🔴قابل توجه مداحان عزيز
با توجه به اينكه هر مداحي براي اينكه بتواند مجلسي گرم داشته باشد نيازمند ارائه مطالب و اشعار به روز ميباشد ولي در طول مجلس بايد از روايات و داستانهايي هم براي جذاب تر شدن مجلس استفاده كند
ما اينكار را براي شما راحت تر كرديم كلي روايت و داستان از ائمه و بزرگان دين آماده كرديم تا ديگر هيچ مداحي وقت گرانمايه خود را صرف ورق زدن كتابهاي مختلف نكند
با عضويت در كانال زير در مجالس بدرخشيد
https://eitaa.com/khatme14
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
⚜️يا صاحب الزمان عج⚜️
💔من از اشکی که میریزد ز چشم یار میترسم
🌤از آن روزی که مولایم شود بیمار میترسم!
💔همه ماندیم در جهلی شبیه عهد دقیانوس
🌤من از خوابیدن مهدی درون غار میترسم
💔رها کن صحبت یعقوب و کوری و غم و فرزند
🌤من از گرداندن یوسف سر بازار میترسم!
💔همه گویند این جمعه بیا اما درنگی کن
🌤از اینکه باز عاشورا شود تکرار میترسم!
💔سحر شد آمده خورشید اما آسمان ابریست
🌤من از بی مهری این ابرهای تار میترسم!
💔تمام عمر خود را نوکر این خاندان خواندم
🌤از آن روزی که این منصب کنم انکار میترسم!
💔طبیبم داده پیغامم بیا دارویت آماده است
🌤از آن شرمی که دارم از رخ عطار میترسم!
💔شنیدم روز وشب از دیده ات خون جگر ریزد
🌤من از بیماری آن دیده خونبار میترسم!
💔به وقت ترس و تنهایی، تو هستی تکیه گاه من
🌤مرا تنها میان قبر خود نگذار، میترسم!
💔دلت بشکسته از من، لکن ای دلدار رحمی کن
🌤که از نفرین و عاق والدین بسیار میترسم!
💔هزاران بار من رفتم،ولي شرمنده برگشتم
🌤ز هجرانت نترسیدم ولی این بار میترسم!
🍃🌸🌺🍃🌹🍃🌺🌸🍃
🤲 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲
قسم به سورهی "والفجر" یار میآید
سپیده دم پس از این شام تار میآید
زغال، روی سیاهش سیاهتر شده است
خزان گذشته و کم کم بهار میآید
زبور شاهد ما شد "لَقَدْ کَتَبْنا "را
بخوان که وارث این روزگار میآید
نوشته است که: مستضعفین به پاخیزید
ز مشتهای گره کرده کار میآید
غباری از پس هر حادثه پدیدار است
اگر غلط نکنم آن سوار میآید
اَلا به ذکر کسی که به نامش آرامش
به سینههای شده بی قرار میآید
قسم به واژهی "خَیْرٌ لَکُمْ" علی خواهان!
"بَقِیَّةُ الله" با ذوالفقار میآید
چقدر خواندن "اَمَّن یُّجیب" اثر دارد
که استجابتِ این اضطرار میآید
زمان آمدنش وقت "مَطْلَعِ الْفَجْر" است
و ناگهان به سر این انتظار می
|⇦•کجا بودی ای سرِ زخمی..
#روضه و توسل به سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس آقا سید مهدی حسینی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
کجا بودی ای سرِ زخمی
کجا بودی صبحِ اُمیدم
کجا بودی من بدونِ تو
با گریه شب ها میخوابیدم ..
شاید من رو نشناسی ای بابا
آخه سنِ من خیلی رفت بالا
یه روز من رو پاهات ، الانم تو
بخواب رویِ پاهام لالا لالا ..
*مرحوم دربندی میگه پاهاشو دراز کرد سر رو گذاشت رو پاهاش*
لالایی چرا گردنت زخمه؟..
لالایی چرا صورتت زخمه؟..
لالایی نگو اینو میدونم
برا چی بابا رو لبت زخمه؟..
