#روضه_پیامبر_اسلام(ص)
#گریز_روضه_امام_حسن(ع)
#گریز_امام_رضا(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
السلام علیک یا اَبَا الْقاسِمِ یا رَسُولَ اللهِ یا اِمامَ الرَّحْمَهِ یا سَیِّدَنا وَمَوْلانا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللهِ وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ.
🔶آرزو دارم شوم سوی مدینه رهسپار
🔶تا بگیرم همچو جان قبر نبی را درکنار
🔶دست امیدم رسد چون بر ضریح اطهرش
🔶سر نهم درخاک پایش با دو چشم اشکبار
🔶با گنه بر آن شفیع المذنبین وارد شوم
🔶بی گنه آیم برون با بخشش پروردگار
🔶اجرومزد همه شما با پیامبر اسلام (ص) انشاالله درهر گوشه ای از این مجلس نشسته ای حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشالا دلها را روانه کنید مدینه
🔸نبی در بسترو زهرا کنارش
🔸عزیزقلب او شد بی قرارش
🔸بگوید دخترم کمتر نوا کن
🔸برای رفتن بابا دعا کن
🔸 نمی دونم مدینه رفتی یا نه...
گنبد خضرای پیغمبرو دیدی یا نه...
ان شالله روزی هممون باشه مدینه..
گنبد خضرای پیامبر رو زیارت کنیم..
(یارسول الله آقا جان ..)
آقاجان...این دلا برا مدینهات تنگه آقا..
🕊آقا برات کاری نداره...امروز یه نگاه بکنی...برات کاری نداره یه مُهر تأیید بزنی، منم مدینه ای بشم..
آقا....هنوز خیلیا مدینه رو ندیدن...
هنوز خیلیا قبرستان بقیع رو ندیدند...
امروز بگو خدا.... به حق اون پیامبری که میگفت آی مردم من از شما اجر رسالت نمیخوام...
اما دو چیز رو بینتون امانت و یادگار میزارم....یکی کلام خدا قرآنه....یکی اهل بیت منه...
آی مردم فاطمه پاره تن منه..
آخ علی غریبه...(علی مظلومه....2)
آی مردم حسنین میوه دلِ منه.
آخ بمیرم برات یا رسول الله..چه کردند با فاطمه ات.بعد از شما
◼️هر دختری بابا از دست بده مردم دورش جمع میشن...تَسلاش میدن...دلداریش میدن...تسلیت میگن...دسته های گل میارن..
اما بیمرم به جای گل درب خونه شه آتیش زدند
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر کسانی که بین من وشما بودند
حالا جایشان بین من وشما خالیست
پدران ومادران که از دنیا رفتند فیض ببرندگریزی هم داشته باشیم به روضه کریم اهل بیت امام حسن مجتبی(ع) وامام رضا(ع) همه اموات فیض ببرند فقط یک لحظه رایاد کنیم بعد هم روضه امام رضا برات بخونم عزیزان آن لحظه ای که آقا عبدالله
نشست کنار بدن تیر خورده برادرش امام حسن.. انشاالله داغ برادر نبینی
چه صحنه ای دید..
شروع کرد ناله زدن..
(دشتی)
◼️برای تو دلم دارد بهانه
◼️گرفت از آه من آتش زبانه
◼️به زیرلبحسیناینگونه میگفت
◼️الهی دفن می گشتی شبانه
◼️یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این پدر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد
◼️از همین جا دلها را روانه کنیم حرم امام رضا ، انشاءالله کنار حرمش ، پیغمبر دو تن را پارۀ تن خطاب کرده ، یکی مادر سادات زهرای مرضیه است ، فرمود : فاطمه پارۀ تن من است . یکی هم امام رضا ، یا رسول الله پارۀ تنت در خراسان به زهر جفا مسموم کردند چنان زهر کاری بود آقا مثل شخص مار گزیده به خود می پیچید .
