eitaa logo
روضه دفتری مجمع الذاکرین اهلبیت (ع)
4.7هزار دنبال‌کننده
48 عکس
49 ویدیو
9 فایل
شامل اشعار و متن روضه با مدیریت خادم الحسین کربلایی محمد مسلمی ارتباط با مدیر @moslemi_124 لینک کانال @rozehdaftari پذیرش تبلیغات👈 @moslemi_124
مشاهده در ایتا
دانلود
آخر ماه صفر درحسینیه ی جبین روضه است خط به خط گریه، چین به چین روضه است آسمان گریه کرده بالأخره هرشبی راکه در زمین روضه است به کجا می روی؟در عالم اگر؛ خبری هست در همین روضه است سند ادعای من محشر که بفهمی تمام دین روضه است هدیه ی ما به ساکنان بهشت باز در روز واپسین روضه است درمیان اهالی گریه اولین روضه آخرین روضه است اینکه بعد از غدیر،پیغمبر ازعلی گفت و گفت، این روضه است زهر کم کم براو اثر می کرد زردی چهره هم یقین روضه است *لفظِ اِرْجِع فاِنَّه یَهْجُر تا قلم خواست بدترین روضه است با گریزش شکستن دندان وسط کوچه اولین روضه است با دلیل شهادت زهرا لفظ پیغمبر امین روضه است شتر سرخ درجمل فتنه است اسب اما بدون زین روضه است روضه ازاین به بعد رفت به دشت روضه دنبال خواهرش می گشت روضه شد عاطفی دمی که حسین یک قدم رفت یک قدم برگشت باغدیر و کریم و بزم شراب روضه می زد گریز هی بر تشت کاش بودم پس از دوماه عزا پشت باب الجواد، ساعت هشت 🔸شاعر: مهدی رحیمی @rozehdaftari
فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود که سفره‌ی کرمش را به مجتبی بخشید غریب بود اگرچه گدا فراوان داشت کریم بود، بدون سر و صدا بخشید کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت مدینه زائر خود را به کربلا بخشید گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید گمان دیگرم این است لحظه‌ی آخر به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید... ✍ @rozehdaftari
|⇦•ای خاک ره تو... و توسل ویژهٔ شهادت پیامبر اکرم صلوات الله علیه اجرا شده به نفس حجت الاسلام انصاری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بسم الله الرحمن الرحیم ای خاک ره تو خُطّۀ خاک پاکی زِ تو دیده عالمِ پاک ای بر سرت، افسر لَعَمرک زیبِ بَرِ تو قَبای لولاک یا اَعظَمَ صورةٍ تَجَلّیٰ فیها الله مَا أدَقَّ مَعناک! دامان جلالت ای شَهَن شاه هرگز نَفُتَد به دست ادراک این بنده و مدح چون تو شاهی حاشاک از این مدیحه حاشاک فرموده به شأنت ایزد پاک لَوْلاک، لَما خَلَقْتُ الاَفْلاک *پیامبر در روز بیست و هشت ماه صفر، بعد از نماز ظهر و عصر به امیرالمومنین فرمود: هرکی تو این اتاقه بگو بره بیرون فقط اونایی که اسم‌ میبرم پیشم باشن .خودت باش، زهرا باشه و حسن و حسینم باشن، زینبین هم باشند. آقا عذر همه رو‌ خواست و بیرون کرد. در اتاق رو بست این چند نفر کنار بستر پیامبر نشستن آقا صدازد:علی جان لحظه ی رفتن منه، حسین رو روی سینه ی من بخوابون،خواهر داره میبینه، اون موقع زینب شش یا هفت سالش بود. اما داره این منظرهٔ عجیب رو تماشا میکنه...امیرالمومنین حسین رو بغل کرد و روی سینه ی پیغمبر خوابوند،پیامبر دوتا دستش رو انداخت گردن ابی عبدالله، شروع کرد پیشانی و لب و دندان و زیر گلوش رو بوسیدن... پیامبر در حالیکه داشت جون میداد گریه میکرد،میگفت: "مالي لِیَزید؟" مگه من با یزید چیکار کرده ام؟* *امروز خواهر دید برادر عجب جايی خوابیده، دیگه بالاتر از اینجا جایی نیست، اینجایی که حسین خوابیده عرش واقعی پروردگاره، يعني روي سينه ي رسول خدا... اما زینب پنجاه سال بعد اومد تو میدان کربلا وقتی به اون بدن قطعه قطعه نگاه کرد صدا زد.."