eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
366 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ بند1⃣ درو دیوار خونه امشب روضه خونه غمی که تو دلمه قد اسمونه می دونم این شب آخره پیش منه می دونم دیگه پیشم بابا نمی مونه .... دنبالت دل من روونه چشمام از غم تو گریونه ای دادو بیداد از زمونه با با جون بابا ی غریبم‌ ...... بند2⃣ پشت سرت امن یجب رو من میخونم دست خودم نیست داری میری نگرونم این حال و روزت بیشتر من رو میسوزونه فکرشم سخته لحظه ایی بی تو بمونم ..... غصه با این دلم عجینه ترسم از مردم بی دینه بدترن از اهل مدینه بابا جون بابای غریبم ..... بند3⃣ رو سرت وقتی تیغ عدو فرود اومد کنارت فاطمه با قده خم بود اومد خاطرات مدینه برات تداعی شد وقتی که همسرت با روی کبود اومد ..... وقتیکه به در شرر افتاد دیدی که زهرا با سر افتاد مابین دیوار و در افتاد باباجون بابای غریبم 💠💠💠💠💠💠 ⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ به قلم:
تعجیل در فرج اقا امام زمان عج صلوات شور یا زمینه و زمزمه مناجات شب قدر درسته الودم پر از خطا هستم بر نمیاد کاری جز توبه از دستم چیزی ندارم جز بار گناه یارب اللهی به حیدر بگزر ازم امشب دوباره سر به زیر اومدم و پشیمونم نگاه کن از کرم به این دوچشمه بارونم واای تلخ کامم و بهم عسل بده رزق کربلامو لا اقل بده یارب بالحسین. بین الحرمین اللهی العفو اللهی. اللهی. اللهی. العفو به سمت تو بازم اومدم پناهم ده از همه جا رونده شدمو راهم ده تو این شب قدری دامنت رو می گیرم کربلا می خوام که باشه تو تقدیرم دلتنگه کربلام این و از این چشام بخون میرم دلم حرم می گه حسین تا روضه خون وااای مریض هستم و ازت شفا می خوام تنها از تومن یه کربلا می خوام یارب بالحسین. بین الحرمین رضا نصابی
🏴سبک نوحه زمینه یا واحد شب نوزدهم ماه رمضان ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام 🏴بند اول سر داد این ندا ملک ارکان الهدی گُسست بین محراب صلات فرق مرتضی شکست با دست اشقی الاشقیا با شمشیری زهر آلوده شد کشته،در مسجد،مولا که شد از غمها آسوده (ای اول مظلوم عالم)۳حیدر 🏴بند دوم بارید از غمش فلک میلرزید عرش خدا شد نوحه ی جبرئیل قد قتل المرتضی فزت و رب الکعبه خواند آن مرد تنهای کوفه خون بر تارکش نشسته آن ماه شبهای کوفه (ای اول مظلوم عالم)۳حیدر 🏴بند سوم قلب دخترت شکست تا فرقت شکسته دید خون را بر سرت که دید آهی از دلش کشید دادی او را تو تسلا اما وای از کرب و بلا بود هجده سر روی نیزه زینب بود و نامحرم ها (یا ام المصائب زینب)۳زینب 🙏التماس دعای خیر ✍♩کربلایی امیرحسین سلطانی ❇️باحضور یکصدو سی شاعر خوشنام کشور ✳️سبکهای خام و بروزبرای هر مناسبت✳️ ✅با روضه نشینان بروز باشید 👇👇👇👇👇👇👇 https://telegram.me/joinchat/BELnMjv2DPLwmVDRQ2ISoQ
به مسجد می رود معنا کند روح عبادت را به مسجد می برد با خود علی امشب شهادت را دلیل محکمی دارد اگر در داخل محراب فرادا می کند در سجده ی دوم جماعت را مگر اینبار در بستر بخوابد ساعتی آرام که سوزانده است عمری در فراقش خواب راحت را برای کشتنش از بدر تا محراب ، راه افتاد ندیدم هیچ جا از تیغ ، تا این حد سماجت را چنان آغوش واکرده است رفتن را که تا امروز میان مرگ با انسان ندیدم این قرابت را سحر ، در کمتر از یک لحظه ارکان هدی لرزید مگر گویاتر از این بود تفسیر قیامت را ؟! رها شد نغمه ی فزت و رب الکعبه در عالم علی می خواست دریابیم معنای سعادت را بلی گفتیم عشقش را و اینک چارده قرن است به دوش شیعه می بینم غم بار امانت را 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
