eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
381 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جا مانده زِ خوبان شده ام گریه ندارد؟ مجنون و پریشان شده ام گریه ندارد؟ با بارِ کجِ رویِ دلم بین مسیرم وامانده و حیران شده ام گریه ندارد؟ گفتم زرنگی کنم اما ته چاهم بازی خورِ شیطان شده ام گریه ندارد؟ آن سینه زنِ اهل نماز شبِ تو مُرد بدجور هوسران شده ام گریه ندارد؟ دور از علمایم چه نزدیک به مرگم چون قصه ی پایان شده ام گریه ندارد؟ با زَمزَم اشک سحرم زِمزِمه دارم همخانه ی هجران شده ام گریه ندارد؟ هی غرق شدم در دل دنیای مجازی هی دور زِ قرآن شده ام گریه ندارد؟ دیگر به لبم خاطره ايی از شهدا نیست من ننگ شهیدان شده ام گریه ندارد؟ با اینکه بدم باز بمن روضه چشانید سرمست حسین جان شده ام گریه ندارد؟ 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
سفره باز است بیایید غذا آماده است هرکجا صحبت توبه است خدا آماده است بهترین فصل پریدن به خدا اکنون است بال پرواز بگیرید هوا آماده است شهر را با خبر از سفرهء احسان سازید آن کریمی که کِشد ناز گدا آماده است ای که جا مانده‌ای از توبهء ماه شعبان فرصت توبه در این ثانیه‌ها آماده است خوب یا بد همه آیید که دعوت شده‌ایم که در این بند برای همه جا آماده است دیگر از درد گناه آه کشیدن کافیست هرچه درد است بیارید دوا آماده است ماه احسان علی و حسن و فاطمه شد سفرهء شمس جدا شاه جدا آماده است شام جمعه است که با آمدن ماه خدا سفره مادری خون خدا آماده است آخر درد دلم روضه بخوانم خوب است مجلس گریهء ما اهل بکا آماده است: دل من پر زده و باز به گودال رسید تا سر شاه عطش؛ نیزه چرا آماده است تا نشیند به روی بوسه‌گه پیغمبر خواهرش دید که یک چکمه بپا آماده است تیز می‌کرد سر خنجر خود را نامرد حرمله گفت که ای شمر بیا آماده است 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
السلام ای ماهِ رحمت السلام ماهِ خیر و ماهِ برکت السّلام السلام ای ماهِ محبوبِ خدا بندگانِ عاشق و خوبِ خدا السلام ای ماهِ قرآنِ کریم ماهِ بِسم الله الرحمنِ الرحیم السلام ای ماهِ تسبیح و ثنا ماهِ عشق و ماهِ قرآن و دعا السلام ای روزه دارانِ خدا میهمانانِ سرِ خوانِ خدا السلام ای لاله زارِ بی بدیل ماهِ پیوندِ خداوندِ جلیل السلام ای بارشِ انوارِ حق روی ماهت جلوه ی دیدارِ حق السلام ای خوانِ افطار و سحر ربّنای شوق با چشمانِ تر السلام ای جویبارِ منزلت ای شبِِ قدرِ سراسر معرفت السلام ای عزتِ ایمان ما ای نزولِ کوثرِ قرآنِ ما السلام ای ماهِ خوش بخت و سعید هر شب و روزِ تو سرشار از امید السلام ای شاهِ مظلومان علی ای شهیدِ قبله و قرآن علی السلام ای مژده ی شبهای قدر عاشقانِ سفره ی احیای قدر 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
تا دلم در حرم قرب تو یابد راهی آتشی زن که برآید زوجودم آهی سفر از خویش نکردم که رهم دور افتاد ور نه تا کعبه وصل تو نباشد راهی تو بیک کاه دو صد کوه گنه می بخشی من بیچاره چه سازم که ندارم کاهی گر شود عمر شبی، با توام آن شب گذرد صبح، فریاد بر آرم چه شب کوتاهی چه شود نیمه شب از خواب کنی بیدارم که برآید زلبم ناله یا اللهی پشت بشکسته و پا خسته و چشمم بسته راه پر پیچ و خم و گام به گامم چاهی دل هر جایی و آلوده و بیمار مرا نیست جز خاک شهیدان تو درمانگاهی ای شب و روز و مه و سال به یادم چه شود من غافل زتو هم یاد تو باشم گاهی به جز از تو، که کشد ناز گنه کاران را نشنیدم که کشد ناز گدایی شاهی هر طرف روی نهد روی تو بیند «میثم» آسمان دل او جز تو ندارد ماهی 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
