نزد سكينه . همه كنار قبر پيغمبر جمع شدن ديدن دختر علي زينب سلام الله عليها ؛يه پيراهن پاره پاره،يه پيراهن غرق به خون،سوراخ سوراخ رو، رو قبر پيغمبر پهن كرد" سفره ي روضه رو پهن كرد ... ديدن ديگه نمي شه با زينب حرف زد ... اومدن سراغ سكينه ... گفتن آي بانو از كربلا تا مدينه كجا به شما بيشتر سخت گذشت؟ فرمود هيچ جا برا ما مجلس يزديد نمي شد .... سر بريده ي باباي غريبم ميان تشت ... همه مشغول لهو و لعب،خوشگذراني و مي گساري بودن،ما رو به طنابي بسته بودن......اي حسين .........
موضوعات مرتبط: روضه های محرم، محرم، صفر، دیگر روضه ها، اربعین حسینی
❣﷽❣
✳️#روضه_امام_عسکری_ع
💠#دفتری_عسکری ع
🏴فرزند اما دهمین را صلوات
🏴مفخر اهل زمین را صلوات
🏴عسکری آن گلِ گلزار رسول
🏴حجت دین مبین را صلوات
🔘برعسکری آن نورولایت صلوات
🔘برآن گل گلزار رسالت صلوات
🔘خواهی که خداگناه تو،عفوکند
🔘بفرست برآن روح کرامت،صلوات
(#دعایفرج)
⬅️اَلسلامُ علیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ....
🍂شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن
🍂جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن
🍂عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم
🍂کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن
🍂در جوانی رفت از دنیا امام عسگری
🍂شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن
🍂این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه
🍂تسلیت گوئیم امروز بر شما یابن الحسن
⬅️روز عزای امام حسن عسکری...
امروززصاحب عزا مهدی فاطمه است...
☑️امروز روز یتیمیه امام زمانه...
امروز هم ناله شیم با امام زمان....
قربون اشک چشمت برم آقا جان...
آقا قربونت برم تو سن کودکی لباس عزا به تن کردی...
امروز دم در ایستاده...
شال عزا به گردن انداخته...
آقا...قربون اون شال عزا برم به گردن انداختی....
هر جایی بری مراسم ختم،صاحب عزا دَمِ در می ایسته،خوش آمد میگه...
امروز صاحب عزا خودِ امام زمانِ...
دَمِ در ایستاده،خوش آمد میگه...
میگه آی عزادارای پدرم! خوش اومدید...
ما امروز اومدیم خودمون رو بهت نشون بدیم ،ما هم اومدیدم آقا! اما تو رو ندیدیم یوسفِ زهرا....
🔳آقا جان مهدی زهرا....
امروز بیا یه روزی به ما بده...
آخه 2ماه بر امام حسین گریه کردیم... ناله زدیم....
آقا جان هنوز بعضیا پیرهن مشکی رو در نیاوردن....
آقا میدونی عزای ما کی تموم مشه....
اون لحظه ای که شما تکیه به دیوار کعبه بزنی...بگی...
💥الا یا اهل العالم انا بقیة الله...
🔹دلتو ببرم سامرا و التماس دعا
✨میرسد نالهٔ فاطمه بر گوش
✨حجة ابن الحسن گشته سیه پوش
✨سامرا بار دیگر در عزا شد
✨حجة ابن الحسن صاحب عزا شد
⬅️آقا خادمشُ صدا زد ظرف آبی براش بیاره..
میگه:ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن....
اینقدر آقا ضعیف شده...
،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه...
ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید، ظرف آب رها شد، ریخت رو زمین.....
صدا زد:آی خادم! برو پسرم مهدی رو خبر کن...مهدیم بیاد...
اینجا امام حسن پسرش مهدی رو صدا زد، یه مادری هم من میشناسم،پسرش مهدی رو صدا زد،ما بینِ در و دیوار قرار گرفت،صدا زد: مهدی جان! بیا... کمکِ مادرت کن
از سینه اش خون میچکید
دنبال حیدر میدوید
میگفتُ با سوز جگر
یابن الحسن یابن الحسن
💥(گریز روضه به حضرت زهرا س)
⬅️بمیرم برا امام حسن عسکری..