از ابتدای کار جهان تا به انتها دیباچه‌ای نبود و نباشد بِه از دعا... وقت است اگر به دعوت «أدعونی أستجب» دستی برآوریم به درگاه کبریا یارب به حق نقطۀ «أَنّی أنا الغفور» کاندر بسیط مرکز عالم نیافت جا یارب به حق آیت «لاتقنطوا» که هست سرمایۀ سعادت و پیرایۀ رجا... یارب به حق لوح که بر وی کشیده‌ای نقش وجود «ما هُو کائن کَما تَشا»... یارب به حق وسعت کرسی که بر فلک «تعظیم وُسعِه وَسعَ الأرض و السما»... یارب به حق قوّت «ذوالقوَّةِ المَتین» روح‌الامین که سدره بدو داد منتها... یارب به حق کوثر و تسنیم و سلسبیل کآن بر حبیب حضرت خود کرده‌ای عطا... یارب به حق ابر بهاران که می‌رسد هر شب ز فیض شبنم او خاک را نما یارب به بوی رنگ گل و لاله بر چمن کز رنگ و بویشان تو دهی خاک را صفا... یارب بدان قیام که آزاده سرو راست چون عابدی که شرط قیام آورد به جا... یارب به حق خاک که اصل طهارت است «مِن إبتداءِ خِلقَتِه کان طیِّبا»... یارب به حق طینت آدم ابوالبشر مسجود سجدۀ مَلأ قدس برملا... یارب بدان سفینه که خوف هلاک او «حقٌّ لّمَن تخلَّفَ عنها و قَد أبی»... یارب بدان رسول که مِن بعد بعث او «أُنظُر إلی طَعامِکَ» کردی بدو ندا... یارب بدان ذبیح که قربان کیش توست آنجا که کرد در ره تسلیم جان فدا... یارب بدان مشام که از بوی پیرهن کرد از فراق دوست چو گل پیرهن قبا... یارب به حق موسی و آن بقعۀ شریف «وادٍ مُقدّسٍ بمناجاتِه طُوی» یارب به حق و حرمت هارون وزیر او در امر او شریک «بما جاءَ بالهدی» یارب به حق خضر که چندین هزار سال در جان او فزودی از آن آب جانفزا... یارب بدان مبشّر «مِن بعدی إسمُه» کاو کرد اشارتی به بشارت به مصطفی یارب به حق سنبل مشکین احمدی بر گل عبیربیز چو بر لاله مُشک‌سا... یارب بدان امام مطهر که ذات او مخصوص «لافتی» بُد و منصوص «هل أتی» یارب به زهرخوردۀ زهرا که می‌دهد دل‌های خسته را لب مسموم او شفا یارب به حق آن گل ریّان که سرخ گشت از خون حلق تشنۀ او خاک کربلا... یارب به حقّ حرمت ذریۀ رسول «هادینَ مُهتَدینَ إلیَ الساعةِ القَضا» یارب به زاهدان که بهشت است وعده‌شان آنجا که گفته‌ای «وَ نَهَی النَّفسَ عَن هَوا» یارب به حق مهد خواتین روز حشر «الشّافعاتُ هُنَّ تَشَفَّعنَ لِلنِّسا»... یارب به نُه کواکب رخشان که بوده‌اند در تحت آفتاب جهان‌تاب «والضحی»... یارب به دعوتی که اجابت قرین اوست یارب به حاجتی که کند لطف تو روا... یارب در آن زمان که تو مانی و ما و بس رحمت کنی و بازنگیری ز ما عطا... مستوجب عذاب الیم و عقوبتیم ما را اگر به شرط عمل می‌دهی جزا... ما را به خوان جود تو «قُل یا عباد» خواند چون «یغفرالذنوب» تو درداده‌ای صلا... ای وای ما که سعی عبادت نکرده‌ایم «و العَبدُ فی القیامةِ یُجزی بما سَعی» «ابن حسام» را عملی موجب ثواب گر نیست هست رحمت عام تو ملتجا امّید من به رحمت بی‌منتهای توست یا منتهی الرّجا مکن امّید من هَبا سهوی که بر زبان من آمد تو عفو کن گر گفته‌ام به عمد و اگر کرده‌ام خطا دعوت چو بی‌درود محمد تمام نیست «صلّوا علیه سیدنا أکرَمُ الوَری» 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب مقدّر کن برایم بهترین‌ها را همین امشب برای استجابت فرصتی بهتر نخواهم یافت گره خورده‌ست احیا با امیرالمؤمنین امشب تمام عمر با خود، گرمِ جنگی تن به تن بودم به دیدارت می‌آیم از جدالی سهمگین امشب پناهِ من همین سجاده و تسبیح و قرآن است نگاهی کن به این درماندۀ گوشه‌نشین امشب شب قدر است و جا خوش کرده بغضی در گلوی من مقدّر می‌شود آیا برایم اربعین امشب؟ به فردایم امیدی نیست، اکنون دستگیری کن همین حالا، همین حالا، همین امشب، همین امشب 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
امشبی چشمِ امیدم به درِ رحمتِ توست تا سحر منتظرِ بخششِ بی غایتِ توست ای خدایی که کریمی و مُجیبُ الدَعوات تو ببخش آنچه که بخشندگی در وسعتِ توست همه ذراتِ جهان چشم به الطافِ تواند عرش تا فرش سرِ سفره ی با برکتِ توست می ستایند همه خلق تو را با دل و جان عزتم ده که جهانم همه در عزتِ توست خالقِ هر دو جهانم تویی ای ذاتِ کریم عالمِ کون و مکان در یدِ با قدرتِ توست آن که جانش عطشِ نورِ حقیقت دارد دائماً چشمه ی جانش طلبِ رحمتِ توست من که جز داده ی تو هیچ ندارم ز خودم ای خدا هر چه که دارم همه از دولتِ توست آمدم با تو کمی از تهِ دل حرف زنم دلِ من تشنه ی یک جره ای از رافتِ توست رهروِ شب زده‌ام آمده‌ام بهرِ وصال بعلیِِ بعلی بر لبِ من طاعتِ توست چقدَر این دلم ایوانِ طلا می خواهد به تولای علی که غمِ او غربتِ توست کربلا رفتم و دیدم بدنی بیکفن است شاهِ لب تشنه‌ی عریان که دور از وطن است! 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
"کو شب قدر که قرآن به سر از تنگ‌دلی هی بگویم بِعلیٍّ بِعلیٍّ بِعلی مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس تا الستانه و مستانه بگوییم بلی همه قدقامتیان را به تماشا بنشان تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث خوش‌ترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی ای دریغا که شب قدر، علی را کشتند قدرنشناس‌ترین امت لات و هبلی کسی آن سوی حسینیّه نشسته‌ست هنوز همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی، باز قرآن به سرش دارد و هی می‌گوید بحسین بن علیٍ بحسین بن علی" 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
"بر عفو بی‌حسابت این نکته‌ام گواه است گفتی که یأس از من بالاترین گناه است من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم تنها تویی پناهم «لا تَقنَطُوا» گواه است هرگز نمی‌پسندی در بر رویم ببندی آخر کجا گریزد عبدی که بی‌پناه است در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم مویم شده سفید و پرونده‌ام سیاه است بازآمدم به سویت برگشته‌ام به کویت این بندۀ فراری محتاج یک نگاه است من عهد خود شکستم من راه خویش بستم ور نه به جانب تو هر سو هزار راه است یک جمله با تو گفتن ذکر هزار سال است یک لحظه بی‌تو بودن یک‌عمر اشتباه است یک یا اِلهی اَلْعَفو جبرانِ جُرمِ یک عمر یک شام قدر با تو بِهْ از هزار ماه است" 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
کنار من، صدف دیده پر گهر نکنید به پیش چشم یتیمان، پدرپدر نکنید توان دیدن اشک یتیم درمن نیست نثار خَرمن جان علی، شرر نکنید اگرچه قاتل من کرده سخت بی‌مهری به چشم خشم،به مهمان من نظر نکنید اگرچه بال و پر کودکان کوفه شکست شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید ازآن خرابه که شب‌ها گذرگه من بود بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنید به پیرمرد جذامی سلام من ببرید ولی زمرگ من او را شما خبر نکنید ز کوچه ای که گرفتند راه مادرتان تمام عمر شما هم چو من گذر نکنید 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
