eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
372 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جا مانده زِ خوبان شده ام گریه ندارد؟ مجنون و پریشان شده ام گریه ندارد؟ با بارِ کجِ رویِ دلم بین مسیرم وامانده و حیران شده ام گریه ندارد؟ گفتم زرنگی کنم اما ته چاهم بازی خورِ شیطان شده ام گریه ندارد؟ آن سینه زنِ اهل نماز شبِ تو مُرد بدجور هوسران شده ام گریه ندارد؟ دور از علمایم چه نزدیک به مرگم چون قصه ی پایان شده ام گریه ندارد؟ با زَمزَم اشک سحرم زِمزِمه دارم همخانه ی هجران شده ام گریه ندارد؟ هی غرق شدم در دل دنیای مجازی هی دور زِ قرآن شده ام گریه ندارد؟ دیگر به لبم خاطره ايی از شهدا نیست من ننگ شهیدان شده ام گریه ندارد؟ با اینکه بدم باز بمن روضه چشانید سرمست حسین جان شده ام گریه ندارد؟ 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
سفره باز است بیایید غذا آماده است هرکجا صحبت توبه است خدا آماده است بهترین فصل پریدن به خدا اکنون است بال پرواز بگیرید هوا آماده است شهر را با خبر از سفرهء احسان سازید آن کریمی که کِشد ناز گدا آماده است ای که جا مانده‌ای از توبهء ماه شعبان فرصت توبه در این ثانیه‌ها آماده است خوب یا بد همه آیید که دعوت شده‌ایم که در این بند برای همه جا آماده است دیگر از درد گناه آه کشیدن کافیست هرچه درد است بیارید دوا آماده است ماه احسان علی و حسن و فاطمه شد سفرهء شمس جدا شاه جدا آماده است شام جمعه است که با آمدن ماه خدا سفره مادری خون خدا آماده است آخر درد دلم روضه بخوانم خوب است مجلس گریهء ما اهل بکا آماده است: دل من پر زده و باز به گودال رسید تا سر شاه عطش؛ نیزه چرا آماده است تا نشیند به روی بوسه‌گه پیغمبر خواهرش دید که یک چکمه بپا آماده است تیز می‌کرد سر خنجر خود را نامرد حرمله گفت که ای شمر بیا آماده است 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
السلام ای ماهِ رحمت السلام ماهِ خیر و ماهِ برکت السّلام السلام ای ماهِ محبوبِ خدا بندگانِ عاشق و خوبِ خدا السلام ای ماهِ قرآنِ کریم ماهِ بِسم الله الرحمنِ الرحیم السلام ای ماهِ تسبیح و ثنا ماهِ عشق و ماهِ قرآن و دعا السلام ای روزه دارانِ خدا میهمانانِ سرِ خوانِ خدا السلام ای لاله زارِ بی بدیل ماهِ پیوندِ خداوندِ جلیل السلام ای بارشِ انوارِ حق روی ماهت جلوه ی دیدارِ حق السلام ای خوانِ افطار و سحر ربّنای شوق با چشمانِ تر السلام ای جویبارِ منزلت ای شبِِ قدرِ سراسر معرفت السلام ای عزتِ ایمان ما ای نزولِ کوثرِ قرآنِ ما السلام ای ماهِ خوش بخت و سعید هر شب و روزِ تو سرشار از امید السلام ای شاهِ مظلومان علی ای شهیدِ قبله و قرآن علی السلام ای مژده ی شبهای قدر عاشقانِ سفره ی احیای قدر 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
تا دلم در حرم قرب تو یابد راهی آتشی زن که برآید زوجودم آهی سفر از خویش نکردم که رهم دور افتاد ور نه تا کعبه وصل تو نباشد راهی تو بیک کاه دو صد کوه گنه می بخشی من بیچاره چه سازم که ندارم کاهی گر شود عمر شبی، با توام آن شب گذرد صبح، فریاد بر آرم چه شب کوتاهی چه شود نیمه شب از خواب کنی بیدارم که برآید زلبم ناله یا اللهی پشت بشکسته و پا خسته و چشمم بسته راه پر پیچ و خم و گام به گامم چاهی دل هر جایی و آلوده و بیمار مرا نیست جز خاک شهیدان تو درمانگاهی ای شب و روز و مه و سال به یادم چه شود من غافل زتو هم یاد تو باشم گاهی به جز از تو، که کشد ناز گنه کاران را نشنیدم که کشد ناز گدایی شاهی هر طرف روی نهد روی تو بیند «میثم» آسمان دل او جز تو ندارد ماهی 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