یومٌ عَلی صَدرالمُصطفی ..." حسین من یه روز رو سینه ی پیغمبر خوابیدی "وَ یومٌ عَلی وَجهِ الثری"امروزم بدن قطعه قطعه ات روی خاک بیابان افتاده...* برادر دعا کن که زینب بمیرد نباشد که بعد از تو ماتم بگیرد برادر به قربان خُلقِ نکویت اجازه بفرما ببوسم گلویت * زینب میگه: میخوام صورتت رو ببوسم دستم نمیرسه، سر تو بالای نیزه زدن،چه جوری دلم رو آروم کنم؟زینب دوتا دستش رو دو طرف بدن گذاشت و خم شد گلوی بریده رو بوسید....* @rozehdaftari
سبک سلام آقا من الان روبروتونم -(خداحافظ.دوماهه گریه و ماتم) خداحافظ.دوماهه گریه و ماتم خداحافظ.لباس مشکی و پرچم حسین جانم خداحافظ.حسینی ها عزادارا میون ما. میومد ناله زهرا حسین جانم حلالم کن . می‌دونم خیلی آقایی دم مرگم.به دیدارم تو می آیی حسین جانم حلالم کن. ببین کوهی زدردم من حلالم کن. برات کاری نکردم من حسین جانم حلالم کن . می‌دونم که گنه کارم ولی آقا . می دونی که دوست دارم حسین جانم ببین زهرا. همیشه دستم و پر کرد به قدی خم. زنوکرها تشکر کرد حسین جانم سلام آقا. امام مهربان من سلام آقا. ببین اشک روان من رضا جانم سلام آقا. پناه بی پناهانی ازاون اول. منم نوکر تو سلطانی رضا جانم دلم تنگه.برای صحن گوهرشاد دخیل بستم. کنار پنجره فولاد رضا جانم @rozehdaftari
﷽ امام رضا(علیه السلام) مرثیه🍃 ای رُخَت چشمۀ خورشید رضا                                         مهر تو مایۀ امید رضا قبلۀ اهل محبت حرمت                                                  کعبۀ عشق سیه پوش غمت باز در سینه  شکسته است دلم                                      در عزای تو نشسته است دلم (راوی)می گوید: موقع شهادت امام رضا(علیه السلام)،  مأمون (علیه اللعنه) از راه رسید و گریه کنان به بالین آمد و شروع به گفتگو با امام کرد، حضرت تنها یک مطلب به آن ملعون فرمود (به این مضمون):« ای مأمون! جان تو وجان فرزندم جواد » برای همین علاقه است که گفته اند هرکس حاجت دارد امام رضا(علیه السلام) را بحق جوادش قسم بدهد)؛ اینجا امام رضا (علیه السلام) قبل ازاینکه بی حرمتی به جوادش شود سفارش او را کردند؛ چراکه حتماً می دانستند امام حسین(علیه السلام) را به همین نحو آزردند (لایوم کیومک یا اباعبدالله) کربلا هنوز او را نکشته بودند که به خیمه هاش حمله ور شدند، حضرت وقتی این صحنه را دیدند به شمر فرمودند« من با شما می جنگم شما با من ، زنها که تقصیری ندارند» شمرلعین هم رو به سپاه کرد ودستور داد حالا همه به حسین حمله کنید وکار پسرفاطمه را تمام کنید؛ آنقدردشمن به آقا حمله کرد تا تمام بدنش پر از زخم شد. یکی بانیزه اش از پشت می زد      یکی باچکمه و بامشت می زد خودم دیدم سنان دائم الخمر        حسینم را به قصد کُشت می زد  @rozehdaftari
﷽ امام رضا(علیه السلام) زمزمه🎙 کاشکی می‌شد در حرم امام رضا پر می‌زدم مثـــلِ گــدای آشنــا، حلقه بر این در می‌زدم اینجا پناه عالمینه                         یا حرم امام حسینه؟ رضا گل و باغ و بهارم رضا همه دار و ندارم   کاش می‌شد کبوتر صحن امام رضا بودم مشغول اشک و ناله و زمزمه و دعا بودم کنـــار ایــــوون طــلایـش             یه لحظه می‌شدم فدایش رضا گل و باغ و بهارم رضا همه دار و ندارم   امام رضا هم خوبا هم بدا رو دعوت می‌کنه نــاز گـــدا رو می‌خــره، با او رفـاقت می‌کنه زوّارشو تحویل می‌گیره                     سـوا نکـرده می‌پذیره رضا گل و باغ و بهارم رضا همه دار و ندارم    مهـــربون مهــربونا، از همه مهربون‌تره می‌دونه من کیَم، ولی آبرومو نمی‌بره رخصت میده دورش بگردم               انگار که من گناه نکردم رضا گل و باغ و بهارم رضا همه دار و ندارم    غیر امام رضا، کسی ضامن آهو نمی‌شه حتـی شتـر هم ناامید از کرم او نمی‌شه به زائرش داده بشارت                     سه مرتبه میاد زیارت رضا گل و باغ و بهارم رضا همه دار و ندارم   بـس‌کــه آقــا مهــربونه بــه من زیادی رو داده می‌خواسته رسوام نکنه هی به من آبرو داده مهربونه به روم می‌خنده             به روی کسی در نمی‌بنده رضا گل و باغ و بهارم رضا همه دار و ندارم   خــــدا کنــــه اجـــــازۀ عــــــرض ارادتم بده به این ارادت شب و روز همیشه عادتم بده یه شب در این حرم بمونم                   بالای سر نماز بخونم رضا گل و باغ و بهارم رضا همه دار و ندارم  ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @rozehdaftari
|⇦•یابن شبیب! جد مرا... روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدرزاده ㅤ *امشب اومدیم برای غم های امام رضا گریه کنیم، اما خودِ امام رضا گریه کنِ ابی عبدالله است، خودش فرموده، اگه سفارش خودش نبود نمی گفتم، خودش فرمود:" یَا ابْنَ شَبِیب! إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْن" ای پسرِ شبیب اگه خواستی گریه کنی برای جد غریبِ ما گریه کن... اگه امشب اومدی برا امام رضا اما بگو: حسین!.... یَا ابْنَ شَبِیب! جد مارو کربلا با لب تشنه سر بریدن، یَا ابْنَ شَبِیب! جد مارو کربلا ذبح کردن... ذبح کردن می دونید یعنی چی؟ یعنی کسی که داره نفس میکِشه سر از بدنش جدا کنن، کربلا چند نفر ذبح شدن، یکیش علی اصغر بود لبهاش به هم میخورد تیر به گلوش زدن" فَذُبِحَ الطِّفل مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن" یکی هم عبدالله بن حسن، رو سینه ی امام حسین داشت گریه می کرد، حرمله تیر به گلوی عبدالله زد، اما یه ذبح دیگه ای هم داریم، این ذبح، ذبح معمولی نیست، ذبح از زیر گلو نیست، ابی عبدالله از قفا سرش رو بریدن...* یابن شبیب! جد مرا بی هوا زدند یابن شبیب! جد مرا با عصا زدند *امام رضا دَم آخر عُمرش صدا زد: فرش هارو جمع کنید، آخه میخوام مثل جد غربیم حسین روی خاک ها جون بدم...* يكي با نيزه اش از پشت ميزد يكي با چكمه و با مُشت ميزد خودم ديدم سنانِ بی مُروَّت حسينم را به قصد كُشت ميزد *ای حسین!...* @rozehdaftari
|⇦•ای دو عالم حریمِ محترمت... روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدرزاده * السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِي وَ عَلَى آبَائِه…* ای دو عالم حریمِ محترمت من و لطف و عنایت و کرمت *خودت رو امشب مشهد ببین، تو حَرَمِ امام رضا، از کدوم صحن وارد میشدی؟ از بابُ الرضا می اومدی؟ از بابُ الجواد می اومدی؟ صحن آزادی؟ صحن انقلاب؟ صحن جمهوری؟ صحن قدس؟ از هر کجا که واردِ حرم میشدی، امشب هم با پای دل وارد شو، برو کنارِ ضریح، نمی دونم پایینِ پا زیارت نامه میخوندی یا بالا سر، یا پیشِ روی مقدسِ امام رضا می ایستادی؟ امشب شبِ دلِ، عشق بازی کن، با مولات حرف بزن، امام رضا کسی رو دست خالی بر نمی گردونه....