4_5915987974708794748.m4a
1.77M
#حضرت_زهرا_زمینه
سهم علی، ازتو ازاین زندگی کم بوده
دردعلی، از غم این صورت کبوده
جون علی،(نرو که حالا واسه رفتن زوده)۲
با گریه، منو همخونه نکن،(گریه نکن)۲
خونمو زهرا ویررونه نکن،(گریه نکن)۲
زهرا جان ای ماه و مهتابِ علی
میبینی ازغصه ات بی تابِ علی
کاش میشد، بهم میگفتی
همش خوابِ علی
(زهراجان)۴
فاطمه جان،جای توکه میون این بسترنیست
فاطمه جان،حال من از حال توکه بهترنیست
فاطمه جان,(ببین که حیدردیگه اون حیدرنیست)۲
از وقتی، که زمین افتادی(من شرمندم)۲
پشت در،واسه من جون دادی(من شرمندم)۲
هرچی بودهرچی شد تقصیرمنه
این غصه این ماتم تقدیر منه
می میرم،ازاین بغضی که
گلوگیرمنه
(زهراجان)۴
#مهدی_کامیاب
@rozeh_daftari1
روضه
شب شب سختیه اصلا همه مصیبتا مال امشبه فقط من جایی ندیدم زینب امشب کجا بوده.. شاید علی به بچه هاش به حسن و حسینش گفت: بچه ها امشب کار شما فقط همین باشه فقط مواظب زینب باشین فهمیدین چی گفتم؟
من و اسماء این بدن را غسل میدیم کار شما فقط این باشه مراقب زینب باشین.زینب نباید خون ببینه،زینب نباید بازوی شکسته ببینه،الان بچهاس الان نباید ببینه،حالا بعد میبینه ، زینب نباید این صحنه ها رو ببینه..ولی بذار زینب ببینه
بذار زینب نگاه کنه غسل شبونه رو یاد بگیره.. بذار زینب غسل زیر پیراهن را یاد بگیره..بذار زینب غسل بدن شکسته رو بلد بشه،یک شبی این غسل به دردش میخوره، زن غساله اومد این بدن را غسل بده دیدن عقب عقب داره فرار میکنه. کجا؟ من این بدن را غسل نمیدم!!! همه جای این بدن شکسته است.همه جای این بدن سیاهه یهو بی بی بدو بدو اومد.کار خودمه ها من اون شب که مدینه بابام بدن مادرمو غسل میداد دیدم..بلدم چجوری غسل بدم بابام اینجوری غسل میداد..بابام به اسماء میگفت اسماء آروم آب بریز..*
غسل تمام شد بچه ها معلومه یه طرف دیگهای بودن غسل مادر ندیدند.صدا زد علی.. حسن ،حسین،بیاین برای آخرین بار مادرتان رو ببینید.. فقط آروم کسی بلند گریه نکنه میخواد بند آخر کفن را ببنده
حسن و حسین اومدند خودشون رو انداختن رو بدن نیمه جان مادر، امیرالمؤمنین قسم میخوره میگه به خدا قسم دیدم بندهای پایینی کفن باز شد
معلومه مادرمان خوب شد دو تا دستاشو از تو کفن بیرون آورد. خودش به تنهایی دستاشو بیرون آورد. یکی گردن حسن یکی گردن حسین سه ماه اینجوری حسین و بغل نگرفته بود.. سه ماه اینجوری حسن و بغل نگرفته بود.. یکی گردن حسن یکی گردن حسین شاید چند ثانیه ای چند دقیقه ای نمیدونم..این صحنه طول کشیده باشه سریع از آسمون ندا اومد یا علی بچه ها را از بدن فاطمه( سلام الله علیها) جدا کن ملائکه طاقت دیدن ندارن..
