eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
372 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ هدیه به حضرت رقیه صلوات واحد سنگین شعر و سبک رضا نصابی اجرا کربلایی مجید منصور ی بابای خوب من. مهمونه من سلام دلتنگ تو بودم. ای جونه من سلام بابای خوب من . ای مهربون سلام مثل لبای تو. خونی شده لبام حالا که اومدی. با سر به اغوشم از من نپرس چرا . پاره شده گوشم. از من نپرس کجاس گوشواره های تو داره. ورم چرا زیره چشای تو باباجونم. بابا. بابا جونم بابا زجر لعین و پست زجر کش،من و می کرد سیلی به صورتم. تا می رسید می زد گاهی با تازیون. گاهی با چوب می زد از صبح که پا میشد تا به غروب می زد شادی زندگیم . چه زود گذر شده جای عموم با من. شمر همسفرشده می رم به سختی راه می بینی بابا جون مثل یه پیره زن . قدم شده کمون زجر و سنان و شمر. بس،که من و زدن نه دستی مونده و نه پایی واسه من به سختی در میاد از حنجرم صدا تارهای صوتیم. بسته شده بابا رضا نصابی https://t.me/rozeneshinan
هدیه به حضرت زهرا صلوات واحد یا زمینه و شور محرم باز محرم شد باز دلم غرق عزاو سوزو ماتم شد باز محرم شد باز چشام از داغه تو پر اشک و پر نم شد شور عشقه تو شیرینه خیلی به دلها می شینه ارباب تو قیامت هم گریه واسم تنها برگ زرینه. ارباب هر چی می خواهی بگیر از من اما سوز و آهم. و نگیر گریه این تنها سلاحم رو نگیر ای پناهه من پناهم. رو نگیر ارباب حسین روزیه من کن بازم تا بشینم توی بزم ماتمت تا بپوشم رخت مشکیه غمت تا بشم زنده دوباره از دمت ارباب حسین تو رگای ما باز دوباره خون غیرت داره می جوشه کوچه های ما از غمت داره دوباره مشکی می پوشه. خونه های ما باز داره می شه مُهَیّای عزای تو ارزومونه اربعین باشیم تو راهه کربلای تو. اذن پیرهن مشکی مو می گیرم از مادر تو فاطمه واسه زخمام تنها گریه مَرحمه چشمام از داغه غمه تو پر نمه. ارباب حسین منتظر هستم یه سال برسه ماهه عزای تو حسین بشینم تو روضه های تو حسین شاملم شه تا دعای تو حسین ارباب حسین باز پیرهن مشکی باز دوباره اشک و آه و ناله هق هق باز پیرهن مشکی کاش بشه میون روضه هات کنم من دق از غم دوریت نوکر تون خیلی بد حاله تو میدونی از غم دوریت شده کار من همه اش ناله تو میدونی یا حسین ارباب من نیم نگاه تو بسه ای دلبرم آرزومه جون بدم کنج حرم وقتی میذارم روی شش گوش سَرَم مولای من یا حسین ارباب من من گدا و هستی تو شاه کَرَم جز در خونه ات کجا دارم برم برندار دستت رو از روی سرم مولای من آقام آقام یا حسین رضا نصابی سعید توانا https://t.me/rozeneshinan
قرار شد دو طرف تن به احتجاج دهند که دین مردم خود را مگر رواج دهند قرار شد همگی با کسان خود باشند مگر علاج به یک زخم لاعلاج دهند نبرد شک و یقین بود و باز، اهل یقین  بنا نبود به اهل لجاج باج دهند به حکم امر «تعالوا ...» قرار بود آن روز مسیحیان همه پایان به یک لجاج دهند و در قبال تمام مخالفتهاشان به رسم روز، به اهل یقین خراج دهند شعاع نور حقیقت به هر طرف می‌ رفت که از حجاز به نجرانیان سراج دهند جهان به نور تو وابسته است، ای خورشید خوشا که با «تو» به اهلِ تو تخت و تاج دهند 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
