4_5904737763143455311.mp3
6.05M
❣﷽❣
⚫️ #زمزمه_حضرت_علی_اصغر_ع
⚫️ #زمزمه_حضرت_رباب_س
آفتاب رباب
تشنه آب رباب
بی تابی نکن الان میخواب رباب
غوغا میرسه
پاش به دریا میرسه
طاقت بیاری الان سقا میرسه
تو اینجوری که ناله میزنی
جیگرم آب میشه
قلبم کباب میشه
دنیا روی سرم خراب میشه
تو اینجوری که گریه میکنی
من سر به زیر میشم
از قصه پیر میشم
شرمنده ی طفل صغیر میشم
آه طاقت بیار
######
تیرش که رسید
خون روی سینه چکید
با گریه عباشو روی بچه ش کشید
این صحنه رو دید
چشم خونباره رباب
خورشید به دریا گفت/بیچاره رباب
قلب ربابِ پاره پاره شد
مثه حنجر علی
مثه پیکر علی
کاش نبینه که بی سر علی
چشم ربابِ پر ستاره شد
جلو خواهر حسین
برا گوهر حسین
برای قلب مضطره حسین
######
حق داری رباب
میکنی زاری رباب
همه خوابن تو چرا بیداری رباب
حق داری رباب
اگه میباری رباب
سرت و از روی قبرش بر میداری رباب
من میترسم یه دفعه بیان
قبرش پیدا بشه
داغش احیا بشه
سر بردنش یه دعوا بشه
من میترسم یه دفعه بیان
پای غم وا بشه
باز یه بلوا بشه
سر اصغر روی نی جا بشه
آه گریه نکن رباب
(حمید عرب خالقی)
کانال روضه دفتری 👇👇
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5904737763143455310.mp3
987.6K
❣﷽❣
🥀 #سینه_زنی_حضرت_رباب_س
🥀 #سبک تشنه لب عالمین
بانویِ خیر و ثواب نورِ دلِ بوتراب
همسرِ ارباب عشق سیدتی یارباب
کوهِ کرامت تویی... اوج شهامت تویی
روح حجاب و عفاف اُسوهی عفت تویی
🥀سیدتی یا رباب...
بانیِ جود و عطا منبعِ فیض و سخا
در تو نمایان شده خصلت خیرالنساء
مادر اصغر شدی بانویِ برتر شدی
به کربلایِ حسین تو نام آور شدی
🥀سیدتی یا رباب...
داغ و بلا دیده ای ظلم و جفا دیده ای
سر و تنِ اصغرت زِ هم جدا دیده ای
به روی دستِ پدر دیدهای با چشمِ تَر
به تیرِ حرمله شد بُریده رأس پسر...
🥀سیدتی یا رباب...
به غصه گشتی دچار شدی اسیرِ اغیار..
تو سر شش ماهه را دیده ای نیزهسوار
به شام و کوفه چرا؟ به غم شدی مبتلا
مگر تو دیدی سری.. میانِ طشت طلا؟!
🥀سیدتی یا رباب...
توییبهشیعهشفیع مقام تو شد رفیع
کرببلایم ببر... بحق طفل رضیع
به شیعه بنما دعا به حق رأس جدا
ملتمس تو شدم مرا ببر کربلا..
🥀سیدتی یا رباب...