تمام تار و پود من بسوزد همه شمع وجود من بسوزد
◼️خدایا ناله هایم را اثر نیست کنار بستر من یک نفر نیست
غریبم من غریبم من غریبم
نمی دانم کجایی ای جوادم چرا از من جدایی ای جوادم
عیادت از من دور از وطن کن بیا با دست خود من را کفن کن
غریبم من غریبم من غریبم
◼️اباصلت می گوید : امام چشمش به در بود امام جواد آمد آن لحظات آخر سر بابا را به دامن گرفت ، اما کربلا (آماده اید بگویم یا نه ) زین العابدین نتوانست بیاید قتلگاه ، عمه اش زینب آمد دید حسینش تنهاست ، دید شمشیرها و نیزه ها در یک نقطه فرود می آید دستهایش را روی سر گذاشت هی فریاد می زد : وا محمدا ،
#روضه امام حسن(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
🔶جانم فدای آن بنایی که نداری
🔶قربان آن گلدستههایی که نداری
🔶هرجا حرم دیدم سرودم زیر لب از
🔶دلتنگی گنبد طلایی که نداری
🔶بابالرضا رفتم نشستم گریه کردم
🔶با یاد بابالمجتبایی که نداری
🔶قالیچهی ارثیهی مادر بزرگم
🔶نذر تو و صحن و سرایی که نداری
🔶من هر شب جمعه سلامی میدهم به
🔶ششگوشهی کرببلایی که نداری
🔶ما سینهزنهایت حسن کم گفتهایم آه
🔶در مجلس دارالبکایی که نداری
🔶دردی که داری در خودت میریزی آقا
🔶حق میدهم درد آشنایی که نداری
⬅️آه گرفتارها آه مریض دارها حاجت مندان جوون دارها امشب دلها را روانه کنید مدینه منوره کنار تربت بی سایبان امام مجتبی انشاالله به پاره های جگر امام حسن(ع) درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روابشید شفای همه مریضها انشاالله همه اموات فیض ببرند
یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله
🔸دلی پر زتب و پرازغم
🔸نه طبیب ونه دعوایی
🔸چه کند غریب و بی کس
🔸که ندارد آشنایی
حتی در خونه اش هم غریب بود امام حسن دعا کرد آشناش بیاد میدونی اشنا امام حسن که بود خواهرش زینب بود وقتی که زینب دید حال برادر مقلب شده این جا خواهر نگران شد رفت تمام برادران را صدا زدعباسم
حسین جان بیاید برادر
چه شده خواهر نگرانی زینب فرمود حال برادرمان حسن منقلب شده این جا براداران امدند اما همین که امام حسین دید حال برادر خوب نیست امام حسین نشست کنار برادر آن قدر گریه کرد که امام حسن فرمود حسین جان عزیز مادر
مکن گریه ز مرگم ای برادر
مریز از دیدگان اشکت چه گوهر
یادشهد امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند
گفت عزیز مادر مرا باشد پرستاران بسیار امروز کنار بستر من عده ای زیادی نشسته اند برادران و خواهران همه هستند پرستار من امام حسن
اخ مرا باشدپرستاران بسیار
اما حسین جان پرستار یک زینب آن هم گرفتار
پرستار تو روز عاشورا یک زینب وان هم گرفتار
اخ امان از دل زینب که خون شد دل زینب😭
زینبی که یک روزی در مدینه پاره های جگر برادر حسن را می بیند اما یک روزی هم در شهر شام همین زینب ببیند نازنین سر بریده حسین
یا حسین یا حسین یا حسین
درآن مجلس بزم یزیدزینب یک صحنه ای را انشاالله هیچ خواهری به مثل زینب غم نبیند
مگر چه دید زینب دران مجلس بزم یزید زینب دید ملعون به یک دست جام شراب گرفته به یک دست هم چوب خیزران ای داره با چوب برلب ودندان برادر می زنه
🔸یزیدا چوب مزن آخ برلب برادرجان
🔸سر بریده چه کرده است باتو خواهان پرپرمن
🔸سرش بریده ای بادو صد خواری
🔸هنوز دست از سر او بر نمی داری
(یا بقیه الله امام زمان )
🔸سری که درمقابل تو است نور عین من است
🔸خدا نکرده امام تو حسین من است
⏪گفت نانجیب این لب و دندان را با چوب می زنی اما لب و دندان رایک روزی پیمبر خدا بوسید این لب ودهان رابابام علی مادرم زهرا بوسید
🔸مزن ظالم حسین مادر ندارد
🔸آخ مزن ظالم که خواهر دل ندارد