حق و باطل در مدینه روبروست اهل حق را حق پرستی آبروست حق پرستان همچو انگشتان دست پرتو این حق پرستان هرچه هست اهل بیت مصطفی دانی که پنچ رحمت للعالمین مانند گنج مصطفی ختم رسل در پیش بود منزلت از هر پیامبر بیش بود درگه حق او که برتر از همه در بغل دارد حسین فاطمه سبط اکبر در کنار مصطفاست دست او در دست خیر انبیاست بعد پیغمبر علی مرتضاست جانشین و همچو جان مصطفاست فاطمه خَیرُ نساء العالمین فاطمه نور سماوات و زمین مقتدای او پسر عمش علی ست تا قیامت مرتضی بر حق ولی ست آیت حق اهل بیت مصطفاست مستجاب الدّعوه ی ارض و سماست. او در پایان این شعر چنین سروده است: هر که را حُبّ محمد در دل است چلچراغ روشن هر محفل است تا ابد بر جا بماند این سرود بر محمّد گو و آل او درود تا توانی گو«طبیبا» این درود درگه حق این دعا مقبول بود 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
گیرم که آفتاب جهان ذره پرور است این بس مرا که سایه ی مهر تو بر سر است ای دل چرا به غیر خدا تکیه می کنی؟ امید ما و لطف خدا از که کمتر است؟ بهر دو نان، خجالت دونان چه می کشی؟ ای دل صبور باش که روزی مقدّر است خاطر ز گفتگوی مکرّر شود ملول الاّ حدیث دوست که قند مکرّر است فرخنده نامه ای که موشّح به نام اوست زیبنده آن صحیفه که او زیب دفتر است نامی که با خدا و پیمبر ز فرط قدس زیب اذان و زینت محراب و منبر است پشت فلک خمیده که با ماه و آفتاب در حال سجده روی به درگاه حیدر است شمس ضحی، امام هدی، نور هل أتی چشم خدا و نفس نفیس پیمبر است در آیه ی مباهله این مهر و ماه را جانها یکی و جلوه ی جان از دو پیکر است وجهی چنان جمیل که از شدّت جمال وجه خدا و جلوه ی الله اکبر است نازم به دست او که یکی ناز شست او از جای کندنِ درِ سنگینِ خیبر است با اشک چشم، ابر کَرَم بر سر یتیم با برق تیغ، صاعقه ای بر ستمگر است جز راه او به سوی خداوند راه نیست یعنی که شهر علم نبی را، علی، در است بر تارک زمان و مکان، تاج افتخار در آسمان فضل، درخشنده اختر است کمتر ز ذرّه ایم و فزونتر ز آفتاب ما را که خاک پای علی بر سر افسر است وصف علی ز عقل و قیاس و خیال و وهم وز هرچه گفته اند و شنیدیم، برتر است شد عرض ما تمام و حدیث تو ناتمام حاجت به مجلس دگر و وقت دیگر است طبع لطیف و شعر «ریاضی» به لطف و شهد شاخ نبات خواجه  شیراز و شکّر است 🔸شاعر: ____________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
محمد(ص) آمد و نورٌ علی نور است همراهش علی(ع) یک سمت و آن سو حضرتِ زهرای دلخواهش حسن(ع) محکم گرفته مهربان؛ دستِ حسینش(ع) را قدم برداشت و رویید گل ها بر سرِ راهش خدا دلدادۂ این پنج تن بود و سفارش کرد که بی وقفه بگردد دورشان، خورشید با ماهش مسیحیانِ نجران آمدند اما عقب رفتند پیمبر(ص) بود و خانوادۂ از غیب آگاهش هراس افتاده بر جانِ کلیسا، میزند ناقوس ترک خورده صلیبِ سنگی از اندوهِ جانکاهش علی(ع) بر هم گره اندازد ابرو را، همین کافیست که عیسی میرسد بیتاب و سرگردان به درگاهش خدا داده به زهرا(س) آنچنان اعجاز که والله به ویرانی مبدّل میکند یک آهِ کوتاهش پسرهای علی(ع) هم که اگر نفرین کنند ای وای... زمین می مانَد و کوهی که نه! آری بخوان کاهش مبادا لحظه ای بیرون بیاید از غلاف خود امان از ذوالفقارِ مرتضی(ع) و خشم گهگاهش! 🔸شاعر: ________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
شب اول بند ۱ نامه نوشتم من ولی نیا آخر پسر عمو برگرد به شهر پیغمبر نیار به همراهت رقیه و اصغر پسر عمو برگرد به شهر پیغمبر غربتت با دل من مانوسه کار مسلمِت فقط افسوسه بین مادوتا بمونه: اینجا صحبت از اسیری ناموسه بند ۲ شکسته شد با سنگ اگر سر مسلم فدا سر اکبر فدا سر قاسم با این همه غصه غم دلم اینه سرِ تو رو زینب رو نیزه میبینه زینبُ تو کوچه میگردونن دل خواهرت رو میسوزونن دور محملای اهل بیتت سر عباس رو میچرخونن محمدعلی انصاری https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
