#متن_روضه_امام_حسن
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
▪️جناده می گوید: همین طور که حضرت داشت صحبت می کرد، یک وقت دیدم نفس امام حسن علیه السلام قطع شد. رنگ چهره اش را دیدم که زرد شد؛ دیگر نمی تواند صحبت کند.
▪️جناده می گوید وقتی من وارد شدم، تشتی جلوی امام حسن علیه السلام بود. دیدم که حضرت سرش را در این تشت آورد و لخته های خون بود که از دهان امام حسن می ریخت. گفتم: یابن رسول الله! خودتان را معالجه کنید. گفت: ای جناده! مرگ را چگونه می شود معالجه کرد؟
🔸می گوید: در این حین بود که دیدم برادرش حسین وارد شد و همراه او اسود بن اسود بود، می گوید تا چشم حسین به برادر افتاد، دست به گردن هم انداختند و همدیگر را می بوسیدند. امام حسین بین دو دیده های امام حسن را شروع کرد بوسیدن و امام حسن گریه می کرد.
لحظات آخر امام حسن علیه السلام بود، یک وقت امام حسین علیه السلام شروع کرد به گریه کردن.
▪️ امام حسن گفت: چرا گریه می کنی؟ امام حسین علیه السلام گفت: برادر! برای این که حال تو را این طور می بینم.
▪️ امام حسن پاسخ داد: «لا یوم کیومک یا اباعبدالله»، امام حسن به امام حسین گفت: این چیزی نیست، من در بستر هستم و شما کنار من هستید. اما روزی اطراف تو را می گیرند، شمشیردار با شمشیر می زند، نیزه دار با نیزه می زند، آن هایی که اسلحه نداشتند، دامن ها را پر از سنگ... 😭
آااای حسین
#زمزمه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#آواز_دشتی
#سبک_شبانگاهان
بیاور طشت ،
از وفا به برَم
پاره شد جگرم
مهربان خواهر
نظر بنما ، پاره های تنم
آید از دهنم
بی امان خواهر
بیا بنشین ، در برَم خواهر
كه می سوزد
پیكرم خواهر
( زینب ای زینب ،
زینب ای زینب ... )
#پرده_بالاتر
خبر كن خواهر، حسین مرا
نور عینِ مرا ،
كآیدم بر سر
نمی باشد ، مادرم به سرم
كرده خونجگرم
از جفا همسر
بیا بنشین ، در برَم خواهر
كه می سوزد
پیكرم خواهر
( زینب ای زینب ،
زینب ای زینب ... )
خداحافظ ، میروم زِ جهان
سوی باغ جنان
چشم گوهر بار
روم نزدِ
جدّ و مادر خود ،
ظلم همسر خود ،
می كنم اظهار
بیا بنشین در برَم خواهر
كه می سوزد
پیكرم خواهر
( زینب ای زینب ،
زینب ای زینب ... )
دو طفلانِ ، بی گناه مرا
بی پناه مرا ،
مادری بنما
پرستاری ، كُن ز راه وفا
كودكان مرا
یاوری بنما
بیا بنشین در برم خواهر
كه می سوزد
پیكرم خواهر
( زینب ای زینب ،
زینب ای زینب ... )
#شاعر_محمد_حیاتبخش
❣﷽❣
◾️#سینه_زنی_امام_رضا_ع
◾️#سبک شعله بر دل مزن
▪️#پیشنهادم 👌👌
ای جگــرْ پارۀ فاطمه و مصطفی
جگـرت پاره پـاره شـد ز زهر جفا
مــادرت فاطمــه
بـر تـو صـاحبعزا
🔘یا رضا یارضا یارضا یارضا
ای خــراسـان گــواه قصــۀ غـربتت
اشک مهدی روان ز چهره بر تربتت
خون شده از غمت
جگــر مرتضــی
🔘یا رضا یارضا یارضا یارضا
به فدای تو و آن دلبشکستهات
قتلگاه تو شد حجرۀ در بستهات
از غمت شد به پا
شــور روز جـزا
🔘یا رضا یارضا یارضا یارضا
ای مــزار تــو بـا خــــون دل آمیخته
اشک چشم جواد به صورتت ریخته
چون حسین روی خاک
میزدی دست و پا
🔘یا رضا یارضا یارضا یارضا
گرچه عمری شده خونِ جگر قوت تو
شیعه اشک بصـر ریخـت به تابوت تو
مـیوزید هـر قدم
بــوی تــو در فضـا
