#رسول_اکرم #مبعث
آیه آیه همه جا عطر جنان میآید
وقتی از حُسن تو صحبت به میان میآید
جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است
بشنود مدح تو را با هیجان میآید
میرسی مثل مسیحا و به جسم کعبه
با نفسهای الهی تو جان میآید
بسکه در هر نفست جاذبهٔ توحیدیست
ریگ هم در کف دستت به زبان میآید
هر چه بت بود به صورت روی خاک افتادهست
قبلهٔ عزت و ایمان به جهان میآید
نور توحیدی تو در همه جا پیچیدهست
از فراسوی جهان عطر اذان میآید
عرش معراج سماوات شده محرابت
ملکوتیست در این جلوهٔ عالمتابت
خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد
نور توحید به قلب بشر ارزانی شد
خواست حق، جلوه کند روشنی توحیدش
قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد
ذکر لبهای تو سرلوحهٔ تسبیحات است
عرش با نور نگاه تو چراغانی شد
سیرهات نور، روایات و صفاتت همه نور
نورت آئینهٔ آئین مسلمانی شد
به سراپردهٔ اعجاز و بقا ره یابد
هر که در مذهب دلدادگیات فانی شد
خواستم در خور حسن تو کلامی گویم
شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد
ای که مبهوت تو و وصف خطی از حسنت
عقل صد مولوی و حافظ و خاقانی شد
«در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد»
جنتی از همهٔ عرش فراتر داری
تو که در گلشن خود سورهٔ کوثر داری
دیدن فاطمهات دیدن وجه الله است
چه نیازیست که تا عرش قدم بر داری
جذبهٔ چشم تو تسخیر کند عالم را
در قد و قامت خود جلوهٔ محشر داری
عالم از هیبت تو، شوکت تو لبریز است
اسداللهی چون حضرت حیدر داری
حسنیناند روی دوش تو همچون خورشید
جلوهٔ نورٌ علی نور، مکرر داری
اهل بیت تو همه فاتح دلها هستند
روشنیبخش جهان، قبلهٔ دنیا هستند
ای که در هر دو سرا صبح سعادت با توست
رحمت عالمی و نور هدایت با توست
چشم امید همه خلق و شکوه کرمت
پدر امتی و اذن شفاعت با توست
با تو بودن که فقط صِرف مسلمانی نیست
آنکه دارد به دلش نور ولایت، با توست
بی ولای علی این طایفه سرگردانند
دشمنی با وصیات، عین عداوت با توست
باید از باب ولای علی آید هر کس
در هوای تو و در حسرت جنت با توست
سالیانیست دلم شوق زیارت دارد
یک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست
کاش میشد سحری طوف مدینه آنگاه
نجف و کربوبلا و حرم ثارالله
🔸شاعر:
#یوسف_رحیمی
____________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#رسول_اکرم #بصیرت #مبعث
مسلمانیم امّا آه از ،اینگونه مسلمانی
نصیب ما نشد غیر از پریشانی پریشانی
ندانستیم از اسلام جز نفرین و جز نفرت
نفهمیدیم از دین خدا غیر از رجزخوانی
چنان بیگانگان از هم جدا افتاده اند امروز
-به مکر نابرادرها- برادرهای ایمانی
برادرجان! بدان یوسف عزیز مصر خواهد شد
اگرچه چند روزی هم شود در چاه زندانی
مبادا تا برادر را درون چاه اندازیم
«یهودا» که ندارد سرنوشتی جز پشیمانی
قدم بردار با ما در صراط المستقیم اکنون
که از پایان این بیراهه ها چیزی نمی دانی
صدایی از حرا می آید اینک، گوش بسپارید:
«مسلمانان! مسلمانان! مسلمانی! مسلمانی!» *
🔸شاعر:
#محمد_میرزایی
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#رسول_اکرم #مبعث
دامن کوهسار و غار حراست
بانگ اقرأ بلند از همه جاست
دم روح القدس ترانۀ وحی
حکم اقرأ صدا صدای خداست
این سروش مبارک جبریل
این ندای نجات انسانهاست
-یا محمّد زمان بعثت تو است
-این ندا مژدۀ نبّوت تو است
ای وجودت پر از پیام خدا
ای به جان و تنت اسلام خدا
ای دعایت شفای روح بشر
ای کلام خوشت کلام خدا