باز حلقه به گوش آمده ام مثل شمعی خموش آمده ام بار عصیان به دوش آمده ام سویت ای پرده پوش آمده ام روسیاهم بدم خطاکارم هر چه هستم فقط تو را دارم تشنه ام رو به آسمان هستم هر چه گویی بد است آن هستم رد شده در هر امتحان هستم سالها رفت و من همان هستم گرچه حالم بد است کاری کن رمضان آمده است کاری کن خودم از شرح قصه پر دردم میپذیرم که سخت نامردم روز و شب جرم و معصیت کردم آمدم تا درست برگردم یا الهی و سیدی رحمی حال من را فقط تو میفهمی مانده ام در حجاب غفلت ها خسته ام از هجوم عادت ها بس که از دست رفته فرصت ها در دلم مانده باز حسرت ها کاش میشد به سوی تو بپرم خوش به حال مدافعان حرم آسمان دلم بهاری نیست به من مرده اعتباری نیست دل آشفته را قراری نیست از من بد که انتظاری نیست آخر این باغ را بهاری هست از توی خوب انتظاری هست ای نگاه تو بنده ات را یار شرمسارم از این همه تکرار روی لبها دوباره استغفار دست خالی نیامدم این بار گرچه از من فقط خطا دیدی تا که گفتم حسین بخشیدی عشق در سینه مان نهاده حسین جز وفا یادمان نداده حسین پای ما خوب ایستاده حسین تشنگی میکشم به یاد حسین ربنا رب العالمین العفو به لب تشنه حسین العفو همهء اهل کبریا تشنه لب تو خشک و کربلا تشنه قحطی آب و بچه ها تشنه به فدای لب تو یا تشنه روضه مشک میکشی ما را کشته اشک میکشی ما را 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
کنارِ جانماز آرام دیدم اضطرابم را الا یا تَطْمَئِنُّ الْقَلب! دریاب انقلابم را فقط در تربتِ سجاده می‌روید گُلِ اشکم فقط این باغبان از خار می‌گیرد گلابم را منِ مبهوت در آیینه گفت این کیست؟، این من نیست بگیر از چهره‌ام روی سیاهم را؛ نقابم را دویدی سمتِ من با چشمه‌ی آغوش، تا دیدی کویرِ خودفراموشی نمی‌بیند سرابم را تهِ انبارهای کاه، پیدا کرده‌ای سوزن ندیدی کوهِ عصیان مرا؛ دیدی ثوابم را نشستم ساختم ویرانه از دنیای آبادم نشستی ساختی هر بار، دنیای خرابم را زمین‌گیر است مانند قنوتم؛ مرغِ آمینم ببر بالاتر از قدّم دعای مستجابم را به حکمِ «رشته‌ای بر گردنم افکنده ...» می‌خواهم ببندی گوشه‌ای از خانه‌ی حیدر طنابم را اگر روزی میان جنت و بامِ نجف ماندم کبوتر کن قناری‌های حقّ انتخابم را به دستم نامه‌‌ی «لا تَقْنَطوا مِن رَحمتِ الله» است بده دست «قَسیمُ النّارِ وَ الْجَنَّه» حسابم را‌ 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
خسته ام از همه اِبرازِ پشیمانی ها میخورم چوب از این تَرکه ی نادانی ها هر چه پُل پشت سرم بود خرابش کردم حال من ماندم و این وسعت ویرانی ها قفس نفس مرا از نفس انداخته است بال و پَر بسته ام و همدمِ زندانی ها عُمرِ من سر شده و معصیت اندوخته ام بندِ پایم شده این بی سروسامانی ها گوشِ من کَر شده و غرقِ گناهان شده ام با خودش برده مرا سیل هوسرانی ها پایِ این توبه ی من مُهر قبولی نخورد ضامنم گر نشود شاهِ خراسانی ها 🔸شاعر: ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