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
کانال روضه دفتری 👇👇
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
480.3K
❣﷽❣
🔳 #سینه_زنی_امام_جواد_ع
بسوز ای دل که مولایم فدا شد
زمین و آسمان ماتم سرا شد
بـزن بر سینه با صـد آه و ناله
شبِ قتل جواد ابن الرضا شد
فدایم من فدای او
گدایم من گدای او
بسوزم در عزای او
خدایا من نمانم زیر دِین او
دلم دارد هوای کاظمین او
🔳 آه واویلا واویلا واویلا
ز دست خصم دون دل پر شراره
جگر از زهر کین شد پاره پاره
خبر کن حضرت موسی الرضا را
نمـاید بر جـواد خود نظاره
عزیز و جان زهـرا بود
میان حجـره تنها بود
به لبهایش این آوا بود
زدم پرپر به کنج حجره ی بسته
کجایی مـادرِ پهلـوی بشکسته
🔳آه واویلا واویلا واویلا
بـزن نـالـه بـزن سینه بـرایش
که تا قسمت شود صحن و سرایش
چه خوش باشد اگر یک شب بخوانم
زیـارتنامـه در ایـوان طلایش
بر این در ما سر نهادیم
همه هستیِ خود دادیم
گـدای مـولا جوادیم
کبوتر شد دل ما در هوای او
بهشت ما بُوَد ایوان طلای او
🔳آه واویلا واویلا واویلا
(یوسف حق پرست(غریب))
🎤کربلایی مهدی قربانی
338.7K
زمزمه
سبک قربون کبوترای حرمت امام رضا
آقا جون امام رضا نگاهی کن به نوکرت
تورابه جان جواد تورابه جان مادرت
میدونی درد دلامو آقا جون امام رضا
میکشی دست محبت روسرم امام رضا
یا غریب الغربا،مدد علی موسی الرضا۳
ضامن آهو شدی کاشکی ضمانتم کنی۲
از شما چه پنهان آقا میخام دعوتم کنی
من دلم می خاد بیام توحرمت زار بزنم۲
شب تا صبح گریه کنم سر روی دیوار بذارم
یا غریب الغربا،،،،۳
یه گوشه ازحرمت سر روی زانو بذارم
آخه من بجز شما امام رضا کیودارم؟
میدونی اسمت میاد اشک چشام روون میشه
به یاد غربتت آقا دل عالم خون میشه
یا غریب الغرباء،،،،۳
سرتون سلامت آقا اومدم عرض ادب
بمیرم واسه جوادت میسوزه دلم زتب
روضه خون شده دلم دخیلم امشب آقا جون ۲
تو دوای درد می گداتو از درت نرون
یا غریب الغرباء،،،،،
شاعر مریم صالحی مرزیجرانی
#امام_رضا
🎤کربلایی مسلم نوشین باد
@roze_daftari
#روضه_دفتری
🥀🥀🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️
#روضه امام جواد(ع)(2)
#روضه شهادت
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
اول مجلس دعای سلامتی امام زمان(عج)را باهم زمزمه می کنیم
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
السَّلامُ علیکَ یا اَبا جَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ، اَیهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ یا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ، یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلى خَلْقِهِ، یا سَیدَنا وَمَوْلینا، اِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِک اِلَى اللَّهِ، وَقَدَّمْناک بَینَ یدَىْ حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِنْدَ اللَّهِ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللَّهِ...
♦️سلام ما به جواد و به کاظمین جواد
♦️سلام ما به نگاه وبه هردوعین جواد
♦️سلام ما به تنی که میان هجره نشست
♦️به آن تنی که چوآینه ای فتاده وشکست
♦️سلام ما به تنی که به روی با م افتاد
♦️سلام ما بکسی که،ز زهرکین جان داد
♦️سلام ما به تنی که به پشت بام افتاد
♦️به زیر سایه ی جمعی پرنده او،جان داد
♦️کسیکه دروسط هجره، ای،زمین میخورد
♦️به آن خرابه نشینی که نیمه شب ها مرده
♦️سلام ما به جگرهای پاره پاره تو
♦️سلام مابه تن وناله ی دوباره تو
♦️سلام ما به جواد به جان سوزانش
♦️سلام ما به نقی و به،چشم گریانش
⬅️امشب از همین راه دور بریم محضر امام رضا علیه السلام، روضه ی جوانش رو بخونیم. بگو: یا امام رضا به اون لحظه ای كه بچه ات داشت دست و پا می زد.امشب با گریه ی امام رضا گریه كن. روی سخنم با علی بن موسی الرضاست، آقاجان:شما به ما اجازه بدید ما وارد حجره بشیم،آخه درهای حجره رو بسته بودند،آقاجان به ما اجازه بدهید یه ظرف آب برا جوادت ببریم.شك نكنی،اگه اعتقادت بر اینه كه فرمود:اشك های شما مرهم زخم های ماست. همین الان اعتقادت بر این باشه، حس میكنی كه همین قطره های اشكی كه داری می ریزی یه كاسه ی آبی است كه بردی به جوادالائمه برسونی،اما نامردها یه قطره آبم بهش ندادند.شب شهادت امام جواد(ع) است
⏪از همین جا دلت را روانه آن حجره ای کن که امام جواد میان حجره افتاده بود، از سوز زهر به خود می پیچید، امّا کشنده تر از این زهر ، زهر بی وفائی همسرش بود، بمیرم برات آقا، محرمی نداشتی، چه کشید جواد الائمه، آن ساعتی که دید امُ الفضل دَرِ حجره را بست ، کنیزانش را جمع کرد و گفت : شادی کنید تا کسی صدای نالۀ امام را نشنود، بعدِ شهادت هم دستور داد بدن امام را بالای بام مقابل آفتاب قرار دهند، اما کبوتر ها می آمدند بالهاشون را به هم می دادند تا آفتاب به این بدن نتابد، اما عاشقان امام جواد، این بدن دیگه برهنه نبود، این بدن دیگه بی سر نبود ، این بدن پاره پاره نبود.
