غزل ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
#دهه_کرامت
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
نفس به سینه ام اینبار پر تلاطم شد
رواق در نظرم ناگهان تجسم شد
خبر رسید که از ره کریمه آمده است
دلم هوای حرم کرد و راهی قم شد
به محض اینکه رسیدم به خطه ی خورشید
تمام چهره ی من غرق در تبسم شد
و هر دو دست ادب را به سینه بنهادم
سلام دادم و این سینه وقف خانم شد
ولحظه لحظه به روی لب همه زوار
نوای فاطمــه یا فاطمـــــه ترنم شد
میان صحن و سرایش اُبُهَّتی دارد
که ذکر راز و نیاز و دعای من گم شد
بهشت حضرت معصومه را ببین که چقدر
شبیه بارگـــــه آفِتـــاب هشتـــم شد
خوش آمدی به جهان ای بهار قلب رضا
تولـــــدت مبارک قـــــرار قلب رضا
#علی_اصغر_رفیعی
درگاه شاعرانروضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
۲۳ تیر ۱۳۹۷
۲۳ تیر ۱۳۹۷
۲۳ تیر ۱۳۹۷
#حضرت_معصومه #مدح_حضرت_معصومه
میزبان است در این صحن ، برادر حتما
چون که وابسته به جانش شده خواهر حتما
مهربانند در و کوچه و مردم چون که
هست یه گوشهٔ آن مرقدِ مادر حتما
با وجود تو شده خانهٔ قم هشت بهشت
که درِ هشتم آن بوده برادر حتما
شعر هم دست به سینه دمِ در چون پروین
می شود خادمِ این صحنِ مطهر حتما
نمکٍ سفرهٔ ما از کرمت می آید
شده ام ریزه خورِ خوانِ مُقَدَّر حتما
آسمان تکیه به این گنبد نورانی کرد
می شود عرش به این جلوه منور حتما
زائران از حرمت تحفه به مشهد بردند
یک دل سوخته و دیدهٔ مضطر، حتما
عاشقان یار همین جاست کجا می گردید
اشفعی لی ، شده این راه میسر حتما
آنکه در جنتِ حق اذنِ شفاعت دارد
هست بنتِ خَلَفِ موسی جعفر حتما
شامِ آدینهٔ این صحن، اگر دلگیر است
می رسد موعدِ آن صبحِ مقرر حتما
🔸شاعر:
#علی_یوسفی
________________________________
درگاه شاعرانروضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
۲۴ تیر ۱۳۹۷
#حضرت_معصومه #مدح_حضرت_معصومه
ساقۀ یاسی و از سلسله ساداتی
شافع منتظران، پشت در جنّاتی
سورۀ کوثر اگر شأن نزولش زهراست
شک ندارم که تو تفسیر همان آیاتی
ایستادی دم در بانوی زائر پرور
منتظر تا که بر آورده کنی حاجاتی
لب دریای مصیبت زدگان، فانوسی
در شب تیرۀ حیرت زدگان، مشکاتی
ملک جَم از برکات تو به کف جام گرفت
شوره زار قم از الطاف تو شد میقاتی
دیر گاهی است جسارت نشود مِهر شما
زده بر ضدّ دلم دست به اقداماتی
دل من مثل همان کفتر چاهی شده که
آرزو داشته در صحن حرم ساعاتی
بپرد پر بزند دانه بچیند با عشق
یا طواف تو کند با حرکاتی ذاتی
بنده ات آمده و اذن دخولش غزلی است
بی ادب نیست، نیاموخته تشریفاتی
پیش از این گر نسروده ز شما بانو جان
تو ببخشای بر او، داشته معذوراتی
اشک نگذاشت که تا وصف جمال تو کنم
تو بگو از چه بگویم منِ احساساتی
🔸شاعر:
#عباس_احمدی
_______________________________
درگاه شاعرانروضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
۲۴ تیر ۱۳۹۷
۲۴ تیر ۱۳۹۷
#حضرت_معصومه #مدح_حضرت_معصومه
هدایت میوزد از مکتب توحید چشمانت
خدا را شکر بانو گشته ام امشب مسلمانت
بشارت میرسد بر من طلوعی میکند روشن
سحر از مشرق آیینهها خورشید چشمانت
ترنم میکنم امشب تبسمهای نورت را
به شوق وصف نور توشدم بانو غزلخوانت
تو نور عصمت هفتم گواه هشتمین مهری
زمین آیینه ی عشقت فلک آیینه گردانت
اگر معصومه ی مهرت بخندد بر شب هستی
چو قلب قم شود بانودل خلقت چراغانت
تبسم کن به زیبایی که مهری عالم آرایی
بُود نورت اهورایی دل آیینه حیرانت
نسیم کوثر فطرت سحاب رحمت عصمت !
