#داغ تو را بهانه گرفتم گریستم..
تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها
داغ تو را بهانه گرفتم ، گریستم..
از قبرِ تو نشانه گرفتم ، گریستم..
*الله اکبر از این همه غربت .. هزار و چهارصد ساله بچه سیدا دارن دنباله قبر مادر میگردن .. مادر :*
یک گوشه از محلّۀ غم آشنایِ تو
با یادت آشیانه گرفتم گریستم
*یعنی چی ؟! یعنی همین کاری که شما ها میکنید .. میگردید ببینید روضه ی بی بی کجاست .. یعنی همین حسینیه ها و روضه ها .. هرجا میبینم روضه ست میرم یه گوشه میشینم آرام آرام زمزمه میکنم .. مادرِ جوان مرگم .. خوش به حاله اون کسی که گوشه نشینِ مصیبتِ زهراست .. خوش به حالِ اون کسی که افسردۀغم و غصۀ زهراست .. ان شالله یه روز همه مون برا فاطمه دق کنیم .. چه جور تحمل کنیم یه بی سرو پا سرِ مادرِ ما داد زده باشه ..*
یک گوشه از محلّۀ غم آشنایِ تو
با یادت آشیانه گرفتم گریستم
*وای نَنَه .. وای نَنَه .. وای مادر .. مگه شما بچه یتیم هایِ زهرا نیستید؟! چرا یتیمانه گریه نمیکنید؟!.. بچه یتیم ندیدید چه طور گریه میکنه؟!.. یه گوشه کز میکنه آستین به دهان میگیره ، آرام میگه من مادرمُ میخوام ..*
از کوچه هایِ شهر گذشتم یکی یکی
وقتی سراغ خانه گرفتم گریستم
*راهم افتاد به کوچه بنی هاشم .. گفتم خونۀ مادرم؟! یه درِ سوخته نشونم دادن ..*
با ماجرای هیزم و آتش دلم شکست
یک روضه محرمانه گرفتم گریستم
*گفت علی جان هبچ کسی رو خبر نکن .. شب غسلم بده .. شب کفنم کن .. مخفیانه و محرمانه گرفت روضه رو علی .. اسماء تو آب بریز من بدنشُ شستشو بدم ..
وقتی یه کسی از دنیا بره و مجروح بوده اول باید جراحت ها رو بشورن .. گفت فاطمه جان :
برایِ شستنِ تو از کجا شروع کنم؟!
اسماء میگه من آب میریختم علی شستشو میداد .. دیدم از زیرِ بدنشِ بی بی خون آبه جاریِ ... *
گوشم شنید آه تو را بین شعله ها
تا ردّ تازیانه گرفتم گریستم
مقتل نوشته شانه ات از کار مانده بود
بر موی خود که شانه گرفتم گریستم
مضمون تو عنایت محض است بی گمان
تا حسّ شاعرانه گرفتم گریستم
شاعر : محمدحسن بیات لو
#حاج_حسن_خلج
@roze_daftari
روضۂ دفتری حضرت فاطمه(س)
👈🏻اجرای توسط: استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻
یا رب سببی ساز که در روز جزا
پرونده ی ما رسد به دستِ زهرا
فرمود نبی: خدا گناهش بخشد
هر کس که برای تو فرستد صلوات
السلام علیکِ یا فاطمه الزهرا یا بنت محمد یا قُرة عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنابکِ الی الله و قدمناکِ بین یدی حاجاتنا یا وجیهةً عندالله اِشفعی لنا عندالله
شده زخم دلِ هر شیعه تازه
بیا مهدی به تشیع جنازه
بیا حیدر تک و تنهاست امشب
امیرِ عشق بی زهراست امشب
شب است و دختری مادر ندارد
غریبی در جهان یاور ندارد
◾آقا جان یاصاحب الزمان امشب بیا ما رو ببر تشیع جنازه ی مادرت فاطمه ی زهرا، این جمع امشب اومدن برای مادرت گریه کنند،انشاءالله مادر مُرده در مجلس ما نباشه اگه مادر داری قدر مادرتو بدون ،اگه مادر از دست دادی، اگه غم مادر به دلت نشسته برا مادرت امشب دعا کن، بخدا دعای مادر مستجابه ،حتی اگه کنار قبرش بری و دردتو بهش بگی تو قبر هم دعاش در حقت مستجابه،،، آی آرزومندانِ شرکت در تشیع جنازه ی یاسِ شکسته ی مدینه امشب صداتو آزاد کن به یاد اون شبِ سکوت و ماتم، بیاین هم ناله بشین با یتیمان بی بی فاطمه ی زهرا، آخه تشیع جنازه ی مادرشون با تشیع جنازه ی مادران دیگر مدینه فرق داره، بچه های مدینه مادرشوت رو در روز تشیع می کنند بچه های مدینه دنبال جنازه ی مادر با صدای بلند گریه می کنند، فریاد میکشند، اما آی گریه کنندگان فاطمه، یتیمان علی باید آستین های لباسشون رو در دهان بذارن و به آرومی گریه کنندتا صدای ناله به بیرون از خونه نرسه😭😭
دنبال جنازه ات اگر می نالیم
آهسته تر از مرغ سحر می نالیم
دیشب سرِ بالین تو اشک می ریختیم
امشب به غریبیِ پدر می نالیم
دلتو روانه ی مدینه کردی تا برات بگم؟ آی کسانی که آماده شدید چندتا یا زهرا بگید تا بهمراهِ عزیزان زهرا زیر تابوت مادرشون رو بگیریم و با اونا زمزمه کنیم
خدا مادرم را کجا میبرند
گمانم برای شفا میبرند
چه سان زیر تابوتُ گیرد پدر
خدایا کمک کن نمیرد پدر
خدایا گُل من که نیلی نبود
جوابِ پیمبر که سیلی نبود
خدایا توانِ مرا می برند
کجا میبرندَش کجا می برند
ابن عباس میگه سرزده وارد خانه ی امیرالمومنین شدم یه منظره ای دیدم که خیلی دلم برای غربت و تنهایی علی سوخت، دیدم مولا علی نشسته ، بچه های یتیم فاطمه اطراف بابا نشستن همه دارن مادر مادر میگن، علی هم زهرا زهرا میگه و گریه میکنه😭😭😭ابن عباس میگه: دیدم عوضِ اینکه علی اشک بچه ها رو پاک کنه دخترش زینب با همون دستهای کوچیکش اشک چشم بابا رو پاک میکنه هی صدا میزنه: بابای غریبم، بابای بی کسم علی😭😭😭
مارضایی مادر👇🏻👇🏻👇🏻
عزیزم دایه دایه غم مُردنته نمخورُم مُردن(سی همه همونه)2
وُ غم ناکامیته خورم که وایت نه در اومه
عزیزم ای دایه سحر بید رسیدم سربه جات کشیدم
وُ جا نمازت ونده بید ای دایه مو خودته ندیدم
عزیزم دایه هشتیُم رفتی ولا پی غمت مو چطور بنارُم
وُ غم بی مادری آولا سُخته روزگارم
عزیزم و دفتر بختم سیه ای مردم(سینه م پُراَداغه)2
وُ اَ اُسو که رفتیه دایه م خونه م بی چراغه
عزیزم نمروه اَ خاطرم مب خو و بیاری
دایه تا نخوسُم وَر خودت آولا نَمگِرم قراری
عزیزم و داغدارونَ گوئید آولا به عزا مارم نشینن
وُ سرکشن مینه دلوم آولا اُ ری دلمه بینن
عزیزم وُ درد بی درمونیه ای مردم(درد بی مادری)2
وُ مو کیا سیل اِکنی آولا بینی(کسیه نداری)2
@roze_daftari
#روضه_دفتری
230413_002.MP3
4.87M
دشتی شهادت حضرت زهرا(س)
بتاب ای ماه امشب در کنارم
تو نوری در دلِ شبهاری تارم
بتاب ای ماه امشب توی خونه
بمون تا که علی تنها نمونه
مرو ای ماهِ من از آسمونم
مرو ای یاورِ قامت کمونم
جهانم بعد تو گردیده زندون
ببین مانده علی تنها و دلخون
تو بودی روشنای محفل من
عجب داغی نهادی بر دلِ من
صفا رفته دِگر از آشیونم
تو رفتی و زدی آتیش به جونم
تو کَز این وادیِ غمناک رفتی
شبانه تو درون خاک رفتی
درون خاک کردم پیکر تو
به قبرت من لحد چیدم سرِ تو
بگو(هستی)شدم تنهای این شهر
بخواند(پرویزی)با دیدۂ تر
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
🖋 شاعر: خانم علیمحمدی✍
🎙 نوای گرم مداح بختیاری،
(پیام پرویـــــــــزی)
@roze_daftari
╰┅─────┅╯
💠اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ💠