باز حلقه به گوش آمده ام مثل شمعی خموش آمده ام بار عصیان به دوش آمده ام سویت ای پرده پوش آمده ام روسیاهم بدم خطاکارم هر چه هستم فقط تو را دارم تشنه ام رو به آسمان هستم هر چه گویی بد است آن هستم رد شده در هر امتحان هستم سالها رفت و من همان هستم گرچه حالم بد است کاری کن رمضان آمده است کاری کن خودم از شرح قصه پر دردم میپذیرم که سخت نامردم روز و شب جرم و معصیت کردم آمدم تا درست برگردم یا الهی و سیدی رحمی حال من را فقط تو میفهمی مانده ام در حجاب غفلت ها خسته ام از هجوم عادت ها بس که از دست رفته فرصت ها در دلم مانده باز حسرت ها کاش میشد به سوی تو بپرم خوش به حال مدافعان حرم آسمان دلم بهاری نیست به من مرده اعتباری نیست دل آشفته را قراری نیست از من بد که انتظاری نیست آخر این باغ را بهاری هست از توی خوب انتظاری هست ای نگاه تو بنده ات را یار شرمسارم از این همه تکرار روی لبها دوباره استغفار دست خالی نیامدم این بار گرچه از من فقط خطا دیدی تا که گفتم حسین بخشیدی عشق در سینه مان نهاده حسین جز وفا یادمان نداده حسین پای ما خوب ایستاده حسین تشنگی میکشم به یاد حسین ربنا رب العالمین العفو به لب تشنه حسین العفو همهء اهل کبریا تشنه لب تو خشک و کربلا تشنه قحطی آب و بچه ها تشنه به فدای لب تو یا تشنه روضه مشک میکشی ما را کشته اشک میکشی ما را 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
کنارِ جانماز آرام دیدم اضطرابم را الا یا تَطْمَئِنُّ الْقَلب! دریاب انقلابم را فقط در تربتِ سجاده می‌روید گُلِ اشکم فقط این باغبان از خار می‌گیرد گلابم را منِ مبهوت در آیینه گفت این کیست؟، این من نیست بگیر از چهره‌ام روی سیاهم را؛ نقابم را دویدی سمتِ من با چشمه‌ی آغوش، تا دیدی کویرِ خودفراموشی نمی‌بیند سرابم را تهِ انبارهای کاه، پیدا کرده‌ای سوزن ندیدی کوهِ عصیان مرا؛ دیدی ثوابم را نشستم ساختم ویرانه از دنیای آبادم نشستی ساختی هر بار، دنیای خرابم را زمین‌گیر است مانند قنوتم؛ مرغِ آمینم ببر بالاتر از قدّم دعای مستجابم را به حکمِ «رشته‌ای بر گردنم افکنده ...» می‌خواهم ببندی گوشه‌ای از خانه‌ی حیدر طنابم را اگر روزی میان جنت و بامِ نجف ماندم کبوتر کن قناری‌های حقّ انتخابم را به دستم نامه‌‌ی «لا تَقْنَطوا مِن رَحمتِ الله» است بده دست «قَسیمُ النّارِ وَ الْجَنَّه» حسابم را‌ 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
خسته ام از همه اِبرازِ پشیمانی ها میخورم چوب از این تَرکه ی نادانی ها هر چه پُل پشت سرم بود خرابش کردم حال من ماندم و این وسعت ویرانی ها قفس نفس مرا از نفس انداخته است بال و پَر بسته ام و همدمِ زندانی ها عُمرِ من سر شده و معصیت اندوخته ام بندِ پایم شده این بی سروسامانی ها گوشِ من کَر شده و غرقِ گناهان شده ام با خودش برده مرا سیل هوسرانی ها پایِ این توبه ی من مُهر قبولی نخورد ضامنم گر نشود شاهِ خراسانی ها 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
