✍امام باقر علیه السلام فرمودند:
زمانی بر مردم خواهد آمد که امامشان از آنها غایب خواهد شد. خوش به حال کسانی که بر ولایت ما در این زمان ثابت و استوارند. کمترین ثوابی که برای آنها میباشد این است که خدای بلند مرتبه به آنها میفرماید: به سِرّ من ایمان آوردید و غیب مرا پذیرفتید. پس مژده باد شما را، به ثواب نیکوی من. شما، از زن و مرد، حقیقتاً بندهی من هستید، از شما میپذیرم و بر شما عفو میکنم و میبخشم و به خاطر وجود شما به بندههایم باران عطا میکنم و بلا را از آنان دفع مینمایم و اگر شما نبودید عذابم را بر آنها نازل میکردم.
📚بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۴۵
🌾🍃🌼🌾🍃🌼
#حدیث_عشق
امام جواد عليه السلام : به دل آهنگ خدا داشتن برتر است تا خسته كردن جوارح به عبادت....
📕بحار الأنوار
🍃🍃🌾🍃🍃🌾
نگاهی گذرا به غصبهای مکرر فدک
عمر پس از مرگ ابوبکر، به عنوان ارث پیامبر صلی الله علیه و آله (که فرضاً قابل ارث بردن نبود!!) آن را به وارثان پیامبر صلی الله علیه و آله باز گرداند به شرط آنکه طبق رفتار ابوبکر و خود عمر تا آن زمان، نسبت به آن رفتار کنند! یعنی فقط در اختیار آنان باشد ولی درآمد آن به مصرف بیت المال برسد!
این پیشنهاد از طرف عمر به عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام بود در حالی که باید آن را به وارثان فاطمه علیها السلام باز می گرداند و تحت تصرف کامل آنان قرار می داد. با همه اینها سندی هم وجود ندارد که امیرالمؤمنین علیه السلام این پیشنهاد را پذیرفته باشد و باز گرداندن فدک عملاً انجام شده باشد.
روایت دیگری در این زمینه وجود دارد که عمر برخی صدقات پیامبر صلی الله علیه و آله را بازگرداند، ولی فدک را باز نگرداند و گفت: صدقه پیامبر است که مربوط به حقوق و مشکلات آن حضرت بوده و باید اختیار آن در دست حاکم وقت باشد!
. عثمان پس از مرگ عمر، سرزمین فدک را بازپس گرفته، همه آن را در اختیار مروان بن حکم گذاشت.
. معاویه پس از مرگ عثمان و بعد از شهادت امام حسن علیه السلام فدک را سه قسمت کرد: ثلث آن را به مروان و ثلث آن را به عمرو فرزند عثمان و ثلث آن را به پسرش یزید داد. پس از آنکه معاویه مروان را برکنار کرد فدک را هم از او گرفت. بار دیگر که مروان از طرف معاویه حاکم شد فدک را با درآمد گذشته اش به او باز گرداند.
. مروان در زمان حکومت خود بار دیگر فدک را تماماً برای خود تصرف کرد و بعد نیمی از آن را به پسرش عبدالملک و نیم دیگر را به پسر دیگرش عبدالعزیز بخشید.
. عبد العزیز نیز سهم خود را به پسرش عمر بن عبدالعزیز بخشید، و پس از مرگ عبدالملک همه آن در تصرف عمر بن عبدالعزیز قرار گرفت.
. عمر بن عبدالعزیز طی مراسمی اعلام کرد که می خواهد فدک را از تصرف شخصی بیرون آورد و مانند زمان ابوبکر صرف بیت المال کند، با این تفاوت که مسئول آن را از بنی فاطمه قرار دهد. وقتی این کار را کرد به او گفتند: با این کار خود بر ابوبکر و عمر طعنه می زنی! پاسخ داد: آنان با غصب فدک بر خود طعنه وارد کردند.
. یزید بن عبدالملک بار دیگر آن را باز پس گرفت و تحت تصرف خود درآورد.