آمده عبد گنهکار، بگو می بخشی با دلی زار و گرفتار، بگو می بخشی چشم امید مرا تار نکن یا الله باز هم حضرت غفار، بگو می بخشی کار ما را نگذاری تو به آن آخر وقت اولین لحظه ی دیدار، بگو می بخشی با بدهکار خودت باز مدارا کن، آه طلبت را به بدهکار، بگو می بخشی تا که آب از سر من رد نشده کاری کن مثل آن توبه ی هر بار، بگو می بخشی من خودم آمده ام، فاش بگویم خجلم سر به زیر آمدم ای یار، بگو می بخشی دم افطار فقط یاد لب عطشانم به همان روضه ی افطار، بگو می بخشی قسمت می دهم این بار به عباس علی به دو تا دست علمدار، بگو می بخشی 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
ای سرّ تو در سینه‌ی هر محرم راز پیوسته درِ رحمت تو بر همه باز هر کس که به درگاه تو آورد نیاز محروم ز درگاه تو کی گردد باز؟ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
گمان مدار که نام تو بردن عادت ماست نسیم یاد تو در هر سحر عبادت ماست زمین به زیر قدمهای تو سر افراز است سلامت تو ... به جان همه...سلامت ماست اگر که، عمر جهان هم ،تمام گردد باز ندارد آنچه تمامی همین ارادت ماست کنار خانه ی چون تو کریم بی منت دری دگر بزنم....باعث خجالت ماست چو طفل اشک دگر راستگو نمیبینم بیا بپرس که این شاهد صداقت ماست قسم به ضامن آهو که زائران توایم ظهور طلعت تو بهترین زیارت ماست قسم به ساقی لب تشنه ای که دستانش به دست مادر تو برگه ی شفاعت ماست در اولین شب جمعه مرا به همراهت ببر به کرببلایی که عین جنت ماست ببر به کرببلا و بخوان که یا جداه هنوز داغ لب تشنه ات مصیبت ماست 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
نسلی که زد آتش همه بال و پرت را گلگون کشید آئینه های پرپرت را یک روز در مکه شکستند آه بانو با سنگ کین پیشانی پیغمبرت را یک روز در شهر مدینه ظالمانه کشتند در اوج شقاوت دخترت را یک روز در مکه به دست خیل کفار آزرده دیدی از جفاها شوهرت را یک روز در شهر مدینه بی محابا می زد عدو با تازیانه کوثرت را با کشتن زهرای اطهر در مدینه اجر رسالت داده دشمن همسرت را ای بانوی آزرده خاطر یا خدیجه پر کرده گردون از می غم ساغرت را یک روز با تیغ جفا می دید محراب بشکست دشمن آسمانی گوهرت را یک روز دیگر در کنار قبر احمد با تیرباران کرده خونین اخترت را روز دگر در کربلای اشک و ماتم کردند پرپر لاله های دیگرت را جای کفن گفتی عبای احمد آرند تا که به پوشانند از آن پیکرت را دانی که در کرب و بلا در خون کشاندند جسم حسین آن نور چشمان ترت را می دانی ای بانو رها کردند آنجا عریان به خون جسم حسین بی سرت را در پیش چشم زینبت بر نیزه بردند رأس حسین آن یاس خونین حنجرت را یک دخترت را زد عدو سیلی به رخسار زد تازیانه دختر کوچکترت را بگذر ز "یاسر" گر درین ایام اندوه برده به سمت اشک و ماتم محضرت را 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بازی دنیا ز عمرم زود فرصت را گرفت قبله ام گم شد کم آوردم لیاقت را گرفت گریه و حال نماز صبح های من چه شد؟ خواب شیرین سحر فیض عبادت را گرفت از صغیره شد شروع و به کبیره ختم شد جرأت عاصی شدن از من خجالت را گرفت یارفیق لا رفیق له حلالم کن اگر بین ما بار گناهانم رفاقت را گرفت نور مولا نیست دیگر درمیان سفره ام بی خیالی من از این سفره برکت را گرفت نیم دین را به حیا دادند کارم سخت شد مستی انجام معصیت نجابت را گرفت ذکر و استغفار و توبه دست جمعی بهتراست باخت این شبها کسی که کنج عزلت را گرفت لذت افطار با خرمای نخل کربلاست خوش بحال هرکه از زهرا زیارت راگرفت یا غیاث المستغیثین گفت و پاسخ داده شد نیزه ای روی لب آقا اجابت را گرفت 🔸شاعر: ___________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