کنار من، صدف دیده پر گهر نکنید به پیش چشم یتیمان، پدرپدر نکنید توان دیدن اشک یتیم درمن نیست نثار خَرمن جان علی، شرر نکنید اگرچه قاتل من کرده سخت بی‌مهری به چشم خشم،به مهمان من نظر نکنید اگرچه بال و پر کودکان کوفه شکست شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید ازآن خرابه که شب‌ها گذرگه من بود بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنید به پیرمرد جذامی سلام من ببرید ولی زمرگ من او را شما خبر نکنید ز کوچه ای که گرفتند راه مادرتان تمام عمر شما هم چو من گذر نکنید 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
آسمان بود غرق دلشوره چرخ از گردشش پشیمان بود حس و حالی غریب حاکم بود گیسوی نخل ها پریشان بود شب نمی خواست تا سحر بشود شب شبیه غروب دلخون بود در و دیوار ناله می کردند دم هوهوی باد محزون بود مقتل کوچه ها قدم به قدم روضه می خواند و نوحه سر می‌داد هق هق چاه کوفه هم آن شب داشت از غصه ای خبر میداد بانگ "حی علی الصلاة" آمد پا شد از جای خویش "خیر العمل" رفت تا صبح را کند بیدار آنکه خود بود نور صبح ازل در خانه ز شرم، ساکت بود در دل ذوالفقار غصه نشست "ارجعی" خواند و از سر شوقش گریه کرد و عمامه اش را بست داخل کیسه را نگاهی کرد چند خرما و چند تا نان بود وقت رفتن رسیده بود و غمش غربت سفره ی یتیمان بود به کمر شال سبز خود را بست بود مشغول ذکر، لب هایش دخترش در نگاه آخر خود رفت قربان قد و بالایش در طوافش پرنده ها گریان آسمان ضجه می زند: برگرد به سفر میروی و این دنیا بی تو دیگر صفا ندارد، مرد! شال او را گرفت حلقه ی در گویی از قصه ای پریشان بود در خانه به التماس افتاد در خانه به فکر جبران بود فکر جبران زخم سی ساله زخم آن در که در مدینه شکست آن دری که نداشت تاب لگد سوخت و استخوان سینه شکست وسط خطبه خواندن مادر آتش افتاد بر دل حیدر ناله ی "فضة خذینی"، آه ... غنچه ای ناشکفته شد پرپر مادری یک تنه به عشق علی در مصاف چهل نفر کافر لگد و تازیانه یک طرف و یک طرف دست بسته ی حیدر دست بسته، طناب، آتش و دود روضه در بزم واژه ها برپا است تازه این شد شروع غصه و غم شیعه دلخون ز دست بستن هاست آه از داغ عصر عاشورا ترس و اندوه بی امان حرم اضطراب امام سجاد و داغ نامحرم و زنان حرم بستنِ دستِ مرد می باشد پیش همسر اگرچه سخت اما باور من نمیشود دیگر بستن دستهای زینب را اهل بیت حسین را در راه زیر باران سنگ آزردند زینبی را که سایه اش را هم کس ندیده، به شام می بردند 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
🍃 *آثار عجیب بند بند جوشن کبیر*🍃 🌺فراز 1👈🏻برای رزق و روزی. 🌺فراز 2👈🏻برای خلاص شدن از سختی. 🌺فراز 3👈🏻برای رفع دشمن. 🌺فراز 4👈🏻برای رسیدن به جاه و مقام و عزت. 🌺فراز5 👈🏻برای نزدیک شدن به خداوند. فراز 6👈🏻برای تواضع در برابر خداوند. 🌺فراز 7👈🏻برای روزی حلال. 🌺فراز 8👈🏻اگر کسی با شما وعده ای کرده ولی زیر قولش زده این بند را زیاد بخوانید. 🌺فراز 9👈🏻برای جلب محبت. 🌺فراز10_29_33_78👈🏻برای بستن زبان بدگویان و بد زبانان مثل شوهری که بدزبانی میکند و دشمنان. 