. در حکومت عباسیان، سفاح بار دیگر فدک را به تصرف حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام درآورد.
. منصور دوانیقی، فدک را از تصرف بنی فاطمه خارج ساخت.
. مهدی عباسی، دوباره فدک را به بنی فاطمه داد.
. هادی عباسی، بار دیگر فدک را بازپس گرفت.
. مأمون دوباره فدک را به بنی فاطمه داد.
. متوکل، بار دیگر فدک را از تصرف بنی فاطمه بیرون آورد.
. منتصر پسر متوکل بار دیگر فدک را به بنی فاطمه داد. (8) .
(8) بحار الانوار، ج 29 ص 330ـ347؛ الغدیر، ج?، 194ـ197؛ طبقات ابن سعد، ج?، ص286؛ الکامل، ج? ، ص335.
🌾🍃🌾🍃🌾🍃🌾
#حضرت_زهرا
لاله ها پژمرد و بلبل را دگر آوا نبود
هیچ کس در باغ مثل باغبان تنها نبود
یک مدینه دشمن و یک خانه ی بی فاطمه
بانوی آن خانه کس جز زینب کبری نبود
روی سیلی خورده ی زهرا شهادت می دهد
از علی مظلوم تر مردی در این دنیا نبود
نیست جایز خانه ی کفار را آتش زدن
ای مسلمانان مسلمان بود زهرا یا نبود؟
ای جنایت کار ای بیدادگر رویت سیاه
اجر و پاداش رسالت کشتن زهرا نبود
مصطفی از تو مودت خواست تو سیلی زدی
بی حیا سیلی زدن اجر ذوی القربی نبود
ریخت دشمن بر سر زهرا ولایت را ببین
بارها از پا فتاد و غافل از مولا نبود
من نمی گویم چه شد گویند در چشم علی
سیل دشمن بود پیدا فاطمه پیدا نبود
ای مدینه آتش غیرت چرا آبت نکرد؟
جای ناموس خدا در دامن صحرا نبود
آنچه بر آل علی در کربلا یکسر گذشت
در سقیفه اتفاق افتاد عاشورا نبود
استاد حاج غلامرضا سازگار
🍂🍃🌾🍂🍃🌾
#حضرت_زهرا
می رود تابوتِ تو بر شانه هایِ اهل بیت
بازهم محبوس شد نا و نوایِ اهل بیت
می زند بر صورتش گاهی حسین گاهی حسن
دردِ هجرانِ تو سخت ست از برایِ اهل بیت
شوهرت در احتضار افتاده است بانویِ من
می رود از دست قطعاً مرتضایِ اهل بیت
بیشتر از هر کسی حالِ حسن باشد خراب
خاطره دارد ز کوچه ،مجتبایِ اهل بیت
گوشه ی تابوت می لرزد به رویِ شانه اش
یادش افتاده گمانم از جفایِ اهل بیت
این همان کوچه ست که بر تو جسارت کرده اند ؟
فاطمه! خاکی شده اینجا ردایِ اهل بیت
یک دعایی کن بمیرد شوهرِ مظلوم تو
با تو تا دفنم کنند آل عبایِ اهل بیت
محسن راحت حق
🥀🍂🍃🥀🍂🍃
🌷 امیرالمومنین(عليه السّلام) فرمودند :
✍ إنّما مَثَلي بينَكُم كالسِّراجِ في الظُّلمَةِ ، يَستَضيءُ بها مَن وَلَجَها.
👌 همانا حكايت من در ميان شما همچون چراغ در تاريكى است كه هر كس به حريم آن درآيد از نور آن روشنايى مى گيرد.