به لطف شاه کرم ، باز روزه میگیرم شکسته بال و پرم ، باز روزه میگیرم اگر شود برسم کربلا در این رمضان کنار تاج سرم ، باز روزه میگیرم کنار صحن اباالفضل ، سفره ی افطار به پا کند پدرم ، باز روزه میگیرم و تا سحر… دو سه دفعه زیارت ارباب بهشت در نظرم ، باز روزه میگیرم دوچشم خسته و بی حال من کنارضریح ز گریه کرده ورم ، باز روزه میگیرم روم به سوی شلوغی شارع العباس شده دم سحرم ، باز روزه میگیرم دهین و چای عراقی ، نگاه بر گنبد اذان صبح حرم . . باز روزه میگیرم 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
حیا در چشمهایش بود غیرت داشت همت داشت چنان آسیه و هاجر چنان مریم نجابت داشت لباس کهنه میپوشید روی خاک میخوابید تماما خرج دین میکرد هرچه مال و مکنت داشت تجارتخانه های مکه از اموال او پر بود ولی او با خدای خود فقط میل تجارت داشت بجای مرغ بریان دانه ی خرما غذایش بود به رعیت ها شباهت داشت ان بانو که رعیت داشت وجودش را فدای راه حق میکرد بی وقفه برایش پیشرفت دین همیشه ارجحیت داشت به رغم آنهمه تبلیع که ضد پیمبر بود کنارش ماند در هرحادثه از بس بصیرت داشت گواهی میدهد شعب ابیطالب به ایثارش گواهی میدهد این شیربانو استقامت داشت چه ایمانی چه اخلاصی که بین بستر مرگش خدیجه از رسول الله احساس خجالت داشت کفن برتن نکرد و با لباس پاره ای پر زد عجب این لحظه آخر به اربابم شباهت داشت 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
همینکه مادر زهرا شدی، تو یکتایی نشانِ بندگیِ توست، ٱم زهرایی ز دامن تو چو حَوراءُالانسیه آمد دلیل شد که تو هم خود، ز جنسِ حورایی که میتوان به مقام تو دست یابد که تو زوجةُ النَّبوي ، رازدار طاهایی تویی تو مادر کوثر، تویی تو شاهد وحی تو افتخار زمین، فخر آسمانهایی تو مَحرم همۀ آیه های قرآنی تو اولین زن مؤمن به ماه بطحایی چه میتوان ز شباهات تو به مولا گفت تو سِرّ ٱم ابیها تو یارِ مولایی به کوری دگران ٱم مؤمنین هستی تو مادر همۀ شیعیان دنیایی به اوج غربت اسلام و غربت احمد تو پشتوان رسول خدا به غمهایی میان آن همه دشمن ز مشرکین قریش تو یار دین پیمبر شدی به تنهایی دلت به شِعب ابیطالب آزمایش شد نشان به فاطمه دادی که اصل تقوایی تمام کرب و بلا را به تجربه دیدی تو آشنای عطش، غصه دارِ فردایی تمام هستیِ خود را نثار دین کردی براستی که کنیز خدای یکتایی به وقت رفتن تو، دستِ خالی اَت میگفت: نیازمندِ عبای رسول عظمایی کفن برای تو از جانب بهشت آمد حسین، شد کفنش بوریای صحرایی کنار پیکر پاره نبودی، ای مادر که داشت زمزمۀ یابُنَیَّ غوغایی هزار و نهصد و پنجاه زخم را زینب در آن قیامت گودال، دید زیبایی 🔸شاعر: __________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
