eitaa logo
روضه دفتری مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
4.7هزار دنبال‌کننده
48 عکس
49 ویدیو
9 فایل
شامل اشعار و متن روضه با مدیریت خادم الحسین کربلایی محمد مسلمی ارتباط با مدیر @moslemi_124 لینک کانال @rozehdaftari پذیرش تبلیغات👈 @moslemi_124
مشاهده در ایتا
دانلود
12. تنهایی در غربت.mp3
2.83M
( سلام الله علیها ) اما میدونید غربت امیرالمومنین کجا نمایان شد ؟ وقتی میخواست بدنِ فاطمه اش رو دفن کنه ، ... معمولا خانومی رو که بخواهند دفن کنند ، میگن نامحرما عقب بروند ، دوتا محرم بیان ، بدن رو دفن کنند ... امیرالمومنین تنهای تنها ، اگه داخل قبر بره ، کی بدن رو دستش بده ؟ اگه بالای قبر بمونه ، کی بدن رو ازش بگیره ؟ علی که همه جا یار پیغمبر(ص) بود ، علی که توو جنگ احد مثل پروانه دورِ پیغمبر(ص) میگشت ، از هر طرف دشمن می اومد میدید علی ظاهره ، علی که لیلة المبیت ، توو بستر مرگ ، جای پیغمبر(ص) خوابید ، شب تنهائیش ، پیغمبر(ص) ، علی رو تنها نمیگذاره ، یه مرتبه دید دو تا دست از میان قبر بیرون آمد « اِلَیَّ ، اِلَیَّ ، اِلَیَّ» ، یه نگاه به دستها کرد دید دست ها شبیه دستهای پیغمبره ... شاید نگاه کرد به دستها ، یادش اومد یه شبی این دستها ، دستِ فاطمه رو توو دستش گذاشت ، گفت : هَذِهِ‏ وَدِيعَةُ اللَّهِ‏ وَ وَدِيعَةُ رَسُولِ الله ... یه عبارتی توو بحار مرحوم مجلسی می دیدم ، شب عروسی وقتی فاطمه و امیرالمومنین تنها شدند ، پیغمبر(ص) روبند صورت بی بی رو کنار زد ، فرمود یا علی صورت همسرت رو ببین ، برا اولین بار امیرالمومنین نگاه به صورت فاطمه کرد ، ... من میگم پیغمبرخدا(ص) میخواست به امیرالمومنین منظوری رو برسونه ، بگه یاعلی ببین صورتش سالمه ، یاعلی ببین جای سیلی نداره ... دخترم آن شب که من دست علی دادم تو را جای پنج انگشت سیلی در رُخت پیدا نبود ... @rozehdaftari
یه روز دور ِ بسترش رو گرفتن، فقط علی و بچه هاش، امیرالمؤمنین از دختر پیغمبر خواستن آن دارویی كه یه مقدار درد تون رو تسكین میده چیه؟ این مطلب رو محدث قمی نقل میكنند، عرض كرد: علی جان،اگر محبت كنید پیراهن بابامو به من بدهید، من این پیراهن رو روی سرم بندازم،رو صورتم بندازم، بوی محبوبم رو استشمام كنم، شاید در آرامش ِ من مؤثر باشه، رفتن پیراهن مبارك پیغمبر رو آوردند بچه ها دیدن تا مادر چشمش به پیراهن افتاد،این پیراهن رو گرفت و روی سر انداخت، صدا زد حسن جان پاشو بیا جلو،حسین ِ من بیا جلو، دست ِ این دوتا بچه رو تو دستش گرفت، عزیزان ِ من چرا دیگه صدای ِ جدتون به گوشم نمیرسه؟ چرا اون كسی كه با دست ِ مباركش گرد و و غبار از صورت شما پاك می كرد،دیگه نمیآد خانه ی ما؟ چرا اون مرد مهربانی كه شما رو بغل می گرفت، مسجد می برد دیگه اون رو بین خودمون نمی بینیم؟. دیگه این پیراهن غوغایی برپا كرده بود تو اون خونه،شما با دیدن پیراهن بابا اینقدر منقلب شدید، ولی اون دختر سه ساله ای كه سر بریده ی بابارو بهش دادن چه كرد با سر، دیگه با دیدن سر عمرش زیاد ادامه پیدا نكرد، وقت به نماز صبح نرسیده بود،كه دیگه صداش خاموش شد،خیال كردن خوابش برده،ولی زین العابدین از گوشه ی خرابه فریاد زد عمه،بچه از دنیا رفت. @rozehdaftari