شب دوم بند ۱ ببین دل زینب پر از تب و تابه بیا و برگردیم تا مشکا پر آبه بیا بریم داداش رسیده جون بر لب تورو همین صحرا میگیره از زینب بین این همه سپاه و لشکر من از این شمر و سنان میترسم دربیار عقیقتو از دستت از نگاه ساربان میترسم بند ۲ گذاشتی رو قلبم اگر چه دستت رو ولی بدون زینب میمیره بعد از تو دعا بکن تا که با تو بمیرم من نباشم از بعدت عزا بگیرم من تو بهم گفتی که محرم باشیم برای همدیگه همدم باشیم من کجا طاقت دوری دارم؟ ما قرارمومه باهم باشیم محمدعلی انصاری https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
شب سوم بند ۱ به کنج ویرونه خوش اومدی اما.. دختر تو دیگه بریده از دنیا از این روزای من با خبری اصلا؟ میدونی این شبها کجا میخوابم من؟ از همون روزی که رفتی بابا شبا تا سحر همش تبدارم قولِ مردونه دادی برگردی میدونستم که میای دیدارم بند ۲ خوردی زمین از نی نمیره از یادم برا تو با گریه بوسه فرستادم از اون شب صحرا هنوز پر دردم همون شبی که من مسیر و گم کردم تو بیابونا صدات میکردم تو هم از نیزه صدام میکردی برای من عمه زینب گفته: از رو نیزه ها نِگام میکردی محمدعلی انصاری https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
شب چهارم بند ۱ ای پسر زهرا حرّ گرفتارم ببین که شرمندم خورده گره کارم منو حلالم کن راه تو رو بستم شرمنده از روی اهل حرم هستم تشنه ای و تشنه ی تو دریاست چشمه ی آب حیات ادرکنی سر به زیرم و پشیمونم من یا سفینة النجاة ادرکنی بند ۲ بخاطر من بود اگه حرم ترسید ولوله افتاد و دلا اگه لرزید حالا بسوی تو ببین شدم راهی دیر شده اما... تو رحمت اللّهی توبه ی منو قبول کن ارباب رحمت الله حسین ادرکنی بی پناهم و پناه من باش ای پناه عالمین ادرکنی محمدعلی انصاری https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
شب پنجم بند ۱ منم مثه قاسم مرد شدم عمه عمو جونم تنهاس منو نبر خیمه تورو به جون من بزار برم میدون عمو کمک میخواد تو مقتلِ بی جون دیگه یاوری نداره عمه نمیبینی زخمی و بی حاله؟ عمو افتاده و دورش کردن نمیبینی شمر تو گوداله؟ بند ۲ عمو بیار طاقت دارم میام میدون بی زره و شمشیر با چشمای گریون خونِ حسن بینِ رگِ منه جاری خودم فدات میشم دیگه چی کم داری؟ سپرت نیس ولی من هستم دستمو سپر برات میگیرم یه تنه خودم سپاهت میشم تو بگو بمیر برات میمیرم محمدعلی انصاری https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
شب ششم بند ۱ چه ازدحامی شد دور و برت قاسم تو دست کی بوده موی سرت قاسم؟ «عَزَّ عَلیٰ عَمِّکْ» صدام کنی اما نشه بیام میدون بشی تک و تنها دست و پا نزن همه میبینن پا نکش روی زمین دامادم پاشو نو عروس تو ، تو خیمه ست پاشو دیگه از نفس افتادم بند ۲ سنگ زدن لشکر به صورت ماهَت سرفه نکن قاسم نفس بکش راحت برات بمیرم من یتیم مظلومم بالا سر جسمت مرثیه میخونم پره تیرِ بدن صد چاکت یاد تابوت حسن افتادم زیر سمّ مرکبا افتادی قد کشیدی شاخه شمشادم محمدعلی انصاری https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
شب هفتم بند ۱ تشنه لبم اصغر برات بمیرم من با چه دلی مادر عزا بگیرم من؟ به لب شکایت از تیر دارم اصغر بیا پایین از نی شیر دارم اصغر امید دلِ رباب لالایی طفلک نخورده آب لالایی پیش من نخوابیدی،پس مادر روی نیزه ها بخواب لالایی بند ۲ تا تورو میبینه رقیه میلرزه میترسه از اینکه بیوفتی از نیزه فقط دو تا سر رو رو نیزه ها بستن یکی سر عباس یکی علیِّ من (رو زمین پیکر تو معلومه روی نیزه سر تو معلومه با سه شعبه تو رو ذبحت کرده رگای حنجر تو معلومه) محمدعلی انصاری https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