مرا خیس کرامت کن شبی در زیر بارانت
قسم بر لیلة القدری که قرآن تو نازل شد
تو نوری از خدا هستی خدا باشد ثنا خوانت
شمیم جلوه زار «هو»تو هستی از خدا گلبو
شبی میآیم ای بانو به گلگشت گلستانت
زیارت میکنم عاشق کرامات نگاهت را
دو رکعت نور میخوانم سحر در صحن چشمانت
ز دنیا من نمی خواهم به جز سرمایه ی مهرت
نظر هرگز نمی دوزم مگر بر دست احسانت
نخواهم کرد من بیعت مگر با ضامن نورت
مُرید کس نخواهم شد مگر پیر خراسانت
طلوع نو بهار تو مبارک باد بر هستی
تو ای معصومه ی زهرا ! جهان بادا گل افشانت
🔸شاعر:
#رضا_اسماعیلی
________________________________
درگاه شاعرانروضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
۲۴ تیر ۱۳۹۷
#حضرت_معصومه #مدح_حضرت_معصومه
در شان و مقام، به که دختر باشد
معصومه شده است تا که خواهر باشد
مانده است به مشهد برود یا شیراز
قم ماند که بین دو برادر باشد
مانند کبوتری که بالش خسته است
بیمار شده است و از پریدن خسته است
تا قم به هزار زحمت آمد از بس
خواهر به برادران خود وابسته است
یک روز عجیب محترم خواهم شد
محبوب ترین خاک عجم خواهم شد
معصومه به قم اگر نگاهم بکند
من کاشی سر در حرم خواهم شد
🔸شاعر:
#محسن_ناصحی
________________________________
درگاه شاعرانروضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
۲۴ تیر ۱۳۹۷
#حضرت_معصومه #ولادت_حضرت_معصومه
روزی طبع مرابازکرامت کرده
آنکه همواره به این سینه عنایت کرده
ازخودش دم زده در شعر قیامت کرده
باز هم ازکرم فاطمه ی معصومه
دل من شد حرم فاطمه ی معصومه
چقدر شهر قم امروز مسافردارد
چقدر کوچه به سمت حرم عابر دارد
وه که اینجا چقدر فاطمه زائر دارد
حرم مادر سادات همین است اینجا
قم نگو، بلکه بگو شهر مدینه است اینجا
باز هم نور بهشتی خدا تابیده
خاتم از سدره ی حق کوثر دیگر چیده
این گلابی که خدا بر سر ما پاشیده
عطرش از باغ وجود گل حورا آمد
ید بیضاست که در خانه موسا آمد
دختر صوم و دعا، حضرت معصومه سلام
خواهر صبر و رضا، حضرت معصومه سلام
عمه ی جود و عطا، حضرت معصومه سلام
ای کریمه سند حوزه و دین هستی تو
بخدا شافعه ی اهل زمین هستی تو
با تو ثابت شده دیدار رضا قیمتی است
یک نظر بر گل رخسار رضا قیمتی است
بذل جان در سر بازار رضا قیمتی است
هر چه دارم همه از آل محمد دارم
شکر، در کشور ایران قم و مشهد دارم
به دلم آینه بندان حرم شوکت داد
ای کریمه کرمت بود به ما بهجت داد
قم ز لطف تو به ایران چقدر عزت داد
تا در ایران علم نهضت روح الله است
دست کفار به سمت حرمت کوتاه است
ای که تو عمه سادات شدی چون زینب
باعث فخر و مباهات شدی چون زینب
یک تنه فاطمه مرآت شدی چون زینب
کاش زینب حرمش چون تو در این میهن بود
نزد ما گنبدش از هر خطری ایمن بود
عمه ات زینب کبری چقدر غم دیده
بی برادر که شده از همگان رنجیده
دشمنش وقت اسارت به غمش خندیده
جای داردکه بمیرند تمام عالم
دختر فاطمه و هلهله ی نامحرم
🔸شاعر :
#امیر_عظیمی
________________________________
درگاه شاعرانروضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
۲۴ تیر ۱۳۹۷
#حضرت_معصومه #مدح_حضرت_معصومه
این شهرِ بسته بی گمان خالی ز روزن نیست
نه! این کویرِ تَف زده بی باغ و گلشن نیست
از شاعری بویی نبرده آن که می گوید
یا حضرت معصومه گفتن شعر گفتن نیست
شاعرشدم دیدم صدای سینه ام بعداز...