حسین آرام جانم...حسین روح روانم
چرا فقط امام حسین ع، اربعین دارد و براى دیگر امامان ع، اربعین نمیگیرند؟
علّت آن نقش بسیار مهمی بود که شهادت امام حسین ع، در بقاء اسلام داشت. به علاوه مصائب آن حضرت، قابل مقایسه با مصائب هیچ یک از معصومین ع، نیست. شهادت امام حسين ع، ويژگي هايي دارد كه از نظر اثرگذارى، با شهادت ساير ائمه ع، قابل مقايسه نيست، هر چند كه كلهم نور واحد هستند، منتهي نقش آنها در نوع مأموريت و مسؤليتشان متفاوت است كه در سوره نور مشخص شده است. فلا اقسم بالشفق به قيام امام حسين ع، ارتباط دارد. علت تطابق و شباهت اين آيه به قيام امام حسين ع، در ارتباط با سرخي آسمان در هنگام غروب آفتاب با شهادت امام حسين ع، است. ايشان با آن خط سرخي كه در تاريخ بشر ايجاد كرد، با اين شهادت، مرز بين روز «حق» و شب «باطل» را مشخص كرد و بشريت را به شناخت حق و باطل آشنا كرد. شفق يك خط سرخي است كه در موقع غروب خورشيد، آسمان را به دو قسمت تقسيم مي كند. نيمي به سمت شب كه بخواهد شروع شود و نيمي به سمت روز كه بخواهد تمام شود. شفق وقتي است كه تاريكي شروع مي شود و فجر وقتي است كه روشني شروع مي شود. ما ميخواهيم از طريق شناخت امام حسين ع، نقش او را در جامعه بشناسيم. ايشان در جامعه بشرى نقش شفق را دارند. نقش ائمه ع، با يكديگر متفاوت بوده است، براى اين كه ما موقعيت هاى مختلف را بشناسيم، و بدانيم چرا امام حسن ع، صلح كرد و امام حسين ع، جنگيد. البته كار امام حسن ع، مدارا بود نه صلح. يا چرا حضر علي ع، كناره گرفت؟ در عين حال همراه جامعه باشيم و مبارزه نكنيم. چه موقع مثل پيامبر ص، سعه صدر داشته باشيم و دوست و دشمن را در دامان خودمان آوريم و به همگان بها بدهيم. ما بايد با سياست هاى ائمه ع، آشنا شويم تا ياد بگيريم كه رهرو آنها باشيم. ائمه ع، نقش هاى متفاوتي داشتند. نقش امام حسين ع، بين آنهااثرگذارتر شد.
(آیت الله محمدعلی صالح غفاری. توضیحات).
حکمت اربعین:
اربعین یک دستور فقهی و اسلامی و قرآنی است که میگوید: هر چیزی در چهل روز تکامل پیدا میکند. مثلاً شاید در مورد امام حسین ع، و وقایعی که سر او آمده، اول اهمیت ندهی، اما بعد از ده یا بیست روز تا چهل روز که فکر کنی میفهمی که چقدر مظلومیت داشتند، و این مظلومیت امام حسین ع، در فکرت تکامل پیدا میکند. این است که میگویند برای امام حسین ع، اربعین بگیرید. اینکه برای امام حسین ع، اربعین مییرند، دستور ائمه ع، است. چون گویند شاید در روزهای اول، مفهوم شهادت و مظلومیت او را نفهمیده باشند. اما بعد از چهل روز می فهمند. مثلاً یکی از اصحاب ابا عبدالله به اسم جابربن عبدالله انصاری از مدینه حرکت کرده رفته کربلا. به قول حافظ: ای صوفی شراب آن وقت شود صاف ،،،،، که در شیشه بماند اربعینی. یعنی معرفت وقتی کامل و خالص میشود که چهل روز از آن بگذرد. منظور شراب، شراب معرفت است. «شراباً طهوراً». طی چهل روز فکر انسان تکامل پیدا میکند، بعد پی میبرند به مظلومیت امام حسین ع.
( آیت الله محمد علی صالح غفاری. پرسش).
توضیحات :
در قرآن حدود چهارده نوع شراب نام برده شده است که در تأویل و معنای باطنی آن، منظور از شراب، علم و معرفت، و منظور از نامهای مختلف آن، مراتب و درجات علمی ایمانی، و مقامی و مراتب تحولی و تکاملی علمی معرفتی سالکان الی الله میباشد. که بالاترین مرتبه آنها «شراب طهور» است.
شراب لبن = شیر.
شراب عسل مصفی.
شراب سلسبیل.
شراب طهور.
شراب زنجبیل.
شراب ختمه مسک = ناب.
شراب رحیق = ناب و خالص.
شراب سفید.
شراب کافور.
شراب لذیذ.
شراب عاری از گناه.
شراب بدون سر درد.
شراب تسنیم = دست تخورده.
ای.