امام زمان اومد... کنار پدر...
ظرف آب رو برداشت...
ظرف آب رو نزدیک دهان مبارک بابا آورد...
اینقدر این بدن ضعیف شده...
اینقدر این بدن نحیف شده...
همچین که ظرف به دهان مبارک حضرت رسید...
از شدت ضعف هی ظرف آب به دندونای حضرت میخورد...
🌾امان امان(3)....
نمیدونم اون لحظه امام عسکری یاد چه لحظه ای ..آخ یاد چه صحنه ای افتاد...
شاید یاد اون لحظه ای افتاد...
که عمه جانش زینب دید دارن با چوب خیزران به لب و دندان حســـــــــين.....
(گریز)
⏪یه لحظه امام حسن شروع کرد گریه کردن...
آقا صدا زد: بابا! چرا گریه می کنید؟
شاید فرموده باشه!!! مهدی جان برا تو گریه میکنم...
خیلی غریبی...
بعد از من بیابون گرد میشی...بعد از من خیلی بی کس میشی
✳️اما می خوام بگم آقا جان...
درسته داغ بابا دیدی...
ولی شیعه آمدن بدن بابا رو احترام کردند....
با عزت بدن بابا رو تشیع کردند ...
⚫️اما من بمیرم برای جد غریبت حسین ....
چه تشیع جنازه ای شد....
۱۰ نفر نعل تازه به اسبها زدن ...
اینقدر رو بدن عزیز زهرا تاختن...
امان امان ...
الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه...
چه کشید بیبی زینب ....
اومد گودی قتلگاه... این شمشیر شکسته ها رو کنار زد... نیزه شکسته ها رو کنار زد ...
آخ یه بدنی دید بی سر...عریان.. قطعه قطعه...
چه کرد عمهٔ سادات...
یه وقت دیدن خم شد لباشُ گذاشت به رو رگهای بریده حســـــــین....
◼️هرگز کسی چون من تن بی سر نبوسید
◼️ بوسیدم آنجایی که پیغمبر نبوسید
◼️ حیدر نبوسید زهرا نبوسید
◼️ حتی نسیم صحرا نبوسید
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
💠هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)💠
کانال روضه دفتری 👇👇
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_6012403135736186206.MP3
485.2K
#شهادت_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#نمونه_شروع_روضه
بسم الله الرحمن الرحيم
(السلام علیک) یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
🔸هر کی با امام عسکری کار داره صدا بزنه...
یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
-
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن
آجرک الله یا صاحب الزمان
🔸تسلیت ای حجّت ثانی عشر یابن الحسن
🔸زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن
بمیرم برات یا صاحب الزمان...
پنج سال بیشتر نداشتید اقا...
داغ بابا رو به دلتون گذاشتند...
🔸قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد
🔸سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن
از همینجا یک کاروان دل بریم...
خانه امام عسکری...
🔸طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد
🔸تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن
راوی میگه لحظات آخر...
دیدم امام عسکری در بستر بیماری...
فرمود برید پسرم مهدی رو خبر کنید...
بگید پسرم بیاد...
میگه رفتم داخل حجره نگاه کردم دیدم...
یه آقازاده خوش سیمایی...
صورت مبارکش مثل ماه میدرخشه...
مشغول عبادت خداست...
(الهی... یعنی میشه ما زنده باشیم یک روز چشم ما هم به جمال دلربای یوسف فاطمه روشن بشه)
عرضه داشتم آقا جان...
حال امام عسکری منقلبه...
میگه تا بر پدر وارد شد...
نگاه امام عسکری به جمال دلربای مهدیش افتاد...
صدا زد...
یا سَیِّدَ اَهْل ِبَیْتِهِ...
إسْقِنِی الْمَاءَ...
پسرم مهدی جان جرعه آبی برام بیار
بابا...
فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی...
من دیگه رفتنیم بابا...
دیگه بعد از من یتیم میشی بابا...
دیگه بعد از من غریب میشی بابا...
پسرم.. بعد از من سر به بیابون ها میزاری...
همه تنهات میگذارند...