انجام كار خانه مرا سخت گشته است دیگه خودم نمی تونم برا بچه هام نون درست كنم،نمی تونم خودم لباس های بچه هام رو بشورم،بابا چند وقت ِ زینب میاد جلو بسترم،توقع داره مثل همیشه بغلش كنم،موهاش رو شونه بزنم،آخ كه دیگه دستم بالا نمیآد،بابا برا علی نمیتونم بگم،بچه ها هم كه طاقت ندارن،اومدم برا تو بگم بابا انجام كار خانه مرا سخت گشته است می دونی چرا بابا؟ ضرب غلاف بال و پرم را گرفته است همسایه ها عیادت نمی اومدند،ای كاش نمی اومدند،وقتی می اومدند،می رفتن بیرون،زینب میشنید،هی با خودشون میگفتن،این خانم دیگه موندنی نیست،این روزها روزهای آخرشه، همسایه ها همه فهمیده اند كه مرگ سر تا به پای محتضرم را گرفته است فاطمه هجده ساله از دیوار كمك میگرفت،می اومد كنار قبر بابا،این روزها وقتی از بابا حرف می زدن دلتنگ میشد،می گفت:علی جان پیراهنی كه بابام رو در اون پیراهن غسل دادی،بده من بوی بابام و استشمام كنم،امیرالمؤمنین علیه السلام می دونه فاطمه چقدر دلتنگه،هی امتانع میكرد،هی زهرا اصرار،پیراهن رو آورد،روایت نوشته،تا پیراهن رو بو كرد،دیدن خانم غش كرد،رو زمین افتاد،می خوام بگم بی بی طاقت نداشتی،پیراهن بابا رو ببینی،من بمیرم برا اون سه ساله ای كه تا بهانه ی بابا رو گرفت،دیدن نانجیب ها از در خرابه یه طبقی دارن میارن،قول بده ناله هات تموم نشه برای باقی شعر،همچین كه رو پوش رو كنار زد،بچه ترسید،عمه جان این سر كیه؟ آخه حق داره بچه،باباش این طوری نبود،همه صورت زخمی ِ،لبها تركیده،بی بی كنار قبر بابا با باباش حرف می زد،اما این سه ساله،كنار سر بریده بابا، گفت:بابا،خیلی درد و دل دارم باهات بابا، درشام بی كسی مرا داد می زند زخمی كه بال چشم ترم را گرفته است اگه كسی تا حالا برا رقیه سلام اللله علیها گریه نكرده باشه،با این بیت تلافیش رو در بیاره. هر جا زقافله عقب افتاده ام ضجر از روی اسب موی سرم را گرفته است. هر جا رقیه رو می زند رو می كرد به عمه جانش میگفت:اگه عموم بود،اینها جرأت نداشتن من و بزنن دق مرگ كرده حرمله ام بس كه در برم بر نی سر عموی حرم را گرفته است این یكی رو به اندازه ی غیرتی كه پا روضه ی بی بی داری باید پاش ناله بزنی. انگشت های طعنه امانم بریده است خیرات شهر دور و برم را گرفته است ..... این كه بی تاب ِ رو زمین خواب ِ دختر شاه ِ شده بی بابا اما حالا با كیا همراه ِ اونجا اگه تو مدینه،غربت اگه بود،اما علی بود سلمان بود،اباذر بود،اینجا هر وقت سر از محمل بیرون میكرد،باید سرهای بریده رو میدید،یا باید شمر و خولی رو می دید. @rozehdaftari
متن گریز روضه ی حضرت زهرا سلام الله علیها امام صادق (ع) میفرماید : هیچ روزی همچون روز محنت و اندوه ما در کربلا نیست ،هر چند روز سقیفه و سوزاندن در خانه امیرالمومنین (ع) ..وکشتن محسن با   ضرب لگد بزرگتر و وحشتناکتر و تلخ تر است ؛ زیرا آن روز اصل و ریشه عذاب است .آری اگر آن روز سیلی به صورت پاره تن رسول خدا نمیزدند در کربلا فرزندان پیامبر (ص) و دختران ابا عبدالله سیلی نمیخوردند . اگر آن روز در خانه امیرالمومنین(ع) را آتش نمیزدند در کربلا خیمه ها آتش نمیگرفت . اگر آن روز دستان امیرالمومنین (ع) را نمیبستند ،اسرا دست بسته ، وارد کوفه نمیشدند . اگر آنروز بدن پاره تن پامبر (ص) کبود نمیشد ، در کربلا هم رقیه (ع) تازیانه نمیخورد . اگر آن روز سینه حضرت زهرا (س) را بین در و دیوار نمی شکستند ؛سینه امام حسین (ع) هم زیر سم اسبان