eitaa logo
کانال روضه دفتری ایتا وتلگرام
4.9هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.6هزار ویدیو
331 فایل
بروزترین کانال روضه دفتری👇 ایتا وتلگرام ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1 ارتباط با مدیران کانال👈 @msoghandi@y_a_m_h 👈
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ پیامبر(ص) در وفات حضرت خدیجه(س) •┈┈••✾•🌿🖤🌺🖤🌿•✾••┈┈• در ماه مبارك رمضان سال دهم بعثت ‏خدیجه بانوى فداكار و همسر بى نهایت مهربان حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) در روز دهم به سن شصت و پنج ‏سالگى از دنیا رفت و پیامبر (صلى الله علیه و آله) او را با دست مبارك خویش در حجون مكه (قبرستان ابوطالب) به خاك سپرد و حزن در گذشت او پیامبر (صلى الله علیه و اله) را بسیار محزون ساخت كه پیامبر (صلى الله علیه و آله) سال در گذشت‏ حضرت خدیجه را «عام الحزن‏» سال اندوه نام نهادند. به خدا سوگند بهتر از خدیجه را خدا به من عوض نداده است. عایشه گفت پیامبر (صلى الله علیه و آله) از خانه بیرون نمى‏ رفت مگر آنكه خدیجه سلام الله علیها را یاد مى ‏كرد و بر او به خوبى و نیكى مدح و ثنا مى ‏نمود. روزى از روزها غیرت مرا فرا گرفت، گفتم: او پیره زنى بیش نبود و خدا بهتر از او به شما عوض داده است. پیامبر (صلى الله علیه و آله) غضبناك شد، به طورى كه موى جلوى سرش از غضب تكان مى‏ خورد سپس فرمود: نه به خدا قسم بهتر از او را خدا به من عوض نداده است. او به من ایمان آورد هنگامى كه مردم كافر بودند و تصدیق كرد مرا هنگامى كه مردم مرا تكذیب مى ‏كردند و در اموال خود با من مواسات كرد، وقتى مردم مرا محروم ساختند و از او فرزندانى خدا روزى من كرد كه از زنان دیگر محروم فرمود(یعنى خدا فاطمه را از او به من عنایت فرمود) 📚منبع: اسدالغابه؛ مسار الشیعه؛ مفید (نقل از رمضان در تاریخ) •┈┈••✾•🌿🖤🌺🖤🌿•✾••┈┈• کانال روضه دفتری تلگرام وایتا👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5949502772750584512
839.8K
مداح: جینگ و جینگ ساز میاد (این اشعار کاربردی بسیار مفهومی وزیبارا شب‌های قدر هم در دعای قرآن بسر میتونیم بخوانیم قبل از رسیدن بنام امام حسین ع ) •┈┈••✾•🌿🖤🌺🖤🌿•✾••┈┈• دل من غرق گناه است الهی به حسین در دلم حسرت و آه است الهی به حسین هی گنه کردم و هی توبه شکستم افسوس رخم از شرم سیاه است الهی به حسین شب جمعه شده و ابر خطاپوش رسید بنده محتاج نگاه است الهی به حسین ماه عشق است و دل سرکش و عصیانگر من در پی پشت و پناه است الهی به حسین من پشیمان شده ام دست مرا باز بگیر اشک این دیده گواه است الهی به حسین آن حسینی که ز تن پیرهنش را بردند بر سر نیزه سر بی بدنش را بردند شاعر: •┈┈••✾•🌿🖤🌺🖤🌿•✾••┈┈• کانال‌ روضه دفتری تلگرام وایتا👇 ••✾•🌿🌺🌿•✾•• @rozeh_daftari1