خدا ميدونه...
خیلی سخته برا فرزندی ببینه...
جلو چشمانش بابا داره جان میده...
نتونه کاری کنه...
اما هر طوری بود لحظات آخر...
حضرت با دستان مبارک به پدر آب دادند...
نگذاشتند امام عسکری با لب تشنه از دنیا برند...
عرضه بداریم یا صاحب الزمان...
خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید...
پدر رو سیراب کردید...
🔸پدرت لحظه های آخر عمر
🔸آب از دست پاکتان نوشید
اما یا صاحب الزمان...
میخوام بگم...
🔸دم آخر پسر نداشت حسین
آی کربلایی ها...
آماده ای بگم یا نه...
🔸دم آخر پسر نداشت حسین
🔸تشنگی از گلویش می جوشید
مردم.. من از شما سوال میکنم...
لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟...
عزیزان ابی عبدالله کجا بودند سر بابا رو در آغوش بگیرند...
یک طرف علی اکبر...
با بدن قطعه قطعه...
روی زمین کربلا...
یک طرف دیگه هم امام سجاد...
از شدت بیماری...
با صورت به زمین افتاده...
نميتونه از جاش بلند شه...
لحظات آخر هر چی نگاه کرد ابی عبدالله...
دید کسی نمیاد کنارش...
یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا...
یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه...
( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ )
شمر روی سینه حسین...
خنجر برهنه کرده...
تسلای دل امام زمان...
ناله بزن یاحسین...
🔸مولا چه عاشقانه به معراج رفته بود
🔸وقتي که زير چکمه ي آن نانجيب بود
🔸پيچيده بود ناله ي زينب ولي چه سود
🔸تنها سلاح خواهرش" امّن يجيب "بود
-
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
متن روضه 2
🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت
آجرك الله يا صاحب الزمان...
امشب کجا زانوی غم بغل گرفتی...
برای غربت امام عسکری زار زار گریه می کنی و...
اشک میریزی...
🔸یابن الحسن فدای تو و دیدۀ ترت
🔸خون جای اشک می چکد از چشم اطهرت
داغ پدر.. خیلی سخته...
مخصوصا.. برا کسی که پنج سال بیشتر نداره...
مخصوصا.. برای کسی که بابای مهربونی...مثل امام عسکری داره...
🔸داغی نشسته بر جگر داغدار تو
🔸در خون نشسته است دل درد پرورت
🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس
خدایا امشب خانه امام عسکری چه خبره...
🔸قربان آن امام، که در آخرین نفس
🔸سیراب گشته است به دست مطهرت
یکی از سخت ترین لحظات برای فرزند...
اون موقعیه که...
بابا در بستر احتضار باشه و...
فرزند نتونه کاری کنه...
امام زمان آمد کنار بابا نشست...
هی خیره خیره به صورت قشنگ بابا نگاه میکرد...
گریه میکرد...
یک وقت امام عسکری فرمودند...
پسرم... مهدی جان...
تشنه ام بابا...
سریع رفتند یک ظرف آبی رو آوردند...
خود امام زمان...
با دستان مبارک لحظات آخر به بابا آب دادند...
پدر رو سیراب کردند...
عرضه بداریم...
یا صاحب الزمان...
خوب شد شما...
لحظه آخر کنار پدر بودید...
حضرت رو سیراب کردید...
نگذاشتید امام عسکری...
با لب تشنه از دنیا بره...
اما دلها بسوزه برای اون آقایی که کربلا...
گودال قتلگاه...
با لب تشنه...
سر از بدنش جدا کردند...
🔸مگر به کرببلا آب قیمت جان است
🔸چرا نگفته کسی این حسین مهمان است
فقط همین رو بگم...
وقتی ذوالجناح برگشت به طرف خیمه ها...
دختر ابی عبدالله اومد کنار ذوالجناح...
صدا زد... ذوالجناح...
میدونم بابام رو به شهادت رسوندند...
میدونم سر از بدنش جدا کردند...
فقط بهم بگو...
آیا بهش آب دادند یا نه...