شب هشتم بند ۱ میخای بری میدون برو گل لیلا یکم دیگه اما راه برو بابا محاسنم رو بر دست گرفتم من برو میدونم که میکشتت دشمن برو لااقل علی آروم تر پشت مرکب از نفس افتادم به تو گفتم که بری میدون و هر قدم به پای تو جون دادم بند ۲ صدای ناله ت رو میشنوم از صحرا ولی تورو پیدا نمیکنم بابا باید برای تو عبا بیارم من تنت رو تنها تو عبا بزارم من نیز زاره این تن پر خونت تیر و نیزه از تنت میریزه تو رو برداشتم از رو خاکا داره از هم بدنت میریزه محمدعلی انصاری https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
شب تاسوعا بند ۱ بالا سرت داداش پیر شدم عباس از این جهان دیگه سیر شدم عباس پاشو بریم خیمه رباب دلگیره اگه نیای با من سکینه میمیره فکرشم نکن که ریخته این آب قول آبِ ت به سکینه با من پاشو جون مادرم عباسم داره میخنده به اشکم دشمن بند ۲ صدا زدی«أدرِک أخا»دویدم من تیر به چشمت خورد دیر رسیدم من بالا سر جسمت مادرو دیدم من روضه برات میخوند خودم شنیدم من پسرم دست نداری مادر که به صورت به زمین افتادی بی هوا عمود آهن خوردی پسرم از روی زین افتادی محمدعلی انصاری https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
شب عاشورا بند ۱ (به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تو رو بردن دیر رسیدم من) سیلی زد به صورتت تو گودال یاد مادرت زدی بال و پر زیر لب صدا زدی وا اماه سر تو برید پیش مادر بند ۲ (یه گوشه گودال مادر رو دیدم من که رفته بود از حال دیر رسیدم من صدا زدی من رو خودم شنیدم من صدای رگ هات بود دیر رسیدم من) بدنت مقطع الاعضا و... سر پر خون تو روی نی ها از رو نی مواظب زینب باش منو میبرن اسیری فردا محمدعلی انصاری https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
گُل کرده باز طبعِ خوشِ شاعرانه ام در وصفِ توست هر غزلِ عاشقانه ام عشقِ حسین حال مرا خوب می کند در این مسیر تا به ابد جاودانه ام با یک سلام پَر زده قلبم به کربلا! از راه دور شد حرمت آشیانه ام شکر خدا که با کرم خویش می دهی شب های جمعه سهم دل پُر بهانه ام دوری کربلا به خدا می کُشد مرا با لطفِ خود به سوی حرم کن روانه ام 🔸شاعر: _________________________ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
4_6021861869197723081.mp3
7.71M
‍ هدیه به حضرت زینب صلوات اجرا در استودیو نمااهنگ ارباب عالم شعر و ملودی رضا نصابی اجرا حاج مازیار قشقایی هدیه به روح شهدای حرم https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
گروه جدید شعر و سبک در واتس آپ https://chat.whatsapp.com/FwpeBwqpCWX7ikCuVEQ8x6
باز هم رزق عزا را برسان ای‌مادر شد محرم غم ما را برسان ای‌مادر قابلیت بده، بر چشم گناه‌آلوده اشک بر خون‌خدا را برسان ای‌مادر درد‌ما سینه‌زنان دوری از بزم‌عزاست به عزادار دوا را برسان ای‌مادر ای که در چای حسینیه شفا می‌ریزی دفع شر کرونا را برسان ای‌مادر شب‌اول وسط‌حلقه تو مظلوم بکش آتش و سوز‌ و نوا را برسان ای‌مادر بوی پیراهن‌خونین حسینت آمد پیرهن مشکی ما را برسان ای‌مادر گریه‌کن‌های حسینت همه حاجتمندند اربعین، کرببلا را برسان ای‌مادر وسط‌روضه که حرف از عطش مسلم شد ناله‌ی واپسرا را برسان ای‌مادر 🔸شاعر: ____________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