قربونت برم حسینم بسه دیگه...حسنم بسه دیگه.. دورتون بگردم بسه دیگه ببینید زینبم داره نگاه میکنه بلند بشید شما مَردای این خونه ایید بلند بشید زینب داره نگاه میکنه الان جون میده ها..بچه ها را با نوازش از رو بدن مادر جدا کرد، یا ابا عبدالله.. کار تمام شد. صدا زد حسن! جونم بابا.. بدو برو سلمان را خبر کن ،دیگه من طاقت ندارم دیگه پاهام نمیکشه بگو حداقل سلمان بیاد کمک کنه..حسن بدو بدو رفت در سلمان را زد سلمان بدو خودتو برسون..چه خبره شبیه چی شده؟ سلمان! پدرم، بدن مادرم را شسته میخواهیم ببریم. تو این دل شب تو این تاریکی چرا به ما نگفتی؟ مادرم سفارش کرده کسی نباشه کسی نشنوه، کسی نبینه، سلمان بدو بدو اومد تو خونهٔ مولا وای چه خبره تو خونه؟! وسط حیاط خونه یه تابوت گذاشته.بدنم یه طرفه.. علی یه طرف زانوهاشو بغل گرفته حسینم یه طرف زینبم یه طرف... دیدی اونایی که غم دیدن میفهمن اونایی که داغ مادر دیدن..یهو مثلاً رفیقت را میبینی داغت دوباره تازه میشه.. همچنین که سلمان اومد تو خونه علی چشمش به سلمان افتاد..گفت آه سلمان! سلمان رو بغل گرفت دوتایی با هم گریه کردنند.. سلمان دیدی چی شد؟ سلمان دیدی مردم شهر با علی چی کار کردند؟ آقا من چی کار کنم چه کاری از دستم بر میاد. سلمان کمک علی باش تو از مائی ،کمک من کن من دیگه دستام بازوهام، پاهام طاقت نداره.. این علی اس میگه پاهام طاقت نداره
امیرالمؤمنین فرمود: سلمان تو کمک من باش. من جلو تابوت را میگیرم تو عقبتر تابوت و بلند کردند... یهو دیدن بچه ها.. بچه ها شما هم میخواین بیاین؟ بله بابا.. مگه میشه نیایم قول باید بدینا همین الان باید قول بدین تو کوچه داد نزنید حرف نزنید گریه نکنید..باشه بابا فقط به ما اجازه بده بیایم تشییع جنازه..آروم آروم تابوت را بلند کردن... به عزت و شرف لا اله الا الله
تو کوچه امیرالمؤمنین جلوی تابوت داره میره بچه ها هم عقب تابوت دارن میان یهو یه نقطه از کوچه که رسیدن دیدن حسن رو زمین نشست... تابوت را زمین گذاشتن زیر بغلای حسن رو گرفتن چی شده چرا اینجوری گریه میکنی؟ مگه قول ندادی داد نزنی؟ صدا زد.. سلمان دست به دل حسن نگذار.. این چیزی که من اینجا دیدم نه حسین دیده، نه بابا علی دیده، یه رازی بین منو مادر بوده.. تو این دلم مونده بذار الآن بگم همه بفهمن چرا من اینجوری دارم گریه میکنم.. سلمان! همینجا با مادر میرفتیم دست تو دست مادر، مادر با من حرف میزد،مادر دست منو گرفته بود، منو میکشوند به سمت خونه.. اما یه مرتبه دیدم روبرومون چند نفر جلومون رو گرفتن کجا؟ من اومدم جلو فهمیدم اینا برا چی اومدن یه مرتبه دیدم دستشو بالا آورد.. نه یه دست دو دستشو بالا آورد......یا زهرا
@rozeh_daftari1
🖤🌾🌾🌾🖤
▪️زبانحال حضرت زینب(س)
#در آهنگ سوگورنده دیرم من
زینب آغلاردیر هرآن - وای یارالی آنام ایوای2
ای گیدن قبره اورک قان- وای یارالی آنام ایوای2
وای یارالی آنام ایوای- وای یارالی آنام ایوای
بیزی ترک ایتمه وفالی - هجره دوندرمه وصالی
سنه تابوت یاراشمور - یارالی گیتمه یارالی
دیرم زارو پریشان - وای یارالی آنام ایوای
قویما تک قیزلاری باری- ای سولان عمری بهاری
قان اولان اشک روانی - سیلیدن نیلی عذاری
سسلیرم با دل سوزان - وای یارالی آنام ایوای
اورگی غملی نوالی - دوزموسن درده یارالی
قویموسان حسینی آغلار- گیدیسن قبره یارالی
سسله نیرشاه لب عطشان- وای یارالی آنام ایوای
