#روضه_حضرت_زهرا
گرفتی از مدینه گفتنت را
دریغ از من نمودی دیدنت را
ولی با من بگو ساعت به ساعت
چرا كردی عوض پیراهنت را
@rozeh_1
#روضه_حضرت_زهرا
آمد او از کوچه اما از علی رو می گرفت
زیر چادر دستهایش را به پهلو می گرفت
بازویش حتی توان شانه کردن هم نداشت
تا که زینب را برای شانه گیسو می گرفت
سید محمدتقی ساداتیه
@rozeh_1
#روضه_حضرت_زهرا
بر درب حرم داشت لگد میزد،حیف
در بر سپرم داشت لگد میزد،حیف
از بین لگدها لگدی کشت مرا
محسن پسرم داشت لگد میزد،حیف
مهدی زراعتی
@rozeh_1
#روضه_حضرت_زهرا
آسمان بهر تو ای رُکن ِکسا دیواری
هوس پر زدنت بود و دعا دیـواری
خانه ات طور شد و محسن تو موسی شد
سخت شد کار به تو گشت عصا دیواری
تو که آئینه ي قدی امامت بودی
آمد و زود شکست آینه را دیواری
اینهمه حرف دوپهلو زده ای با پهلو
اصلاً انگار نه انگار که با دیواری
@rozeh_1
#روضه_حضرت_زهرا
آتش به تمام قد بر افروخته دید
مسمار ِنمایان به در سوخته دید
یک لحظه تنفس حسن بند آمد
دیوار و تن و در چو به هم دوخته دید
نیما نجاری
@rozeh_1
#روضه_حضرت_زهرا
غیرت ز بام ِشهر نبی پر کشیده شد
حبل المتین ِ قلبِ علی هم بریده شد
ای وای... استخوان تو را لحظه ی هجوم
طوری شکسته اند که صدایش شنیده شد
نيما نجاری
@rozeh_1
#روضه_امام_حسین
خنجر رسید و حنجر مهمان به خون نشست
آیات سبز سینه قرآن به خون نشست
با سنگ و چوب و نیزه تنش پاره پاره شد
وقتی تمام لشکر ایمان به خون نشست
ساغر شکست و ساقی میخانه را زدند
پیمانه ها لبالب و پیمان به خون نشست
خورشید خیمه روی زمین مانده بی کفن
ماه منیر وادی عرفان به خون نشست
گلبرگ باغ فاطمه در زیر دست و پا
باغ و بهار و یاسِ گلستان به خون نشست
خون گلوی شاه شهیدان به خاک ریخت
گویا تمام مُلک سلیمان به خون نشست
عیسی به سینه میزد و موسی به روی سر
عمار گریه کن شد و سلمان به خون نشست
فطرس رسیده گوشه گودال روضه خوان
عرش خدا و روضه رضوان به خون نشست
ذبح عظیم آل عبا تشنه مانده بود
جان در بدن نبوده و جانان به خون نشست
سر در بدن نبود و بدن قطعه قطعه شد
ای اهل گریه پیکر عریان به خون نشست
دشمن به سوی اهل حرم حمله ور شده
زینب به اشک و آه فراوان به خون نشست
جسم کبود و صورت نیلی و ناسزا
با تازیانه جسم یتیمان به خون نشست
وای از زمان غارت گهواره عاشقان
وقتی رباب بی کس و نالان به خون نشست
سعید مرادی
@rozeh_1
#روضه_امام_حسین
هر شب جمعه به صد افسوس و آه
فاطمه آید کنار قتلگاه
بر حسینش ناله از دل میکند
شکوه ها از دست قاتل میکند
گوید ای جانم به قربان سرت
دست بر پهلو رسیده مادرت
کِای حسین ای نور چشمان ترم
سوخت قلب من ز آه دخترم
زینبم بالای تل، من دربرت
پیش چشمم جابجا شد پیکرت
آسمان از دود آه من گرفت
کاکلت را پیش من دشمن گرفت
محمود اسدی
@rozeh_1
#روضه_امام_حسین
شمر آماده یِ بریدن شد
خنجر اما نمیبرد ای داد
عاقبت با دوازده ضربه
سرِ شاه از تنش جدا افتاد
هانی امیر فرجی
@rozeh_1
#روضه_امام_حسین
تا ز گودال سر در آوردی
خویش را سمت پیکر آوردی
دست خود را جلوتر آوردی
نیزه را از دهن درآوردی
آخرش رو به خنجر آوردی
سر بریده شد از قفا زینب
جواد پرچمی
@rozeh_1
#روضه_امام_حسین
تو را چه نامرتب ذبح کردند
به پیش چشم زینب ذبح کردند
تو را با سم مرکب زجر دادند
تو را با خشکی لب ذبح کردند
@rozeh_1
#روضه_امام_حسین
اتحادِ هزار سرنیزه
بدنش را چه نامرتب کرد
کمک بوریا و مردم دِه
پیکرِ شاه را مرتب کرد
هانی امیر فرجی
@rozeh_1