آمده عبد گنهکار، بگو می بخشی با دلی زار و گرفتار، بگو می بخشی چشم امید مرا تار نکن یا الله باز هم حضرت غفار، بگو می بخشی کار ما را نگذاری تو به آن آخر وقت اولین لحظه ی دیدار، بگو می بخشی با بدهکار خودت باز مدارا کن، آه طلبت را به بدهکار، بگو می بخشی تا که آب از سر من رد نشده کاری کن مثل آن توبه ی هر بار، بگو می بخشی من خودم آمده ام، فاش بگویم خجلم سر به زیر آمدم ای یار، بگو می بخشی دم افطار فقط یاد لب عطشانم به همان روضه ی افطار، بگو می بخشی قسمت می دهم این بار به عباس علی به دو تا دست علمدار، بگو می بخشی 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای سرّ تو در سینه‌ی هر محرم راز پیوسته درِ رحمت تو بر همه باز هر کس که به درگاه تو آورد نیاز محروم ز درگاه تو کی گردد باز؟ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
گمان مدار که نام تو بردن عادت ماست نسیم یاد تو در هر سحر عبادت ماست زمین به زیر قدمهای تو سر افراز است سلامت تو ... به جان همه...سلامت ماست اگر که، عمر جهان هم ،تمام گردد باز ندارد آنچه تمامی همین ارادت ماست کنار خانه ی چون تو کریم بی منت دری دگر بزنم....باعث خجالت ماست چو طفل اشک دگر راستگو نمیبینم بیا بپرس که این شاهد صداقت ماست قسم به ضامن آهو که زائران توایم ظهور طلعت تو بهترین زیارت ماست قسم به ساقی لب تشنه ای که دستانش به دست مادر تو برگه ی شفاعت ماست در اولین شب جمعه مرا به همراهت ببر به کرببلایی که عین جنت ماست ببر به کرببلا و بخوان که یا جداه هنوز داغ لب تشنه ات مصیبت ماست 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
نسلی که زد آتش همه بال و پرت را گلگون کشید آئینه های پرپرت را یک روز در مکه شکستند آه بانو با سنگ کین پیشانی پیغمبرت را یک روز در شهر مدینه ظالمانه کشتند در اوج شقاوت دخترت را یک روز در مکه به دست خیل کفار آزرده دیدی از جفاها شوهرت را یک روز در شهر مدینه بی محابا می زد عدو با تازیانه کوثرت را با کشتن زهرای اطهر در مدینه اجر رسالت داده دشمن همسرت را ای بانوی آزرده خاطر یا خدیجه پر کرده گردون از می غم ساغرت را یک روز با تیغ جفا می دید محراب بشکست دشمن آسمانی گوهرت را یک روز دیگر در کنار قبر احمد با تیرباران کرده خونین اخترت را روز دگر در کربلای اشک و ماتم کردند پرپر لاله های دیگرت را جای کفن گفتی عبای احمد آرند تا که به پوشانند از آن پیکرت را دانی که در کرب و بلا در خون کشاندند جسم حسین آن نور چشمان ترت را می دانی ای بانو رها کردند آنجا عریان به خون جسم حسین بی سرت را در پیش چشم زینبت بر نیزه بردند رأس حسین آن یاس خونین حنجرت را یک دخترت را زد عدو سیلی به رخسار زد تازیانه دختر کوچکترت را بگذر ز "یاسر" گر درین ایام اندوه برده به سمت اشک و ماتم محضرت را 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بازی دنیا ز عمرم زود فرصت را گرفت قبله ام گم شد کم آوردم لیاقت را گرفت گریه و حال نماز صبح های من چه شد؟ خواب شیرین سحر فیض عبادت را گرفت از صغیره شد شروع و به کبیره ختم شد جرأت عاصی شدن از من خجالت را گرفت یارفیق لا رفیق له حلالم کن اگر بین ما بار گناهانم رفاقت را گرفت نور مولا نیست دیگر درمیان سفره ام بی خیالی من از این سفره برکت را گرفت نیم دین را به حیا دادند کارم سخت شد مستی انجام معصیت نجابت را گرفت ذکر و استغفار و توبه دست جمعی بهتراست باخت این شبها کسی که کنج عزلت را گرفت لذت افطار با خرمای نخل کربلاست خوش بحال هرکه از زهرا زیارت راگرفت یا غیاث المستغیثین گفت و پاسخ داده شد نیزه ای روی لب آقا اجابت را گرفت 🔸شاعر: ___________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————