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه امام حسن(ع)
#گریز حضرت رقیه(س)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا الْمُجْتَبىٰ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ
⬅️آه گرفتارها آه مریض دارها حاجت مندان جوون دارها امشب دلها را روانه کنید مدینه منوره کنار تربت بی سایبان امام مجتبی انشاالله به پاره های جگر امام حسن(ع) درهرگوشه ای از این مجلس ومحفل نشسته آید حاجت روابشید شفای همه مریضها انشاالله همه اموات فیض ببرند
یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله
🔸دلی پر ز تب و پر از غم
🔸نه طبیب ونه دعوایی
🔸چه کند غریب و بی کس
🔸که ندارد آشنایی
حتی در خونه اش هم غریب بود امام حسن دعا کرد آشناش بیاد میدونی اشنا امام حسن که بود خواهرش زینب بود وقتی که زینب دید حال برادر منقلب شده این جا خواهر نگران شد رفت تمام برادران را صدا زدعباسم
حسین جان بیاید برادر
چه شده خواهر نگرانی زینب فرمود حال برادرمان حسن منقلب شده این جا براداران امدند اما همین که امام حسین دید حال برادرش خوب نیست امام حسین نشست کنار برادر آن قدر گریه کرد که امام حسن فرمود حسین جان عزیز مادر
🔸مکن گریه ز مرگم ای برادر
🔸مریز از دیدگان اشکت چه گوهر
⏪گفت عزیز مادر مرا باشد پرستاران بسیار ..امروز کنار بستر من عده ای زیادی نشسته اند برادران و خواهران همه هستند پرستار من امام حسن هستند
اخ مرا باشدپرستاران بسیار
اما حسین جان پرستار تو یک زینب آن هم گرفتار
پرستار تو روز عاشورا یک زینب وان هم گرفتار
اخ امان از دل زینب که خون شد دل زینب😭
زینبی که یک روزی در مدینه پاره های جگر برادر حسن را می بیند اما یک روزی هم در شهر شام همین زینب ببیند نازنین سر بریده حسین
یا حسین یا حسین یا حسین
درآن مجلس بزم یزیدزینب یک صحنه ای را دیدکه انشاالله هیچ خواهری به مثل زینب غم نبیند
مگر چه دید زینب دران مجلس بزم یزید زینب دید یزید ملعون به یک دست جام شراب گرفته به یک دست هم چوب خیزران ای داره با چوب برلب ودندان برادر می زنه
🔸یزیدا چوب مزن آخ برلب برادرجان
🔸سر بریده چه کرده است باتو خواهان پرپر..من
🔸سرش بریده ای با دو صد خواری
🔸هنوز دست از سر او بر نمی داری
(یا بقیه الله امام زمان )
🔸سری که درمقابل تو است نور عین من است
🔸خدا نکرده امام تو حسین من است
⏪گفت نانجیب این لب و دندان را با چوب می زنی اما لب و دندان رایک روزی پیامبر خدا بوسید این لب ودهان رابابام علی مادرم زهرا بوسید
🔸مزن ظالم حسین مادر ندارد
🔸آخ مزن ظالم که خواهر دل ندارد
(گریز)
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد حالا دلها روانه کنید خرابه شام اگر با
ابی عبدالله کار داری امشب.
آقا رو به نازدانه اش قسم بده.
اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری،
اگه کربلا میخواهی.
بگو حسین جان.
تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم.
امشب دیگه دست خالی ردمون نکن..
🔸طواف شمع چون پروانه می کرد
🔸به دستش موی بابا شانه می کرد
تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا.😭
چه بلایی سرت آوردن...بابا.
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم..😭.
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده..
اما میخام بگم.
بابای خوبم...😭
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن.