230413_009.MP3
4.88M
نوحه بختیاری حضرت فاطمه(س)
#شاعر: خ علیمحمدی📝
#اجرای سبک: استاد پرویزی🎙
#مداحِ بختیاری👌🎹
حیدرِ خین جگرُم، دستِ غم منه سرُم(۲)
نصفِ شَو خاک کُنُم زهرانه
چِکُنُم ایی بِچیَلِ بی دانه
ایخدا صبری بده مولانه
فاطمه تاجِ سرُم_مرگِس نیبو باورُم
حیدرِ خین جگرُم ،دستِ غم مِنه سرُم(۲)
میارین حسین که بینه داکِسه
حسنُم هِنی زِ غم هلاکِسه
زینبُم بیهوش به سَرِ خاکِسه
دلوم سُهد سی دُهدَرُم_زِ غم اشکست کَمرُم
حیدرِ خین جگرُم، دستِ غم مِنه سرُم(۲)
مو علیِ مظلوم و سُهده دلوم
فاطمه رَهد و غمِس مَنده کِلوم
منه شونُم بِکشُم داغِ گُلوم
رخت غم کُنُم وَرُم_سی گُلِ پیغمبرُم
حیدرِ خین جگرُم، دستِ غم مِنه سرُم(۲)
فاطمه رَهد و مو مَندُم تِهنا
باورُم نی دیه به حونه نیا
تا قیومت مو نشینُم به عزا
گُلِ یاسِ پرپرُم_نیرِوه وَر نظرُم
حیدرِ خین جگرُم، دستِ غم مِنه سرُم(۲)
ایخدا دونی تو درد و غَمُمه
آهِ سرد و دلِ بی هَمدمُمه
اَر زِ داغس مو بمیرُم کَمُمه
واویلا سی یاورُم_تابوتس مِنه سرُم
حیدرِ خین جگرُم ،دستِ غم مِنه سرُم(۲)
روزگار کِردی مونه حونه خراو
مو غریوُم که دلوم وابی کواو
حَرصِ غم سی فاطمه داره ثواو
مو شفیعِ محشرُم_گِرُم دستِ نوکرُم
حیدرِ خین جگرُم، دستِ غم مِنه سرُم(۲)
🖋 شاعر: خانم علیمحمدی✍
🎙 نوای گرم مداح بختیاری،
(پیام پرویـــــــــزی)
@roze_daftari
🔳دعای آخر مجلس در فاطمیه🔳
🔆بار پروردگارا بحق زهرای مرضیه هر چه زودتر فرج آقا امام زمان را نزدیک و نزدیکتر بگردان🤲
🔆چشمان گنه کار ما را هر چه زودتر به جمالِ نورانیش روشن و منور بگردان🤲
🔆خداوندا بحق پهلوی شکسته ی حضرت زهرا هر چه زودتر بیماران ما را مخصوصاً بیماره منظوره شفای عاجل بگردان🤲
🔆خداوندا اموات ما را ببخش و بیامرز و تا ما را نبخشایی از دنیا مبر🤲
🔆خداوندا قسمت میدهیم در سرازیریِ قبر مولا امیرالمومنین و اولادانش را به فریاد همه ی ما برسان🤲
🔆خداوندا زیارت اهلبیت در دنیا و شفاعتشان در آخرت نصیب همه ی ما بگردان🤲
🔆خداوندا چشم گریان و دلِ سوزان و وعمل خالص در عزای بی بی دو عالم حضرت فاطمه ی زهرا(س) به ما کرامت بفرما🤲
🔆خداوندا ایام فاطمیه ی امسال را ایام تحولی برای انقلاب ما قرار بده ، هر کس قصد خیانت به انقلاب ما دارد نیست و نابودش بگردان🤲
آمین یا رب العالمین🤲
💬اشعار خانم علیمحمدی بابیش از 5سال سابقه همکاری
@roze_daftari
#روضه_دفتری
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
روضه وداع حضرت زهرا س ووصیت به دخترش حضرت زینب س
😭😭
🌗🌗🌗🌗🌗🌗🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🌗🌗🌗🌗🌗🌗🌗🌗
صل الله علیک یا فاطمة الزهرا
یا قرة عین الرسول
یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک علی لله و قدمناک بین یدیه حاجاتنا
یا وجیهه عندالله اشفعی لنا عندالله 🤲😭
🌷🌷🌷🌷🌷🌷
ببین مادر نشستم در کنار بستر تو
به سختی بازو بسته میشود چشم تَر تو
منو شمع وجودم بسوزد تار و پودم
همه شب تا سحر با منو روی کبودم😭
ببین مادرم به چشم ترم کنم بر تو نظاره
ز خانه مرو شبانه مرو مکن ازما کناره
مرو مادر مرو مادر مرو مادر غریبم
مرو مادر مرو مادر مرو مادر غریبم
بریزد اشک غم از چشم بابای غریبم
بگم یا نه😭
بریزد اشک غم از چشم بابای غریبم
کنار بسترت درناله ی امن یوجیبم در
شَوَم مادر فدایت کنم هر شب دعایت
برای رفتن راه شود در عصایت😭
بمیرم برات، عزیز مادرم ،نرو مادر غریبم
ز خانه مرو شبانه مرو ببین مادر غریبم 😭
مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر غریبم
مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر غریبم
اخی😭😭😭
الهی در جهان ای حی داور
نبیند دختری داغ مادر
نبیند دختری داغ مادر
😭😭
صدا زد زینبم مادر برو توحجره بغلی یه بقچه داخل صندوقه بردار و برام بیار
بی بی زینب میگه اومدم بقچه رو برداشتم آوردم نزد مادرمون فاطمه س
مادرم فاطمه س بقچه رو باز کرد دیدم ۳ تا پارچه سفید از داخل بقچه بیرون آورد
گفتم مادر اینا چیه گفت دخترم زینبم به اینا میگن کفن به اینا میگن لباس آخرت مادر،
اخی صدا زد زینب جانم دخترم اولین کفن مال منه 😢
هر وقت بابات علی بدن منو غسل داد همینکه اومد کفن کنه کفن بده بابات علی بدن منو بپوشونه😭😭😭
مادر دومین کفن مال کیه گفت دخترم دومین کفن مال بابات علی ع حواست باشه وقتی داداشت بدن باباتو غسل داد این کفنو بده بر بدن بابات علی ع بپوشونه ، مادر پس سومی کفن مال کیه
اینم مال داداشت حسن دخترم حواست باشه وقتی حسینم بدن داداش غسل داد این کفنو بده بربدن حسن غریبم بپوشونه
اینقدر ذهن این دختر درگیر حسینشه
مادر مگه حسینم کفن نداره😭😭
مگه حسینم لباس آخرت نداره مادرمادر😭😭
دیدم صدای ناله ی مادر بلند شد
گفت دخترم یه روز میاد کربلا حسینم غریبه مادر نداره
آخ کفن حسینم میشه گرد و غبار زمین کربلا
دخترم بعد من جان تو جان حسین من اخه حسینم غریبه کربلا نه مادر داره نه پدر داره نه داداش بزرگش حسن هست
🤲همه ناله بزن بلند بگو ای حسین 😭
اخ
بنال ای دل که قلبم بی شکیب است
دلم محتاج درمان طبیب است
اخ بگو به سوی آسمان پر کشیدی مادر مادر
خداوندا چه آمد بر سر من 😭
مازندرانی
اخ کفن ندارنه ته غریبه برار
الهی مه بمیرم
کفن ندارنه ته مظلومه برار ،الهی من بمیرم😭
اخ ته ره اون بیابوناکنده داغدار،
الهی مه بمیرم
بوینی ته سر برار بالای نیزها الهی مه بمیرم
آخ مار
اخ بوریا یارنه ب جای کفن الهی مه بمیرم
مگر حسینم ندارنه وطن الهی مه بمیرم
مادر مگر در کربلا حسین مادر ندارنه الهی خواخر بمیرم
مگر در کربلا زینب ندارنه الهی خواخر بمیرم
هرجا صدای منو میشنوی امشب مادر امیر عالم ان شاءالله دعات کنه😭
ان شاءالله امشب مادر دل سوخته مادر غریب برای گره های کارت برای شفای مریضت برای دردهای سرت دعا کنه 😭
دستتو بیار بالا از سویدای وجودت صداش بزن یا حسین یا حسین یا حسین✋😭
حسین آرام جانم حسین روح و روانم
صل الله علیکم یا اهل بیت نبوه و معدن الرساله هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها
تایپ کنیزه اهلبیت ع ((سادات عقیلی))
اللهم عجل الولیک الفرج
@roze_daftari
#روضه_دفتری
#فاطمیه 🏴🏴🏴🥀🥀
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
روضه تشیع حضرت زهرا(س)🥀
گریزحضرت علی اکبر(ع)🥀
مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
مداح استاد احمدبهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
السلام علی المهدی و علی آبائه....