بالالارسینه نی داغلور- حسن آغلور حسین آغلور
آنا وای سوزی دلینده - الی یوزده حسن آغلور
اوخشویور با دل سوزان- وای یارالی آنام ایوای2
سیلینین لکه سی یوزدن – گیتمه میشدی هله گوزدن
توختاموب سینه یاراسی – آیرولورسان آنا بیزدن
دلیمیزده اولوب عنوان - وای یارالی آنام ایوای
بیلمیرم کوچه ده نولدی- گلستانین گلی سولدی
یوزوه سیلی دینده - سوزون ایوای بالام اولدی
ایلدون دردیوی پنهان - وای یارالی آنام ایوای
اوندا کی اوتدا یانوردون – پشت درده چوبالوردون
حیدری سسلمه دون سن - فیضه نی داداه چاغوردون
قوپدی بیر قورخولی طوفان- وای یارالی آنام ایوای
جوان عمرون یالان اولدی – تالان اولدی یالان اولدی
گورمدون عمروده خوش گون- قامتین تز کمان اولدی
روزوشب ایلدون افغان - وای یارالی آنام ایوای
هامی آغلار دیر ایوای - وای یارالی آنام ایوای
گی قرا سنده(مطلب)– یاز یارالی آنام ایوای
سنه باخسین شه عطشان – دینن ایوای آنام ایوای
@rozeh_daftari1
#هرروزیک_آیه
✨فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ
✨وَلَا يَسْتَخِفَّنَّكَ الَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ ﴿۶۰﴾
✨پس صبر كن كه وعده خدا حق است
✨و زنهار تا كسانى كه يقين ندارند تو را
✨به سبكسرى واندارند (۶۰)
📚سوره مبارکه الروم✍آیه ۶۰
@rozeh_daftari1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکر روز سه شنبه
یا ارحم الراحمین
🍃🌸 سه شنبه متعلق است
به وجود نازنین
امام سجاد و امام باقر و امام صادق علیه السلام
السلام علیک یا امام سجاد(ع)
السلام علیک یا امام محمد باقر(ع)
السلام علیک یا امام جعفر صادق(ع)
تقدیم به روح بلند آن سه بزرگوار صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
روزتان پر از مهربانی
🍃🌸🍃
@rozeh_daftari1
⭕️ پاداش منتظران حتی بعد از مرگشان
☀️ #امام_صادق علیهالسلام:
⛈ «فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ كَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِيئاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْعِصَابَةُ الْمَرْحُومَةُ».
⛈ اگر كسى كه منتظر حضرت است از دنيا برود و حضرت بعد از او قيام كند اجر او همانند اجر كسى است كه زمان او را درک كرده، پس بكوشيد و منتظر باشيد، گوارا باد بر شما اى ياران مورد لطف خدا.
📚 نعمانى، الغيبة، ص ۲۰۰
#امام_زمان #وعده_صادق
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
@rozeh_daftari1
💠 پیامبراکـرم(ص):
🌷«عِـلموحـکمتوعـرفانرابه۱۰جـزء
قسمتنمودند.پس۹جـزءِآنبه #علـی(ع)
و۱جـزءِدیگربهباقـیِمردمانعـطاگردید.»
✍🏻 مناقبخـوارزمی، ص۸۲
@rozeh_daftari1
#وصیت_حضرت_زهراس
🔰 گفتگوی امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام الله علیها و وصیت حضرت زهرا سلام الله علیها به ایشان...
▪️حضرت فاطمه سلام الله علیها به امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
▪️یَا ابْنَ عَمِّ إِنَّهُ قَدْ نُعِیَتْ إِلَیَّ نَفْسِی وَ إِنِّی لَا أَرَی مَا بِی إِلَّا أَنَّنِی لَاحِقٌ بِأَبِی سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ وَ أَنَا أُوصِیکَ بِأَشْیَاءَ فِی قَلْبِی
➖«ای پسر عمو! اجل من فرا رسیده. من هر لحظه خود را به حالی میبینم که دارم به پدرم ملحق میشوم. میخواهم درباره مطالبی که در قلب خود دارم به تو وصیت کنم.»