🔘 یا رضا یارضا یارضا یارضا
کرمی کن که جان خود فدایت کنم
یا رضــا گـویـم و گـریــه بــرایت کنم
شویم از خون دل
خـاک قبــر تـو را
🔘یا رضا یارضا یارضا یارضا
کانال روضه دفتری 👇👇
@roze_daftari
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#متن_روضه_رسول_الله
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
قدِ رعنایِ رسول الله آخر سر شکست
پایه هایِ عرش ازین داغِ درد آور شکست
رحمةٌ للعالمین بود و مصیبت ها چشید
صبر کرد و حرمتش در بین هر معبر شکست
▪️کم ما برای پیغمبر گریه کردیم،خدایا این شبا چشمایِ ما رو گریان قرار بده مثه چشمانِ فاطمه … بالا سرِ باباش نشسته بود،با دستمالی عرقِ پیشانی بابا رو پاک می کرد
جز علی و چند تن دور و برش یاری نبود
در اُحد تنها شد و دندان او آخر شکست
فتنۀ آن دو یهودی عاقبت کاری شد و …
زهر آتش زد به جان او ، دلِ دختر شکست
گوشه ای از شهر غوغایِ سقیفه شد بلند
جسم او جان داشت اما حرمتِ منبر شکست
خواست پیغمبر بگوید باز هم حق با علی است
مردکی پرخاش کرد و قلبِ پیغمبر شکست
▪️فرمود یه کاغذ و قلم بیارید بنویسم،راه رو گم نکنید …
دومی صدا زد «ان الرَجُل لِیَهجُر» استغفرالله ؛ گفت پیغمبر داره هذیان میگه …😭
بال خود را بست و سوی عرش اعلی پر کشید
سخت تنها شد امیرالمؤمنین ، حیدر شکست
بعد پیغمبر شرر بر خانۀ عصمت زدند
در میانِ غربت این شهر نیلوفر شکست
در میان دود و آتش با لگد بر در زدند
در شکست و سر شکست و حرمتِ مادر شکست
بار شیشه دارد این بانو ، کمی آرام تر
پشت در اصلاً چه شد؟آیینه سرتاسر شکست
پیش چشمانِ ولی الله زهرا را زدند
پیش همسایه غرورِ فاتح خیبر شکست
#متن_روضه_پیامبر
#کانال_نوحوا_علی_الحسین
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
▪️امشب شب رحلت پیغبره، سفره، سفره پیغمبره اما می خوام از پیغمبر اجازه بگیرم، روضه حسینشُ بخونم.
پیغمبری كه سلمان می گه: ندیدم یه بار پیغمبر حسینُ ببینه و گریه نكنه،می گه تو اوج شادی داشت لبخند می زد،صورتش پر از شور و شعف و شادی بود تا نگاش به حسینش می افتاد، اشك از گوشه چشمش جاری می شد.
▪️پیغمبر بالای منبر داره خطبه می خونه،پیغمبری كه اجازه نداد حسینُ از روی سینه ش جدا كنند،اون پیغمبری كه دم آخر هی زیر گلوشُ بوسه زد،پیغمبری كه همه وجودش پر شده از عشق حسینِ
▪️پیغمبری كه گفت: حسین منی و انا من حسین،اون پیغمبری كه حسین، جاش رو دوشش بود،بالا منبر داشت خطبه می خوند،یه مرتبه دیدند،نگاه پیغمبر چرخید به طرف در مسجد،شوق و شور توو چهره پیغمبر نمایان شد،دیدند بغلش و وا كرد همه دیدند حسین داره می دوه،می خواد بیاد تو بغل پیغمبر،قرار بگیره،حواسش تو صورت پیغمبره،پاش گرفت به حصیر كنار ستون مسجد، جلو پیغمبر باصورت افتاد رو زمین،پیغمبر خطبه شو قطع كرد،سراسیمه از بالا منبر اومد پایین، رو زمین نشت، لباسای حسین رو درآورد، هی بوسه می زنه، عزیزم طوریت نشد بابا،جایی از بدنت درد نگرفت، جایت زخم نشد..
گفتند: یا رسول الله ما حسینُ بلند می كردیم ، شما خطبه تونو ادامه می دادید.
پیغمبر فرمود: خاموش، وقتی حسینم رو زمین افتاد، دیدم عرش خدا به لرزه افتاد،آسمونیا می گن یا رسول الله پاشو،آسمونی ها طاقت ندارن حسین زمین بیفته...