میدانِ هفتاد و دوتن جز ((تن تَتَن تن)) نیست
من بیمه ی آبِ قُمَم ، هستم نمک گیرت
جز دِینِ تو حرزی دگر بر گردنِ من نیست
حتی اگر بد ، هر کسی رو زد به دامانت
من حق ندارم که بگویم پاکدامن نیست
دیدم خودم حتی بزرگان در حریم تو
(مِن مِن) کُنان گفتند اینجا جای (مَن مَن) نیست
از کاج های شهرمان هم کمترم وقتی
از داغِ تو کلِ تنم لبریزِ سوزن نیست
یک سوی شهرِ من طلا ، یک سوش فیروزه
در سینه ی ما ثروتی جز این دو معدن نیست
در شهرِ خُشکی که ریا خاموشمان کرده ست
بی گنبدِ نورانی ات تکلیف روشن نیست
شهرم ندارد دلخوشی ، شُکرِ خدا هستی
بی این حرم یک لحظه هم قم جای ماندن نیست...!
🔸شاعر:
#محسن_کاویانی
________________________________
درگاه شاعرانروضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
۲۴ تیر ۱۳۹۷
۲۴ تیر ۱۳۹۷
#حضرت_معصومه #مدح_حضرت_معصومه
عُمری غُبارِ حضرتِ معصومهایم ما
تا در جوارِ حضرتِ معصومهایم ما
هرچند بارِ حضرتِ معصومهایم ما
در سایهسارِ حضرتِ معصومهایم ما
اهلِ دیارِ حضرتِ معصومهایم ما
ای آرزویِ پنجره فولاد آمدیم
ای قبلهگاهِ طاقِ گوهرشاد آمدیم
بر خاک بوسه داده و بر باد آمدیم
بابُالجَواد حاجتِ ما داد آمدیم
حالا کنارِ حضرتِ معصومهایم ما
تا نور میدَمی به تمامِ چراغها
رَد میشویم مثل نسیم از رواقها
معراج میرویم به دوش بُراقها
فریاد میشویم از این اشتیاقها
دل بی قرارِ حضرتِ معصومهایم ما
ما را که عُمرِ نوح دَمی نیست پیشِ تو
ما گَشتهایم هیچ غَمی نیست پیشِ تو
شاه و گدا زیر و بَمی نیست پیشِ تو
یادِ بهشت جُرمِ کَمی نیست پیشِ تو
مَحوِ بهارِ حضرتِ معصومهایم ما
روحُ الاَمین که حاجِبِ دولتسَرایِ توست
از خادمانِ کعبهیِ دارالشفایِ توست
تو کیستی که صحنِ رضا در هوایِ توست
ایوان طلا هواییِ گنبد طلایِ توست
شُکرَش دُچارِ حضرت معصومهایم ما
با لطفِ مادرانهات اِحیا شدیم شُکر
بِرکه نَه ، رود نَه ، دریا شدیم شُکر
مولا نگاه کرده و آقا شدیم شُکر
ذُریههای حضرت زهرا شُدیم شُکر
ایل و تبارِ حضرتِ معصومهایم ما
بانو ! اگر چه پیش تو خِشتِ مُحَقَریم
از خِشتهایِ خانهیِ موسی بنِ جعفَریم
عُمریست از کنارِ شما لُقمه میبریم
از صحنِ جامع آمدهایم و کبوتریم
سُجده گذارِ حضرتِ معصومهایم ما
ما را نشان گرفت اگرچه مَلالِ غَم
هرچند پُر شده همهجا قیل و قالِ غَم
ما را گِره زدند به پَرهایِ بالِ غَم
ما را گِره زدند ولی بی خیالِ غَم
تا خاکسارِ حضرتِ معصومه ایم ما
تا سر سپردهی عَلَم زینبیهایم
سر میدهیم و مَردِ غَمِ زینبیهایم
ما از غبارِ محترمِ زینبیهایم
ما کُشته مُردهیِ حرمِ زینبیهایم
چون ذوالفقارِ حضرتِ معصومهایم ما
🔸شاعر :
#حسن_لطفی
_______________________________
درگاه شاعرانروضه نشینان 👇
https://eitaa.com/rozeneshinan
۲۴ تیر ۱۳۹۷