⚫ *(عزای خدیجه)* ⚫ مانده فلک محو در عطای خدیجه حاتمِ طِی، مات در سخای خدیجه همسر پیغمبر است و مادر امت بَه بَه ازین قدر و اعتلای خدیجه حضرت زهرا که هست مظهر عصمت هست ز دامان با حیای خدیجه در کرم و صدق و باوفایی و همت کی رسد این‌سان، زنی بپای خدیجه هستی خود را نهاد در ره اسلام تا که جهانی شود گدای خدیجه رفت به ماه خدا به سوی خداوند گشت خموش آوخا نوای خدیجه حضرت زهرا نه، بلکه کشور اسلام داد ز کف ، سایه ی همای خدیجه شرح مقامش همین بُوَد که پیمبر ندبه کند در غمِ عزای خدیجه چون خبر رحلتش شنید بگفتا : سوختم از داغ جانگزای خدیجه جنة الاعلیٰ که هست مأمن نیکان گشت ز صدق و کرم سزای خدیجه (ساقی) غمدیده زین مصیبتِ عظما تسلیتی گفت در رثای خدیجه گرچه که طبعم بوَد به وصف وی الکن هست امیدم شود رضای خدیجه *سید محمدرضا شمس (ساقی)*
ماه_رمضان وفات حضرت خدیجه حیا در چشمهایش بود غیرت داشت همت داشت چنان آسیه و هاجر چنان مریم نجابت داشت لباس کهنه میپوشید روی خاک میخوابید تماما خرج دین میکرد هرچه مال و مکنت داشت تجارتخانه های مکه از اموال او پر بود ولی او با خدای خود فقط میل تجارت داشت بجای مرغ بریان دانه ی خرما غذایش بود به رعیت ها شباهت داشت ان بانو که رعیت داشت وجودش را فدای راه حق میکرد بی وقفه برایش پیشرفت دین همیشه ارجحیت داشت به رغم آنهمه تبلیع که ضد پیمبر بود کنارش ماند در هرحادثه از بس بصیرت داشت گواهی میدهد شعب ابیطالب به ایثارش گواهی میدهد این شیربانو استقامت داشت چه ایمانی چه اخلاصی که بین بستر مرگش خدیجه از رسول الله احساس خجالت داشت کفن برتن نکرد و با لباس پاره ای پر زد عجب این لحظه آخر به اربابم شباهت داشت 🔸شاعر: سیدپوریاهاشمی
ماه_رمضان وفات حضرت خدیجه همینکه مادر زهرا شدی، تو یکتایی نشانِ بندگیِ توست، ٱم زهرایی ز دامن تو چو حَوراءُالانسیه آمد دلیل شد که تو هم خود، ز جنسِ حورایی که میتوان به مقام تو دست یابد که تو زوجةُ النَّبوي ، رازدار طاهایی تویی تو مادر کوثر، تویی تو شاهد وحی تو افتخار زمین، فخر آسمانهایی تو مَحرم همۀ آیه های قرآنی تو اولین زن مؤمن به ماه بطحایی چه میتوان ز شباهات تو به مولا گفت تو سِرّ ٱم ابیها تو یارِ مولایی به کوری دگران ٱم مؤمنین هستی تو مادر همۀ شیعیان دنیایی به اوج غربت اسلام و غربت احمد تو پشتوان رسول خدا به غمهایی میان آن همه دشمن ز مشرکین قریش تو یار دین پیمبر شدی به تنهایی دلت به شِعب ابیطالب آزمایش شد نشان به فاطمه دادی که اصل تقوایی تمام کرب و بلا را به تجربه دیدی تو آشنای عطش، غصه دارِ فردایی تمام هستیِ خود را نثار دین کردی براستی که کنیز خدای یکتایی به وقت رفتن تو، دستِ خالی اَت میگفت: نیازمندِ عبای رسول عظمایی کفن برای تو از جانب بهشت آمد حسین، شد کفنش بوریای صحرایی کنار پیکر پاره نبودی، ای مادر که داشت زمزمۀ یابُنَیَّ غوغایی هزار و نهصد و پنجاه زخم را زینب در آن قیامت گودال، دید زیبایی 🔸شاعر: محمود_ژولیده
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم مُسمّط مربّع وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها سفره‌یِ افطار را مادر بیندازد چه خوب است بر نگاهِ او نظر دختر بیندازد چه خوب است غصّه‌ها را از سرِ کوثر بیندازد چه خوب است خستگی از جانِ پیغمبر بیندازد چه خوب است عمرِ او خرجیِ لبخندِ نبی و دینِ ما شد او که در ماهِ خدا مهمانِ خوانِ کبریا شد بانویِ خاکیِ بیتِ مغفرت شد آسمانی مادرم زهرا دمِ افطار دارد روضه‌خوانی مهربانی می‌کند کوثر به روحِ مهربانی رحمةٌللعالمین جا دارد اَلرّحمان بخوانی گریه کن یارِ وفادارِ تو امشب پر گرفته روضه‌یِ بی‌مادری در خلوتش مادر گرفته داغِ او روی دلِ اُمِّ اَبیها می‌نشیند بعد از این با گریه پایِ سفره زهرا می‌نشیند حتماً امشب در کنارِ قبرش آقا می‌نشیند می‌کند یادی از آن مادر که از پا می‌نشیند دخترِ او مادری شد که هزار اندیشه دارد مادرِ ما را مزن نامرد... بارِ شیشه دارد بارِ شیشه دارد و افتاده بینِ درب و دیوار بارِ شیشه دارد و در سینه‌یِ او رفت مسمار بارِ شیشه دارد و خورده غلافی پیشِ دلدار بارِ شیشه دارد و خورده زمین در کوچه صدبار خوب شد مادر ندیدی بر سرِ دختر چه آمد دو پسر از خانه برد و یک پسر از کوچه آمد با لگد کشتند طفلِ مرتضی را بینِ کوچه پیشِ چشمِ مجتبی افتاد از پا بینِ کوچه چادری خاکی و معجر غرقِ خونها بینِ کوچه وای از ارباب در گودال و زهرا بینِ کوچه العجل پای ستم بر چادرِ ناموسِ دین است جرمِ مادر چیست؟! گفت حیدر امیرالمؤمنین است
دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم سرمه نمی برم به چین، قند و شکر نمی خرم نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم دانهء عشق کاشتم، در قفست رها شدم با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه ایست با تو پر از قصیده ام، با تو غزل سرا شدم ای که ملول می‌شوی از نفس فرشته‌ها باور من نمی شود، همنفس خدا شدم سفرهء دل برای من، باز کن آیه ای بخوان حرف بزن که مَحرمِ زمزمهء حرا شدم قطرهء من فرات شد، ذرّه ام آفتاب شد پیش تو سیّدالبشر، سیّدة النّسا شدم پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته ایم تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم لحظه آخرین غزل، ترس ندارم از اجل پیرهن تو در بغل، با تو دوباره «ما» شدم سید حمیدرضا برقعی
ركاب آفرينش را درخشنده نگين هستي چه بايد گفت وقتي با پيمبر همنشين هستي سري از مريم و آسيه و حوا و هاجر هم از اهل آسمان هائي كه مهمان زمين هستي وجود اطهرت لبريز شد از عشق پيغمبر پناه بي بديل رحمه و للعالمين هستي از آن سو همسر احمد از اين سو مادر زهرا عجب هم كفو آن هستي عجب معشوق اين هستي تو بيعت با علي را بر خودت دانسته اي واجب يقينأ كه مسلمان اميرالمومنين هستي همه دارائي ات را ريختي در پاي پيغمبر يكي از دو ستون اصلي ياري دين هستي به تو نازل شده قرآن خلاصه در سه تا آيه مقام از اين فراتر كه تو كوثرآفرين هستي به القاب تو ام المفسدين چشم طمع دارد حسادت ميكند بر تو كه ام المومنين هستي محسن صرامی
رحلت حضرت خدیجه ام الزهرا(س) مُحمّد  را نكو همسر خدیجه عزیز قلب پیغمبر خدیجه‏ یقین باشد، پس از زهرا و زینب بود از هر زنى برتر، خدیجه‏ پناه امتى بود و نبى  را به روز بى كسى، یاور، خدیجه‏ گهى غمخوار، او هنگام سختى صفا بخش دل شوهر، خدیجه‏ گهى با خنده‏ى نوش آفرینش سرور قلب آن سرور، خدیجه‏ میان دلبران، همتاى او كیست؟ دل «لولاك» را دلبر، خدیجه‏ زنى چون حوریان، مجذوب شوهر همه آسایش همسر، خدیجه‏ وجود «رحمة للعالمین» را پرستار و نوازشگر، خدیجه‏ گرفته با ادب، چون هاله‏ى نور چراغ وحى را در بر، خدیجه‏ به طوفان بلا، چون كوه، محكم‏ به كشتى امان، لنگر خدیجه‏ مبارز محرمى، همراز و نستوه‏ شكوه غم، ز پا تا سر، خدیجه‏ توان بخش صفوف مؤمنان بود به تنهایى چو یك لشكر، خدیجه‏ چو مى‏شد سنگباران خانه‏ى او به پیش مصطفى  سنگر، خدیجه‏ به شام تار خورشید نبوّت‏ بود مهتاب روشنگر، خدیجه‏ وفا و عشق و عفّت، زینت اوست ندارد غیر ازین زیور، خدیجه‏ چه خوش «اللَّه اكبر» گفت و بگذشت‏ ز جان و مال و سیم و زر، خدیجه‏ همین وارستگى، شایسته‏ى اوست‏ چو زهرا  را بود مادر، خدیجه‏ كشد بار عطاى آسمانى‏ چو باشد مادر كوثر، خدیجه‏ چه كوثر، آن كه یكتا همچو طاهاست‏ صدف شد بر چنین گوهر، خدیجه‏ ز نامش مادران برخود ببالند كه دارد یك چنین دختر، خدیجه‏ چه خوش باشد غلام خود بخواند «حسان» را در صف محشر، خدیجه‏ مرحوم استاد چایچیان(حسان)
رحلت حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها خدیجه زنی بی شبیه و بدل به مردانگی بود ضرب المثل کسی مثل او بذل و بخشش نداشت به میدان یاری دین پا گذاشت در آن روزگاران خوف وخطر برای نبی جان او شد سپر صفاتش حمیده مراهش کرم کمالش پسندیده ومحترم برای رسول خدایار وبود به غمها ورا یار و غمخوار بود فدای خدا شد همه هست او سخاوت زده بوسه بر دست او بپای رسالت دلش می طپید که بر دوش خود بار محنت کشید وفا کرد بر عهد و پیمان خود که بگذشت از مال و از جان خود دل خسته اش شد اسیر بلا کمان قامتش شد زتیربنا به وصفش توان گفت بی واهمه همین بس که شد مادرت فاطمه چه زخم زبان ها و طعنه شنید چو زهرا زهمسایه آزار دید درآخر نفس داشت این زمزمه کشد رنج بی مادری فاطمه برای پیمبر ز عمق وجود بهررنج وغم کاشف الکرب بود به قدر و جلالش چه گویم سخن عبای پیمبربر او شد کفن برای پیمبر علیه السلام شده سال فقدان او حزن عام خدیجه اگرچه غریبانه مرد ولی پیکرش تازیانه نخورد به چشمان او ابر نیلی نبود به رخسار او جای سیلی نبود خدیجه مدینه نبود و ندید چه غمها زامت به زهرا رسید گذار خدیجه به کوچه نبود که زهرای او صورتش شد کبود چهل مرد نامردبر او زدند به دست وبه بازو وپهلو زدند زضرب لکد محسنش شد شهید ازاو بانگ فضه خذینی رسید شاعر حاج محمد نعیمی قم
AUD-20220406-WA0173.
331.4K
#واحد حضرت_خدیجه سلام الله علیها بیاتابرویم 🌿🍂▪️🌿🍂▪️🌿🍂▪️ تو گل گلشن دینی،گل پیغمبر کفو ختم المرسلینی،گل پیغمبر ای گل باغ نبی مظهر تقوا و وفا منشأ جود و سخا در کرمی بی همتا همسر ختم رسولانی و مام زهرا ای که بی مثل و قرینی،گل پیغمبر کفو ختم المرسلینی،گل پیغمبر اولین یار وفادار محمد هستی هدیه بر احمد مختار ز سرمد هستی بین زن ها همچو زهرا تو سرآمد هستی چون علی رکن رکینی،گل پیغمبر کفو ختم المرسلینی،گل پیغمبر بوده از لطف و کرامات خدا شوکت تو جان عالم به فدای تو و آن همت تو خرج شد در ره یزدان همه ی ثروت تو خاتم دین را نگینی،گل پیغمبر کفو ختم المرسلینی،گل پیغمبر باشد از ختم رسل دین تو و ایمانت جمع انبوه ملک محو تو و حیرانت جان عالم گل احمد بشود قربانت تو فرشته در زمینی،گل پیغمبر کفو ختم المرسلینی،گل پیغمبر رفتی و از غم تو خون دل پیغمبر شد داغدار غم تو فاطمه و حیدر شد خانه دار بیت احمد بعد تو کوثر شد راهی خلد برینی،گل پیغمبر کفو ختم المرسلینی،گل پیغمبر بنشسته همه ی عالمیان در غم تو اشک چشم علی و فاطمه شد مرهم تو بگرفته نبی و فاطمه ات ماتم تو بهر پیغمبر غمینی،گل پیغمبر کفو ختم المرسلینی،گل پیغمبر