🌺فراز11_15_17_27_44_46👈🏻برای آسان شدن در کارها. 🌺فراز 12👈🏻برای بخت گشایی جوان ها. 🌺فراز 13👈🏻برای سعادت مندی و خوشبختی 🌺فراز 14👈🏻برای آرامش. 🌺فراز 16👈🏻برای نجات یافتن نکیر و منکر 🌺فراز 18👈🏻اگر با شخص مهمی کاردارید مثل ادارات. 🌺فراز 19👈🏻برای آسان رد شدن از پل صراط. 🌺فراز 20_25👈🏻برای حفظ ایمان. 🌺فراز 21_26👈🏻برای رفع غم. 🌺فراز 22👈🏻اگر دوست دارید کارتان انجام بگیرد قبل از آنکه دنبال آن کار بروید چند روز این ذکر را بخوانید. 🌺فراز 23👈🏻برای پیدا کردن حال خوش در عبادت. 🌺فراز 24_30👈🏻برای دولتمند شدن و بخت بلند پیدا کردن. 🌺فراز 28👈🏻برای موفقیت در کارها مثل دانش آموزان. 🌺فراز 31👈🏻برای سرحال شدن در عبادت 🌺فراز 32👈🏻برای بالا رفتن درجه مثل درس خواندن. 🌺فراز 34👈🏻برای محبوب شدن پیش بزرگان. 🌺فراز 35👈🏻برای عزیز شدن در نظر مردم. 🌺فراز 36_-58👈🏻برای رفع شر. 🌺فراز 37👈🏻برای رفع حالت تهوع مانند خانم های باردار. 🌺فراز 38👈🏻برای دفع چشم و زخم. 🌺فراز 39👈🏻برای محفوظ ماندن مال 🌺فراز 40👈🏻اگر میخواهید به جایی بروید برای شگون آنجا قبل از رفتن بخوانید مانند اسباب کشی.سیسمونی.جهيزيه. 🌺فراز 41_86👈🏻برای رفع بلا 🌺فراز 42👈🏻رحمت خدا. 🌺فراز 43👈🏻برای رها شدن از معصیت و گناهان. 🌺فراز 45👈🏻برای عزیز شدن بزرگان مثل مديران. 🌺فراز 47👈🏻برای بسته شدن زبان مردم که پشت سر شما بدگویی نکنند. 🌺فراز 48👈🏻اگر برای نماز خواندن خواب میمانید. 🌺فراز 49👈🏻اگر دوست دارید به خواندن نماز شب نایل شوید. 🌺فراز 50👈🏻اگر در روز خوابید و دوست دارید ساعت معینی از خواب بیدار شوید. 🌺فراز 51👈🏻برای دفع جن ها. 🌺فراز 52👈🏻برای رفع ناراحتی ها. 🌺فراز 53_54_88👈🏻برای رفع سرخک. 🌺فراز 55_63👈🏻برای رفع سردرد. 🌺فراز 56_57👈🏻برای رفع تهمت. 🌺فراز 59👈🏻برای رفع کمر درد. 🌺فراز 60👈🏻برای رفع بادهای سمی. 🌺فراز 61👈🏻برای کسانی که سرخک گرفته اند. 🌺فراز 62👈🏻برای وارد شدن در دریا. 🌺فراز 64_80👈🏻برای چشم درد. 🌺فراز 65👈🏻برای زکام. 🌺فراز 66👈🏻برای جلوگیری از سردرد مثل میگرن. 🌺فراز 67👈🏻برای نور چشم. 🌺فراز 68👈🏻برای کسانی که چشمشان نمیبیند. 🌺فراز 69👈🏻برای درد بینی. 🌺فراز 70_87👈🏻برای رفع قولنج 🌺فراز 71👈🏻برای کسانی که از اجنه میترسند. 🌺فراز 72👈🏻برای درد ساق پا. 🌺فراز73.74👈🏻برای درد دهان.لثه.زبان. 🌺فراز 75👈🏻برای رفع گوش درد. 🌺فراز 76👈🏻برای رفع دندان درد. 🌺فراز 77👈🏻برای رفع بلا مثل سیل و زلزله ... 🌺فراز 79👈🏻برای کسانی که نميدانندکجایشان درد میکند. 🌺فراز 81.84👈🏻برای کارهای مهم مثل خواستگاری و خرید خانه. 🌺فراز 82👈🏻برای درد حلق مثل مداحان. 🌺فراز 83👈🏻برای رفع دردهاي بدن. 🌺فراز 85👈🏻برای رفع همه بیماری ها. 🌺فراز 95👈🏻برای جلوگیری از کمردرد قبل از آنکه کمرتان درد بگیرد. 🌺فراز 96_98👈🏻برای رفع مکروهات. 🌺فراز 97👈🏻برای آزادی زندانی. 🌺فراز 99👈🏻برای آنکه مریض نشوید. 🌺فراز 100👈🏻اگر میخواهید همیشه دعاهایتان مستجاب شود. 🌺 *اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج* 🌺