اشهد انّک رسول ﷲ
یا محمّد بخوان به نام خدا
-تو به بانگ رسا به خلق بگو
-وحده لا اله الاّ هو
خیز بر بام چرخ پرچم زن
از خداوندی خدا دم زن
وحده لا شریک له، بر گو
این قوانین کفر بر هم زن
تبر لا اله الاّ ﷲ
بر سر بتگران عالم زن
-خیز و ابلاغ کن رسالت را
-فتح کن قلّهی عدالت را
ما تو را مجد و سروری دادیم
بر همه خلق برتری دادیم
پیش تر از ولادت آدم
به تو حکم پیمبری دادیم
به تو ای دادگستر عالم
مکتب دادگستری دادیم
-خیز و توحید را تجسّم کن
-پیش سنگ عدو تبسّم کن
ای تمام وجود پا بندت
ملک و جنّ و انس فرزندت
هر چه دیدی جفا محبّت کن
دل ز دشمن ببر به لبخندت
به مقام نبوّتت سوگند
به خداوندی خداوندت
-که تو تا صبح حشر پیروزی
-همچنان مهر عالم افروزی
نغمهی ماست در ترانهی تو
گوهر ماست در خزانهی تو
همه پیغمبران ما تسلیم
به تو و دین جاودانهی تو
بهر شکستن بتان حرم
دست ما پا نهد به شانهی تو
-آفرینش کتاب تعلیمت
-کلّ ادیان شوند تسلیمت
ما ز آغاز کوثرت دادیم
شیرمردی چو حیدرت دادیم
آنچه بر انبیا عطا کردیم
از تمامی فزونترت دادیم
بیشتر از ولادت آدم
دخت توحید پرورت دادیم
-ای همه انبیا مسلمانت
-صلوات خدا به سلمانت
ای رسول خدا ز غار حرا
بر نجات بشر دوباره درآ
باز بتها کشیدهاند سرک
ای امام خلیل با تبرآ
تا گریزد ز شهر تاریکی
آفتابا به تیغ نور برآ
-چه شود با علی بیایی باز
-جنگ بدری دگر کنی آغاز
باز سفیانیان که حیلهگرند
در کمین چون شغال پشت سرند
باز در رخنه اُحد یاران
در هوای غنائمی دگرند
دشمنان تیغ تفرقه در دست
از هزاران طریق حملهورند
-ای منادیّ حق دوباره بگو
-وحده لا اله الاّ هو
ای منادیّ وحدت اسلام
نظری کن به امّت اسلام
کی شود از حرم طلوع کند
آفتاب حقیقت اسلام
روز عید ظهور مهدی تو است
دوّمین عید بعثت اسلام
-دولت او غدیر دیگر ماست
-دولت عترت پیمبر ماست
شیعه آیینه دار مهدی تو است
همه جا در کنار مهدی تو است
شیعه بهر نجات انسانها
سخت در انتظار مهدی تو است
شیعه عجّل علی ظهورک گو
ایستاده است و یار مهدی تو است
-شیعه در انتظار هم عهدی است
-یکسوار امید او مهدی است
ای تجلاّی چارده معصوم
در وجود مقدّست معلوم
عدل از اقتدار تو حاکم
ظلم در دادگاه تو محکوم
در سروشت خروش ثارﷲ
در ندایت صدای یا مظلوم
-وارث شیر حق تو با شمشیر
-داد اسلام از سقیفه بگیر
شیعه فرزند حیدر و زهرا است
شیعه فریاد سیّدالشهداست
شیعه تفسیر کلّ قرآن است
شیعه از هر چه جز خداست جدا است
سالروز ولادت شیعه
بعثت است و غدیر و عاشورا است
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
____________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#رسول_اکرم #مبعث
چنان که خوانده خداوندت بخوان تو نیز خدایت را
چنان که بشنودت تاریخ که آیه آیه صدایت را
اراده کرده برانگیزد خدا صدای تکامل را
در انعکاس خودت ریزد طنین غار حرایت را
و ما محمدٌ الّا تو که گل نکرده مگر با تو
ازل خروش تو را در خود ابد صدای رسایت را
جهان هرآینه می سوزد اگر که سایه نیندازی
بگیر بر سر این عالم تو سایه سارعبایت را
به راه مانده قیامت را سه سال شعب ابیطالب
زمان رسیده که بگذاری درون حادثه پایت را
بنای کفر براندازی به فتح مکه بپردازی
و تا همیشه برافرازی به روی کعبه لوایت را
هزار لات و هبل از رو هزار بولهب از یک سو
نشسته اند چه فرعونها که بشکنند عصایت را
چقدر مثل اباذرها نشسته دور تو سلمانها
بلالها قَرنی هایت رها نکرده ردایت را
الا مدینه ی دانایی ! نشسته پشت دریم امّا
اجازه ای که درون آئیم ، اجازه ای که ولایت را...!