🌺 دعای روز هشتم ماه رمضان🌺 ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖دعای روزنهم ماه مبارک رمضان💖 💚 بسم الله الرحمن الرحیم 💚 اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ نَصِيبا مِنْ رَحْمَتِكَ الْوَاسِعَةِ وَاهْدِنِي فِيهِ لِبَرَاهِينِكَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِيَتِي إِلَى مَرْضَاتِكَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِكَ يَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِينَ خدايا براى من در اين ماه بهره اى از رحمت گسترده ات قرارده، و به جانب دلايل درخشانت راهنمايى كن وبه سوى خشنودى فراگيرت متوجه كن به مهرت اى آرزوى مشتاقان 💟التماس دعای فراوان💟 ❇️ازهمه ی شمـا خوبـان❇️
@shere_aeini در روزگاران غریبی، آشنا بودى تنها تو با قرآن ناطق هم‌صدا بودی هر شب كنار خانه با یعقوب چشمانت چشم انتظار یوسف غار حرا بودی آیات كوثر روی دامان تو نازل شد چون آیه تطهیر بودی، إنما بودی وقتی امین مكه را مردم رها كردند تنها امان جان ختم ‌الانبیا بودی با عشق، با لبخند، با احساس، با اشكت بر جای زخم سنگباران‌ها دوا بودی مادربزرگ بی‌كفن‌ها! لحظه‌ی آخر جای كفن دنبال یک تكه عبا بودی شعب ابی‌طالب كجا و طف كجا بانو! ای كاش تو همراه زینب، كربلا بودی 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
شب گذشته کمی خوب شد سخن می گفت برایم از خودش از حال خویشتن می گفت از اینکه سنگ گرفته به معجرش به سرش و یک به یک همه اش را برای من می گفت به اهل بیت پیمبر چقدر ایمان داشت کنار ما سه تن از پنج تن می گفت برایم از همه اموال و مال داشتنش برایم از کفنی هم نداشتن می گفت درست مثل کسی که خودش خبر دارد فقط حسین حسین و حسن حسن می گفت کفن رسید به دستش ولی نشد خوشحال برایم از پسرم " شاه بی کفن" می گفت بباف دختر من پیرهن برای غریب به فاطمه ز حسین و ز پیرهن می گفت 🔸شاعر: _________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
زُل میزند با چشمهای تر به مادر هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر سرمایه اش را داد پای دین خدیجه پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر تاریخ می گوید چهل نامرد،در اصل؛ آنجا هجوم آورد یک لشکر به مادر تقسیم شد درد دو عالم بین این دو سیلی به حیدر خورد و میخ در به مادر زهرا هم آخر محسنش را خرج دین کرد مادر به دختر میرود،دختر به مادر از غنچه ای بعد از گذشت این همه سال حالا رسیده یک گل پرپر به مادر ام ابیها نیز ام المومنین شد چون می رسد این ارث از مادر به مادر ام المصائب زینب و مظلوم ارباب آقا به بابا می رود خواهر به مادر در کربلا سیراب گشت و با سه صورت با گریه اش خندید علی اصغر به مادر 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
دلم می خواست امشب اشک چشمم را خبر می کرد دلم می خواست دستم خاک عالم را به سر می کرد دلم میخواست پایم امشب از ماندن حذر می کرد به قبرستان دلگیر ابوطالب گذر می کرد دلم می خواست خیس از گریه های ابرها باشم دلم می خواست امشب زائر آن قبرها باشم بهشتی بازهم از از جنس خاکی نازنین آنجاست مزار پاره های قلب ختم المرسلین آنجاست یقینا قطعه ای از جنت حق در زمین آنجاست چرا که مرقد خاکی ام المومنین آنجاست شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را سلام ای مادر اسلام ای خانوم ای بانو سلام ای بیقرارت چارده معصوم ای بانو سلام ای سنگ خارا در کفت چون موم ای بانو سلام ای مظهر یا حی و یا قیوم ای بانو تو حیی، زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است