▪️شده زخم دل هر شیعه تازه
▪️بیا مهدی به تشییع جنازه
▪️بیا حیدر تک وتنهاست امشب
▪️امیر عشق بی زهراست امشب
▪️شب است ودختری مادر ندارد
▪️غریبی در جهان یاور ندارد
▪️امیرالمؤمنین محتاج یاری است
▪️زچشمانش فرات اشک جاری است
▪️گهی شوید رخ وگه پهلو ودست
▪️خدایا غسل بازویش چه سخت است
▪️شب قتل علی باشد همین شب
▪️که می گرید به پیش چشم زینب
⬅️نیمه های شب آقا امیرالمومنین(ع) حسن و حسین رو فرستاد در خونه سلمان ... گفتند سلمان بخدا مادرمون از دنیا رفت... جگر سلمان آتش گرفت ...آخه سلمان همون کسیه که شب عروسی حضرت علی(ع) و فاطمه(س) افسار ناقه حضرت زهرا(س) رو به دستور پیغمبر گرفته بود و به خانه علی برد...امانت پیغمبر رو به علی داد؛ ... راه افتادند به سمت خانه علی ... روایت شده هفت مرد در تشییع جنازه حضرت زهرا(س) شرکت داشتند؛ سلمان، مقداد، ابوذر، عمار ، علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع)
چند تا از زنان و کنیزان هم بودند... زینب(س) سه ساله هم بود...آرام آرام ... بی سر و صدا در دل شب جنازه حضرت فاطمه دختر پیغمبر را تشییع می کنند... اما همچین که به قبرستان نزدیک شدند صدای شیون زینب بلند شد. آقا امیرالمومنین سلمان رو فرستاد برو زینب رو آرام کن... سلمان رفت هر کاری کرد نتونست زینب رو آرام کنه، داد و شیون زینب بلندتر شد... حسن رو فرستاد اما حسن هم نتونست خواهرش رو آرام کنه... آقا امیرالمومنین، حسین رو فرستاد حسینم تو برو خواهرت رو آرام کن... حسین رفت لحظاتی بعد زینب رو آرام کرد... این خواهر و برادر خوب حرف دل هم رو می فهمند...😭
{آه اینجا یه صحنه بود حسین زینب رو آرام کرد یه صحنه دیگه هم تو کربلا عصر عاشورا ... حسین می خواد به میدان بره ... خواهرش زینب خیلی بی تابی میکنه... حسین با دست یداللهی خودش یه اشاره ای به قلب زینب کرد زینب رو آرام کرد.
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما کیا با امام حسین امشب کاردارند امشب امام حسین به جان علی اکبر قسم بده هرگونه حاجتی داشته باشید برآورده می شود چون شما درمجلس مادرش شرکت نموده اید برای مادرش عزاداری می کنید
اما امان از اون لحظه ای که اباعبدالله کنار بدن پاره پاره علی اکبر رسید...
پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد
پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد
پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت
پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت
هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد،
انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم.
اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي
آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاً اينكه شب جمعه باشد. 😭
آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.
لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود. 😭
لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم.
هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد... 😭
گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا
پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد.
اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد .همان آن ساعتی امام حسین به بالین پسرش علی اکبر امد سربه علی زانو گذاشت دلش ارام نشد خم شد صورت به صورت علی گذاشت از سوز دل صدا می زد پسرم علی اکبر
هرکاری کرد نتوانست بدن علی را به خیمه برساند صدا زد😭
▪️جوانان بنی هاشم بیاید
▪️علی را بردر خیمه رسانید
▪️خدا داند که من طاقت ندارم
▪️علی را بردر خیمه رسانم
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
تایپ وارسال مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی✍
صلوات شادی روح پدرومادرم
🥀🥀🥀🥀🥀
روضه حضرت زهرا (س)
با امام زمان (عج)در ایام فاطمیه
السلام علی المهدی وعلی آبائه
السلام علیک وعلی امک المظلومه الصدیقه الشهیده،یا بقیه الله آجرک الله
مهدی بزن ناله برای زهرا
امشب تویی صاحب عزای زهرا
امشب بیا همراه سادات ما
مارا ببر ماتم سرای زهرا
با نغمه ی ما همنوا شو امشب
ای بهترین نغمه سرای زهرا
برگو چرا حیدر عزا گرفته
گویا اجابت شد دعای زهرا
از کفن و دفن نیمه شب بخوان تو
ای روضه خوان خوش نوای فاطمه
در وقت غسلش مرتضی چه دیده
که ناله زد از دل برای فاطمه
آقا جان!یابن الحسن!شب شهادت مادرتان خانوم فاطمه است، مگه میشه پسر به مجلس مادر نیاد!
امشب باید مجلس ما حال و هوای دیگری داشته باشد،امشب باید مجلس ما بوی پسر فاطمه(س)را بدهد،امشب شب مهدی(عج) است
واز زبان امام زمان روضه میخونیم
دیدی کسی که دل پری از غم و غصه داره،دنبال یه گوش شنوا ویه دل سوخته میگرده،اما اگه چشم دلتو باز کنی،میبینی که آقا بیشتر از همه گریه میکنه،میبینی که آقا بیشتر از همه دلش سوخته،
گریه های او سوز دیگری داره،زمزمه های مادر!مادر!او شبیه مادر!مادر!امام حسین(ع) است
انشالله در چنین روزی مژده ی ظهورش را به ما داده شود،
وایام فاطمیه ای را در کنار آن حضرت با ذکر مادر!مادر!اقامه نمائیم
چرا شب غم ما را سحر نمیآید
چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید
عزیز فاطمه مهدی بیا به محفل ما
مگر به محفل مادر پسر نمی آید
مهدی جان!زبان حال عزاداران اینه !
میگن یا صاحب الزمان ! خدا صبرت بده ،جان ما به فدایت،که این شبها
شال عزا به گردن میگیری
وبرای مادرت گریه میکنی
آقا جان!این ارادتمندان را که میبینی
امشب با سوز دل برای مادر پهلو شکسته ات گریه میکنند
دارن با خودشان میگن،
آقا جون،اشکهای ما را خودت قبول کن،و کمتر اشک بریز ،اخه ما طاقت دیدن چشمان خونین و اشک آلود آقامونو نداریم
آقام!آقام!آقام
رسد آهسته آوایت،مرا بر گوش جان مهدی
کنار در ایستادی،یا میان دوستان مهدی
به قربان صدای دلربایت گردم ای مولا
بیا بر مادر مظلومه ات قرآن بخوان مهدی
#شروع_مجلس
@roze_daftari
#روضه_دفتری
4_723784306719286900.mp3
8.07M
سه پنج روزه که بوی گل نیومد؛ یار…
صدای چهچهِ بلبل نیومد
روید از باغبانِ گل بپرسید؛ یار…
چرا بلبل به صیدِ گل نیومد؟
روید از باغبانِ گل بپرسید؛ یار…
چرا بلبل به صیدِ گل نیومد؟
گلی که خود بِدادم پیچ و تابش
به اشکِ دیدگانم دادم آبش
به درگاه الهی کی روا بی
گل از موُ دیگری گیرد گلابش؟
ز گلبن چید گلچینی گلی را؛ یار…
شنید از پی، صدای بلبلی را
تو خوشبختی… گلی چیدی و رفتی، یار
ندانستی که آزردی دلی را…
بی ته گلشن؛ چون زندونه به چشمام… یار…
گلستون؛ آذرستونه به چشمام! یار….