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
___________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#رسول_اکرم #مبعث
آقا اگر به بزم تو مهمان نمی شدیم
اینگونه عاشقانه غزلخوان نمی شدیم
حتی اگر محبت بی حد تو نبود
سوگند برخودت که مسلمان نمی شدیم
اخلاق نیک تو همه را جذب کرده است
بی مهرتو که صاحب ایمان نمی شدیم
قطعا اگر که ختم رسالت نمی شدی
مامفتخر به مذهب سلمان نمی شدیم
در جهل مانده بود تمامی عقل ها
حتما اگر که پیرو قرآن نمی شدیم
تو روشنای مشعل سبز هدایتی
پایان کار امر خدا در رسالتی
نقل محافل همه ی ما کلام توست
شیرینی دهان رطب ذکر نام توست
هر کس نرفت راه تو گمراه میشود
روشنگر مسیر حقیقی پیام توست
باید به سیره ی عملی ات عمل کنیم
راه سعادت بشریت مرام توست
جایی که جبرئیل هم آنجا نمی رسد
اوج همیشگی بلندای بام توست
دل زنده شد به عشق تو چیزی که بی گمان
ثبت است بر جریده عالم؛ دوام توست
امشب بخوان به نام خدایی که منجلیست
از این به بعد یار و مددکار تو علیست
🔸شاعر:
#محمدحسن_بیات_لو
____________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#رسول_اکرم #مبعث
چه کاری با حرا کردی محمد
حرا را کبریا کردی محمد
فدای تو که با اسلام نابت
جهان را با صفا کردی محمد
#مهدی_مقیمی
https://eitaa.com/rozeneshinan
♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
#رسول_اکرم #مبعث
داد اختیار کل جهان را خدا به تو
دل داده اند فاطمه و مرتضی به تو
ای قبله گاه فاطمه! ای کعبهی علی!
یا مظهر العجائب و یا والی الولی!
خورشید مکه ای و علی نیز ماه توست
عمری ست شانه های علی تکیه گاه توست
با اینکه تو تجلی آیات متقنی
بر دست های فاطمه ات بوسه می زنی
زیباترین ستارهی شب های فاطمه!
با تو چه دیدنی شده دنیای فاطمه
هر کس نداد دل به تو عمرش تباه شد
سلمان به یک اشاره ی تو سر به راه شد
هر کس که تحت لطف خداوند سرمد است
دلبستهی محمد و آل محمد است
🔸شاعر:
#احسان_نرگسی_رضاپور
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#رسول_اکرم #مبعث
دل ربودن از تمام خلق عالم کار توست
ای طیب درد مندان! عالمی بیمار توست
از همان اول که پا در عرصه دنیا زدی
حامل وحی خدا همراه و خدمتکار توست
بی گمان قبل از چهل سال عالمی مست تو شد
تا قیامت خمرهی انگورها سرشار توست
قلب می گیری به جایش حب زهرا می دهی
عشق با ارزش ترین کالای در بازار توست
آینه تکثیر کردی تا خدا را بشنویم
سیزده آیینه حق تکرار در تکرار توست
در احد ثابت شد آنکه در میان معرکه
در نرفت و ماند و زخمی شد، به واقع یار توست
یاعلی و یاعلی و یاعلی و یاعلی
اسم اعظم در میان غالب اذکار توست
🔸شاعر:
#ایمان_کریمی
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#رسول_اکرم #مبعث
دمید ماه رجب رؤیتـش مبارک باد
به دوستان خـدا نعـمتش مبارک باد
نـزول بارقـه ی رحـمـتش مبـارک باد
محـمـد آمده و بـعـثـتـش مبارک باد
که بعثتش حرکت داد چرخ هستی را
که هجرتش برکت بود حق پرستی را
سپـیـده دم ز حَـرا آفـتـاب برخـیـزد
فروغ رحمت حق بیحجاب برخیزد
ز صخره صخره ى آن عطرناب برخیزد
سحر که شهر خدایان ز خواب برخیزد
امین مکـه رهایی ز مستـیـش بدهـد
نـویـد مذهب یـکـتا پرستـیـش بدهـد
الا چو کعبه سرافـراز ای ابوطالب
به شکر سفره بیـانداز ای ابوطالب
به نظم شهـر بـپـرداز ای ابـوطالب
به خیل طایـفه کن ناز ای ابوطالب
که پروریده ى دستت پیامبر شده است