* بس‌ که آقا و مهربان هستی دل آلوده‌ام شده حرمت جز تو اُلفت به کَس نمی‌گیرم دلِ خود از تو پس نمی‌گیرم خوش‌ترین ذکرِ من حکایت توست مدح تو، وصف تو، روایتِ توست کس نگوید که من فقیر هستم همه دارایی‌ام ولایتِ توست *امید به این دارم اون لحظه ی آخرِ عُمرم بیایی، امید به این دارم شبِ اولِ قبرم بیایی، امید به این دارم اون لحظه ای که نامه ی اعمالم رو به دستم میدن بیایی..." وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمِيزَانِ، إِذَا تَطَايَرَتِ الْكُتُبُ يَمِيناً وَ شِمَالًا " امام رضا فرموده اند: هر کس به زیارت من بیاد من در سه جا به داد او مى رسم و از هراسها و سختيها نجاتش مى دهم... امشب با پای دل وصل شو به حرم امام رضا، بگو: آقاجان! من نتونستم بیام اما شما اسم من رو جزو زائرانتون بنویسید، امشب این دلت رو به پنجره فولادش گِره بزن...آقاجان!* گرچه آلوده‌ام ، اگر پَستم به شما خانواده دل بستم تو به چشمان بسته‌ام نوری تو به اُنسِ فقیر، مَسروری در میانِ ائمۀ اطهار بـه امامِ رئوف، مشهوری تو به اُفتاده، بال می‌بخشی تو نکرده سؤال، می‌بخشی *هنوز زائر دردش رو نگفته دردش رو دوا میکنی...* دل ما هر چه هست خانۀ توست کوه غم‌های ما به شانۀ توست گر چه بار گناه آوردم بـه حریمت پناه آوردم استاد حاج غلامرضا سازگار *امام رضا به آیت الله بهجت رحمت الله علیه فرموده بود: اگه کسی به ما پناه بیاره ما ردش نمی کنیم... آهوی بیابان بهش پناه آوُرد ضامنش شد، به مرد صیاد گفت: من ضامنِ آهو میشم بذار بِره... اون شتر از قصاب خانه فرار کرد، صاحب شتر میگه یازده تا شتر بود من آوُرده بودم قصاب خانه یکیشون فرار کرد، از فاصله ی زیادی نمی دونم راه حرم رو از کجا بلد بود، یکسره دوید تا حرم، همون جا جلو پنجره فولاد زانو زد، گریه می کرد، امام رضا پناهش داد... امشب تو هم به امام رضا بگو من دو ماه اشک ریختم، به من هم امشب پناه بده، بحق خواهرتون حضرت معصومه سلام الله علیها...* آبروی من را نبر مولا به همه گفته ام رضا دارم تو رئوفِ همه رئوفانی هیچ کس را زِ در نمیرانی @rozehdaftari
از دل کُفر تا که بیرون زد همه دیدند عبا به سر دارد گاه بر خاک کوچه می‌افتد زیر لب ناله از جگر دارد کوچه‌ها را یکی‌یکی طی کرد عرق سرد از جبین می‌ریخت عطر زهرا به کوچه می‌پیچید گل اشکش که بر زمین می‌ریخت راه خانه نداشت فاصله‌ای راه کوتاه، شد چه طولانی خسته بود و نفس‌نفس می‌زد رفت تا خانه با پریشانی با چه زحمت به خانه‌اش آمد همگی آمدند استقبال خم به ابرو نداشت با اینکه... در دل کوچه رفته بود از حال خادمی گفت با پریشانی زردی چهره‌ی شما از چیست؟ با نگاهی به خادمش فرمود: نگرانم نباش چیزی نیست از درون سوخت و صبوری کرد تا غلامان همه غذا خوردند تا طعام همه تمام شود منتظر ماند و سفره را بردند همه‌ی عمر این چنین زهری دل تاریخ هم ندارد یاد تا که از حجره‌اش همه رفتند ناله کرد و بر زمین افتاد نتوانست بهر آتشِ دل از زمین ظرف آب بردارد هیچ کس درد او نمی‌فهمد از دلش مجتبی خبر دارد بسکه در حجره‌اش به خود پیچید کمرش مثل مادرش تا شد ناله‌ای زد: کجایی ای پسرم! چشم بر هم زد و دری وا شد آمد از راه، کودکی گریان سر او را گرفت بر دامن گفت بابا منم جواد شما جان مادر سخن بگو با من پسرم! هست آرزوی پدر که بیاید پسر به بالینش گریه کن بر غم علی اکبر که نشسته پدر به بالینش جد ما را میان کرب و بلا دشمن بی‌حیا مکرر کشت در دل علقمه شهیدش کرد در کنار علیِ اکبر کشت @rozehdaftari
❤️ دستی که خورده بر حرمت بال می‌شود هر دل شکسته پیش تو خوشحال می‌شود هر گاه می‌روم به حرم درد دل کنم آنجا زبان حاجت من لال می‌شود (ع)🍂🖤 🥀