ای کوفه حالا می‌چشی طعم یتیمی را از دست خواهی‌داد بابایی صمیمی را از رحمت حق بعد از او بی‌بهره خواهی‌ماند حتی نمی‌بینی به خود دیگر نسیمی را شمشیر زهرآلود جهل و کینه می‌کارد بر روی دل‌ها تا ابد داغ عظیمی را یک‌عمر از دست شما خون جگر خورده‌ست با این که بر دل داشته زخمی قدیمی را حکم علی حکم خدا بود و نفهمیدید محکوم کرده حکمتان حکم حکیمی را این چشم‌های خیره بر در تا سحر مانده باید کجا پیدا کند مرد کریمی را؟ از دست و پا افتاده کوه صبر در محراب تا حس کند دنیا کمی حال وخیمی را غیر از غمی جانکاه و زجرآور چه‌خواهد داشت؟ آه! این جهان بعد از علی دیگر چه‌خواهد داشت؟ ارکان دین با رفتن این مرد ویران شد محراب مسجد قتلگاه شاه‌مردان شد دیگر صدا از چاه نخلستان نمی‌آید از‌بس‌که شب‌هایش پر از آه یتیمان شد حالا جهان بی‌علی دنیای بی‌دین‌هاست دست بشر کوتاه از دامان ایمان شد دل‌های ما با رفتن او چون کویری خشک در آرزوی دیدن یک‌قطره باران شد مولای مظلومان همین که بار رفتن بست جولان ظالم‌ها در این عالم فراوان شد "فُزتُ وَرَبِّ الکَعبه" را وقتی که سر می‌داد تا روز حشر از محضرش شرمنده انسان شد خون دلی که از فراق فاطمه می‌خورد امروز از زخم سرش لعل نمایان شد لعنت به آن که با مرادش نامرادی کرد لعنت به آن که تا تو را کشتند، شادی کرد! دنیا پس از تو می‌شود آیینه‌ی غم‌ها رنگ عدالت را نمی‌بینند آدم‌ها دیگر فقیران مانده‌اند و خاطرات تو هر نیمه‌شب دارند با یاد تو عالم‌ها کار خلافت می‌رسد در دست نااهلان دار محبت می‌شود معراج میثم‌ها راه نجات این است که یار علی باشیم وقتی که دنیا پر شود از ابن‌ملجَم‌ها روزی که از نسل علی یک مرد می‌آید بر زخم‌های کهنه می‌بارند مرهم‌ها او عاقبت با ذوالفقار از راه می‌آید تا سرنگون گردند در هر گوشه پرچم‌ها پر می‌شود از دوستان او بهشت، اما پر می‌شود از دشمنان او جهنم‌ها ما چشم‌مان کور است، بین ما ولی هستی عین علی، عین علی، عین علی هستی ای منتقم ما شوق دیدار تو را داریم ما نیز مانند علی مشتاق دیداریم تو در لباس و سیره مانند علی هستی ما هم برایت قنبر و سلمان و تماریم هر روز ما روز قیامت می‌شود بی‌تو هرشب شب قدر است و با یاد تو بیداریم در سینه‌ی ما هیچ‌ترسی از شهادت نیست تا در رکاب یک نفر از نسل کراریم یا با تو باید بود یا با دشمنان تو این حرف سنگین است و ما آن روز مختاریم آن‌جا مشخص می‌شود هر دوست از دشمن ما دوستان از دشمنانت سخت بیزاریم حاشا که از این باور خود دست برداریم ما از سقیفه داغ "مادرکُشتگی" داریم وقتی بیایی مرهم این درد خواهی شد راه تمیز مرد از نامرد خواهی شد. 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
مَردمِ كوچه‌های خواب‌آلود، چشم بیدار را نفهمیدند مرد شب‌گریه‌های نخلستان، مرد پیكار را نفهمیدند وصله‌های لباس و پاپوشش، و یتیمان مست آغوشش راز آن كیسه‌های بر دوشش، در شب تار را نفهمیدند مردمِ دل‌بریده از بعثت كه فقط فكر آب و نان بودند مثل اشراف عهد دقیانوس، قصهٔ غار را نفهمیدند با تبر باغ را درو كردند، حالی از باغبان نپرسیدند خم به ابرویشان نیاوردند، در و دیوار را نفهمیدند نیمه‌شب بود و سایه‌ها آرام، كوچه را خیس اشک می‌كردند گفت مولا كه زود برگردیم، تا غم یار را نفهمیدند لات‌هایی كه عبدود بودند، ابتدا با هبل بلی گفتند بعد از آن هم كه یاعلی گفتند، «أین عمّار» را نفهمیدند آخر قصه‌اش بهاری بود، سورهٔ انفطار جاری بود عالمان قرائت و تفسیر، شوق دیدار را نفهمیدند كودكانی كه باخبر بودند، از همه روزه‌دارتر بودند بس كه لب‌تشنه سحر بودند، وقت افطار را نفهمیدند 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