یتـیم مکه بر مکّـیـان پدر شده است
بزرگ مرد چهل ساله با رُخی چون ماه
رسیده است و به راز پیمبری آگـاه
دهند تهـنیـتش ز آنچه بگذرد در راه
به این ندا که محمد تویی رسول الله
بشارتی که عـمـو زاده ى خـدیجه دهد
امـیــد بــر دل آزاده ى خـدیـجـه دهــد
نفس کشیدن او نکهت خدایی داشت
برای خسته دلان مژده رهایی داشت
به درد مردم محروم آشنایی داشت
که در جهان عرب این همه فدایی داشت
خلوص و صبر و رضا را ز بس به کار گرفت
به نیم قرن جهان را در اختیار گرفت
خـلیل نیست ولی بر خـلیـل نـاز کند
به روی عـالم درهای عـلـم باز کند
کـلیـم پیش رخـش سجده ى نـیـاز کـند
مسیح پشت سر مهـدیش نـمـاز کـند
نـظـر ز آمـدن انــبـیـاء والا اوسـت
بزرگ معجزۀ نون والقـلم با اوست
کسی که عـالم ایجاد بی قـرارش بود
جـوامع بـشریت در انـتـظارش بود
رسید و وحدت و آزادگی شعارش بود
چو حُسن خلق سلاحی دراختیارش بود
محـمد آمد و آورد هرچه خوبی بود
کتاب او در حکمت به روی خلق گشود
کجاست غیرت عمار و عزم سلمانش
که زنده گشت مدائن ز عدل و ایمانش
کجاست منطق بوذر عـلیه عثمانش
که کُشت دشمن دین را به تیغ بُرهانش
اگر به راه بـزرگـان دین برآمـدهایم
به کـاخ های مجـلـل چرا در آمدهایم
مدیـنه از تو به بیت الحـرام مینازد
حرم ز فیض تو بر هر مقام مینازد
خـدا ز بـنـدگـیـت بر انـام مـینـازد
عرب ز نام تو بر خاص و عام مینازد
ولی دریغ که این افتخار پوشالی است
تمام دعوی اهل حجاز تو خالی است
ازاین قبیله که بر خاص و عام حمله کند
گهی به کوفه وگاهی به شام حمله کند
به مسلمین یمن صبح و شام حمله کند
بعید نیست به بیت الحرام حمله کند
خدای قدرت خود را کشیده بر رُخشان
مدافـعـان حـرم می دهـند پـاسخـشان
مـدافـعـان حـرم بـاور عـلـی دارنـد
به پیش دیده ى خود خـیـبر عـلی دارند
جهاد نامـهای از دخـتر عـلی دارند
امید مرحمت از هـمسر عـلی دارند
قسم به فاطمه محبوب قلب فاطمهاند
مدافــعان حـرم زینبی تر از همهاند
🔸شاعر:
#استاد_سیدرضا_مؤید
_______________________
:
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#رسول_اکرم #مبعث
زمين ميان هياهوي بعثتش گم شد
و نقشبند لب آسمان تبسّم شد
نسيم شوق وزيد و جهان به خود باليد
به پيش چشم زمين آسمان تجسّم شد
کدام لاله به گلزار عاشقي گل كرد؟
كه بلبل غزل اينگونه در ترنّم شد
دميد روح طراوت به پيكر تاريخ
و سيب سرخ محبّت نصيب مردم شد
و شوره زار دل از بوي باور باران
شبيه مزرعه ي خوشه هاي گندم شد
شكست هيبت پوشالي هُبل هايي
كه بين آتش ايمان و عشق هيزم شد
گرفت رنگ يقين لحظه هاي پر ترديد
پر از هواي شعف كوچه ي تألّم شد
پريد از قفس غم كبوتر ذهنم
و تا حوالي خورشيد در تلاطم شد
و خواست تا كه قلم وصف گل كند امّا
غزل ميان هياهوي واژه ها گم شد
🔸شاعر:
#حسين_عرشي
________________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#رسول_اکرم #مبعث
مژده ای دل که شب بعثت طاها آمد
جان و روح دگری بر تن دنیا آمد
باز ماه رجب از عطر معطر گشته
به خدیجه برسان یار ، پیمبر گشته
شب همان شب که جهان غار حرا را می دید
چشم افلاک ، تجلّیِ خدا را می دید
محور دین خدا مرکز اسرار سلام !
اشرف ارض و سما سیّدِ ابرار سلام !
لشگر حزب خدا را سر و سردار تویی
پدر فاطمه دلداده ی دادار تویی
آمدی تا که شوی گرمی بازار خدا
قم فأنذر که شده پر ز جهالت دنیا
از شما ریشه گرفته است تمام اخلاق
اصل بعثت به همین بود ، سفیر رزّاق !