یا جَوادَ اَبی هَل سُقِیَ اَبی اَم قَتَلُوهُ عَطشاناً
🔸چرا به تشنه لبان هیچ کس جواب نداد
🔸به کام تشنه شان یک دو جرعه آب نداد
-
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه_حضرت_سکینه (س)
#گریز امام عسکری(ع)
بسمالله الرحمن الرحیم
یارحمن یارحیم
⏺السلام علیک یا بنت رسول الله
السلام علیک یا بنت فاطمه و خدیجه
السلام علیک یا بنت امیرالمومنین
السلام علیک یا بنت الحسین شهید
یاسکینه س
🔶اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را
🔶نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را
🔶نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی
که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را
🔶نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان
🔶به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را
🔶فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد
🔶بزرگی کن، ببوس این دختر کوچکتر خود را
🔶لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست
🔶برو در نهر علقم، کن خبر آبآور خود را
🔶ز دورادور، میدیدم گلویت عمه میبوسید
🔶مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را
🔶به همراه مسافر آب میپاشند، من ناچارم
🔶به دنبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را
🔶کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست
🔶چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را
اجرومزده شما برادران و خواهران بابی بی دوعالم فاطمه زهرا(س) شب وفات سکینه دختر آقا امام حسینه اگرامروز مریض داری گرفتاری حاجت داری انشاالله به آبروی سکینه امام حسین حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله
⬅️امروز یاد کنیم ازجگر گوشه حسین …
دختر حسین سکینه سلام الله علیها …
(عزیز دل ارباب… خواهر علی اصغر ع… کسی که امام حسین خیلی دوسش داشت)
کسی که روز عاشورا کاری کرد امام حسین از اسبش پیاده شد…
◼️آی دلای کربلایی …
روز عاشورا عزیز فاطمه دید ذوالجناح حرکت نمی کنه …نگاه کنه ببینه دخترش سکینه پاهای اسبو گرفته…
( آی آنهایی که دختر دارید مجسم کنید منظره رو وقتی می خوای سفر بری دخترت جلوتو بگیره)
⏺گفت بابا … بابا …بابا
🔸اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد
🔸بزرگی کن ببوس این دخترکوچکتر خود را
بابا …
🔸ز دورادور می دیدم گلویت عمه می بوسید
🔸مگر آماده کردی بهر خنجر ،حنجر خود را
(صدا زد بگو دخترم)
گفت بابا باید از اسب پیاده بشی بابا
بابا باهات حرف دارم
(حضرت پیاده شد فرمودبگو دخترم، بگو بابا)
گفت بابا باید رو زمین بشینی بابا
یتیم نوازا کجا نشستن… حاجتمندا کجا نشستن… آخ مشکل دارا کجا نشستند…
دخترو به دامن گرفت(بگو بابا)
گفت بابا یادت میاد وقتی خبر شهادت مسلمو شنیدی اومدی دختر مسلمو رو زانوت نشوندی بابا…آخ نوازشش کردی… دست یتیم نوازی به سرو روش کشیدی…
بابا … میدونم دیگه بری بابا بر نمی گردی…
بابا… میدونم میری یتیم میشم بابا…
خواستم این لحظه آخر رودامنت بشینم بابا…
دست یتیم نوازیتو به سر منم بکشی بابا…
یه وقت یه جمله گفت… صدای ناله مخدرات بلند شد…
صدا زد بابا ( رُدَّنٰا اِليٰ حَرَمِ جَدَّنٰا )
بابا اول مارو به مدینه برگردون بابا…
(ابی عبدالله صدا زد دخترم برگرد بابا ، با این اشکات قلب منو آتیش نزن بابا…
سکینه برگشت خیمه …منتظر بود
امام حسین رفت میدان ؟ نمیدونم چقدر گذشت)
⬅️یک وقت صدای ذوالجناح اومد…
حضرت سکینه دوید از خیمه بیرون ، دید ذوالجناح تنها برگشته… زین اسب واژگونه …یال غرقه خونه… صدا گریه این دختر بلند شد :
وا محمّداه ،واغریباه ، واحسیناه ، وا جّداه …
ذوالجناح بابام چی شد ذوالجناح؟
صدا زد
ای ذوالجناح وقتی بابام میدون می رفت لب تشنه بود بگو ببینم آیا به بابام آب دادند… یا با لب تشنه شهیدش کردند…
دیدن ذوالجناح سر به زمین می کوبه یعنی بابایتان را با لب تشنه شهید ش کردند
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس ومحفل فیض ببرند دراستانه شهادت امام عسکری قرارداریم گریزی هم در این این خصوص داشته باشیم همه اموات فیض ببرند
عرضه بداریم یا صاحب الزمان...
خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید...
پدر رو سیراب کردید...
🔸پدرت لحظه های آخر عمر
🔸آب از دست پاکتان نوشید
اما یا صاحب الزمان...
میخوام بگم...
🔸دم آخر پسر نداشت حسین
آی کربلایی ها...
آماده ای بگم یا نه...
🔸دم آخر پسر نداشت حسین
🔸تشنگی از گلویش می جوشید
مردم.. من از شما سوال میکنم...
لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟...
عزیزان ابی عبدالله کجا بودند سر بابا رو در آغوش بگیرند...
یک طرف علی اکبر...
با بدن قطعه قطعه...
روی زمین کربلا...
یک طرف دیگه هم امام سجاد...
از شدت بیماری...
با صورت به زمین افتاده...
نميتونه از جاش بلند شه...
لحظات آخر هر چی نگاه کرد ابی عبدالله...
دید کسی نمیاد کنارش...
یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا...
یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه...
( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ )
شمر روی سینه حسین...
خنجر برهنه کرده...
تسلای دل امام زمان...
ناله بزن یاحسین...
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
#احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه_حضرت_سکینه (س)
#گریز روضه اباالفضل
بسمالله الرحمن الرحیم
یارحمن یارحیم
⏺السلام علیک یا بنت رسول الله
السلام علیک یا بنت فاطمه و خدیجه
السلام علیک یا بنت امیرالمومنین
السلام علیک یا بنت الحسین شهید
یاسکینه س
🔶اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را
🔶نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را
🔶نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی
که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را
🔶نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان
🔶به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را
🔶فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد
🔶بزرگی کن، ببوس این دختر کوچکتر خود را
🔶لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست
🔶برو در نهر علقم، کن خبر آبآور خود را
🔶ز دورادور، میدیدم گلویت عمه میبوسید
🔶مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را
🔶به همراه مسافر آب میپاشند، من ناچارم
🔶به دنبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را
🔶کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست
🔶چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را
اجرومزده شما برادران و خواهران بابی بی دوعالم فاطمه زهرا(س) شب وفات سکینه دختر آقا امام حسینه اگرامروز مریض داری گرفتاری حاجت داری انشاالله به آبروی سکینه امام حسین حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله
⬅️امروز یاد کنیم ازجگر گوشه حسین …
دختر حسین سکینه سلام الله علیها …
(عزیز دل ارباب… خواهر علی اصغر ع… کسی که امام حسین خیلی دوسش داشت)
کسی که روز عاشورا کاری کرد امام حسین از اسبش پیاده شد…
◼️آی دلای کربلایی …
روز عاشورا عزیز فاطمه دید ذوالجناح حرکت نمی کنه …نگاه کنه ببینه دخترش سکینه پاهای اسبو گرفته…
( آی آنهایی که دختر دارید مجسم کنید منظره رو وقتی می خوای سفر بری دخترت جلوتو بگیره)
⏺گفت بابا … بابا …بابا
🔸اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد
🔸بزرگی کن ببوس این دخترکوچکتر خود را
بابا …
🔸ز دورادور می دیدم گلویت عمه می بوسید
🔸مگر آماده کردی بهر خنجر ،حنجر خود را
(صدا زد بگو دخترم)
گفت بابا باید از اسب پیاده بشی بابا
بابا باهات حرف دارم