یارب گناهانم ز من ایمان گرفتند ایمان من را راحت و آسان گرفتند رودی که دریا را نبیند مرده رود است شبهای قدر از من فقط باران گرفتند در دیگران رکعت به رکعت روح امید در من فقط دلواپسی ها جان گرفتند شمشیر نه ، این سُبحه ها از من علی را در سجده با سبحانَ یا سبحان گرفتند قرآن به سر می گیرم و فرقی ندارم با نیزه هایی که به سر قرآن گرفتند از سر گذشته است آب و دیگر فرصتی نیست سلول هایم بوی الرحمن گرفتند 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
بخوان که اشک بریزم کمی به حال خودم دل شکستۀ من! ای شکسته بال خودم بخوان به لهجۀ اشک و بخوان به لحن سکوت چقدر خسته‌ام از لحن قیل و قال خودم اگر رسید صدایت به شور عشق بگو مرا رها نکند لحظه‌ای به حال خودم شب معاشقه قرآن به سر بگیر و بخوان که رزق گریه بگیرم برای سال خودم قرار بود من و تو به آسمان برسیم مرا ببخش که این‌گونه خود وبال خودم شبی به لطف علی می‌رسم به صحن نجف تمام عمر، خوشم با همین خیال خودم 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
راه را کاش که اینبار تو پیدا نکنی گره ای را که زده در به عبا وا نکنی دست بر دامن تو زد درِ خانه، اما میشود یاد زمین خوردن زهرا نکنی؟ تو طبیب همه ای...زخم سرت را هم پس تو خودت خواستی انگار مداوا نکنی روضه را بازتر از این نکن، اصلا آقا! شال را میشود از دور سرت وا نکنی؟ کم بزن حرف سفر را و وصیت، بلکه بیش از این خون به دل زینب کبری نکنی... روی دامانِ که بگذارد از این غم سر را؟ کاش بودی که نبینند غم دیگر را آه از خاطره ها...بعد تو هر شب باید دست اندوه فقط وا بکند این در را اینکه با تیزی اش افتاده ای از پا، قبلا با غلافش زده بودند زمین مادر را رفتنت داغ گرانی ست که زینب بسته ست بعد تو اینهمه محکم گره معجر را چاه بسیار تو کندی، همه ی درد اینجاست قطره ای آب ندادند علی اصغر را 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
دو لقمه اشک و نان و بغض، خورد از سهم افطارش نمکدان ریخت بر زخم دلِ از زخم سرشارش گلویش میزبان استخوان و خار در چشمش لبش را می‌گَزید از دردهای «حیدر آزارش» تبسم‌های بغض‌آلود، از درد دلش می‌گفت نگاهش روضه بود؛ اما لبش می‌کرد انکارش دو چشمش ابر شد وقتی نگاهش را به بالا دوخت تمام آسمان‌ شد خیس، از آیات رگبارش سکوتش را شکست «انا الیه الراجعون»هایش نمی‌دانم چرا بوی سفر می‌داد اذکارش قدومش خسته بود از ماندن و رویای رفتن داشت همان مردی که در دل دردهای مردافکن داشت پدر از کوچه‌‌های ‌نوحه‌ی «بابا بمان» می‌رفت زمین همراهِ جانش آسمان تا آسمان می‌رفت به زخم شانه‌اش فرمود: امشب استراحت کن به وقت هر شبش؛ این بار بی‌انبان نان می‌رفت کلون در دخیلش را گره می‌زد به دامانش و بابا از میان روضه‌ی در؛ روضه‌خوان می‌رفت تمام شهر، خوش بودند در خوابِ زمستانی امیرالمومنین از دستِ سرد کوفیان می‌رفت شهادت داد بر مظلومی‌اش همراه گلدسته مراد «اشهدُ انّ علی» سمت اذان می‌رفت قدوم قبله‌ی سیار، مسجد را مزیّن کرد چراغ روضه‌‌ی خود را به دست خویش روشن کرد به وقت سجده؛ مسجد اتفاقی را خبر می‌داد سجود آخر مولا به ذکرش بال و پر می‌داد به دستی مست، می‌رقصید تیغِ کهنه‌ی کینه چه شمشیری که زهرش بوی خونِ میخ در می‌داد خدای روضه از آوار ارکانُ‌الهدیٰ می‌گفت نمازِ غرق خون «فزتُ و ربّ الکعبه» سر می‌داد تَرک در تارک خورشیدِ نخلستانی کوفه خبر از آیه‌ی مکشوفه‌ی «شق‌القمر» می‌داد شب قدری که قرآن جای قرآن؛ تیغ بر سر داشت درخت آرزوی دیدن زهرا ثمر می‌داد محاسن را خضاب و دست خود را شست از دنیا به جای "یا علی" هنگام رفتن ‌گفت "یا زهرا" 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