ای رسولی که همه حرف دِلَت قرآن بود
دختر پاک شما عالمه ی دوران بود
بیست و سه سال زدی دم ز علی یا احمد
گشته مداح شما رب جلی یا احمد
در شب بعثتت ای منشأ خیر و برکات
می فرستم به جمال و به جلالت صلوات
🔸شاعر:
#علی_ساعتچی
_______________________
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
#مبعث #امام_حسین
تازه میخواست دلم سرخوش مبعث گردد
خبر آمد که حسین ابن علی راهی شد ....
https://eitaa.com/rozeneshinan
♻️درگاه شاعرین روضه نشینان ⬆️
#رسول_اکرم #مبعث
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزلهای فراوان باشد
نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد
سایه ابر پی توست دلش را مشکن
مگذار این همه خورشید هراسان باشد
مگر اعجاز جز این است که باران بهشت
زادگاهش برهوت عربستان باشد
چه نیازی است به اعجاز، نگاهت کافی است
تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد
فکر کن فلسفه خلقت عالم تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد
چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده
از تحیر دهن غار حرا وا مانده
عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد
نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد
شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست
ظرف و مظروف هم اندازه یکدیگر نیست
از قضا رد شدی و راه قدر را بستی
رفتی آن سوتر از اندیشه و در را بستی
رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید
و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید
عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته
جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته
پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد
چشم تو فاتح اقلیم نمیدانم شد
آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز
سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز
شاعر این سیب حکایات فراوان دارد
چتر بردار که این رایحه باران دارد
🔸شاعر:
#سیدحمیدرضا_برقعی
____________________________
#رسول_اکرم #مبعث
می رسید از قله های کوه نور
از بلندای تشرف در حضور
فرش استقبال راهش می شدند
هر چه جن و هر چه انس و هر چه حور
کوه ها هم در تشهد آمدند
از تجلایی که شد در کوه نور
او چراغ شرع را آورده بود
بر سر این جاده های سوت و کور
تزکیه می داد روح خاک را
چشمه چشمه با سخن های طهور
مثل دریا رودها را جمع کرد
رودهایی از قبایل های دور
وحی می آرود تا آنجا که عقل
در خودش می کرد احساس شعور
شرح صدرش را کسی تخمین نزد
تا بفهمد کیست این سنگ صبور
و کتابی بود با خط خدا
تا بشر خود را کند با آن مرور
ای کتاب قل هو الله احد
لم یلد یولد و لم کفوا احد
تا شعاع مهرت عالم تاب شد
مهربانی از خجالت آب شد
این زمین دیگر کویر تشنه نیست
زنده شد، آباد شد، شاداب شد
فارغ از نسل و نژاد و رنگ و بو
هر غلامی با تو بود ارباب شد
تو همانی که بلال مسجدت
گل عرق هایش گلاب ناب شد
هر که با تو با علی راضی نشد
وصل بر دریا نشد مرداب شد
از زلال چشمه های وحی تو
تشنه ای همچون علی سیراب شد
این علی که مست پیغمبر شده
با دعای مصطفی حیدر شده
بعد از این افسار دنیا دست تو
ضرب و جمع و کسر و منها دست تو
بعد از این دین های دنیا باطل است
دین آدم تا به خاتم دست تو
هل اتی که شرح زهرا و علیست
گشته نازل منتها با دست تو
سیزده ماهند در منظومه ات
گردش این سیزده تا دست تو
فوق ایدیهم تویی یا مصطفی
هیچ دستی نیست بالا دست تو
رحمه للعالمین تنها تویی
پس حساب روز فردا دست تو
پرچم حمد خدا دست علیست
اختیار پرچم اما دست تو
هر چه ما داریم دست فاطمه است
چون که باشد دست زهرا دست تو