رحمت خدا بر این ناله ها، ای دلهای آماده، بمیرم برای عزیز فاطمه حسین، که دخترش بدن بابا را نشناخت، صدا زد عمه این بدن کیه که داری دردو دل می کنی؟ فرمود: سکینه جان این بدن بابایت حسینِ، همه صدا بزنید حسین جان
من از زهر نسوختم،من و هلهله ی این زن ها آتیش زد،هلهله کردن،کف زدن،یکی از این کنیزها دلش به رحم اومد،میگن این ظرف آب رو برداشت،آورد،همچین که رسید جلو در،ام فضل ملعونه، دستش رو گرفت،گفت:کجا میبری؟گفت:مگه نمی شنوی داره میگه سوختم،ظرف آب رو ازش گرفت رفت،تو حجره،میگن آب رو جلوی امام جواد،ریخت رو زمین،گفت:میخوام جیگرم خنک بشه،یه نفر دلش سوخت،برا امام جواد آب آورد،کربلا هم یه نفر دلش سوخت،اما یه خورده دیر آورد،همچین که رسید دید هلال ، نانجیب داره از گودال بالا میاد،کجا داری میری،دارم برا حسین،آب میبرم، نمی خواد ببری خودم حسین رو سیراب کردم،میگه دیدم سر بریده حسین رو بالا آورد،همه بگید حسین
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
1403/3/11
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#روضه شهادت امام باقر(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ. وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
يه سلام هم از زبان آقا امام محمد باقر بديم، آقايي كه امشب شبِ شهادتشه، آقايي كه روضه خونه كربلاست، نه روضه خواني كه شنيده باشه، روضه خواني كه ديده، شنيدن كي بُوَد مانند ديدن، خودش نگاه كرد ديد جدش روي خاكِ كربلا داره دست و پا ميزنه:اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ."
♦️من ذاکر انا الیه راجعونم
♦️من خاطرات جانگداز دشت خونم
♦️در کربلا بودم صغیری پنج ساله
♦️همراه بابایم مرا بردند اسیری
♦️دیدم پرستوهای دین را پر بریدند
♦️در قتلگه جدم حسین را سر بریدند
⬅️امام باقر ، یادگار کربلاست .. مناظرِ کربلا مگه یادش میره؟ آقایی که تو واقعه کربلا چهار ، پنج سال بیشتر نداره اون روزا رو مگه یادش میره؟ همیشه تا آخر عمر تعریف میکرد برا همه .. جمع میکرد مردمُ میگفت برا جد غریبش حسین گریه می کردند .. با بابای مظلوم و غریبش روضه می گرفتن برا حسین ..
اجازه بدید روضهم رو اینطور بگم، شما تا یه واقعه ای تو ذهنت باشه، وقتِ درد و غم و اندوه لحظاتش رو یاد می کنی و اشک میریزی ، دلت میسوزه .. نمی دونم امام باقر و امام سجاد از کجا می گفتن برا همدیگه و گریه می کردند .. نمی دونم کدوم لحظات رو به یاد می آوردند و اشک می ریختن؟ ..
اگه از من رو سیاه بپرسن اونی که از حرف خودشون یاد گرفتیم اینه :..
امام سجاد شروع میکرد روضه خواندن عزیز دلم .. خیلی سختی ما کشیدیم، کربلا خیلی مناظر رو ما دیدیم اما هیچ جا شام نمی شد ..
