eitaa logo
🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
2.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
401 ویدیو
68 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5796425808994108073.mp3
7.54M
یا رقیه ( اشعار و سبک های رضا نصابی ): هدیه به حضرت زهرا صلوات شور مقتل حضرت زهرا خونمون پر شده از دود وای وای مادرم تو دست و پا بود وای وای شعر رضا نصابی به نفس کربلایی. مجتبی. چوپانی
۱۳ آذر ۱۴۰۲
4_5855234567090209019.mp3
5.66M
‍ هدیه به امام حسین ع صلوات شور امام حسین احساسی شعر و سبک رضا نصابی به نفس اقایان کربلایی محمد باقری حاج مهدی یعقوبی بدم خودم میدونم اربابم ولی واسه زیارت بی تابم جون رقیه من و دریابم ۳ رویامه دیدن کربلا دیدنه شش گوشه تو اقا دیدنه گنبد باصفا حسین غریب مادر.     غریب مادر بدم ولی شمارو دوست دارم هر جا باشه اسم تو می بارم به دام عشقت اقا گرفتارم ۳ رویامه جون دادن توحرم وقتی که اسم تو میبرم بکشی دست تو بر سرم حسین غریب مادر.    غریب مادر بدم ولی دل من و بردی بدی دیدی به روم نیووردی خیلی تو اقا غم من و خردی۳ رویامه جون دادن زیر پات باشن دورو برم زائرات خاکم کنن من و کربلات حسین غریب مادر.    غریب مادر رضا نصابی
۱۳ آذر ۱۴۰۲
4_495636322560508063.mp3
8.86M
باشه فردا. هدیه به حضرت زینب صلوات اللهم و صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم شور احساسی حضرت زهرا موهای زینب و چند روزه که شونه نکردی چند روزه مادرم میشه کار خونه نکردی شعر و سبک رضا نصابی به نفس علی مردانی
۱۳ آذر ۱۴۰۲
4_495636322560509373.mp3
9.13M
هدیه به حضرت زینب صلوات اللهم و صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم شور احساسی حضرت زهرا موهای زینب و چند روزه که شونه نکردی چند روزه مادرم میشه کار خونه نکردی شعر و سبک رضا نصابی به نفس علی مردانی
۱۳ آذر ۱۴۰۲
4_5873097052606431290.mp3
6.06M
هدیه به حضرت زهرا صلوات شور احساسی زیبا پیشم بمون ای همسر قامت کمون پیشم بمون شعر و سبک رضا نصابی به نفس کربلایی علی مردانی
۱۳ آذر ۱۴۰۲
✅ کلاس آموزش مداحی ❤️با حضور اساتید برجسته کشوری❤️ 👌حاج علی انسانی 👌حاج محمد جواهری فکور 👌حاج سعید نسیمی 👌حاج ماشاءالله عابدی 👌حاج مرتضی طاهری 👌حاج مصطفی خرسندی
۱۳ آذر ۱۴۰۲
گیرم آتش به جفا، در که نباید می سوخت آشیان سوخت ، کبوتر که نباید می سوخت آتش اینبار گلستان نشد انگار ولی باغ و بستان پبمبر که نباید می سوخت کینه دارند اگر مردم شهر از پدرم وسط حادثه مادر که نباید می سوخت آتش افتاد در این مزرعه، گندمها سوخت همه ی حاصل حیدر که نباید می سوخت زیر خاکستر در شعله گرفت آتش باز خیمه ها سوخته ،معجر که نباید می سوخت ظهر اگر سوخت برادر وسط معرکه ، عصر چادر خاکی خواهر که نباید می سوخت . از تنور آمده بابا وسط تشت ، ولی اینقدر هم دل دختر که نباید می سوخت نه فقط شمع نه پروانه که در این آتش سوخت از غصه دل هرکه نباید می سوخت 🔸شاعر: ====================== @rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
۱۵ آذر ۱۴۰۲