اما به منم تازیانه زدن
🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
💠 تقدیم به ساحت نورانی کریم اهل البیت امام حسن مجتبی علیهالسلام
✍ سید مصطفی حسینیراد
یا حسن ای نور چشم بوتراب
بر ضمیر خاکی ما هم بتاب
مصطفی صورت، علی سیرت، تویی
ماهمَنظر، آسمان طینت، تویی
ای حسن، ای جان شیرین حسین
ای پیمبر را شما نور دو عین
تو علی را حجتِ اکبر شدی
اَشبهِ مردم به پیغمبر شدی
مادرت گفتا حسن، جان من است
آیهی تطهیرِ قرآن من است
در کرامت نورتان تابنده است
حاتم طایی شما را بنده است
ما همه روزی خور خوان توییم
یا حسن، امروز مهمان توییم
در حدیث آمد ز قول مصطفا
غم رود از سینهی اهلِ بُکا
هر که گرید در رثای مجتبا
او نباشد کور در روز جزا
مادرش گفتا مرا یاری کنید
شیعیان امشب عزاداری کنید
هر که آید روضه، مهمان من است
صاحب مجلس، حسنجانِ من است
کوچهها امشب همه غرق غمند
مردم شهر نبی در ماتمند
آسمان را کوچه، نیلی دیده است
کوچهای که ضرب سیلی دیده است
دست او در دست مادر بوده است
همره زهرای اطهر بوده است
ضربه بر بازوی مادر، تا زدند
گوئیا رگهای حیدر را زدند
کوچه پر از نالههای مادر است
سر به زیر از روضه میخ و در است
هرگز از بهر دل ریش حسن
نام قنفذ را نبر پیش حسن
ماجرای تیر و آن خون جگر
این زمان بگذار تا وقت دگر
من فقط سربسته گویم نور عین
میتراود خون ز چشمان حسین
آن طرف تر، آن که در تاب و تب است
خواهر مظلومهی او زینب است
تَشت در دستان خواهر مانده است
زهر در قلب برادر مانده است
تکه تکه سرخ میگوید حسن
وارث دین! ای حسین! ای جان من!
گریهی تو ای برادر بهر چیست؟
هیچ روزی مثل آن روز تو نیست!
(لایوم کیومک یا اباعبدالله)
یا حسن! آقای خوب و مهربان
نوکران خویش را از در مران
ای کریمِ اهل بیت مصطفا
ما گدایان را عطایی کن عطا
ما همه روزیخور خوان توییم
امشبی را باز مهمان توییم
رباعی شام شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام
✍ سید مصطفی حسینیراد
دلهای عاشقان همه امشب هوایی است
یا محضر حسین، و یا مجتبایی است
قربان آن دلی که بقیع است لحظهای
یک لحظهبعد هم «گذرش» کربلایی است
.
|⇦•راحت جان ما...
#قسمت_اول #روضه و توسل ویژه شهادت #امام_رضا علیه السلام اجرا به نفسِ حاج عباس واعظی
●━━━━━━───────
درد و درمان ما امام رضاست
راحت جان ما امام رضاست
ما غلامان حضرتش هستیم
شاه و سلطان ما امام رضاست
گر چه سلمان او نشد باشیم
عشق و ایمان ما امام رضاست
جانِ نوکر چه قابلی دارد
جان و جانان ما امام رضاست
آیه آیه کلام او نور است
روح قران ما امام رضاست
جان ایران ماست معصومه
قلبِ ایران ما امام رضاست
قول داده به جانِ ما برسد
مرگِ آسان ما امام رضاست
کاش آن لحظه ها رضا برسد
وقت مردن به داد ما برسد
بندگی بی بلا نمی چسبد
عاشقی بی خدا نمی چسبد
نیمه شب بی دعا و ذکر نماز
نیمه شب بی بکاء نمیچسبد
به همان مهربانیش بخدا
زندگی بی رضا نمی چسبد
این شلوغی خودش صفا دارد
حرمش بی گدا نمی چسبد
یاد داده خودش به ابن شبیب
گریه بی کربلا نمی چسبد
روزیم کن بلا کشیدن را
با رضا تا خدا رسیدن را
*امروز صدای ناله خواهر میاد. امروز اگه بی بی کسی رو بفرسته بگه برید ببینید کجا مجلس برا برادرم گرفتند اسمشون رو بنویسید..*
تو کریم کریمها هستی ماه ما از قدیم ها هستی
نه به فکرِ کبوتران تنها یاد این یاکریمها هستی
تو امام و رئوف دنیایی
تو امام رحیمها هستی
راه دادی به راه گم کرده
تو به فکر رجیم ها هستی
ما یتیم آل طاهاییم
تو که یار یتیمها هستی
دست ما را بگیر آقا جان
تو کریم کریمها هستی
در جوار شما چه غم داریم
دین و دنیا کنار هم داریم
ما کنار تو دلخوشیم آقا
با تو ای مهربان چه کم داریم
سر این سفره میهمان توایم
بابی از برکت و کرم داریم
سمت بابُ الجواد می آییم
قدی از احترام خم داریم
پدر و مادرم فدای شما
ای امامم سرم فدای شما
ای کرامت نمی ز بارانت
می رسد رزق کربلا از تو
کاش درد مرا دوا بدهی
توشه ام را تو کربلا بدهی
*بذارید روضه ام رو از حضرت معصومه بگم از دل خواهرش بگم.. آخه این خواهر خیلی علاقه به برادر داره این خواهر شیدای امام رضاست.