خورد نمیشد. آتش کین خصم اگر در بیت پیغمبر نمیزد کربلا از خیمه ها سر شعله ی آذر نمیزد گر لگد بر در نمیکوبید دشمن در مدینه شمر در کرب و بلا پا بر تن بی سر نمیزد بین دیوار و در از کین کشته گر محسن نمیشد حرمله پیکان به حلق نازک اصغر نمیزد خونفشان گر سینه زهرا زمیخ در نمیشد بر حسینش کس سنان و نیزه و خنجر نمیزد بازوی مادر نمیشد گر ز کین خصم ،نیلی کربلا کس تازیانه بر سر دختر نمیزد همچو شمعی فاطمه از داغ بابا گر نمیسوخت هچو پروانه رقیه گرد بابا پر نمیزد گر نمیشد صورت دخت نبی از کینه نیلی ناله ای از دل حسینش بر سر اکبر نمیزد @rozehdaftari
لطفاً حق روضه ادا شود با لخته‌خون چسبیده مُشتی پَر به مسمار یعنی کبوتر خورده پشت در به مسمار آیات قرآن چِکّه می‌کرد از لبِ در قطره به قطره ریخت از کوثر به مسمار بو بُرد که پُشتِ دری، محکم لگد زد با پا تو را کوبید آن کافر به مسمار* این میخ با جسم نحیفِ تو چه‌ها کرد افتاده کار بانویی لاغر به مسمار! یک ضربه خوردی، هر دو پهلویت کبود است! این‌ور به آتش خورده‌ای؛ آن‌وَر به مسمار تو بین شعله گیر کردی، مرتضی سوخت تو رو به حیدر زُل زدی، حیدر به مسمار تو شیشه‌ی‌ عُمر علی بودی، شکستی برخورد کرد آئینه سرتاسر به مسمار خیلی تقلّا کردی امّا ول‌کُنَت نیست... زورت نچربیده است آخر سَر به مسمار تو زیرِ در بودی که دشمن رد شد از آن بی اعتنایی کرد یک لشکر به مسمار یک‌‌سوم سادات را از دست دادیم لعن تمام شیعه تا محشر به مسمار در کربلا تیرِ سه‌شعبه شد همین میخ... شد دوخته نایِ علی‌اصغر به مسمار ✍ *فَرَكَلْتُ الْبَابَ وَ قَدْ أَلْصَقَتْ أَحْشَاءَهَا بِالْبَابِ تَتْرُسُه؛ وَ سَمِعْتُهَا وَ قَدْ صَرَخَتْ صَرْخَةً حَسِبْتُهَا قَدْ جَعَلَتْ أَعْلَى الْمَدِينَةِ أَسْفَلَهَا ترجمه: پس درحالیکه او خود را به در چسبانده بود تا مانع شود، با تمام توان لگدی به در زدم؛ ناگهان فریادی کشید که گمان کردم مدینه زیرورو شد 📚 بحارالأنوار، ج ٣٠، ص ٢٩۴ @rozehdaftari
419.8K
مداح:👌😭 •-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• شب تار است و طفلان اشکبارند ز  سوگ    مادر   خود بیقرارند علی  گوید  که  زهرایم چرا رفت چراغ خانه ام لطف و صفا رفت خدایا  او   امانت  پیش  من  بود پس  از   فوت پدر  هرگز  نیاسود خدایا  بی کس  و  تنها  شدم  من اسیر    غصه  و  غمها   شدم من حسن  گوید خدایا   مادرم رفت تمام   هستی و  تاج سرم  رفت شده    زینب   پریشان   روزگارش خزان   گشته  گلستان   و  بهارش حسین  گیرد   سراغ   مادرش   را صدا  میزد   دمادم  خواهرش   را ببین   زینب   حسین ام   بیقرارم غریبم    من   دگر    مادر   ندارم 👈بیقرار اصفهانی @rozehdaftari
830.3K
•-----🖤═✾🌺✾═🖤-----• شب تار است و طفلان اشکبارند ز  سوگ    مادر   خود بیقرارند علی  گوید  که  زهرایم چرا رفت چراغ خانه ام لطف و صفا رفت خدایا  او   امانت  پیش  من  بود پس  از   فوت پدر  هرگز  نیاسود خدایا  بی کس  و  تنها  شدم  من اسیر    غصه  و  غمها   شدم من حسن  گوید خدایا   مادرم رفت تمام   هستی و  تاج سرم  رفت شده    زینب   پریشان   روزگارش خزان   گشته  گلستان   و  بهارش حسین  گیرد   سراغ   مادرش   را صدا  میزد   دمادم  خواهرش   را ببین   زینب   حسین ام   بیقرارم غریبم    من   دگر    مادر   ندارم 👈بیقرار اصفهانی