▪️قَالَ لَهَا عَلِیٌّ علیه السلام أَوْصِینِی بِمَا أَحْبَبْتِ یَا بِنْتَ رَسُولِ الله فَجَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهَا وَ أَخْرَجَ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْتِ
➖حضرت علی علیه السّلام فرمودند: «ای دختر پیغمبر! هر وصیتی که دوست داری بکن.» سپس حضرت امیر بالای سر حضرت زهرا نشست و دستور داد افرادی که در اتاق بودند خارج شدند.
▪️ثُمَّ قَالَتْ یَا ابْنَ عَمِّ مَا عَهِدْتَنِی کَاذِبَةً وَ لَا خَائِنَةً وَ لَا خَالَفْتُکَ مُنْذُ عَاشَرْتَنِی؟
➖آنگاه حضرت فاطمه فرمودند: «پسرعمو جان! آیا در این مدتی که تو با من معاشرت داشتی، دروغ و خیانت و مخالفتی از من دیدی؟»
▪️فَقَالَ علیه السلام مَعَاذَ الله أَنْتِ أَعْلَمُ بِالله وَ أَبَرُّ وَ أَتْقَی وَ أَکْرَمُ وَ أَشَدُّ خَوْفاً مِنْ الله مِنْ أَنْ أُوَبِّخَکِ بِمُخَالَفَتِی قَدْ عَزَّ عَلَیَّ مُفَارَقَتُکِ وَ تَفَقُّدُکِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ وَ الله جَدِّدْتِ عَلَیَّ مُصِیبَةَ رَسُولِ الله وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُکِ وَ فَقْدُکِ فَإِنَّا لله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِیبَةٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا هَذِهِ وَ الله مُصِیبَةٌ لَا عَزَاءَ لَهَا وَ رَزِیَّةٌ لَا خَلَفَ لَهَا
حضرت امیر علیه السّلام فرمودند: «ابدا! پناه به خدا میبرم! تو به وجود خدا داناتر، نیکوکارتر، پرهیزکارتر، گرامی تر و از خدا خائف تر از آنی که من تو را به دلیل مخالفت کردن با خویش سرزنش کنم. حقا که جدایی و فقدان تو برای من بسیار ناگوار است، ولی چه باید کرد، چاره ای نیست. به خدا قسم که تو مصیبت پیامبر خدا را برای من تجدید کردی. حقا که وفات و فقدان تو برای من بسیار سنگین و بزرگ است. إِنَّا لله وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. به خدا قسم که این مصیبت دردناک ترین و غصه دارترین مصیبت هاست که هیچ تسلیت و تعزیتی جبران آن را نمی کند و جانشین آن نخواهد شد.»
▪️ثُمَّ بَکَیَا جَمِیعاً سَاعَةً وَ أَخَذَ عَلَی رَأْسِهَا وَ ضَمَّهَا إِلَی صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ أُوصِینِی بِمَا شِئْتِ فَإِنَّکِ تجدنی فِیهَا أَمْضِی کَمَا أَمَرْتِنِی بِهِ وَ أَخْتَارُ أَمْرَکِ عَلَی أَمْرِی
➖ سپس حضرت علی و زهرا علیهما السّلام ساعتی گریستند. آنگاه حضرت امیر سر مبارک فاطمه اطهر را برداشت و به سینه خود گذاشت و به آن بانو فرمود: «هر وصیتی که داری بکن، زیرا من هر دستوری را که تو صادر کنی اجرا میکنم و امر تو را بر امر خودم مقدم میدارم.»
سپس حضرت فاطمه فرمودند: «ای پسر عموی پیغمبر! خدا تو را بهترین جزا عطا کند. من اولا به تو وصیت میکنم که بعد از من با امامه دختر خواهرم ازدواج کنی، زیرا او برای فرزندانم نظیر خودم خواهد بود و مردان چاره ای جز ازدواج کردن ندارند.»