قدم هایت ندیده هیچ گاه از پا نشستن را نکردی صرف، ای سرو سهی فعل شکستن را چگونه می توان فهمید اینسان چشم بستن را به سودای یتیم مکه از دنیا گسستن را برای تاجری چون تو که در مکه سرآمد بود همه دیدند که سرمایه ات عشق محمد بود الا یا کاشف الکرب محمد سیب لبخندت سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت جز اینکه خواجه ی لولاک، احمد همسرت باشد گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه الا ای ترتبت تو قبله گاه دیگر مکه الا ای سایه ی دست کریمت بر سر مکه یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه قرار دل! دلم را عاری از هر بیقراری کن کریمه! باز مهمان آمده پس سفره داری کن میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت پر از فریاد بی تابی ست بر لب های خاموشت صدای گریه ای گویا طنین افکنده در گوشت ببین زهراست که بی تاب افتاده در آغوشت نگاهت حس تلخ لحظه های واپسین دارد وصیت هایت امشب حرف هایی آتشین دارد گمانم در نگاه دخترت آزار میبینی و داری خانه ای با آتش بسیار می بینی کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی میان پهلوی گل تیزی یک خار می بینی ببین که دست های تازیانه می رود سویش همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اولین بیت شد این مصرع بسم الله است قلم از آنچه در افکار من است آگاه است پُر مضمونم و بیت الغزلی در راه است صحبت از حضرت خورشید، سخن از ماه است باز کرده ست اذان حنجره ی مأذنه را تا شب و روز بخوانم پسر آمنه را باغ در رویش خود فصل بهاری دارد عشق در اوج جوانی است، قراری دارد نور در حجله ی عشق آمده کاری دارد پسر آمنه تنهاست؟ نه، یاری دارد بَه به این وصلتِ فرخنده پی و ختم به خیر در خورِ همسری عشق، خدیجه ست نه غير همسر بی بدل حضرت طاها او بود لایق مادری اُمِ ابیها او بود نور را آینه هرآینه تنها او بود مصطفی آن همه تنها شد اما او بود با وجودش به نبی هیچ غمی غالب نیست تا خدیجه است غم از شعب ابیطالب نیست السلام ای که در این شعر سرانجام تویی مصطفی را تو دلارامی و آرام تویی دینم از اوست ولی پایه ی اسلام تویی ای غریبی که پر از نامی و گمنام تویی به مقام تو چه اندازه حسادت بردند لقب خاص تو را نیز به سرقت بردند ما کجا و سخن از مدح تو با این دل پُر شرمگینم که نداریم کلامی در خور ما که گوهر نشناسیم چرا سُفتنِ دُر خرج دین شد همه ی مال تو اُشتر اُشتر وای برما و بر این شیوه ی مهمانی ما شده سرمایه ی تو خرج مسلمانی ما گفتم از مدح تو از روضه ات اما کمتر رفتی و ماند غمت روی دل پیغمبر دخترت فاطمه جان داد پسِ آتشِ در مجتبی آه کشید از دلش از سوز جگر آمد از عرش برای تو کفن، طیب و پاک نوه ات کرببلا بی کفن افتاد به خاک 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