از مدینه حرکت کرد گفت برم خراسان دلم برا برادرم تنگ شده، امام رضا رو ببینم اما قم بیمار شد، موفق به دیدن امام رضا نشد. حسرت دیدن امام رضا به دلش موند امام رضا اومد بدن این خواهر رو دفن کرد..بی بی جان خوب بود نرسیدی خراسان اگه امروز خراسان بودید طاقت نداشتی ببینی بدن برادرت میان حجره ی در بسته ..هی به خودش میپیچد میگه جگرم پسرم ..*
فاطمه ی قم سرت سلامت باد
برادرت وسط کوچه ها زمین افتاد
*اونقدر این زهر کاری بود حضرت تا از خونه ی مامون بیرون اومد دیگه نتونست رو پاهاش بایسته هی مینشست و بلند میشد نوشتند پنجاه بار تا خونه نشست و بلند شد. عبا رو به سرش کشیده بود غریب بود کسی رو نداشت. نه خواهری، نه مادری، نه فرزندی ،اباصلت میگه زیر بغلهای حضرت رو گرفتم ،حضرت رو وارد حجره کردم فرمود: اباصلت درها رو ببند. گفتم آقا ملاقات شما میان...فرمود: من یه ملاقاتی دارم اونم از مدینه میاد.فرمود: اباصلت فرشهای کف حجره رو جمع کن
آقا! فرشها رو برای چی جمع کنم!؟فرمود: میخوام مثل جد غریبم حسین جان بدم *
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
.
#قسمت_پایانی
#روضه_امام_رضا علیه السلام
میان حجره نشسته تو را صدا میزد
هزار شکر ندیدی که دست و پا میزد
اباصلت میگه دیدم یه آقازاده ی نورانی مثل امام رضا وارد شد.گفتم آقا چطور وارد شدید!؟ فرمود: همون کسی که با یک چشم به هم زدن من رو از مدینه به طوس آورد. همون هم قادره از در بسته وارد کنه
وارد شد. فهمیدم جگر گوشه ی امام رضاست، در حجره رو باز کرد تا وارد حجره شد، میگه دیدم مثل اینکه جان به تن امام رضا اومد. امام رضایی که زانوهاش قدرت نداشت.. دیدم بلند شد رو زانو ایستاد جوادش رو تو بغل گرفت، نُه سالشه ،دیدم پیشانیشو می بوسه گریه می کنه.. بابا! بابا! ببین من رو مسموم کردن بابا..
بگم یا امام رضا تو غربت بودی از دنیا رفتی
اما همه مردم خراسان اومدن.حتی زنهای نوقانی اومدن پیش مرداشون گفتند ما مهریه هامون رو بهتون میبخشیم به ما اجازه بدید بریم تشییع جنازه این آقا..آخه این آقا تو شهر ما غریبه مادر نداره، خواهر نداره، زن و مرد اومدن ..بگم یا امام رضا تو شهر غربت بودی.. ولی بدنت غریبانه برداشته نشد.. اما بمیرم برا مادرت فاطمه.
«روزه آخره ها مهر بی بی بزن رو پرونده ی دو ماهت» مادرت تو شهر خودش غریب بود. گفت: یا علی بدنم رو شبانه غسل بده، بدنم رو شبانه بردار و شبانه و مخفیانه دفن کن.
اما یه وصیت داره همه روضه حضرت تو این وصییته.. عرضه داشت یا علی!یه خواهشی ازت دارم موقع غسلم پیراهن رو بیرون نیار.براچی پیراهن رو بیرون نیاره نمیخواست نگاه امیرالمومنین به زخم پهلو بیفته..یه مرتبه دیدند امیرالمومنین بلند شد سر به دیوار گذاشت هی صدا می زنه فاطمه...فاطمه.. با این که سفارش کرده بود کسی بلند گریه نکنه اما نمیدونم ورم بازو چه کرد خودش داد زد.
کربلا هم ابی عبدالله سفارش کرد تا من زنده ام کسی صدا گریه اش بلند نشه اما یه جا دیدن خودش داره داد میزنه.. کجا؟
وقتی دید بدن علی ارباً اربا ست.. ولدی علی...