(حضرت پیاده شد فرمودبگو دخترم، بگو بابا)
گفت بابا باید رو زمین بشینی بابا
یتیم نوازا کجا نشستن… حاجتمندا کجا نشستن… آخ مشکل دارا کجا نشستند…
دخترو به دامن گرفت(بگو بابا)
گفت بابا یادت میاد وقتی خبر شهادت مسلمو شنیدی اومدی دختر مسلمو رو زانوت نشوندی بابا…آخ نوازشش کردی… دست یتیم نوازی به سرو روش کشیدی…
بابا … میدونم دیگه بری بابا بر نمی گردی…
بابا… میدونم میری یتیم میشم بابا…
خواستم این لحظه آخر رودامنت بشینم بابا…
دست یتیم نوازیتو به سر منم بکشی بابا…
یه وقت یه جمله گفت… صدای ناله مخدرات بلند شد…
صدا زد بابا ( رُدَّنٰا اِليٰ حَرَمِ جَدَّنٰا )
بابا اول مارو به مدینه برگردون بابا…
(ابی عبدالله صدا زد دخترم برگرد بابا ، با این اشکات قلب منو آتیش نزن بابا…
سکینه برگشت خیمه …منتظر بود
امام حسین رفت میدان ؟ نمیدونم چقدر گذشت)
⬅️یک وقت صدای ذوالجناح اومد…
حضرت سکینه دوید از خیمه بیرون ، دید ذوالجناح تنها برگشته… زین اسب واژگونه …یال غرقه خونه… صدا گریه این دختر بلند شد :
وا محمّداه ،واغریباه ، واحسیناه ، وا جّداه …
ذوالجناح بابام چی شد ذوالجناح؟
صدا زد
ای ذوالجناح وقتی بابام میدون می رفت لب تشنه بود بگو ببینم آیا به بابام آب دادند… یا با لب تشنه شهیدش کردند…
دیدن ذوالجناح سر به زمین می کوبه یعنی بابایتان را با لب تشنه شهید ش کردند
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس ومحفل فیض ببرند گریزی هم به روضه آقا اباالفضل داشته باشیم همه اموات فیض ببرند
امروز خدارو قسم بده به حق اون آقایی که کربلا امیدش ناامید شد..
آقایی که خجالت کشید...
بگو آقا نزار دست خالی برگردم...
امان امان2
⁶
(بگمو نالشو بزنی؟)
دستاشو از بدن جدا کردند..
تیر به چشم نازنینش زدند...
آخ عمود آهن به فرق نازنینش زدن...
همچین که از بالای مرکب با صورت به زمین آفتاد.....
آخ صدا زد .....
برادر... برادر تو دریاب...
الهی نبینی داغ برادر گه برادر داری الهی داغشو نبینی)
آی برادر دارا یه وقت دیدن عزیز زهرا حسین ع داره میاد...
اما دیگه پاهاش قدرت نداره...
دوزانو اومد کنار بدن اباالفضل...
سر عباسُ از زمین برداشت رو زانو گذاشت..
کمتر بزن بازوی خود را بر زمین اباللفضل
( داداش)
شرمنده ام کردی گل ام البنین اباالفضل
بودُ امیدم مرا یاری کنی
سالها بهرم علمداری کنی
آخ بی برادر گشتمُ پشتم خمید2
دیده بگشا که طبیبت سر بالین آمد
دیده بگشا که حسین با دل خونین آمد
دیده بگشا ای سرو بخون غلطیده
تا نگویند حسین داغ برادر دیده
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
#احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه امام عسکری
#روضه شهادت
#گریز کربلا
بسم الله الرحمن الرحيم
یا رحمن یا رحیم
(السلام علیک) یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
🔻هر کی با امام عسکری کار داره صدا بزنه...
یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
⬅️اجرومزده شما برادران و خواهران بابی بی دوعالم فاطمه زهرا(س) انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس ومحفل نشسته آید به ابروی فاطمه زهرا حاجت روا بشید شفای همه مریضها انشاالله روز شهادت امام عسکری (ع) است روز یتیمی امام زمان(عج) است.
امروز هم ناله شیم با امام زمان..
قربون اشک چشمت برم آقا جان.
آقا قربونت برم تو سن کودکی لباس عزا به تن کردی.
امروز دم در ایستاده.
شال عزا به گردن انداخته.
آقا...قربون اون شال عزا برم به گردن انداختی.
هر جایی بری مراسم ختم،صاحب عزا دَمِ در می ایسته،خوش آمد میگه.