مومنون آیه های قرآنند گاه مقداد و گاه سلمانند چه عرب چه عجم مسلمانند همه فرزندهای بارانند یا نوه یا نتیجه اند همه بچه های خدیجه اند همه سایه اش مستدام بر سر ماست خانه اش قبله گاه دیگر ماست نامش آرامش پیمبر ماست مادر فاطمه است، مادر ماست مادرم! ای امام مادرها بفدایت تمام مادرها گرمی آشیان پیغمبر همسر مهربان پیغمبر یاد تو در روان پیغمبر نام تو بر زبان پیغمبر خاطرات تو گرمی شب اوست یاد تو آه حسرت لب اوست زن، ولی مردتر ز هر مردی جگر کفر را درآوردی قد علم کرده پیش هر دردی تو بر اسلام مادری کردی نه فقط ام مومنین هستی ام اسلام، ام دین هستی به تو جبریل احترام کند پیش پایت نبی قیام کند به تو باید خدا، سلام کند و تو را صاحب مقام کند باید اینگونه منجلی بشوی مادر همسر علی بشوی با نبی گرچه همنشین بودی قبل از اسلام بی قرین بودی بین زنها تو بهترین بودی در زمین آسمان نشین بودی اشک تو ای خدیجه غرا ریخته گریه ملائک را مثل ابر بهار گریه مکن انقدر گریه دار گریه مکن از بد روزگار گریه مکن مادر بیقرار! گریه مکن در سرت فکر کیست می دانم گریه ات مال چیست می دانم در عذار گلت چه می بینی که چنین بی قرار و غمگینی نگران هجوم گلچینی یا که رنجور دست سنگینی آه از دست... آه از آن آزار آه از آن کوچه... آه از آن دیوار 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
سه سال آخر عُمرش شکسته‌تر شده بود بلی شکسته‌تر از فـرطِ دردِ سـر شده بود تمام بال و پر او کبود و زخمی بود که پیــش موج بلا بارهـا سـپـر شده بـود بـلایِ شِعْب به پایان رسیـده بود امّــا خدیجه بیشـتر آماده‌ی خطر شده بود چه قدر دیر به محبوبه اش رسـید نبی چه قدر زود گُلش عازمِ سفر شده بود زنی که پیـک اَجَل تحت امرِ مَردش بـود به اختیار خودش بود مُحتضر شده بود نبی به فکـر وصـایایِ همسـرش بود و غمش به خاطرِ زهراش بیشتر شده بود شبیه فاطمه اش بود و در سه نوبتِ تلخ خدیجه صاحب عزای سه تا پسر شده بود چه قـدر جَـدّه این خاندان اذیّت شـد چه قدر مادر سادات خونْ جگر شده بود چگونه بگذرم؟ از اینکه بین شعله و دود به قلب فاطمه اش داغ حمله ور شده بود خدیجه سنگ ز. کُـفّـار خورد و دخـتر او سرش شکسته‌ی بی حُرمتیِ در شده بود نداد فاطمه رُخصت، وگرنه در آتــش بنا به سوختـن آن چهل نفر شده بود 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
دور شدم از این و آن، با خودم آشنا شدم آینه در حجاز بود، عاشق مصطفی شدم سرمه نمی برم به چین، قند و شکر نمی خرم نقره و زر نخواستم، صاحب کیمیا شدم بار شتر گذاشتم، وقف تو هرچه داشتم دانه عشق کاشتم، در قفست رها شدم با تو جرس به هر نفس، مصرع عاشقانه ایست با تو پر از قصیده ام، با تو غزل سرا شدم ای که ملول می‌شوی از نفس فرشته‌ها باور من نمی شود، همنفس خدا شدم سفره دل برای من، باز کن آیه ای بخوان حرف بزن که مَحرمِ زمزمه حرا شدم قطره من فرات شد، ذرّه ام آفتاب شد پیش تو سیّدالبشر! سیّدة النّسا شدم پشت سرت من و علی، قامت عشق بسته ایم تو همه مقتدا شدی، من همه اقتدا شدم من به تو دست یاعلی داده ام از صمیم دل مرگ جدام کرده است از تو اگر جدا شدم لحظه آخرین غزل، ترس ندارم از اجل پیرهن تو در بغل، با تو دوباره "ما" شدم 🔸شاعر: ___________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
نگاهت از غمی جانکاه می گفت ز صدها داغ با هر آه می گفت میان کوچه خالی بود جایت که زهرای تو «وا اُماه» می گفت ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
🌺 دعای روز نهم ماه رمضان🌺 ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
🌺 دعای روز یازدهم ماه رمضان🌺 https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
🌺 دعای روز دوازدهم ماه رمضان🌺 https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————