کجا دیدی دختری باشه
رو دستاشم یک سری باشه
کجا دیدی رو سر دختر
جلو باباش روسری باشه
*مگه بابات نامحرمه ؟.. نه عمه موهام کمی نامرتبه ..*
یادم رفته با دیدنش غم هام
یادم رفته شیرین زبونی هام
ان شالله بابامم یادش رفته
یه روزی بلند بود چقدر موهام
*من اگه محرم نبود اینو نمیگفتم به خود بی بی قسم..*
دیگه من موهامُ نمی بندم
واسه دندونامه نمی خندم
کجا بودی بابا تو راهِ شام
میدیدی که زخمامُ می بندم
نبودی من غصه ها خوردم
تو رفتی من ضربه ها خوردم
نبودی اون شب تک و تنها
کتک از اون بی حیا خوردم دیگه مردم
رقیه ات حالا خیلی غمگینه
به سختی جلو پاشو میبینه
صداش میکنن برنمیگرده
گوشام بعد از اون ضربه سنگینه
*عرض روضۀ منو التماسِ دعا .. دختربچه باباییِ .. سر وقتی اومد تو خرابه دست انداخت تو موهایِ سر بابا .. گفت عمه این موهایِ بابای منه؟.. دست انداخت به سر و صورت .. گفت عمه این سر و صورت بابایِ منه ؟.. اما یه وقت دید عمه عقب عقب رفت رقیه .. تا دستش خورد به لبایِ بابا گفت عمه این لبای بابای منه؟.. ( تعجب کرد.. ) دست انداخت به دندونای سر بریده .. کی چوب به لبات زده بابا .. غوغایی کرد تو خرابه دستاشو مشت کرد اینقدر زد تو دهن خودش .. لب و دهان خون آلود شد ..
هی گفت بابا بابا .. اینقدر گفت بابا یه وقت خانوم هرچی تکونش داد دید بچه صدا نمیزنه .. امام سجاد اومد جلو دست گذاشت رو قلبش گفت عمه کارش تموم شد عمه .. دیگه صدا نفسش بالا نمیاد عمه .. هی تکونش داد دید جواب نمیده .. آخ لباس و کنار زد دید همۀ صورتش غرقِ خونه ...* https://eitaa.com/khatme14
4_5965053191472023603.mp3
2.91M
|⇦•کجا بودی ای سرِ زخمی..
#روضه و توسل به سه سالۀ حضرت اباعبدالله حضرت رقیه سلام الله علیها به نفس آقا سید مهدی حسینی •✾•
گر دُخترکی پیش پدر ناز کند#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
گِرِهِ کربُ بَلای همه را باز کندhttps://eitaa.com/khatme14
🏴شهادت حضرت زینب (سلام الله علیها)
#روضه
🥀🥀🥀🥀🥀
🔹 ای یادگار سه امام زینب
🔹 بر قلب سوزانت سلام زینب
سلام ما به اون خانمی که یه عمری مصیبت دید اما صبر کرد...
چهار پنج سال بیشتر نداشت داغ جدش رسول خدا رو دید...
اما صبر کرد ...
هنوز آب غسل پیغمبر خشک نشده بود... پهلوی مادرش زهرا رو شکستند...
جلو چشمان زینب به مادرش سیلی زدند...اما صبر کرد..
بلاکشه دورانه زینب...
هنوز ..داغ مادرش رو از یاد نبرده بود...فرق شکسته باباش امیرالمومنین رو دید...
بمیرم برات خانم....
یه روز هم تکه های جگر برادرش امام حسن رو دید..
اما بازم صبر کرد...
روز عاشورا هم در نصف روز....تمام عزيزانش رو شهید کردند...
اما... تمام دلخوشی زینب حسین بود...
امان از اون لحظه ای که حسین هم صدا زد زینبم... خواهرم منم دیگه رفتم...
زینب جان... خواهرم... خداحافظ. ..