تو خودت گفتی حسینت از من است
پس حسین و کربلا ها دست تو
جلوه کردی در علی اکبر ولی
جلوه های این تماشا دست تو
دست تو دست خداوند است و بس
سهم ما یکبار لبخند است و بس
از حرا می آیی و جان می بری
روی دوشت بار قرآن می بری
سفره می اندازی و در خانه ات
مثل ابراهیم مهمان می بری
گاه موسی می شوی و با خودت
آیه های آل عمران می بری
گاه کشتی می شوی و نوح را
از دل امواج طوفان می بری
گاه از شوق علی می باری و
شوق خود را زیر باران می بری
نیمه شب ها روی دوش مرتضی
نان و خرمای یتیمان می بری
گاه در سلمان تنزل می کنی
عشق حیدر را به ایران می بری
گاه یاد بضعه ات می افتی و
زیر لب نام خراسان می بری
می رسد روزی که خود می آیی و
یوسف ما را به کنعان می بری
ای سحر خیز مدینه العجل
ای شفای زخم سینه العجل
ای سرای چشم هایت با صفا
امتداد چشم هایت تا خدا
غار تاریک مرا روشن کنید
مرده ام در بین این ظلمت سرا
لیله المحیای شب های حسین
ای رسول گریه های کربلا
کاروان سمت محرم می رود
کاش من هم جا نمانم از شما
از همان سر نیزه ای که می چکید
خون تازه روی خاک کوچه ها
سنگ ها آمد... سری افتاد وای
خواهری می گشت زیر دست و پا
یک گلی گم کرده بود ای وای من
عمه شد آن جا کبود ای وای من
🔸شاعر:
#رحمان_نوازنی
_______________________________
#رسول_اکرم #مبعث
باران ز دل ابر منظم که می افتد
تسبیح الهی ست دمادم که می افتد
یک قطره علی گوید و یک قطره محمد
باران به تن باغچه نم نم که می افتد
چون برگ درختی ست به پاییز دل من
در زیر قدم های تو کم کم که می افتد
در رتبه نشد چون عرق گریه کنانت
از دیده ی گل قطره ی شبنم که می افتد
خشنودی حق است به صوت صلواتت
وقتی که جلی باشد و درهم که می افتد
وقتی که تو گفتی همه جا،ذکر علی را؛
می گوید و پا می شود آدم که می افتد
تنظیم شود با صلواتی و به ذکرت؛
بالا برود یکسره قندم که می افتد
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
___________________
#رسول_اکرم #مبعث
زمین به لرزه درآمد،شکست کنگره ها
رها شدند خلایق ز بند سیطره ها
شبی که آتش آتشکده فروکش کرد
شبی که خاتمه می یافت رقص دایره ها
صدای همهمه ی موبدان زرتشتی
هنوز مانده به گوش تمام شب پره ها
شب ولادت فرخنده ی بهاری سبز
شب وفات زمستان سرد دلهره ها
دوباره نور و طراوت به خانه ها آمد
نسیم آمد و وا شد تمام پنجره ها
جهان به یُمن حضورش،بهشتی از برکات
نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات
ستاره ها به نگاهی شدند سلمانش
منجمانِ مسلمانِ برق چشمانش
از انبیاء الهی که رفته تا معراج؟
به غیر از او که ملائک شدند حیرانش
مقام بندگی اش را کسی نمی داند
پیمبران اولوالعزم ماتِ ایمانش
بساط ذکر سماوات را به هم می ریخت
نماز نیمه شب و شور صوت قرآنش
اویس های قرن را ندیده عاشق کرد
تبسم لبِ داوودیِ غزل خوانش
شفیع روز جزا گشت وحضرت حق داد
به دستِ پاک محمد کلید رضوانش
امیر و قافله سالارکاروانِ نجات
نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات
مسیح مکه شد و نبض مرده را جان داد
به مرگ دخترکان قبیله پایان داد
خرافه های عرب را اسیر حکمت کرد
به جای تیغ جهالت،به عشق میدان داد
نمازشکر سپیدارها چه دیدن داشت!
همان شبی که سپیده اذان باران داد
نبی ست پیر خرابات و ساقی اش حیدر
در ابتدا به علی او شراب عرفان داد
تبسمش به کسی چون بلال عزت داد
مسیر اصلی دین را نشانِ انسان داد
چه قدر فاصله مان تا بهشت کمتر شد!
برات مردم ری را به دست سلمان داد
شب تجلی مهتاب روشن عرصات
نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات
کبوترم نشدم، تا کبوترش باشم
دخیل گنبد سبز و مطهرش باشم
زمان نداد اجازه، که مشقِ عشق کنم
غلام مسئله آموز منبرش باشم
چه قدر دیر رسیدم سرِ قرارِ وصال!