بی ته آرام و عمر و زندگونیم یار
همه خوابه پریشونه به چشمام…
بی ته آرام و عمر و زندگونیم یار
همه خوابه پریشونه به چشمام…
غمِ عشقت، بیابون پرورم کرد… یار…
هوای بخت؛ بی بال و پرم کرد
به موُ گفتی؛ صبوری کن صبوری، یار…
صبوری؛ طرفه خاکی بر سرم کرد
#سبک آواز دشتی
#سه پنج روزه که بوی گل
#روضه_دفتری
اسماء میگه بدنش رو شست، بعد فرمود: فضه دست به هیچ كاری نمیزنی، گفتم چشم خانم، خیلی خوشحال شدم، دیدم خیلی حالش خوب شده، خدا رو شكر كردم، دعای علی گرفته، حالش مساعد شده، فرمود: خودم خونه رو جارو میكنم، بچه هام رو یك یك بیار، زینبین رو آوردم، شروع كرد سر و بدن اینهارو شستن، حسنین رو آوردم، دیدم با همون دست لاغرش داره بدن رو میشوره"نمیدونم لرزش بدن دیدی یانه"فضه میگه گریه نمی كردن، یه ماه بود مادرمون كاری نمیتونست انجام بده، یك یك بدن بچه هاش رو شست، سر بچه هاش رو شانه زد، به فضه گفت: چون چند روز من نیستم، تا حالشون تغییر كنه، تنور رو روشن كن، دیدم آروم آروم اومد كنار تنور آتش گرفته، نان با همون دست شكسته اش طبخ نمود، نان هارو كنار گذاشت، كار خونه تموم شد، گفت: زینبینم رو ببرید خونه ی دختر عموم، دخترارو بردند، پسرهارو گفت برید سمت باباتون، مادر می خواد راحت جون بده، بچه ها بیرون رفتند، ام سلمه میگه: فرمود: بستر من رو وسط حجره ی اتاق بنداز، بسترش رو انداختند"امشب تو خونه رفتی، چند لحظه این دست راستت رو بذار زیر صورتت، یه مقدار كه خوابیدی، دیگه هرجور بلدی بخواب، اون لحظه رو نیت كن، آخه"ام سلمه میگه: دستش رو زیر صورتش گذاشت، معلومه این صورت درد میكنه، دیدن سرش رو گذاشت رو این دستش، دیگه صداش نمیآد، وای مادر وای مادر، ام سلمه یا اسماء میگه من هرچی صدا زدم حبیبه ی خدا، قرة عین الرسول، فاطمه جان، اومدم روپوش رو زدم كنار، دیدم كار تمومه، اسماء میگه من اومدم سمت مسجد، یه وقت دیدم حسنین دارن میان، هردوتاشون امامند، وجودشون از غیب خبر میده، دیدم هراسانند، تا سلام كردم جواب سریع دادند، فرموند: اَینَ اُمی؟مادرم كجاست؟ گفتم مادرتون؟استراحت میكنه، گفت: نه اسماء بخدا تا حالا ندیدم مادرمون این موقع شب بخوابه، گفتنم: براتون غذا تهیه كرده، حسن جان، امام مجتبی فرمود: اسماءتو این مدت كه تو این خونه هستی، تا حالا كی دیدی ما بی مادر غذا بخوریم، عرض كردم آقازاده ها یه خواهشی ازتون دارم، برید باباتون رو تو مسجد خبر كنید، تو یه مقتل دیگه میگه: فضه اومد در مسجد، امیر المؤمنین، سلمان، دیگران، نشسته اند، سلمان میگه دم در مسجد شلوغ شد، دیدم صدای گریه میآد، بلند شدم ایستادم ببینم چه خبره، دیدم فضه داره داد میزنه، حسنین اومدند، آقا متوجه شد بلند شد، اومد جلو، پرسید چه خبره؟عرض كردند: آقاجان اگه میخواهید فاطمه رو زنده ببینید، نگفتند: از دنیا رفته كه، زود بیا، تا این جمله رو شنید، یه نگاهی به حسنین كرد، روایت داره، از پشت افتاد، دیدن هی داره صدا میزنه وَمَن العزا، كیه من و آروم كنه تو این غصه، از مسجد تا خانه راهی نبوده، چندین بار عبا پیچیده شد دور پاهاش،
ردایش دور پا پیچیده میشد
جهانش پیش دیده تیره میشد
رسید و دید شهبار خسته
زجا برخیر ای پهلو شكسته
فرمود: من علی ام، پاشو، پاشو من علی ام، بدن رجعت كرد، صدای فاطمه با علی خوشه، صدای علی ام با زهرا خوشه، جون داده، دوباره برگشت، سه مرتبه تو عالم جون داد زهرا، اینجا یه بار بود، یه بارم بچه ها اومدند دیدند دست های مادر از تو كفن بیرون اومد، لیة القدر سه شبه، سوره كوثر چند آیه است؟ امشب اُمدید، امام باقر می فرمایند: مادرما صد جا میاد كمكتون میكنه، الله اكبر، چشماشو باز كرد، شروع كرد گریه كردن، فرمود از بابام شنیدم، بالا سر محتضر هركی قرآن بخونه، جون دادن برا محتضر آسون میشه، علی جان برام قرآن بخون، همچین كه شروع كرد قرآن خوندن، یه وقت دید آروم آروم این پلك های چشم، رو هم افتاد، آی زهرا.........
@roze_daftari
فاطمیه🏴🏴🏴🥀🥀
روضه حضرت فاطمه زهرا(س)
گریزحضرت ام البنین (ع)🥀
مداح استاد احمد بهزادی
🔸بر چهره ی زیبای محمد صلوات
🔸بر گنبد خضرای محمد صلوات
🔸سرتابه قدم آینه او زهراست
🔸تقدیه به زهرای محمد صلوات
بسم الله ارحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
اجرو مزد شما عزداران بافاطمه زهرا سلام الله انشالا درهر گوشه ای ازاین مجلس نشسته ای حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشالا ایام فاطمیه وعزاداری مادر پهلوشکسته
اول مجلس...
همه با هم...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
یاصاحب الزمان
[[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]]
▪️▪️▪️▪️
▪️دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد
▪️سراغ گلی را شبانه می گیرد
▪️چه حکمت است چون نام فاطمه آید
▪️دلم برای گریه بهانه می گیرد
⬅️بی بی وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از غسل کشید آی مادر..
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
امیرالمومنین بدن زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببنده، زینبین روصدا کرد، حسنین روصدا کرد بیاید از مادر توشه برگیریدآخه دیگه دیدارها میمونه برا قیامت ،
روایته بچها خودشون رورو بدن بدن بی جان مادر انداختن،(وامصیبتاخیلی سخته داغ مادر ،مادر دارین قدر مادر بدونید ) دارن ناله میزنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین فرموددیدم صدای ناله ی زهرا بلند شد، بنده های کفن زهرا بازشد یه دست حسنین دربغل یه طرفم زینبین دارن ناله میزنن یه وقت صدای منادی بلند شد علی بچه ها رو از روی مادر بردار ملائکه ی آسمان به گریه شدن، ای بمیرم اینجا فاطمه زهرا حسنین تسلی داد، با امام حسن و حسین خداحافظی کرد،امام علی بچه ها را از روی سینه مادر بلند کرد
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس ومحفل فیض ببرند
امشب بریم درخونه خانم ام البنین
آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا..
تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.امشب
دامن مادر ابالفضل رو بگیر..
دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه..
درسته بی دست کربلاست.
اما دست عالمی رو گرفته..
آقا خودش ناامید شد اماکسی را نا امید از در خونش رد نمی کنه
مادرش ام البنین هم همینطوره..
اینا از خانواده کرمند..
از خانواده لطف و احسانند..
هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند..
⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت..
یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد..
کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد..
من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم..
ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم..
(گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟)
مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان..
⏪کنیز برگشت منزل
مادر ابالفضل بیبی پرسید کی بود پشت در؟
صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت..
خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن.😭.
یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم..
نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه
بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر..
یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.😭
(چرا ناراحتی بگیرو برو)
صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم
من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم
اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم..
یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد.
یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده
(چرا گریه میکنید؟(امان امان)
خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی..
کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..😭
آخ عمود آهن به فرقش زدند..
تیر به چشم نازنین پسرم زدند..
آخ تو کربلا شهیدش کردند.😭
داغشو به دل حسین گذاشتند..
حسین آرام جانم ..حسین روح روانم
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
تایپ وارسال مداح اهل بیت (ع) احمد بهزادی✍
صلوات شادی روح پدرومادرم
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
@roze_daftari
#روضه_دفتری
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
# فاطمیه
#روضه دفتری حضرت فاطمه زهرا(س)
شام غریبان
#گریز حضرت عباس(ع،)
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم..
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
اجرومزد همه شما برادران و خواهرن با بی بی دوعالم فاطمه سلام الله انشالا درهرگوشه ای ازاین مجلس نشسته اید جاجت روا بشید
عـــزادارم ، عــزادارم ، برای حضرت زهرا
به جان و دل به پا دارم ، عزای حضرت زهرا
چو یــاد آرم مصیبت ها که از اعدا بر او آمد
ز دیده اشک می بارم ، بــرای حضرت زهرا
پیمبر رفت و در دنیا نمــــانـده بهر او باقی
که باشد یــــادگار او ، سوای حضرت زهرا
⬅️دلتو ببرم مدینه ..
بریم در خانه خانم فاطمه زهرا...
بریم برا غربت بی بی ناله بزن..
برا غربت امیرالمومنین..
برا غربت یتیمان زهرا ناله بزن..
امان از بی مادری ..
(شام غریبان بی بی زهراست ..امشب دیگه این محفل روضه خون نمیخاد)
چشم سرتو ببند چشم دلتو باز کن بریم دم در خانه خانم فاطمه زهرا س
..زینب سه ساله رو میبینی..حسنین رو میبینی ..ام کلثوم رو میبینی...
هر کدوم زانوای غم بغل گرفتن ...
آروم آروم دارن گریه میکنند..
دیگه خونه مولا صفا نداره...بچه ها غریب و تنهان...😭
(یه لحظه رو یاد کنمو التماس دعا..)
⬅️بمیرم برا اون لحظه ای که بچه های فاطمه، از دفن مادر برگشتند،،
چه حالی داشتند ..😭
آقا امیرالمومنین دست بچه ها رو گرفت چجور جلوی در رسیدن
چجور بچه ها میخوان وارد خونه ای بشن که مادر نداره
(بخدا خیلی سخته...اونایی که داغ مادر دیدن درک میکنند... میدونن من چی میگم)😭
♻به یاد همه ی اموات .. گذشتگان
اونایی که بودن بین ما
اما جاشون الان خالیه
امان امان3
بچه ها اومدن کنار هم نشستن
سر در گریبان هم فرو بردند
(خونه ای که مادر نداره همینه)
آخ ناله میکردند ..مظلومانه گریه میکردند..
◾️آی خوشا آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم
▪️آخ کیا مادر ندارن.. کیا صورت مادرشونو رو خاک گذاشتن..😭😭
(ناله داری یا نه)
◾️آی خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم
◾️دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم مادر مادر..
◾️هر کسی جسم عزیزش روز بردارد ولی
◾️ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم
⬅️کدوم شب ،همون شبی که بچه های فاطمه مظلومانه بدن مادر تشییع کردن..
زینب تو کوچه ها میدوه ،مادر مادر میگه
اگه خانمی از دنیا بره. ، غالبا بین ما رسمه میان لباساشو جمع میکنند از خونه بیرون میبرن😭
(یادگاریاشو جمع میکنند)
(میگن بچه ها.نبینند داغشون تازه بشه،، بخصوص اگه بچه کوچیک داشته باشه)😭
♦بمیرم برا غربت امیرالمومنین
شاید گفته باشه فاطمه جان
شاید بتونم لباساتو مخفی کنم
شاید بتونن چادرتو مخفی کنم
اما فاطمه جان با درب سوخته چه کنم
با خونهای رو در دیوار چه کنم
بچه ها می اومدن رد بشن..نگاه میکردند.. یادشون می افتاد..
آخ همین جا مادرمون زمین خورد...آخ همین جا میخ در به سینه مادرمون نشست.
💥امان امان..😭
آخه فاطمه چند تا یادگاری از خودش بجا گذاشت..😭😭
یکی دره.. یکی دیواره ..یکی هم خون های روی در و دیوار
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرندشب یتیمی عزیزان زهراست..
می دونم مریض داری ،گرفتاری ،درد داری، حاجت داری، جوون داری ازمادر پهلو شکسته بخواه اما عزیزان
شب شام غریبان بی بی است،میشه ما بریم شام غریبانی مدینه،دست جمع،اونجا بشینیم بین الحرمین،عزاداری كنیم،چی میخوای بگی به مدینه
مدینه، قسم به غربت بقیع ات
به عطر تربت بقیع ات
ما، غریبه های آشناییم
همسایه ی امام رضاییم
باز میون بین الحرمینت
میپرسیم از مادر عباس
كو قبر مادر حسینت
شب آخر است
نمی دانم چرا هر وقت از یاس می خوانم
كنار یاس قدری روضه ی عباس میخوانم
می آید، صدای العطش دوباره
رفته عمو كه آب بیاره
وای، بارون سنگ اگه بباره
اگه كه مشكش بشه پاره
وای، تموم بچه ها میدونند
قول عمو نشد نداره
وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
خوشبحال لب اصغر كه تو سقا شده ای
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
استاد احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴
# فاطمیه
#روضه دفتری حضرت فاطمه زهرا(س)
روضه کوچه(امام حسن(ع)(2)
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم..
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
اجرو مزده همهی شما عزادارن با بی بی دو عالم حضرت زهرا (س) انشاالله درهرگوشه ای ازاین مجلس ومحفل نشسته آید جاجت روابشن شفای همهی مریض ها انشاالله ایام فاطمیه وعزداری فاطمه زهرا ( س)
🔸مادرم خورد زمین و جگرم تیر کشید
🔸از غم بال و پرش بال و پرم تیر کشید
🔸چند گامی به عقب آمد و افتاد و شکست
🔸تا سرش خورد به دیوار سرم تیر کشید
🔸چشم او رفت سیاهی و حرم را گم کرد
🔸در پیِ چشم ترش چشم ترم تیر کشید
🔸دست بر شانه ام انداخت و دیدم مادر
🔸کمرش خم شده من هم کمرم تیر کشید
🔸بعد هر ضربه که آن روز به مادر میخورد
👆🔸رشته های رگ قلب پدرم تیر کشید
🔸مادرم گفت که از حادثه کوچه به بعد
🔸بند بند بدنم گل پسرم تیر کشید
⬅️امام حسن علیه السلام می گه،دستم تو دست مادرم بود،قباله ی فدك رو گرفته بودیم داشیم به طرف خونه می آمدیم،تو كوچه ها راه می رفتم و خوش بودم،مادرم فاطمه حق شو گرفته،یهو دیدم یه سایه ی سیاهی روبروی مادرم ایستاد ای میگه،فاطمه قباله فدك و بده به من،مادرم فاطمه گفت :نمی دم،حق منه،یه قدم جلو اُمد،مادرم ای عقب عقب می رفت،تا اینكه پشت مادرم به دیواربرخورد کرد ،دیگه نمی گم چی شد، فقط همین قدر بگم یه وقت امام حسن نگاه كرد، دید مادر رو زمین افتاده ،شاید اونجا نشست بالا سر مادر،گوشه ی نقاب مادر و كنار زد،صدا زد وای مادر چرا صورتت این رنگی شده،نشست آروم با دستای كوچیكش،خاكای چادر مادر رو پاك كرد،هی می گه مادر حسن قربونت بشه،مادرجان پاشو خونه بریم😭 مادر،اُمدن سمت خونه،حسن عصای دست زهراست،همچین كه دم در خونه رسیدن،شاید بی بی گفت:حسن جان صبر كن مادر جان كارِت دارم ،با چشمای گریون یه نگاه به مادر كرد،بله مادر،مادر با گوشه ی چادر اشكای حسن و پاك كرد،حسن جان نكنه ماجرا رو برا بابات علی😭 بگیه ،بابات به اندازه كافی غصه غم تو دلش داره.شاید امشب زینب سلام الله علیها،معجرش و گوشه ی حیات به دهنش گرفته بود،آروم آروم گریه می كنه، ناله هاشو خفه می😭 كنه،حسن یه گوشه زانوی غم بغل گرفته،حسین یه گوشه،علی تك و تنها ایستاده،یه بدن لاغرو نحیف و كفن كرده،بندای كفن و بست،گفت بچه ها هر كی می خواد آخرین خداحافظی رو با مادر كنه،حسن آمدصورت رو سینه مادر گذاشته،حسین صورت كف پای مادر،یه وقت امیر المومنین علیه السلام می گه دیدم بندای كفن باز شد،دستای زهرام بیرون اُمد ،بچه هارو به بغل گرفت،از آسمون ندا رسید، یا علی بچه هارو از كنار جنازه مادر جدا كن ،عرشیان طاقت ندارن این صحنه رو ببینند،ناله بزن یا زهرا
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🔴اگه دنبال سفر رایگان کربلا
هستی بیا اینجا👇
چون با داشتن این کانال میتونی هر ماه
در قرعه کشی سفر رایگان #زائر_اولی_ها شرکت کنی.