صدا زد ... حسینم داداش برا من که دیگه کسی نمونده... تمام دلخوشی من تو بودی... تو هم میخواهی بری زینبت رو تنها بگذاری... حسین..
صدا زد خواهرم... تا صدای الله اکبر من میاد...بدون من هنوز زنده ام ...
ابی عبدالله رفت میدان...
زینب کبری. ..داخل خیمه ...تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه...
دلش آرام میشه...
حالا میخواهی برا زینب گریه کنی بسم الله...
امان از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه....
هی میشینه زمین....
میگه حسین...بردار...
زینبت به فدات بشه حسین...
چرا صدای تکبیرت نمیاد داداش...
یدفه دید صدای ذوالجناح اومد....
دوان دوان اومد بیرون...
شاید خوشحال شده زینب...
میگه بردارم حسین برگشته...
یه نگاه کرد...دید ذوالجناح اومده اما حسین نیومده..
بی تاب شد زینب..
یاصاحب الزمان...
دوان دوان... به طرف گودی قتلگاه...
هی صدا میزنه....وای عزیز مادرم حسین...
بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...
والشمر جالس علی صدره...
شمر روی سینه برادر...
خدا چکار کنه زینب...فقط دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه....
وامحمدا....واعلیا...
تسلای دل زینب صدا بزن یاحسین...
🔹 حسین آرام جانم
🔹 حسین روح و روانم
@rozehdaftari
#روضه حضرت زینب س
🖤🖤🖤
یا این دل شکسته ی ما را صبور کن
یا لااقل به خاطر زینب ظهور کن
آقام آقام،آقام آقام،آقام آقام
دیگر بتاب از افق مکه ماه من
این جاده های شب زده را غرق نور کن
امشب بیا تو روضه بخوانی برای ما
امشب بساط گریه مار ا تو جور کن
یا چند صفحه مقتل کرببلا بخوان
یا خاطرات عمه خود را مرور کن
هم از وفای ساقی لب تشنگان بگو
هم یادی از مصیبت سرخ تنور کن
آقام آقام،آقام آقام،آقام آقام
امشب خیلی حواست باشه،گریه کن،خیلی مشهوره توی روضه ی عموجانش قمر بنی هاشم علیه السلام میاد، اما من اعتقاد خودم و میگم،توی روضه ی عمه جانش زینب خیلی احتمال بیشتر داره،چرا؟ دلیل می گیم.می گیم:وقتی از آقا سئوال کردن برا کدوم روضه فرمودید:یا جدا اگه اشک چشمم تموم بشه خون گریه میکنم،روضه ی عموتون عباس بود؟فرمود:نه،اگه عموم هم بود خون گریه میکرد،روضه ی جد غریبتون بود؟فرمود:اگه جد غریبم بود خون گریه می کرد.کدوم روضه؟ روضه ی علی اکبر؟نه.اگه علی اکبر و قاسم همه برادر های قمربنی هاشم هم بودند،همه با من خون گریه می کردند،آقا کدوم روضه است؟فرمود: من برا اون روضه ای خون گریه میکنم، که عمه جان من زینب و سه روز و سه شب ،پشت دروازه های ساعات نگه داشتن،ای وای ای وای.. رقاص های شهر شام رو خبر کردند،امان امان...
با کوله بار غربت و اندوه خود بیا
از کوچه های سینه زنیمان عبور کن
یا لااقل به خاطر زینب ظهور کن
*
نفس آخر است به سینه ی من
قدر یک رشته کوه غم دارم
سایه بان سرم کجا هستی؟
برسرم سایه ی تو کم دارم
آروم آروم بسوزی امشب تا برسی به روضه های طوفانی
دیر شد زودتر بیا که فقط
از من خرد نیمه جان مانده
تشبیه میکنه بی بی
آخرین روزهای زهرایم
پوستی روی استخوان مانده
پوستی مانده است اما نه
نقشی از حلقه های زنجیراست
نَفَسم بی تو با نَفَسهایم
استخوانی شکسته درگیر است
همه تقصیر زخمهای تو شد
زخم چشمم اگر نمک دارد
آه...آه
وقتی امشب با زینب آه میکشی،تمام آه کشیدنت رو ثواب تسبیح می نویسند.