چه شد؟نخواست که عمار محضرش باشم
قبول، شیعه ی خوبی نبوده ام اصلاً
نشد که حلقه به گوش برادرش باشم
خدا کند که مرا از قلم نیندازد
بهشت مستِ مِی جام کوثرش باشم
به حال و روز خودم فکر می کنم، انگار
قرار بوده که گریانِ دخترش باشم
شب گرفتن برگِ زیارت عتبات
نثار مقدم پُر خیر و برکتش صلوات
🔸شاعر:
#وحید_قاسمی
_______________________________
#رسول_اکرم #مبعث
چو بر اریکه سوار آن یگانه فارس شد
پیاده یوسف و یعقوب و نوح و یونس شد
بزرگ مکتب توحید را مؤسس شد
« ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد»
قدم نهاد به خاک احمد فرشته سرشت
گرفت گلشن هستی طراوتی چو بهشت
به مزرع دل عشاق تخم عاطفه کشت
«نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرٌس شد»
بسوی او زده پر مرغ فکرت اُدبا
به خوی او گرویده بُتان پاک قبا
ز روی او شده شرمنده مهر و مه عجبا
«ببوی او دل بیمار عاشقان چو صبا
فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد»
یگانه گوهر گنجینۀ طریقت اوست
امیر کشور عشق است و دولتش نیکوست
شکوه معجزه را بنگر و مگو جادوست
«بصدر مِصطَبَه ام می کشاند اکنون دوست
گدای شهر نگه کن که میر مجلس شد»
به بام عرش، ملائک زدند پرچم نور
شد از تجلّی او چشم بت پرستان کور
بگو به غصّه و غم دور باش از ما دور
«طربسرای محبت کنون شود معمور
که طاق ابروی یار منَش مهندس شد»
دهد منادی غیب از فراز عرش ندا
رسید مظهر حق رکن دین و میر هدا
به پاس مقدمش ای جرعه نوش پاک ردا
«لب از ترشّح می پاک کن برای خدا
که خاطرم به هزاران گنه موسوس شد»
بیا بنازمت ای شهسوار عرصه ی جود
بخوان ترانه ی پرشور حمد یا محمود
تو در قیام و ملائک به سجده اند و قعود
«کرشمه ی تو شرابی به عاشقان پیمود
که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد»
فرشته آمد و بگریخت دیو با خواری
به جمع دلشدگان مژده داد و دلداری
شدم به رغم رقیبان غلام درباری
«چو زر عزیز وجودست نظم من آری
قبول دولتیان کیمیای این مس شد»
چه بیم ث شد و دل ز شوق وحدت نو
«خیال آب خضِر بست و جام کیخسرو
به جرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد»
به عاشقان خبر وصل دوست برسانید
سرود گرم محبت ز نای جان خوانید
به مقدمش چو «کلامی» گلی بیفشانید
«ز راه میکده یاران عنان بگردانید
چرا که «حافظ» از این راه رفت و مُفلس شد
🔸شاعر:
#استاد_کلامی_زنجانی
________________________
#رسول_اکرم #مبعث
دل ربودن از تمام خلق عالم کار توست
ای طیب درد مندان! عالمی بیمار توست
از همان اول که پا در عرصه دنیا زدی
حامل وحی خدا همراه و خدمتکار توست
بی گمان قبل از چهل سال عالمی مست تو شد
تا قیامت خمرهی انگورها سرشار توست
قلب می گیری به جایش حب زهرا می دهی
عشق با ارزش ترین کالای در بازار توست
آینه تکثیر کردی تا خدا را بشنویم
سیزده آیینه حق تکرار در تکرار توست
در احد ثابت شد آنکه در میان معرکه
در نرفت و ماند و زخمی شد، به واقع یار توست
یاعلی و یاعلی و یاعلی و یاعلی
اسم اعظم در میان غالب اذکار توست
🔸شاعر:
#ایمان_کریمی
____________________
#رسول_اکرم #مبعث
خواندیم به هر شاخه نباتی متبرک
از صورتِ قرآن کلماتی متبرک
اعجازِ محمّد(ص) کند این بزم چه زیبا
قلبِ همه را با صلواتی متبرک
#هستی_محرابی
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────————
#رسول_اکرم #بصیرت #مبعث
.
نه اینکه سوره ابوطالب است و آیه علی ست
چنانکه قبل علی بوده مبتدای علی ست
همین که لب به سخن باز می کند انگار
هِجا هِجای نبی و صدا صدای علی ست
به استناد حدیث،او پدربزرگ همه است
فقط به خاطر این که پدر برای علی ست
به استناد به اصلاب شامخه،انگار
دلیل پاکی او نیز در ازای علی ست
پدر که جای خودش،جنتش شده تضمین
به روز حشر هر آنکس که آشنای علی ست
بریده باد زبانش کسی که مُشرک گفت؛
به آنکه حد پرستیدنش خدای علی ست
رضایت پسرش در رضایت پدر است
رضای حضرت حق هم که در رضای علی ست
چنانکه بردن نامش گره گشای همه ست
دعا به حق پدر هم گره گشای علی ست
شب مَبیت به بستر،غدیر بر منبر
علی به جای نبی و نبی به جای علی ست
نگو بهشت که عرش است زیر نعلینش
به روی دوش نبی چون که رد پای علی ست
🔸شاعر:
#مهدی_رحیمی
_______________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#رسول_اکرم #مبعث
تنزیلِ آیات است یا باران گرفته؟
از بارش اشکت زمین هم جان گرفته
ای «رحمتٌ للعالمین»! روح تو انگار
آیینه رو در روی «الرحمن» گرف ته
.
«إقرأ» که از تو عشق ـ اِی خط نانوشته! ـ
سرمشقهای «عَلَّمَ الانسان» گرفته
.