اگر دهند به من آبهاي عالم را نمي دهم نمي از گريه ي محرم را نماز را كه ملائك هميشه مي خوانند براي گريه خدا آفريد آدم را گناهكارم و گر سوي دوزخم ببرند به آب ديده گلستان كنم جهنم را عجيب نيست اگر در صف جزا بخشد خدا به قطره ي اشكي تمام عالم را تمام عمر عزيزم اگر شود يك دم كنم نثار عزاي حسين آن دم را مگو كه شمر سر از پيكر حسين بريد بگو بريد گلوي رسول اكرم را بهشت عاشق پيراهن سياه شماست كفن كنيد به تن، اين لباس ماتم را 🔸شاعر: ____________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
حی علی العزا که محرم رسیده است ماه عزا و گریه و ماتم رسیده است حی علی البکاء، شنیدیم تا که ما در چشم نوکران تو زمزم رسیده است باگریه بر تو بود که آدم عزیز شد گویا که فصل توبه ی آدم رسیده است این اشک وناله ها همه تسکین درد توست بنگر برای زخم تو مرهم رسیده است پشت در حسینه اذن دخول خواست آقا غریبه نیست ،که محرم رسیده است جانم به سفره ای که بزم تو پهن شد شاه و گدا به بزم تودرهم رسیده است خیل ملائکه همه در پشت این درند از بهر نوکری تو حاتم رسیده است این پرچم سیاه تو حبل المتین ماست کز جانب خدا به دو دستم رسیده است از لطف حیدر است که مارا خریده اند لطفش به ما همیشه و هردم رسیده است در روز حشر فاطمه باشد شفیع ما برگ امان ز بانوی عالم رسیده است مارا اگر کسی نخرد میخرد حسین آقا مگر به داد دلم کم رسیده است؟ این ناله میرسد به دو عالم اناالغریب گویا به اسمان و زمین هم رسیده است دربین قتلگاه مادر پهلو شکسته ای با قامت کمان و قد خم رسیده است 🔸شاعر: ____________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
این چه سرّی است که عالم شده مدهوش حسین همه از پیر و جوانند سیه پوش حسین بر سر هر گذر و کوی عزا خانه ی اوست هر کسی لقمه ی خود می خورداز توش حسین بارش رحمت حقّ است مگر می بارد که چنان سیل روانند به آغوش حسین نه کسی واهمه از مرگ و هراس از دشمن گوئیا نفخه رسد از لب خاموش حسین نه فقط کر ببلا از غم او می سوزد که به پا گشته به عالم همه جا جوش حسین قدم آهسته گذارید به منزلگه عشق که همه بال ملائک شده مفروش حسین مرغ وماهی و مَلَک جمله در این واقعه سوخت آب هم گریه کنان است ز تن پوش حسین واله در روز جزا باک مدار از دوزخ می شوی پرده نشین بر در شش گوش حسین 🔸شاعر: ____________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
حالا که داری میخری آماده ام کن آقا برای نوکری آماده ام کن از مادر خود رزق اشکم را بگیر و با یک دعای مادری آماده ام کن سنگم! مرا با دست خود از خاک بردار مانند زیبا گوهری آماده ام کن نگذار باشم کمتر از حرّ و زهیرت با نیّت یاریگری آماده ام کن تا بر تنِ باطل فرود آیم به شدّت برّنده ام کن، خنجری آماده ام کن بگذار از عشق تو در خونم بغلطتم با گوشه-چشم ِ محشری آماده ام کن لطفا شهیدم کن! به آن نحوی که از من اصلا نماند پیکری...آماده ام کن تا که مرا عاشق تر از سابق بسازی با داغِ ویرانگرتری آماده ام کن باید بمیرم سوم ماه محرم نذر سه ساله دختری آماده ام کن بر روی تل می ایستم حیران، برای- گریان شدن با خواهری آماده ام کن بر سینهٔ عطشانِ تو؛ «ألشمرُ جالسْ»... با روضهٔ شعله وری آماده ام کن! 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
‍ اهل عالم باز هم دارد محرم میرسد در نگاه عاشقان اشکی دمادم میرسد موجِ خونت گشته جاری ، چشم ها گردیده تر خیمه ات را غم گرفته ، یا حسینا ، یا پدر دامنِ اهل حرم آتش گرفت و سرد شد گفتگوی بچه ها نقلِ روایت ، درد شد از عمو عباس و مشکی پاره میگوید کمی از رشادت های اکبر ، زخم پیکرها دمی کودک شش ساله پرپر شد ز تیر حرمله نیزه ها ، شمشیرها رنج غریبی قافله حجله ی داماد با خونِ عزیزش بسته شد مظهرِ آزادگی مظلوم و تنها گشته شد دختری ماتم زده بی گوشواره میرود خواهری صحرا به صحرا غمگنانه میدود اهل عالم شال ها را سر بسر مِشکی کنید آب را بستند فکرِ خشکی وُ مَشکی کنید 🔸شاعر: ____________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