خانه تاریک شد و بر در خانه شرر است جلوی یک زن مظلومه هزاران نفر است! کاش لولای در از سمت دگر باز شود! در اگر باز به داخل بشود دردسر است.. اتش! از در نرو بالا!دم در فاطمه است... حرمتش را تو نگه دار!ببین خون جگر است.. دخت پیغمبرتان است!مراعات کنید میزند فاطمه را هرکه در این دورو بر است.. آه مسمار حیا کن!سوی پهلوش مرو! صبر کن صبر !علی چشم براه پسر است فضه چادر برسان فاطمه افتاد زمین کمکش کن!همه هستی من در خطر است قنفذ اینقدر نخند!این که زدی یک زن بود تو نگفتی بخودت سوخته و بی سپر  است؟! باز برخواسته و پشت علی می آید هرچه او را بزنی پای علی بی اثر است 🔸شاعر: ====================== @rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
۱۵ آذر ۱۴۰۲
ای روزگار چند صباحی به کام باش بر زخم ما به جای نمک التیام باش جمعیتی رسید ز دارالنّفاق شهر روح الامین مراقب دارالسّلام باش فریاد بی طهارت نامحترم خموش پشت در است طاهره با احترام باش این هیزم از کدام جهنم رسیده است ای در مسوز مثل دلم، با دوام باش اینجا
خلیله” در وسط شعله مانده است 
یا نار بهر فاطمه 
برداً سلام” باش ای آهنی که کوره ی هیزم چشیده ای دور از محل بوسه ی خیرالانام باش حالا که داستان فدک ناتمام ماند ای شعر پس تو هم غزلی ناتمام باش 🔸شاعر: ====================== @rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
۱۵ آذر ۱۴۰۲
فقط نورست باطن نور ظاهر نور مظهر ، نور که نامش نور رسمش نور چادر نور معجر نور حجاب انداخته خورشید اما می درخشد باز که تنها زهره ی زهراست را در خاک زیور نور همیشه جلوی حقّ ست که درحال تکثیرست یقین کورست هر کس گفته باشد هست ابتر نور به نور اوست می بینند مردم نیت خود را و آن چیزی که محشر را کند روشن، سراسر نور همه دیدند ماهِ نیمه پنهان ، ماهِ خونین نه دگر سرخ ست بر رخساره ی زهرای اطهر ، نور چنان زخمی شده انگار که از جنگ برگشته شبح یعنی که افتاده ست زخمی بین بستر نور 🔸شاعر: ===================== @rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
۱۵ آذر ۱۴۰۲
وقتی نبود صحبت ما بود صحبتش وقتی نبود خلقت ما بود خلقتش عالم به درک کنه مقامش نمی رسد نائل به درک فضه بیاید نهایتش چادر نماز فاطمه شأنش نبوت است شأنی که برتر است ز نوح و نبوتش آن از نجابتش که گرفته ز کور رو رفته به جنگ چل نفر این از شجاعتش خانه به خانه منّت انصار را كشيد مانند کوه پشت علی بود غیرتش از سیلیِ به صورت زهرا گذر نکرد محشر درست كرد خداوند بابتش ماندم چگونه بر در خانه لگد زدند جبريل با اجازه می آمد به خدمتش تا گفت: ذابَ لَحمی عَلی... صِرتُ کَالخیال حال علی خراب شد از شرح حالتش تا دست او شکست غرور علی شکست کم میرود به خانه علی از خجالتش زهرا سپرد تشنه نماند لب حسين مانند چوب، خشک شد آخر وصيتش با بازوی شکسته ی خود دوخت پیروهن اما به دست شمر هدر رفت زحمتش 🔸شاعر: ====================== @rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
۱۵ آذر ۱۴۰۲
- چرا در سجده ات آرام و ساکت اشک می ریزی؟ گلم!پژمرده ای….انگار برگ رو به پاییزی قنوتت را که دیدم دستگیرم شد که در کوچه چه آمد برسرت خانم..چه اوضاع غم انگیزی به خانه باز می گردم به این امّید که دیگر تو در بستر نباشی و به استقبال برخیزی نه حرفی می زنی اصلا نه رویت را نشان میدی تمامش کن دگر خانم..حرفی..خنده ای..چیزی به واللهِ که پنهان نیست از من درد و رنج تو سه ماه و خورده ای با درد پهلویت گلاویزی نزن جارو بر این خانه بیا و استراحت کن تقاضا می کنم از کار با این بازوی بی جان بپرهیزی 🔸شاعر: ====================== @rozeneshinan درگاه شاعران روضه نشینان ⬆️ ╰┅────────————
۱۵ آذر ۱۴۰۲