فقط کافیه عضو کانال نائب الزیاره بشی و به ادمین، پیام ثبت نام در قرعه کشی بدی .
◾️#فاطمیه نزدیکه
🔻اگر میخوای به همین زودی کربلا باشی به کانال زیر مراجعه کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/257753595Cbcd6e412cf
#کانال_نائب_الزیاره
#بهشت_نرفته_ها
🏴🏴🏴🏴🏴
# فاطمیه
#روضه دفتری حضرت فاطمه زهرا(س)
(بعداز شهادت)🥀
#گریز به روضه امام رضا(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم..
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
▪️دلا بیا به سرای علی سری بزنیم
▪️به خانه ای که درش سوخته دری بزنیم
▪️خبر رسیده که این روزها علی تنهاست
▪️بیا به خانه ی بی فاطمه سری بزنیم
▪️نشد برای مریض علی گلی ببریم
▪️بیا گلاب اشک به افتاده بستری بزنیم
▪️کسی به گرد یتیمان او نمیگردد
▪️بیا به شیوه ی پروانه ها پری بزنیم
▪️کنون که جان علی خفته است در دل خاک
▪️بیا زخونابه برخاک گوهری بزنیم
⬅️حالامردم مدینه راحت شدید مادرمان روکشتید دیگه صدای مادربه گوش نمی رسد اخه خودشان گفتند یاروز گریه کن یاشب خسته شدیم از گریه هات(روز) یتیمی بچه های مولایمان امام علی است ای کسانی که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته ای می دونم حاجت داری گرفتاری مریۻ داری جوان داری برای هرحاجتی امدید ازمادر پهلو شکسته درخواست نماید حاجت روا میشید اول مجلس همرا بشیم با صاحب الزمان بگیم اقاجان درکجای عالم در عزای مادر نشستی همه باهم صداش بزنیم
یا صاحب الزمان ۲
⬅️ابن عباس میگه بعد شهادت بی بی فاطمه رفتم سری به امیرالمومنین بزنم همین که وارد دهلیز خانه شدم دیدم فاتح بدر و خیبر - لنگر زمین و آسمان - رو زمین نشسته - حسنین رو زانوان علی نشستن - زینبین دور بابا میگردن - حضرت با انگشت موهای زینب رو مرتب میکرد - ابن عباس میگه یه صحنه ای دیدم جگرم آتش گرفت - هرخانه ای مادر از دست میده پدر دور بچها میگرده آخ قربان دردهای دلت برم آقا- نمیدانم داغ فاطمه چه کرده با امیرالمومنین که بچها دارن دور بابا میگردند اما عزادران مرگ مادربرای دخترها سخته چون مادر انیس دخترها است راز دل را به مادر میگه انشاالله هیچ خانوادهای را داغ مادرنشان ندهدیکی ازخاطرات مادرچادور نمازه که هیچ وقت یاد دخترنمی ره ... میگه زینب رفت چادر مادر رو پوشید اومد جلو بابا راه میرفت - بابا جان ببین شبیه مادرم شدم یا نه، آخ قربان دردهای دلت برم بی بی - میخواد دل بابا روشاد کنه )همه ما می دونیم دخترها علاقه ی زیادی به بابا دارند ومعرف هستدبه بابایی انشاالله هیچ خانواده ای را داغ بابا نشان ندهد
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضرا ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند
⏪اما جمله اخرمنو و گریز به روضه امام رضا (ع) التماس دعا
از همین جا دلها را روانه کنیم حرم امام رضا ، انشاءالله کنار حرمش ، پیغمبر دو تن را پارۀ تن خطاب کرده ، یکی مادر سادات زهرای مرضیه است ، فرمود : فاطمه پارۀ تن من است . یکی هم امام رضا ، یا رسول الله پارۀ تنت در خراسان به زهر جفا مسموم کردند چنان زهر کاری بود آقا مثل شخص مار گزیده به خود می پیچید .
🔸تمام تار و پود من بسوزد همه شمع وجود من بسوزد
🔸خدایا ناله هایم را اثر نیست کنار بستر من یک نفر نیست
غریبم من غریبم من غریبم
🔸نمی دانم کجایی ای جوادم چرا از من جدایی ای جوادم
🔸عیادت از من دور از وطن کن بیا با دست خود من را کفن کن
غریبم من غریبم من غریبم
اباصلت می گوید : امام چشمش به در بود امام جواد آمد آن لحظات آخر سر بابا را به دامن گرفت ، اما کربلا (آماده اید بگویم یا نه ) زین العابدین نتوانست بیاید قتلگاه ، عمه اش زینب آمد دید حسینش تنهاست ، دید شمشیرها و نیزه ها در یک نقطه فرود می آید دستهایش را روی سر گذاشت هی فریاد می زد : وا محمدا ، واحسینا
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
#احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴
# فاطمیه
#روضه دفتری حضرت فاطمه زهرا(س)
(بعداز شهادت)🥀
#گریز به روضه حضرت قاسم(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم..