«الیوم اَکمَلتُ لَکُم» یعنی که انگار
کار تو هم خاتم! به خُم پایان گرفته
پیمانه از دست علی پر کن محمد!
یادت که میآید؟ خدا پیمان گرفته
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
_________________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#رسول_اکرم #بصیرت #مبعث
این بار آمدم ز دل و جان بخوانمت
پر شور آمدم که فراوان بخوانمت
از جای جای سوره ی انسان بخوانمت
رخصت بده طراوت باران بخوانمت
یا ایّها الرسول سر و جان فدای تو
این خسته ی غریب بیابان فدای تو
من آمدم شکوه سراسر بخوانمت
این بار آمدم که مکرر بخوانمت
عیبم نکن قیامت دیگر بخوانمت
با حشر و دهر و واقعه، محشر بخوانمت
تا کور گردد آن که نبیند شکوه تو
اسلام این تمامت فتح الفتوح تو
عالم سزاست یکسره ارزانی ات شود
دریا به جوش آید و طوفانی ات شود
افتد حرا به لکنت و حیرانی ات شود
دنیا بنا شده ست که نورانی ات شود
باید برای گفتن نامت وضو گرفت
نام تو برده ایم و دهان عطر «او» گرفت
حالا تمام عرش خدا زیر پای توست
جبریل محو قامت و قدّ رسای توست
با خنده ای زمین و زمان مبتلای توست
هفت آسمان برای تو و «هل اتی»ی توست
با آن زبان ناز بخوان با امین وحی
لختی بخند روی جهان، نازنین وحی!
جبریل کرده با کلماتش منوّرت
آورده کهکشان خدا را برابرت
روحی دمیده در تو و کرده ست محشرت
دیدند یک نظر همه آن جا «پیمبر»ت
پیغمبری که کون و مکان پرده دار اوست
حقّا که آسمان و زمین بر مدار اوست
از بهرت آفریده خداوند گوهری
درّی گرانبها و چه دُردانه همسری
از آسیه و مریم و هاجر مصوّری
مستوره ی عفافی و روح مطهّری
اصلاً خدا به شکل مَلَک آفریده اش
مهر تو خورده است به پهنای دیده اش
او لایق است مادر کوثر بخوانمش
از حوریان سزاست که بهتر بخوانمش
با مادر مسیح برابر بخوانمش
رخصت چنان بده که فراتر بخوانمش
تادیده است روی تورا در مقابلش
پر گشت از تو شعب ابی طالب دلش
حالا زمان آن شده تا افسرت دهند
از چشمه سار نور خدا ساغرت دهند
عنوان ناب آخرین پیغمبرت دهند
آن گاه با عنایت او کوثرت دهند
یعنی جمال حضرت جان است فاطمه
دیباچه ی فروغ جهان است فاطمه
🔸شاعر:
#علی_کفشگر
_______________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#رسول_اکرم #بصیرت #مبعث
مسلمانیم امّا آه از ،اینگونه مسلمانی
نصیب ما نشد غیر از پریشانی پریشانی
ندانستیم از اسلام جز نفرین و جز نفرت
نفهمیدیم از دین خدا غیر از رجزخوانی
چنان بیگانگان از هم جدا افتاده اند امروز
-به مکر نابرادرها- برادرهای ایمانی
برادرجان! بدان یوسف عزیز مصر خواهد شد
اگرچه چند روزی هم شود در چاه زندانی
مبادا تا برادر را درون چاه اندازیم
«یهودا» که ندارد سرنوشتی جز پشیمانی
قدم بردار با ما در صراط المستقیم اکنون
که از پایان این بیراهه ها چیزی نمی دانی
صدایی از حرا می آید اینک، گوش بسپارید:
«مسلمانان! مسلمانان! مسلمانی! مسلمانی!» *
🔸شاعر:
#محمد_میرزایی
_______________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#رسول_اکرم #مبعث
دلدار تویی ، عشق تویی حضرت احمد(ص)
پایان رسل ، ختم کلامی تو محمد(ص)
ویران ز قدم های تو شد جهل و خرافه
مدیون تو شد هر که کندبهر خدا حمد
نورت ز ازل تا به ابد هست به عالم
ای خسرو خوبان که به عالم شده سرمد
مبهوت کمالت شده اند جمله خلایق
وقتی که خدا خود ز در وصف تو آمد
در روز جزا چشم امیدم به تو باشد
زیراکه تویی بر همه ی خلق سرآمد
🔸شاعر:
#الهام_نجفی
_______________________
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————
#مبعث
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام
بوی صلوات میدهد دستانم
از بس که گل محمدی کاشتهام
#سعید_بیابانکی
╭┅──────——————─
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️
╰┅────────—————