📖 غرر الحكم ، ح۳۸۸۳
☀️
🌷 حضرت عيسی (عليه السلام) :
✍ إنَّ الشَّجَرَةَ لاتَكمُلُ إلّابِثَمَرَةٍ طَيِّبَةٍ كَذلِكَ لايَكمُلُ الدِّينُ إلّا بِالتَّحَرُّجِ عَنِ المَحارِمِ
👌 درخت كامل نمي شود مگر با ميوه اي گوارا. همچنين دينداري كامل نمي شود مگر با دوري از حرامها
📖 تحف العقول ، ص ۵۱۱
☀️
#حضرت_زهرا
سراپا دردم و جان کندن دائم شده کارم
نهادم چشم بر در، تا اجل آید به دیدارم
به وقت راه رفتن آنچنان لرزد قدمهایم
که هم دستم، سرِ زانوست، هم محتاج دیوارم
برو ای عُمر از دستم که من با مرگ، مأنوسم
بیا ای مرگ، یاری کن که من از عُمر، بیزارم
طرفدار علی بودم که بین آن همه دشمن
نشد جز شعلهء آتش کسی آنجا طرفدارم
گهی در خانه، گه بین در و دیوار، گه کوچه
خدا داند چه آمد بر سرم! کشتند صدبارم
گرفتم دامن مولای خود در چنگ و میگفتم
بزن قنفذ که من دست از امامم برنمیدارم
دلم بر همسرم می سوخت چون قنفذ مرا می زد
نگاه غربت او بیشتر می داد آزارم
نگفتم راز خود با هیچکس، اما خدا داند
نمی آید به هم از درد، یک شب چشم بیدارم
استاد حاج غلامرضا سازگار
🍂🍂🍂🥀🍂🍂🍂🥀
#عقیق_شعر
بیتو چه کند مولا؟ یا فاطمة الزهرا
افتاده علی از پا، یا فاطمة الزهرا
وقت است که از رحمت، دستی ز علی گیری
افتاده ز پا مولا، یا فاطمة الزهرا
بعد از تو علی، از پای افتاد و به غم خو کرد
با خانهنشینیها، یا فاطمة الزهرا...
چون محرم رازی نیست، با چاه سخن گوید
تنهاست علی، تنها، یا فاطمة الزهرا...
بر خرمن جان او، چون شعله شرر میزد
میریخت چو آب اسما، یا فاطمة الزهرا...
هم وصف تو ناممکن، هم قدر تو نامعلوم
هم قبر تو ناپیدا، یا فاطمة الزهرا
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#محمد_علی_مجاهدی
🍂🍂🌾🍂🍂🌾
#عقیق_شعر
آن شب که دفن کرد علی بیصدا تو را
خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را
در گوش چاه، گوهر نجوا نمیشکست
ای آشیانِ درد، علی داشت تا تو را
ای مادرِ پدر، غمش از دست برده بود
همراه خود نداشت اگر مصطفی تو را
زین درد سوختیم که ای زُهرۀ منیر
کتمان کند به خلوت شب، مرتضی تو را
ناموسِ دردهای علی بودی و چو اشک
پیدا نخواست غیرتِ شیر خدا تو را
دفن شبانۀ تو که با خواهش تو بود
فریاد روشنیست ز چندین جفا تو را
تا کفرِ غاصبان خلافت عَلَم شود
راهی نبود بهتر از این، مرحبا تو را!
یک عمر در گلوی تو بغض، استخوان شکست
در سایه داشت گرچه علی چون هما تو را...
خم کرد ای یگانه سپیدارِ باغِ وحی
این هیجده بهارِ پر از ماجرا، تو را
تحریف دین، فراق پدر، غربتِ علی
انداخت این سه دردِ مجسّم ز پا تو را...
دادند در بهای فدک آخر ای دریغ
گلخانهای به گسترۀ کربلا تو را...
پهلو شکستهای و علی با فرشتگان
با گریه میبرند به دارالشفا تو را
دارالشفای درد جهان، خانۀ علیست
زین خانه میبرند ندانم کجا تو را؟!...
#شهادت_حضرت_زهرا_س
#قادر_طهماسبی_فرید
🥀🍁🍂🥀🍁🍂