نه در آیینه ابیات می تابد ثنای تو نه در این واژه های گنگ اوصاف رسای تو کدامین بال خواهد برد ما را تا بلندایت پری از نور میخواهد پریدن در هوای تو پدرها پاک دل بودند و مادرها از آن بهتر که اکنون پر شده جان و دل ما از ولای تو چنان صحن و سرای توست قلب عاشقان اما پر است از عاشقان اینک دل صحن و سرای تو چه دستانی گره خورده به دامان ضریح آقا چه دلهایی که جا مانده در ایوان طلای تو یتیمان میشناسندت تمام درد مندان هم نگاهی نیز بر ما کن که جان ما فدای تو گره ها باز خواهد شد به وقت یاعلی گفتن چه حاجت ها روا کرده ید مشکل گشای تو عجب زیباست بعد از مرگ بیداری به شرطی که به پا خیزیم مولا جان به لحن آشنای تو به پیش هیچ کس دست گدایی بر نخواهم داشت سرم بالاست وقتی میگذارم سر به پای تو 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
همین که تیغ بَر سر  بر جبین خورد میانِ خانه‌اش زینب زمین خورد نه  تیغ اینقدر‌ها زوری ندارد غلط گفتم که میخی آتشین خورد - - - علی را عاقبت از پا درآورد که با خود تیغ یادِ مادر آورد چنان زد تیغ هم نالید از درد چنان زد دادِ زهرا را درآورد - - - سرِسفره دلِ دختر تَرَک خورد فقط سه لقمه امشب با نمک خورد علی امشب هوایِ روضه‌ها داشت فقط میگفت بودم او کتک خورد - - - همان‌هایی که بانو را شکستند خدایا بِینِ اَبرو را شکستند چنان زد فاطمه اُفتاد از پا گمانم باز پهلو را شکستند - - - چه با این مَرد این شمشیر کرده چه با این فرق این تقدیر کرده چنان بد زد نشد بیرون کشانَد گمانم تیغ در سر گیر کرده - - - حسن با داغِ خود درگیرتر شد  تمامِ مسجد از شمشیر تر شد علی اُفتاد رویِ دامنِ او حسن پیر است حالا پیرتر شد - - - نه مرحم نه دوا آورده بودند فقط آه و نوا آورده بودند فقط یک ضربه خورده بود اما برای او عبا آورده بودند - - - زمین اُفتاد و می‌نالید بابا که هر گوشه علی می‌دید بابا عبا آورده بودند و کمش بود علی را روی هم میچید بابا - - - علی جانش علی جانش زمین ریخت که حتی آه مژگانش زمین ریخت کشیدش در بغل این بارِ آخر ولی از بین دستانش زمین ریخت - - - صدا زد آتشِ دل را نشانید مرا بر شانه‌های خود کشانید جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر درِ خیمه رسانید 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————
من و دست دعا و روضه ی پر اشک و آه امشب به درگاه شما آورده ام رویی سیاه امشب قنوت من پر است از یارب و یا نور و یا قدّوس کدامین عشق را من آورم نزدت گواه امشب دلی دارم گناه آلوده و حسرت نصیب اینجا کدامین دست می گیرد دلم را در پناه امشب تو ستّارالعیوب ستی و من عبد گنه کارم به دیدار شما من هستم و کوه گناه امشب خجالت می کشم چون پرده برداری ز اعمالم بگو بیرون نیاید لحظه ی دیدار ، ماه امشب به دیدار شما آورده ام حال خرابی را مدارایی نما با بنده ات ، آه ای اله امشب چه کم می گردد از دریای لطفت این که بخشایی حساب جرم و عصیان مرا کوهی به کاه امشب خداوندا ، مرا سیراب کن از جان شیرینت نصیب من شود از سوی مولا یک نگاه امشب 🔸شاعر: ________________________ ╭┅──────——————─ https://eitaa.com/rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────—————