▪️جان....رحمت خدا به این ناله ت،روضه پیغمبر و می خوای بشنوی من روضه پیغمبر و اینجور بلدم، جور دیگه ای بلد نیستم،من میگم روضه پیغمبر این دو بیته:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
هوا ز باد مخالف چو قیر گون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
آااای حسین...
#دودمه
#شهادت_حضرت_مجتبی_علیه_السلام
شد کریم فاطمه مسموم با زهر جفا/
یا اباصالح بیا
عاقبت از بغض همسر خون جگر شد مجتبی/
یا اباصالح بیا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
در مدینه تیرباران شد تن پاک حسن/
العجل یابن الحسن
در میان قبر او دیده حسین ،خون بر کفن/
العجل یابن الحسن
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
Z0000221.MP3
6.5M
نوحۂ جانسوز از غریب مدینه آقا امام حسن مجتبی (ع)😭😭😭😭😭
حسنم من حسنم،من غریب وطنم(2)
امشب آمد اجلم ،پاره پاره جگرم
همه بیدار شوید،که رسید جان بِسرم
بی وفا همسر من زهر جفا داد به من
فاطمه مادر من ،درس وفا داد به من
حسنم من حسنم،من غریب وطنم(2)
زینب ای خواهر من ،تو بیابرسرمن
شیون و ناله بزن ،عوض مادر من
دردل شب من واشک یتیمان حسن
من بمیرم که نبینم غم سوزان حسن
حسنم من حسنم،من غریب وطنم(2)
غم بی برادری ، زده بر جان شرری
هم برای حسن و غربت و دربه دری
روزگارطشت پُر از خون نشانم دادی
غم جانسوز برادر تو به جانم دادی
حسنم من حسنم،من غریب وطنم(2)
چون ابالفضل وحسین،آمدن به شور وشین
برسر وسینه زنان،بهر آن نور دوعین
غربت آن نیست که دلهازِشرر سوخته شد
غربت آن است کِه تابوت به تن دوخته شد
حسنم من حسنم،من غریب وطنم(2)*
حسن از زهر جفا،حسین درکربُبلا
یکی دلخون و یکی،سراو زِ تن جدا
(هستی)گوید دوبرادر گُلِ باغ حیدرند
(پرویزی) میخواند،عشق دل پیغمبرند
حسنم من حسنم،من غریب وطنم(2)
التماس دعای فرج🤲🏻
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
Z0000224.MP3
5.01M
◾نوحۂ امام رضا(ع)◾
#زنجیرزنی
دستم به دامانت رضا
حاجات مارا کن روا(2)
بر تو سلام ای شاهِ طوس
نام آشنا شمس الشموس
من غصه ها دارم به دل
چون کشتیِ بنشسته گِل
دستم به دامانت رضا
حاجات مارا کن روا(2)
ای معدنِ جود و سخا
ای مظهرِ لطف و صفا
من آمدم بر کوی تو
دیده پُر آبم سوی تو
دستم به دامانت رضا
حاجات مارا کن روا(2)
ای خون جگر دستم بگیر
داغت به دلها شد کثیر
مولای من دلدار من
شفا بده بیمار من
دستم به دامانت رضا
حاجات مارا کن روا(2)
مسمومِ زهرِ کین شدی
شاها فدای دین شدی
آمد جوادت در برت
در لحظه های آخرت
دستم به دامانت رضا
حاجات مارا کن روا(2)
من کفتر بامت شدم
مهمان بر خوانت شدم
از راهِ دوری آمدم
من با چه شوری آمدم
دستم به دامانت رضا
حاجات مارا کن روا(2)
هشتم گُلِ باغِ وِلا
دردِ دلم را کن دوا
در لحظۂ جان دادنم
آنجا تو باشی همدمم
دستم به دامانت رضا
حاجات مارا کن روا(2)
چون جدِّ خود روی زمین
افتاده ای از راه کین
(هستی)شده نوحه سرا
(پرویزی)خوانده با نوا
دستم به دامانت رضا
حاجات مارا کن روا(2)
التماس دعای فرج🤲🏻
👈🏻اجرای سبک: استاد پرویزی🎙️
👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝
روضۂ دفتری امام حسن مجتبی(ع)
👈🏻اجرا توسط: استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻
«السلام علیکَ یا حسن ابن علی ایها المجتبی یابن رسول الله»
بنال ای دل پُر از ناله ودردُم
که در شهر مدینه کوچه گردُم
دلُم خونه،دلم خونه، دلم خون
که این درد دلُم نداره درمون
الهی درد بی درمون دوا کن
نظر بر سوز و حالِ مجتبی کن
همی نالُم زِ دردِ سینه سوزُم
بیا زینب ببین تو حال و روزُم
همی نالُم که مادر در بَرم نیست
طبیب درد مو جز مردنُم نیست
غریب شهر و خانه مجتبایم
بنال ای ماهی دریا برایم
بنال ای دل بحال غربت مو
بریزید اشک بهرِ تربت مو
◾آی عاشقان غریب مدینه ، الان بقیع یه دونه زائر نداره ، الان یه نفر نیست تو بقیع به امام حسن سلام بده ، آی حاجتمند مجلس هر جا برید واعظا و مداحا همه میگن حسین غریبه اما همین الان کربلا باشی امام حسین چقدر زائر داره ، آقا امام حسن در بستر مرگه و مادری بر بالین نداره که سرشو به زانو بگیره شما امشب(امروز) بیاین برا امام حسن مجتبی مادری کنید . بی بی فاطمه ی زهرا به خواب یکی از علما اومد فرمودن : چرا روضه ی حسنم رو نمی خونید ، مگه حسن پسر من نیست حسنم غریبه....آی حاجتمندای مجلس حضرت بی بی فاطمه ی زهرا خیلی روضه ی امام حسنُ دوسداره، بگم از روزی که حسن و حسین با هم زور آزمایی کردن ، پیغمبر نشسته بود، امیرالمومنین هم بود ، بی بی فاطمه زهرا هم بود، همه دارن حسین رو تشویق میکنن دیدن پیغمبر هی داره میگه جانم حسن ، بی بی سوال کرد بابا جان حسین کوچکتر از حسنه چرا حسینو تشویق نمی کنی؟ چرا هی میگی جانم حسن! پیغمبر صدا زد دخترم مگه نمیشنوی همه ی عالم دارن میگن حسین ، من دیدم کسی نمیگه حسن ، خیلی پسرم غریبه ، فرمود هر کسی به اندازه ی بال مگسی برا حسنم گریه کند فردای قیامت که همه ی چشمها گریانند چشمی که بر حسنم اشک ریخته باشد گریان نمیشه ، امشب(امروز) هم شما بگید جانم حسن ، قربون غربتت برم آقا جان ، روزه بود ، افطار کرد همچی که آب نوشید صدا زد : آه جگرم داره میسوزه آی چه کرد زهر جُعده با آقا همچی که دید آقا داره دست و پا میزنه گفت چه غلطی کردم ، کَرَمشو ببین یه نگاه به قاتلش کرد فرمود از اون در فرار کن دست زینب بهت نرسه میکُشت، راه فرار را به قاتلش نشون داد، فردای قیامت مگه میزاره ما رو جهنم ببرند ، صدا زد کنیزا برید بگید خواهرم بیاد زینبم بیاد زینب آمد الهی هیچ خواهری همچون زینب داغ برادر نبینه الهی هیچ خواهری برادرشو در بستر بیماری نبینه ، بر سر و صورت زد دوید تو کوچه های بنی هاشم ، حسینم بیا که حسن داره جون میده همه اومدن کنار بستر امام مجتبی ، حسین اومد با سرعت بالای سر برادر ، سر مبارک برادر رو به دامن گرفت اشک چشمش به صورت امام حسن میچکید آقا به هوش آمد فرمود حسین جان تو برای من گریه نکن ، لحظات آخرم تو کنار بسترم آمدی اما تو لحظه آخرت دشمنان دورت حلقه میزنن ، آی بمیرم صدا زد : زینب برو طشتی بیاور ، طشت مقابل برادر قرار داد زینب دلش خوش بود برادر زهر و برمی گردونه اما بمیرم دید پاره های جگر برادر درون طشت ریخت.ای روزگار دو طشت نشون زینب دادی
ازدوطشت آمد صدای شوروشین
گاه از طشت حسن گاه از حسین
هر چقد ناله داری به سوز جگر اباعبدالله سه مرتبه ناله بزن یا حسین(3)
لاحول ولاقوة الابالله العلی العظیم
#مدیر_و_سبک_گزار @madah_parvizy