هر کجا نشستی به قصد فرج بگو یا حسین
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#شهادت_امام_رضا
#روضه_امام_رضا_علیه_السلام
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه امام حسن عسکری (ع)
#گریز روضه حضرت رقیه (س)
#روضه شهادت
بسمالله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه”
🔸تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن
🔸زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن
🔸قلب بابت از شرار زهر دشمن آب شد
🔸سوخت جسم و جانش از پا تا به سر یابن الحسن
🔸کودک شش ساله بودی بر پدر خواندی نماز
🔸ریختی از چشم خود خون جگر یابن الحسن
🔸زود گرد بی کسی بر ماه رخسارت نشست
🔸زود کردی جامه ی ماتم به بر یابن الحسن
🔸طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد
🔸تو نگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن
🔸قرنها فریاد زهرا مادرت آید بگوش
🔸از مدینه بین آن دیوار و در یابن الحسن
🔸یوسف زهرا بیا با ما بگو آخر چرا؟
🔸تربت زهراست مخفی از نظر یابن الحسن
🔸قرنها چشم تو گریان است بر جدت حسین
🔸لحظه لحظه ریختی اشک از بصر یابن الحسن
⬅️آجرک الله یا صاحب الزمان! ….شب شهادتِ بابای مظلومش،هرجا نشستی صداش بزن:یابن الحسن…اللهم عجل لولیک الفرج
حسن جان …. حسن جان … قربونِ غریبیت برم آقا … زائر کم داره ، امشب درسته شبِ تاج گذاری امامِ زمانِ ، ولی از ادب دورِ وقتی حجت ابن الحسن امشب چشمانش اشک باره ما شادی کنیم ، ما خوشحالیم ولی شادیمون رو فردا بروز میدیم ” امشب خدا یه فرصتی داده برا بابات گریه کنیم … بهت تسلیت بگیم آقا … مجلسِ ختم منعقد است به نامِ نامیِ امامِ عسکری … آقا ، بینِ ما اینطور رسمِ مجلسِ ختمِ پدر ، اگه پسر زنده باشه دمِ در می ایسته … همه بهش سر سلامتی میگن ، تسلیت میگن … خدا بهتون صبر بده ، غم نبینید … صاحب عزا هم تشکر میکنه میگه خوش اومدی زحمت کشیدید … آقا ما انتظارِ تشکر نداریم اما اومدیم امشب بهت تسلیت بگیم …اونایی که اربعین امسال روزیتون نشد برید حرمش … این آقا موسس و بنیانگذارِ سفرِ اربعینِ
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند اقاجان ما امشب با مهدیت هم ناله شدیم برای شما عزاداری کردیم ما روهم
امشب زائرِ خودت حساب کن …
دلم برایِ سامرا تنگ شده … آقا حرمت داره آباد میشه الحمدالله … اون روزی که گنبدت رو خراب کردن با خودم گفتم ای کاش خونۀ ما خراب میشد … به به چه گنبدِ زیبایی رونمایی شده … اما حرمِ حسنِ فاطمه هنوز ساخته نشده
حسن جان
⏪روضه بخونم،معطلت نکنم،میگم:یا صاحب الزمان! شما لحظه های آخر سر بابات رو بغل کردی*
جا دارد از برای تو گِریند روز و شب
جنّ و ملک، زمین و زمان، حوری و پری
*چرا گریه کنند؟ گریه داره فرزند خردسال جون دادن باباشو ببینه؛گریه داره. بگم:یا صاحب الزمان! سر بابا رو بغل کردی؟آری، سر بابا رو به سینه چسباندی."ببرمت یه جایی،نشون بده اهل ناله ای" اما دیگه سر بابات زخم نبود آقا،دیگه سر بابات خونی و خاکی نبود آقا"چی میخوام بگم؟کجا مگه رفتم؟"دیگه سربابات محاسنش خضاب به خون نبود"اگه ناله زدی میگم،ناله ی شب شهادتی میخوام"یا صاحب الزمان! سربابات رو بغل کردی،اما دیگه رگ هاش بریده نبود. قربون اون دختری که نیمه شب سر رو بغل کرد"بریم سراغ روضه ی این دختر، من مطمئنم امام زمانم میخواد برا عمه اش گریه کنه