آه آینه ای که می دیدیش
یاد هر سنگ یک ترک دارد
حسین بار دگر برادرانه بیا
با لب چاک خود صدایم کن
شام را گشته ام نبود امشب
بین این خانه بوریایم کن
روضه خوانی خواهرت با توست
نوبت توست وقت تلقین است
اما حسین جان
روضه ها را بخوان بلند چون که
گوشهایم هنوز سنگین است.
وقتی عبدالله سئوال کرد خانم،نشنیده بودم،دست به دیوار بگیری راه بری،دلیلش چیه؟فرمود عبدالله دست از دلم بردار،بعد خانم توضیح داد.عبدالله اینقدر تو مسیر کربلا تا شام،با تازیانه به سرم زدند،اگه می بنی چشمام دیگه،کم میبینه،اگه میبینی گوش هام سنگین شده، اینقدر سیلی زدند.
روضه خوانم بخوان که در پیشت،شاهد قتلگاه می اید
باز هم از کنار پیکر تو،شیهه ی ذوالجناح می آید
حالا خود زینب شروع میکنه به روضه خوندن
لخته خونی که روی یالش بود
گفت با من چه بر سرم امد
کاری از من بر نمی آمد
مات بودم که مادرم آمد
غیرتیا،جوونها،آفرین به غیرت شما،شما خودتون میگردید،عزاخونه ی ابی عبدالله رو پیدا میکنید،اگه همه ی ایران هم با زینب قهر باشه،بی بی شماهارو انتخاب کرده،تماشاچی نه!برا اینکه بیایی پا به پای زینب ناله بزنی،دیگه ناله های زنب خاموش داره میشه،حالا دیگه نوبت تواست.
تو نبودی و در نبودن تو
حرمت بین صد حرامی بود
بعد تیغ کشیده ی کوفی
نوبت نیزه های شامی بود.
*
تشنگی، سنگ،داس و سر نیزه
سخت میشد،نفس نفس زدنت
سنگ هاشان تمام شد وقتی
شد شروع پای کوبی بدنت
هرکه نزدیک تر به تو میشد
ضربه اش را عمیق تر می زد
نقطه ضعف تو داغ اکبر بود
اولی ضربه بر کمر می زد
قاتلت سر رسید وقتی که
سینه ی نیزه خورده ات حس داشت
قاتلت رفت با سرت اما
حنجر تو هنوز خس خس داشت
حسین....بگو آروم میشی، زینبم وقتی سینه اش سنگین می شد،می گفت حسین.حسین....
این همه داغ دیده زینب،این همه روضه تحمل کرده،ما طاقت یه لحضه شنیدنش رو هم نداریم،نباید هم داشته باشیم.