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🔸دلا بیا به سرای علی سری بزنیم
🔸به خانه ای که درش سوخته دری بزنیم
🔸خبر رسیده که این روزها علی تنهاست
🔸بیا به خانه ی بی فاطمه سری بزنیم
🔸نشد برای مریض علی گلی ببریم
🔸بیا گلاب اشک به افتاده بستری بزنیم
🔸کسی به گرد یتیمان او نمیگردد
🔸بیا به شیوه ی پروانه ها پری بزنیم
🔸کنون که جان علی خفته است در دل خاک
🔸بیا زخونابه برخاک گوهری بزنیم
⬅️شب یتیمی بچه های مولایمان امام علی(ع) است ای کسانی که درگوشه ای ازاین مجلس نشسته اید می دونم حاجت داری گرفتاری مریۻ داری جوان داری برای هرحاجتی امدید ازمادر پهلو شکسته درخواست نمایدانشاالله حاجت روا بشید ایام فاطمیه وعزاداری بی بی دو عالم است بگید خدا رو شاکریم که امسال هم زنده بودیم دراین ایام شرکت داشتیم امشب بریم درخونه آقامان امام علی هم ناله شیم با یتیمان فاطمه (س)
⏪عزاداران ابن عباس میگه بعد شهادت بی بی فاطمه رفتم سری به امیرالمومنین بزنم همین که وارد دهلیز خانه شدم دیدم فاتح بدر و خیبر - لنگر زمین و آسمان - رو زمین نشسته - حسنین رو زانوان علی نشستن - زینبین دور بابا میگردن - حضرت با انگشت موهای زینب رو مرتب میکرد - ابن عباس میگه یه صحنه ای دیدم جگرم آتش گرفت - هرخانه ای مادر از دست میده پدر دور بچها میگرده آخ قربان دردهای دلت برم آقا- نمیدانم داغ فاطمه چه کرده با امیرالمومنین که بچها دارن دور بابا میگردند اما عزادران مرگ مادربرای دخترها سخته چون مادر انیس دخترها است راز دل را به مادر میگه انشاالله هیچ خانوادهای را داغ مادرنشان ندهدیکی ازخاطرات مادرچادور نمازه که هیچ وقت یاد دخترنمی ره ... میگه زینب رفت چادر مادر رو پوشید اومد جلو بابا راه میرفت - بابا جان ببین شبیه مادرم شدم یا نه، آخ قربان دردهای دلت برم بی بی - میخواد دل بابا روشاد کنه )همه ما می دونیم دخترها علاقه ی زیادی به بابا دارند ومعرف هستدبه بابایی انشاالله هیچ خانواده ای را داغ بابا نشان ندهد
(گریز)
یادشهد امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس و محفل فیض ببرند اما جمله اخرمنو گریز به روضه حضرت قاسم (ع)
التماس دعا
بیاد آن لحظه ای که قاسم از روی اسب افتاد ، صدا زد : یا عمّاه ادرکنی ،عزیز فاطمه با عجله به سوی قاسم حرکت
کرد ببیند دشمن دورش را محاصره کرده ، می خواهند سرش را از بدن جدا کنند . اما وقتی دیدند ابا عبدالله آمد همه
فرار کردند، بدن قاسم زیر سم اسبها قرار گرفت همین که غبارها نشست . دیدند ابی عبدالله سر قاسم را به دامن
گرفته ، دیگر لحظات آخر قاسم است از شدت درد پاهایش را به زمین می کوبد ، در همین حال فریادی کشید و جان به
جان آفرین تسلیم کرد . بدن غرق به خون قاسم را بغل کرد به خیمه آورد کنار بدن جوانش علی اکبر گذاشت ، همه
صدا بزنید حسین
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس دعا
احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
مجلس امروز ما به احترام یه مادره
امروز دعوت شدین مجلس مادر
بریم ملاقات یه مادر مریضه تو مدینه
که از پشت در شروع شد
پرستار مادر مون یه دختر 4 ساله
الهی هیچ دختری کنار بستر مادر مریضش نشینه
الهی هیچ دختری برای شفای مادرش امن یجیب نخونه
اگه مادر دارین قدر مادراتونو بدونین
مادر عزیزه مادر غمخوار اولاده
اگه دنیا رو بگردیم هیچکی جای مادر و برات پر نمیکنه
دختری که مادر نداره میگه حاضرم همه زندگیمو بدم فقط یه بار دیگه مادرمو ببینم
اگه ازش بپرسی بدترین لحظه عمرت چه زمانی بود
میگه اون لحظه ای که بدن مادرم تشییع کردن لحظه ای که بدن مادرمو داخل خونه قبر گذاشتن سنگ لحد و چیدن دیگه مادرم اسیر خاک ها شد
میگن مادر زیرخاکم باشه دعاش مستجابه بگو مادر امروز برام دعا کن به دعات محتاجم مادر
روزایی شده که مردم مدینه به مولا علی جواب سلام نمیدن
اما وقتی مولا علی (ع) در خونه رو میزد صدای زهرا (س) رو میشنید دلش آروم میگرفت
بذار همه دنیا همه مدینه جواب سلام مولا رو ندن
مولای ما زهرا (س) داره
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
زهرای (س) من خانومم
همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری الحمدلله
همین که در زدم دیدم دوباره
تو در پشت دری الحمدلله
امروز بگو مادر
من خادم بی بی رقیه ام (س)
اجازه بده دعوت کنم بی بی سه ساله بیاد تو مجلس ما
اگه مدینه مادر مارو سیلی زدن کربلا هم سه ساله رو سیلی زدند
آی سیلی خورده کربلا
امروز برای مادرمون زهرا (س)
که پهلوش شکسته بیا
آی تازیانه خورده کربلا
امروز برای تازیانه خورده مدینه بیا
آی دختر ارباب حسین (ع)
بابا تو کشتن
نمک به زخم های دلت زدن
بیا برا بانویی که خیلی نمک به زخم دلش تو مدینه زدن
سری بزن
هر مجلسی که
سه ساله حسین (ع)بیاد
عموش ابوالفضل (ع) هم میاد
یا ابوالفضل (ع)
آقاامروز با یه امیدی اومدم
ناامیدم نکنی آقا
امروز میخاد بی دست کربلا
دستو بگیره مادر
بگو یا ابوالفضل (ع)
مریض دار بگه یا ابوالفضل (ع)
گرفتار جوون دار بسم الله
حرفای نگفتنی داری مادر
بگو یا ابوالفضل (ع)
امروز آبرو گرو گذاشتم
جلوی در و همسایه آبرو دارم
امروز بیا آبرومو نبر آبرومو بخر
امروز بیا تو مجلس ما
من نوکرو کربلایی کن
یا ابوالفضل (ع)
دلتنگ کربلا شدی مادر
این دل تنگم عقده ها دارد
گوییا میل کربلا دارد
ای خدا ما رو کربلایی کن
بعد از با ما هر چی خواهی کن
حسین (ع) دلم رو بردی
اما یه بارم منو کربلا نبردی
حسین جانم حسین (ع)
#مادر
#روضه_دفتری
روضه و توسل جانسوز ویژه فاطمیه️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
نام تو را نوشتمُ پشت جهان شکست 2
آهسته ازغم تو،زمین و زمان شکست
پرسید آسمان چه نوشتی که اینچنین
گفتم که فاطمه،کمر آسمان شکست
هجده بهار دیدی و درسوگ تو،دلم
بعد ازهزاروسیصد وچندین خزان شکست
ای دل بسوز و بشکن،تا باوارت شود
حتما دری که سوخته را می توان شکست
باهر دری که بعد نگاه تو باز شد
انگار در گلویِ علی استخوان شکست2
حسینِ،ثمرۀ وجود مادرِ،تو حدیث کساء وقتی ابی عبدالله اومد محضر بی بی،اجازه بگیره،سوال کرد کیا هستن؟* اِنّي اَشَمُّ رايَحَهَ جَدّي*بی بی وقتی فرستادش بااین خطالب:* یا ثَمَرَةَ فُؤادی * حسینشُ اینجوری صدا زد"و*یاقُرَّةَ عَیْنی*مادر همۀ بچه هاشو دوست داره، اما هر کدومُ یه جور دوست داره"
همه رو یجور دوست داره همه رو یه اندازه دوست داره؛ اما بعضی دوست داشتنا فرق داره" من از مدینه می خوام *ببرمت کربلا ..*
چند جا تو مدینه بی بی یادِ کربلا کرد" (حسینِ شش هفت سالِ هنوز نه کربلایی هست نه) اما بی بی یاد کربلا کرد، چند جا یاد کرد . کجاها یادِ کرد؟
اون وقتی که زینبش رو صدا کرد،کفن ها رو داد به زینب؛کفن اول مالِ منِ دخترم، میدی بابات علی، (تصور کن یه دختر چهارساله) کفن دوم مالِ بابات علیِ، میدی داداش حسنت یه روزی؛ کفن سوم مالِ برادرت حسنِ ؛ وقتی بقچه رو بست زینب مات و متحیّر(اینو من میگما : خوب خدا رو شکر حسینم سالمِ ... حسینم هست ، حتما من زودتر ازحسین میرم که کفنِ حسینُ به من نسپرده)اما یه مرتبه دید یه پیراهن رو داد تو بقل زینب .
زینبم یه روزی میاد کربلا .. الله اکبر ..
حسینت ازت جدا میشه،به جایِ من پیراهنُ بهش بده ... زیر گلوشُ ببوس زینب ..." این یه جا یاد کربلا کرد ... یه جا دیگه ش رو بگم معطلت نکنم ...
یه جا دیگه هم یاد کربلا کرد وقتی شبِ آخر همه حرف هاشو به علی زد ... همه وصیتاشو گفت ... مادرِ ما همه حرفاشو زد ... همه وصیت هاشو به علی گفت ... یه نفسی کشید ... یه آهی کشید ... صدا زد لاتَنسی قَتیلِ الاعَدا حسینمُ تشنه می کشن .... حواست به حسینم باشه علی ... از بابام شنیدم بین دو نهر آب ... هی صدا میزنه العطش ...
حسین ...
بریم کربلا .
میان عاشق ومعشوق رمز بسیاراست
چو یار ناز نماید شما نیاز کنید ...