امروز صاحب عزا خودِ امام زمانِ.
دَمِ در ایستاده،خوش آمد میگه.
میگه آی عزادارای پدرم! خوش اومدید...
ما امروز اومدیم خودمون رو بهت نشون بدیم ،ما هم اومدیدم آقا! اما تو رو ندیدیم یوسفِ زهرا..
◼️آقا جان مهدی زهرا..
امروز بیا یه روزی به ما بده.
آخه 2ماه بر امام حسین گریه کردیم... ناله زدیم..
آقا جان هنوز بعضیا پیرهن مشکی رو در نیاوردن.
آقا میدونی عزای ما کی تموم مشه....
اون لحظه ای که شما تکیه به دیوار کعبه بزنی...بگی.
الا یا اهل العالم انا بقیة الله.
دلتو ببرم سامرا و التماس دعا
◼️میرسد نالهٔ فاطمه بر گوش
◼️حجة ابن الحسن گشته سیه پوش
◼️سامرا بار دیگر در عزا شد
◼️حجة ابن الحسن صاحب عزا شد
آقا خادمشُ صدا زد ظرف آبی براش بیاره..
میگه:ظرف آب رو برداشت آورد،داد دستِ امام حسن.
اینقدر آقا ضعیف شده.
،دست ها میلرزه،بدن داره میلرزه.
ظرف آب رو که به دست امام حسن داد،اینقدر که دست ها میلرزید، ظرف آب رها شد، ریخت رو زمین..
صدا زد:آی خادم! برو پسرم مهدی رو خبر کن...مهدیم بیاد.
بمیرم برا امام حسن عسکری..
امام زمان اومد... کنار پدر..
ظرف آب رو برداشت..
ظرف آب رو نزدیک دهان مبارک بابا آورد.
اینقدر این بدن ضعیف شده..
اینقدر این بدن نحیف شده.
همچین که ظرف به دهان مبارک حضرت رسید...
از شدت ضعف هی ظرف آب به دندونای حضرت میخورد...
امان امان(3)..
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند
⏪عرضه بداریم یا صاحب الزمان...
خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید...
پدر رو سیراب کردید...
🔸پدرت لحظه های آخر عمر
🔸آب از دست پاکتان نوشید
اما یا صاحب الزمان...
میخوام بگم...
🔸دم آخر پسر نداشت حسین
آی کربلایی ها...
آماده ای بگم یا نه...
🔸دم آخر پسر نداشت حسین
🔸تشنگی از گلویش می جوشید
مردم.. من از شما سوال میکنم...
لحظه آخر پسران ابی عبدالله کجا بودند؟...
عزیزان ابی عبدالله کجا بودند سر بابا رو در آغوش بگیرند...
یک طرف علی اکبر...
با بدن قطعه قطعه...
روی زمین کربلا...
یک طرف دیگه هم امام سجاد...
از شدت بیماری...
با صورت به زمین افتاده...
نميتونه از جاش بلند شه...
لحظات آخر هر چی نگاه کرد ابی عبدالله...
دید کسی نمیاد کنارش...
یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا...
یک وقت چشمان مبارک باز کنه ببینه...
( وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِكَ، وَ مُولِـغٌ سَيْفَهُ عَلى نَحْرِكَ )
شمر روی سینه حسین...
خنجر برهنه کرده...
تسلای دل امام زمان...
ناله بزن یاحسین...
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
#احمدبهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴
🏴#وفات_حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
🏴#دوبیتی
✍شاعر:یوسف رحیمی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
در جمع ملائک مقرب هستی
از روز ازل فاطمه مذهب هستی
شد محو جمال کبریایی جانت
محبوب دل حسین و زینب هستی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ای دختر بی قرینهی ثارالله
آرام و قرار سینهی ثارالله
در صبر و شکوه و استقامت، یکتا
آئینهی حق! سکینهی ثارالله
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
با نالهی یا حسین بی تاب شدی
از داغ لب تشنه او آب شدی
با زمزمه های «... أو سَمِعتُم بِغَریب ...»
یک عمر تو روضه خوان ارباب شدی
#یوسف_رحیمی