اگر این است تأثیر شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن
خودم دیدم زبالای بلندی
که محبوب خدا را سر بریدن
*
داره از قاتل برادرش میگه
عرقش پاک کرده بود اما
رد خون تو بر جبینش بود
حالا نوبت خنده های خونین شد
که سری بین خورجینش بود
*
روضه خوانم
دیدی روضه خونها کنار هم باشن،میگه تو روضه بخون من دیگه نفس ندارم،روضه هارو زینب خوند حالا، گفت:
روضه خوانم بخوان که با نفست،بوی پیراهن تو پیچیده
میشوم من به دستی که،بوریا تن تو پیچیده
کسی جرأت نداره،نزدیک زینب بشه،زیر آفتاب شیئی رو ،روی سینه قرار داده،مثل جونش از خودش جدا نمیکنه، همچین که دست بیجونش افتاد،جلو اومد عبدالله،دیدن پیراهن خون آلود حسین رو ،روی سینه گرفته..حسین
#گریز_و_روضه_های_حضرت_زینب_
سلام الله علیها
@rozehdaftari
#روضه_دفتری
روضه حضرت رقیه (ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیهِ
🔸بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
🔸دعا, کبوتر عشق است بال و پر دارد
🔸بخوان دعای فرج را که یوسف زهرا
🔸ز پشت پرده ی غیب به ما نظر دارد
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
🔸بنال ای دل نوا دارد رقیه
🔸به هر دردی دوا دارد رقیه
🔸مرض او را ز پا انداخت ،امّا
🔸مریضان را شفا دارد رقیه
🔸سه ساله کودک و این اوج عزّت؟
🔸مدال مرحبا دارد رقیه
🔸بیا یا فاطمه اندر خرابه
🔸عزای بی ریا دارد رقیه
🔸بدور از دیدهٔ بیگانه امش
🔸سخن با آشنا دارد رقیه
🔸ز دست ساربان و زجر و خولی
🔸به بابا شکوه ها دارد رقیه
🔸ز خونین چهره میبوسید و می گفت
🔸غم بی انتها دارد رقیه
🔸بیا ای یار پیشانی شکسته
🔸که با مهمان صفا دارد رقیه
🔸چه با جا آمدی ای جان جانان
🔸ببین جا در کجا دارد رقیه
🔸از آن روزی که افتادی به مقتل
🔸دل پر ماجرا دارد رقیه
🔸دلم در قتلگاه و جسمم اینجاست
🔸وطن در کربلا دارد رقیه
🔸بمیرم از چه لبهایت کبود است
🔸بگو محشر به پا دارد رقیه
🔸پدر بر چهره ام یک دم نظر کن
🔸رُخ زهرا نما دارد رقیه
🔸به جرم عاشقی جان بر لب آمد
🔸شکایت زاشقیا دارد رقیه
🔸خدا خواهد اگر ،می میرم امشب
🔸که هر شب این دعا دارد رقیه
⬅️عزیزانی که درگوشه ازاین مجلس نشته ای میدونم همه به امیدی امدید میدونم گرفتاری میدونم مریض داری میدونم برای حاجت امدید امروز (امشب) بگو حسین جانم به صورت سیلی خورده دخترت دیگه ما را دست خالی ردمان نکنی
▪️رقیه دخترزهرا اطهر
▪️دل جان می شود از او مطهر
▪️رقیه جان توی دوردانه عشق
▪️بود روشن زتو کاشانه عشق
⬅️عزیزان ما نمی دانیم خدا لیاقت بده که بریم از نزدیک قبر بی بی رقیه را رازیارت کنیم یا نه بی بی با این دستهای کوچکش خیلی از گره ها را باز می کنه
🔸بی بی جان غم خودرا بی افزا دردل من
🔸توی یک دانه غم خانه عشق
🔸رقیه جان به ما منت گذاری
🔸گدایی از گدایانت شماری
🔸امید آن است که در فردای محشر
🔸مرا جزء محبانت شماری
دیدم آرام آرام آمد مقابل سر بریده بابا چه مخواد بگه عزیزان ای کسی که دختر سه ساله دارید دستهای کوچکشه بلند کرد گویا از بابا تمنا داره چه گفت ، گفت بابا جانم دلم برات تنگ شده انشاءالله هیچ فرزندی را چشم انتظار بابا نکنه دختر دارها می دونن من چه می گم بابا غرور دختره دیدی هروقت دل تنگ بابا میشه یاد بابا می کنه میگه بابام می خواهد خونم بیاد
انشاءالله همه دختران تان عاقبت به خیر بشن، حالا درد دل سه ساله حسین گوش کن بابا دیگه خسته شدم ازاین سفر بابا جان که میای منو ببری بابا ،خداکنه یتیم نشی اخ بمیرم آن قدر بهش تازیانه زدند اخ شما هم امشب (امروز)یتیم نوازی کنید آرام آرام آمد جلو مقابل سر بریده بابا سر بابا رادرآغوش گرفت😭
صدا زد بابای خوبم
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده
اما میخام بگم😭
بابای خوبم
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن..😭.
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
التماس دعا
@rozehdaftari
🥀🥀🥀🥀🥀🥀