به پایان آمد آخر اضطراب بی امان ما رسید از راه ، ماه گریه های بی کران ما دوباره شد حسینیه مسیر انتهای ما پناه روزهای سخت و ایام خزان ما دوباره باز شد دارالشفای عالم و آدم بیایید ای جهان سوی امام مهربان ما که خاک فرش صحن تکیه ما هم شفادارد غلط گفته هر آنکس ناروا گفت از مکان ما دوای دردهای لاعلاج ما حسینیه ست ضرر کرده هر آنکس دور شد از آشیان ما حریم خانه حق هم گَهی شد باز و گه بسته ولی هرگز نشد بسته ورودی جنان ما چه یارانی که رفتند و ندیدند این محرم را خدا رحمت کند اموات و جمله رفتگان ما نمی گردد ادا حق عزایت هرگز آقا جان اگر خون جای اشک آید ز چشم و دیدگان ما دوسالی میشود گشتیم اسیر ابتلائاتی خودت یاری نما آخر شود این امتحان ما شروع سال ما با ذکر زیبای حسین جان است چه خوشبو میشود با نام زیبایت دهان ما برای بردن نام حسینت داد باید زد شبیه مادران داغدیده از جوان ما شبیه خواهری کز روی تل فریاد ها میزد رها کن جسم بی جانِ بزرگِ خاندان ما جسارت کرد بر انگشت و بر انگشتری تو عجب داغی نشانده بر دل ما ساربان ما 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
با وفا از سائلانت نوحه و دم را نگیر هرچه میخواهی بگیر از ما و ماتم را نگیر حال خوب نوکران تنها میان روضه است حال خوب ما غم است از ما تو این غم را نگیر عمر خود را بیشتر در زیر پرچم بوده ایم از سر ما سایه سار امن پرچم را نگیر روضه به روضه ، ز روضه فیض دارم میبرم ای عزیز الله این فیض دمادم را نگیر سنگ هم روزی ببارد روضه ات تعطیل نیست روضه قدری کم شده دیگر همین کم را نگیر اربعین امسال باید زائرت باشم حسین بی حرم دق میکنم ، اینگونه حالم را نگیر ما به تو بد کرده ایم آقا ولی بد نیستیم جان زهرا از گدای خود محرم را نگیر عمه از تل آمد و فریاد زد برخیز شمر بی وضو گیسوی آقای دو عالم را نگیر 🔸شاعر: _______________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
‍ سبک واحد سنگین شب اول محرم بند اول🏴 شدم میون کوچه ها یه بی کس و غریب خدا کوفه شده شهر بلا۲ چه سخته درد تنهایی تو غربت و گرفتاری بغض و باید نگه داری پسر عمو جان/دلم پر از غم و درد کوفه پره ز نامرد نیا به کوفه برگرد پسر عمو جان/اینجا شدم آواره اشکام داره میباره یه با وفا نداره (حسین میا به کوفه) بند دوم🏴🏴 قلبا همه شبیه سنگ هوای شهر هوای جنگ حناشونم نداره رنگ۲ حالم شده دیگه خراب برگشتنت داره ثواب این بیعتا همه سراب۲ نیا به کوفه/میشه تو اینجا دلخون خواهر تو هراسون آواره تو بیابون نیا به کوفه/مردم اینجا هیزن اونقده پر انگیزن که خونتو بریزن (حسین میا به کوفه) بند سوم🏴🏴🏴 زینب و آواره نکن رباب و بیچاره نکن گریونه گهواره نکن۲ فکرای جنجال و دارن نقشه ی گودال و دارن غارت خلخال و دارن۲ ترسم همینه/تو رو غریب گیر بیارن نیزه ها و تیر بیارن براتو زنجیر بیارن ترسم همینه/که زینبت مضطر بشه اصغر تو پرپر بشه پیکر تو بی سر بشه (حسین میا به کوفه) ✍نوحه سرا:علی اکبر غلامپور ❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور ✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️ ✅با روضه نشینان بروز باشید 👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