➖سپس فاطمه اطهر به حضرت امیر گفتند: «ای پسر عمو! من به تو وصیت میکنم که تابوتی برایم تهیه کنی، زیرا دیدم که ملائکه شکل و شمایل آن تابوت را به من نشان دادند.» امیرالمؤمنین فرمود: «اوصاف آن تابوت را برای من شرح بده. » حضرت زهرا مشخصات آن را شرح داد و علی علیه السّلام بر اساس آن تابوتی تدارک دید. آن تابوت اولین تابوتی بود که در روی زمین ساخته شد کسی قبلا نظیر آن را ندیده بود و بعدا هم ساخته نشد.
▪️ثُمَّ قَالَتْ أُوصِیکَ أَنْ لَا یَشْهَدَ أَحَدٌ جِنَازَتِی مِنْ هَؤُلَاءِ الَّذِینَ ظَلَمُونِی وَ أَخَذُوا حَقِّی فَإِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسُولِ الله وَ لَا تَتْرُکُ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لَا مِنْ أَتْبَاعِهِمْ وَ ادْفِنِّی فِی اللَّیْلِ إِذَا هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ نَامَتِ الْأَبْصَارُ
➖فاطمه اطهر پس از این اتفاق رو به حضرت امیر کرد و گفت: «مبادا احدی از این گروهی که در حق من ظلم روا داشتند و حق مرا غصب کردند، برای تشییع جنازهام حاضر شوند! زیرا آنها دشمن من و دشمن رسول خدایند. مبادا بگذاری هیچ یک از آنان و پیروانشان بر جنازهام نماز بخوانند! مرا شبانه و زمانی که چشم همگان به خواب فرو رفته دفن کن.»
▪️ثُمَّ تُوُفِّیَتْ صَلَوَاتُ الله عَلَیْهَا وَ عَلَی أَبِیهَا وَ بَعْلِهَا وَ بَنِیهَا...
➖پس از این وصیت بود که فاطمه اطهر صلوات خدا بر او و پدرش و شوهرش و فرزندانش باد، از دنیا رفت....
بحارالانوار ج۴۳ ص۱۹۱
@rozeh_daftari1
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام_3
#فاطمیه
🔹چرا زیوسف زهرا خبر نمی آید
بین الحسن کجایی آقا
ببین حرف دلت هست یانه توی مجلس مادر نشستی چی می خواهی به آقات بگی ....
چرا زیوسف زهرا خبر نمی آید.
🔹چرا شب غم ما را سحر نمی آید.
چرا امام زمان ما نمیاد... چرا آقای ما نمیاد..خدایا....
چرا صاحب عزای اصلی مجلس مادر نمیاد...
🔹عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما...
آقا هر کجا عالم هستی امشب یک سر به مجلس ما بزن آقا ... عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما ...
🔹 مگر به مجلس مادر پسر نمیاید...
رسمه هر کجا برا مادر مجلس میگیرند حتما فرزند ( توی مجلس) حضور داره من ميگم انشاءالله امشب آقای ما هم میاد تو مجلسمون...
به تک تک عزاداری مادر خوش آمد میگه به تک تک این جمعیت نگاه میکنه...
شایدم یک گوشه ای بشینه برا مادر زار زار گریه کنه مواظب باشیم ...
شاید امشب آقا بیاد تو مجلس ما ... هر کجا نشستی حالا دیگه آقا رو صدا بزن... یبن الحسن..
@rozeh_daftari1
#گریز_روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#گریز_روضه_به_روضه
روضه حضرت زهرا سلام الله علیها را میتوانید با یک گریز مناسب به روضه امام حسین علیه السلام ختم کنید.
اصطلاحا به آن گریز روضه به روضه میگویند. که به زودي این روش را خواهیم گفت.
✔️ نمونه اول:👇
نمی دونم تاحالا دیدید یا نه دخترا بابایی اند ...اگر مصیبتی بهشون وارد بشه ..اول پدرو صدا میزنند ...
این جا مادر مون زهرا .. بین در و دیوار صدازد یا ابتاه ... یا رسول الله ... کربلا هم زینب کبری... روی تله زینبیه ... فقط دستاشو گذاشت روی سر صدازد وامحمدا ... واعلیا...
الا لعنه الله علی القوم الظالمین.
@rozeh_daftari1