مادر مدینه دو جا یاد کربلا کرد و یاد حسین کرد
حسینشم تلافی کرد ... دو جا سراغ دارم یادِ مادرش افتاد ... یاد مدینه افتاد بگم یا نه؟
یه جا اون لحظه ای بود ... (یا صاحب الزمان من معذرت میخوام) یه جا وقتی پیراهن عربیش رو بالا زد .... وقتی تیر حرمله به قلبش خورد فَرَمَاه حَرملَةُ سَهمٌ مَسمومٌ محدَّدُ ثَلاثُ شُعَبٍ.. هر کاری کرد تیرُ از روبرو دربیارِ نشد .... کمرشُ خم کرد ....
(حالا چرا حرف مدینه شد؟؟؟) وقتی سینه ش سوراخ شد ... مقتل میگه : فَجَرّدَ کَلمیزاب .... عین ناودون از سینه ش خون میریزه ..... دیدن دو دستی زیر خون ها رو گرفت ... هی میمالید به محاسنش .... (چی می گفت ؟؟) می گفت منُ مدینه کشتن ....
اون روزی که مادرمُ تو کوچه ها زدن .....
وای .......
خدایا همین یه دونه آدمُ میکشه ... رحمت خدا به این ناله ها ....
یه جا دیگه هم یاد مادرش کرد .....بگذریم ...بزار ادامه ش رو بگم هی محاسنش رو به خون خودش خضاب کرد ... اما دیگه نتونست رو اسب بمونه ... همچین که اومد از رو اسب بیفته دیدن زیر لب میگه :*بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ...*
هوا زجور مخالف چو قیر گون گردید
عزیز فاطمه از اسب ......
حسین ......
ای خدا به این مادرُ پسر ...
به زائر پهلو شکستۀ کربلا فرج امام زمان را برسان .....
▫️سید مهدی میرداماد
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
#فاطمیه
#روضه دفتری حضرت فاطمه زهرا(س)
#گریزحضرت ام البنین (ع)
🔸بر چهره ی زیبای محمد صلوات
🔸بر گنبد خضرای محمد صلوات
🔸سرتابه قدم آینه او زهراست
🔸تقدیه به زهرای محمد صلوات
بسم الله ارحمن الرحیم
یا رحمن ویا رحیم
اجرو مزده شما عزداران بافاطمه زهرا سلام الله انشاالله درهر گوشه ای ازاین مجلس نشسته ای حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشاالله..
[[ اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمك.]]
▪️▪️▪️▪️
▪️دلم به یاد مدینه بهانه می گیرد
▪️سراغ گلی را شبانه می گیرد
▪️چه حکمت است چون نام فاطمه آید
▪️دلم برای گریه بهانه می گیرد
⬅️بی بی وصیت کرد: (یا علی غسلنی ولا تکشف انی..) منو از زیر پیراهن غسل بده، من رو شبانه دفن کن. امیرالمومنین فرمود: مشغول غسل دادن شدم به دستورات زهرا عمل کردم، یه وقت دیدن علی دست از غسل کشید آی مادر..
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
امیرالمومنین بدن زهرا رو غسل داد، کفن کرد، وقتی خواست بنده های کفن ببنده، زینبین روصدا کرد، حسنین روصدا کرد بیاید از مادر توشه برگیریدآخه دیگه دیدارها میمونه برا قیامت ،
روایته بچها خودشون رورو بدن بدن بی جان مادر انداختن،(وامصیبتاخیلی سخته داغ مادر ،مادر دارین قدر مادر بدونید ) دارن ناله میزنن، واحسرتا، وا حزنا، مادر مادر، مادر سلام ما رو به رسول خدا برسون، امیرالمومنین فرموددیدم صدای ناله ی زهرا بلند شد، بنده های کفن زهرا بازشد یه دست حسنین دربغل یه طرفم زینبین دارن ناله میزنن یه وقت صدای منادی بلند شد علی بچه ها رو از روی مادر بردار ملائکه ی آسمان به گریه شدن، ای بمیرم اینجا فاطمه زهرا حسنین تسلی داد، با امام حسن و حسین خداحافظی کرد،امام علی بچه ها را از روی سینه مادر بلند کرد
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر از این مجلس ومحفل فیض ببرند
امشب بریم درخونه خانم ام البنین
آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا..
تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.امشب
دامن مادر ابالفضل رو بگیر..
دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه..
درسته بی دست کربلاست.
اما دست عالمی رو گرفته..
آقا خودش ناامید شد اماکسی را نا امید از در خونش رد نمی کنه
مادرش ام البنین هم همینطوره..
اینا از خانواده کرمند..
از خانواده لطف و احسانند..
هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند..
⬅️فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت..
یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد..
کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد..
من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم..
ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم..
(گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟)
مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان..
⏪کنیز برگشت منزل
مادر ابالفضل بیبی پرسید کی بود پشت در؟
صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت..
خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن.😭.
یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم..
نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه
بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر..
یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.😭
(چرا ناراحتی بگیرو برو)
صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم
من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم
اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم..
یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد.
یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده
(چرا گریه میکنید؟(امان امان)
خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی..
کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..😭
آخ عمود آهن به فرقش زدند..
تیر به چشم نازنین پسرم زدند..
آخ تو کربلا شهیدش کردند.😭
داغشو به دل حسین گذاشتند..
حسین آرام جانم ..حسین روح روانم
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#فاطمیه
#روضه دفتری فاطمه زهرا(س)
#روضه تابوت
بسمالله الرحمن الرحیم
یارحمن و یارحیم
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
🔸مگو به بردن تابوت گلي كسي پا نيست
🔸بگو غريب تر از باغبان در اينجا نيست
🔸مگو كه هفت نفر كرده اند تشييع اش
🔸ز ازدحام ملائك در اين زمين جا نيست
🔸چه كرده اند به زهرا كه زير تابوتش
🔸به شك صحابه فتادند جسم آيا نيست
🔸بگو به مادر عصمت بخواب آسوده
🔸كه حجم پيكر تو روي دست پيدا نيست
🔸تمام غصه ام از وقت دفن زهرا بود
🔸ندا رسيد مخور غم علي كه تنها نيست
🔸ببين به دست كسي ميدهد جنازه گل را
🔸كسي كه دست شريفش شبيه بر ما نيست
⬅️اسماء به دستور حضرت زهرا (س) تابوتی را ساخت . حضرت زهرا (س) تا تابوت رادید لبخند به لبانش نشست . بعد رسول الله (ص) این اولین لبخند حضرت زهرا (س) بود ؛ چون این تابوت دیواره داشت و حجم بدن در آن معلوم نبود . سوال من این است روزهای آخر که این تابوت را ساختند ؛ کجا نگه می داشتند ؟ لابد درون خانه گذاشته بودند . در این صورت امان از دل امیرالمومنین (ع) با دیدن این تابوت چه حالی شده است فاطمه جان !این تابوت چیست که اینجاست ؟ فاطمه جان !مگر قصد رفتن داری ؟ مگر می خواهی علی (ع) را تنها بگذاری ؟ نمی دانم وقتی زینب (س) پرسیده است که بابا این وسیله ای که اسما ء درست کرده است چی هست ؟ امیرالمومنین (ع) چه حالی شده و چگونه جواب زینب (س) راداده است .
🔸فغان تا عالم لاهوت می رفت
🔸به روی شانه ها تابوت می رفت
🔸به مژگان ترش یاقوت می سفت
🔸سرشک از دیده می بارید و می گفت
🔸که ای گل نیستی تابوت بویم
🔸مگر بوی تو از تابوت بویم
🔸جدا از تو دل آرامی ندارد
🔸علی بی تو دل آرامی ندارد
حالا امشم شما هرجاے مجلس حضور دارید،این ناله هارا آزاد کنید،این دلهارو ببرید داخل آن خانه اے که مے خواهند جنازه مطهر و زخمے و شکسته اے رو داخل تابوت گذاشتن می خوان بردارند.حالا دلت را روانه مدینه کردے تا برایت بگویم ؟
آے کسانے که آماده شدید
چند تا یا زهرا بگوید تا به همراا عزیزان زهرا س زیر تابوت مادرشان را بگیریم و با انان زمزمه کنیم
🔻خدا مادرم را کجا مے برند
🔻گمانم براے شفا مے برند
🔻چه سان زیر تابوت گیرد پدر
🔻خدایا کمڪ کن نمیرد پدر
🔻خدایا گل من که نیلے نبود
🔻جواب پیمبر که سیلے نبود
🔻خدایا توان مرا مے برند
🔻کجا مے برندش کجا مے برند
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1403/8/28