هدایت شده از عروسی مذهبی مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
کانال مولودی جشن عروسی شامل اشعار طنزحلال، اشعار مولودی ،جشن تکلیف،جشن ختنه سوری وهمه مراسمات مذهبی با مدیریت ذاکر اهلبیت کربلایی محمد مسلمی https://eitaa.com/joinchat/3093627286C1bf28b706c ارتباط با مدیر👇 @moslemi124 به درخواست شما افتتاح شد لطفا حمایت کنید https://eitaa.com/joinchat/3093627286C1bf28b706c
1_2362188559.mp3
4.86M
‍ ‍ ‍ روضه حضرت زهرا(ص) 🧡🧡🧡 سوتوک اسما یووم تامن ولی آهسته آهسته وراخ غسلون ایداخ شیون ولی آهسته آهسته (اسماءمبادا همسایه لر بوللر) علینین آدامی یوخدی سس ویرماقوینان سن علیه کمک اول سوتوک اسما یووم تامن ولی آهسته آهست وراخ غسلون ایداخ شیون ولی آهسته آهسته یوزون دوندر صاقا صولدان گیدیب قنفذ خطا یولدان مواظب اول سنان قولدان خزان وروبدی گلی باغبان باخور آغلور خدا بولور کفنین بندینی نجه باغلور تابوته وردیلر حرکت زینب آغلادی گویا ایدوب آناسینا بونوعی کشف راز قال بوگئجه بیزیله گونوز باری دوش یولا شب زنده داریلر ایلمز شبدن اعتراض ظلمت گئجه آنا گیدیسن هانسی منزله (اوشاقدی بعضی فکریلر الر ئوز عالمینده هله اینانمیر ننه نین تابوتی یولا دوشور بیردن دیدی) خدا مادرم را کجا میبرن گمانم برای شفا میبرن مرو مادرم مرو مادرم مرو مادر امشب کنار سفره خالیست جای مادر فضه دییر من بوگئجه هرنه الدیم اواوشاقلار غذا یمدیلر فضه آنامیز هاردا بئله داریخمشوخ زینبی آرام الیرم حسین آغلور حسن بولمورم نلر گوروب اتاقین بیر گوشه سینده بئله سخلوب هردن دییر سیز یوخودوز اوکوچه ده من گوردوم سیز گورمدیز آنام نجه سخلدی دیواره بیرآز قوزاندم اوکوچه ده که اوسیلی منه دیسین ایستادم به سر پنجه پااما حیف دستش از روی سرم رد شدو بر مادر خورد ننم سخلدی دیواره دیدی اوغول قسمت بویوموش کوچه ده سیلی منه دیسون قوخدوم ننون ئولسون اوآغر ال سنه دیسون ✍مهدی عابدینی @rozehdaftari
VC_2023_10_15_20_43_50.mp3
1.33M
بانوای عبداللهی =======👆 ‍ ‍ حضرت زهرا سلام الله علیها زبانحال امیرالمومنین درفراق حضرت زهرا(س) مزاره فاطمه جان سینون یارا گدوسن مدینه ده منی تک قویوب هارا گدوسن ایکی یتیمه قیزین نیازی وار آنیا بلالی باشلارینا سالیب قارا گدوسن جان ایستر سنی زهرا جانانیم سنی زهرا تک قویما منی زهرا پریشانم آدامسیزام بیلوسن غریبه بنزیورم باخاندا صورتیوه اورک قانین ییورم چیخوب چوله گلورم اورک دولور بوشالیر اورکده کی سوزومی فقط سنه دیورم غم سالوب سنی درده اوخشادوب گل زرده قان چکوب گوزه پرده پریشانم جماله زینبی قوی سرشگی باغلاماسون حسن باخوب یوزووه جهانی داغلاماسون حسینی باغریوا باس اوغملی گوگلونی آل سنی بوحالدا گوروب دوباره اغلاسون ریحانیم سولا قویما بولودکیمی دولا قویما باغریقان اولا قویما پریشانم دگنده ضربه گوله سارالی فاطمه جان دوشرچمندن اوگل آرالی فاطمه جان او گل کیمی سنه ده ووروبدی یاره عدو چمندن ایریلوسان یارالی فاطمه جان گل سولسا چمن اغلار هجرینده حسن اغلار مظلوم وطن اغلار پریشانم باخاندا صورتیوه ئورك يانور الیشور فرشته ضجه چکور ملک یانورالیشور اچوب دئینده حسن قباله صحبتينی الین قویور یوزونه فدک یانور الیشور اولدوز تک بئله سوزمه اشکیمی یوزه دوزمه حیدردن الین اوزمه پریشانم @rozehdaftari