بابا! مگه نگفتی بر می گردم؟
بیا میخوام دورت بگردم
عمه رو خیلی خسته کردم
*یا صاحب الزمان!شما سر باباتون رو برداشتید،رو پا گذاشتید،اما سری که به بدن وصل بود،خود بابا کمک کرد لحظه ی آخر تو دامن شما،اما قربون دستای زخمی ِ این دختر برم، اون باباهایی که دختر دارن برن یه شب امتحان کنند، خودت رو کنار دخترت بزن به خواب، ببین بچه ات خودش میخواد سرت رو برداره،"اهل کنایه حرف من رو بگیرن" سر سنگین ِ، دختر سه ساله دستاش کوچیکه، نمیتونه تنهایی سر رو برداره، نمیدونم چه بلایی سر این سر آورده بودن، تنهایی سر رو بغل کرد،به سینه اش چسبوند،"فَوَضَعَت فمِها علی فمِه الشریف" لباش رو روی لبای باباش گذاشت،حسین.....ای تشنه لب،حسین....*
دو نگاهی که داشتم همه عُمر،تا قیامت نرفته از یادم
نگه اولی که دل بردی، نگه آخری که جان دادم
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
روضۂ دفتری امام حسن عسکری(ع)
👈🏻اجرا توسط: استاد پرویزی🎙️
👈🏻تایپ و ارسال: علیمحمدی✍🏻
تسلیت ای حجت ثانی عشریابن الحسن
زود بود از بهرِتو داغ پدر یابن الحسن
بمیرم برات یا صاحب الزمان، پنج سال بیشتر نداشتی که داغ بابا دیدی، از امشب یتیمی امام زمان شروع میشه، دیگه تنهایی آقا شروع میشه
قلب بابت ازشرار زهر دشمن آب شد
سوخت جسم وجانش از پا تابه سریابن الحسن
از همین جا یه کاروان دل ببریم در خونه ی امام حسن عسکری
طفل بودی پیش چشمت چشم بابا بسته شد
تو نگه کردی واو زد بال وپَر یابن الحسن
◾راوی میگه لحظات آخر دیدم امام عسکری در بستر بیماری فرمود برید پسرم مهدی رو خبر کنید..میگه رفتم داخل حجره نگاه کردم دیدم یه آقازاده ی خوش سیمایی صورت مبارکش مثل ماه می درخشید، مشغول عبادت خداست(الهی یعنی میشه ما زنده باشیم یک روز چشم ما هم به جمال دلربای یوسف فاطمه روشن بشه)عرضه داشتم آقاجان حال امام عسکری منقلبه میگه تا بر پدر وارد شد نگاه امام عسکری به جمال دلربای مهدیش افتاد صدا زد:( یا سیّدَ اَهل بیته اِسقِنیِ الماء)پسرم مهدی جان جرعه ای آب برام بیار بابا(فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی) من دیگه رفتنیم بابا😭😭😭
دیگه بعد از من یتیم میشی بابا، دیگه بعد از من غریب میشی بابا، بعد از من سر به بیابون ها میزاری بابا، همه تنهات میزارن بابا(الهی بمیرم برات آقا جانم)خیلی سخته برا فرزند ببینه جلو چشمانش بابا داره جون میده، اما هر طوری بود لحظات آخر حضرت با دستان مبارک به پدر آب دادن، نگذاشتن امام عسکری با لب تشنه از دنیا برن، عرضه بداریم یا صاحب الزمان خوب شد لحظات جان دادن شما کنار بابا بودید،پدر رو سیراب کردید، پدر لحظاهای آخرِ عمر آب از دست پاکتان نوشید اما یا صاحب الزمان میخوام بگم دم آخر حسین پسر نداشت آی کربلایی ها: آی اونایی که امسال کنار حرمش بودید آماده ای بگم یا نه؟
دمِ آخر حسین پسر نداشت تشنگی از گلویش میجوشید، آی مردم از شما یه سؤال دارم؟ لحظه ی آخر پسران اباعبدالله کجا بودن؟ دید یه طرف علی اکبر با بدن قطعه قطعه روی زمین کربلا، یه طرف علی اصغرش با گلوی پاره یک طرف امام سجاد از شدت بیماری با صورت به زمین افتاده بود نمیتونست از جاش بلند شه، لحظات آخر هر چی نگاه کرد کسی نیومد کنار اباعبدالله😭😭😭یا صاحب الزمان منو ببخشید آقاجان یه وقت چشمان مبارک رو باز کرد دید شمر رو سینه ی حسین نشسته برای تسلای دل امام زمان ناله بزن(یا حسیییییین)