مگه مناظر شام یادمون میره؟ آره بابا منم یادم نمی ره.. با رقیه ما رو دنبال ناقه ها می دوندن .. پاهامون آبله زده بود .. لبها خشکیده بود.. یادم نمیره بابا، وقتی ما رو وارد محله یهودیا کردن .. از بالای پشت بام همه بر سر و صورت ما سنگ می زدن .. ناسزا می گفتن .. دل عمه ام زینب رو خون می کردن ..
ای حسین ..
لحظاتِ آخرم، فرزندش امام صادق رو صدا زد .. صادقم من دارم میرم.. دیگه ساعات آخرِ .. من از دنیا رفتم مردم مدینه رو جمع کن .. منُ در سه کفن بپیچانید .. بدنم رو تشییع کنین .. اما یادم نمیره جد غریبم حسین .. براش بوریا آوردن .. کفن نبود، عجب تشییع جنازه ای کردن ..
سرش رو روی نیزه چهل منزل ..
حسین ..
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀🥀🥀🥀▪️▪️▪️▪️▪️
#شب هفتم محرم
#روضه حضرت علی اصغر(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
السَّلامُ عَلَیکمْ یااَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة...
♦️شب گر رخ مهتاب نبیند سـخت است
♦️لب تشـنه اگر آب نبیند ســخت است
♦️ما نوکر و ارباب تویی مهـدی جان
♦️نوکر رخ اربـاب نبیند ســخت است
⬅️اجرومزده همه شما برادران و خواهران وعزاداران با بی بی دوعالم فاطمه زهرا (س)انشاالله هرکجای مجلس نشسته ای به آبروی علی اصغر امام حسین حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله شب هفتم ماه محرم امشب بریم درخانه علی اصغر امام حسین میدونم گرفتاری مریض داری حاجت داری جوان داری اما علی اصغر باهمان ودستهای کوچکش خیلی گره های بزرگی راباز می کنه امشب عزاداران امام حسین را واسطه قرار بدیم انشاالله حاجت روا بشید
ابی عبدالله هم عنایت خاصی به علی اصغرش داره...
فقط همینو بگم....
قطعا ابی عبدالله، گریه کن های ششماهه اش رو امشب دست خالی بر نمیگردونه...
🔸صورتش پژمرده اما دلگشا
🔸دستهای بسته اش مشکل گشا
عالمی به فدای دستان قشنگش...
با دستهای به ظاهر کوچیکش عزیزان...
گره های بزرگی رو باز میکنه...
خیلی از علما، بزرگان ما، متوسل میشن به این شش ماهه...
آی مادری که سالهاست چشم انتظاربودید...
خدا بهت فرزند بده.
امشب خدا رو به ششماهه ی حسین قسم بده...
لحظات آخر ابی عبدالله یه نگاه کرد به دوروبرش...
دید تنهای تنها مونده...
حبیب بن مظاهر رو به شهادت رسوندن...
عباسشو به شهادت رسوندن...
علی اکبرشو قطعه قطعه کردند...
دیگه یاری نداره...
یکدفعه از داخل خیمه...
صدای گریه علی اصغرش بلند شد...
با زبان کودکی...
گفت بابا...
مبادا صدای غربتت رو بشنوم بابا...
بابا..هنوز من زنده ام...
بابا...هنوز یک سرباز کوچک داری بابا...
چه خوب خودش رو فدا کرد...
آماده ای گریه کنی بسم الله...
خواهرها امشب باید بلندتر گریه کنند...
آخه شما بهتر میفهمید حال مادر علی اصغر رو...
ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت...
اومد در مقابل دشمن ایستاد...
علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد...
صدا زد...
ای نانجیبها...
شما با من سر جنگ دارید...
اگه به من حسین رحم نمیکنید...
این طفل شش ماهه که کاری نکرده...
یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید...
ببینید...
اگه بهش آب بدید میمیره...
اگه آب هم ندید میمیره...
اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون ببرید سیرابش کنید...
دشمن داره نگاه میکنه...
خیلی ها به گریه افتادن...
ابی عبدالله داره حرف میزنه...
شاید اینها دلشون بسوزه...
یکدفعه دیدند...
حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد. امام حسین دید علی اصغر روی دستش پروبال می زنه😭
🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای
🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای
🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود
🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای
علي لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
1403/3/11