هدایت شده از 🌱درگاه شاعران روضه نشینان🌱
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
کی می شود بیند بشر ، خیرالبشر را
آه ای سفر کرده بده پایان ، سفر را
عیسی مسیح من ! که باید جز تو بخشد
جان دوباره این جهان محتضر را
ایمان شده یک تکه آتش در کف دست
دنیا به قصد دین ما بسته کمر را
حق بی تو باطل گشته و باطل شده حق
دنیای بی صاحب نداند خیر و شر را
ما آمدیم هر وقت ، تو در باز کردی
تو آمدی هر وقت ما بستیم در را
العفو می گویی به جای تک تک ما
جای همه بیدار هستی هر سحر را
آقا به ما مثل گذشته باز گردان
آن حال خوش ، آن عاشقی ، آن چشم تر را
دست تمام اهل روضه می شود پر
امشب اگر گیری تو دست یک نفر را
بیچاره من ، بیچاره من ، من که ندیدم
یک بار هم در روضه ی مادر ، پسر را
بیچاره من ، بیچاره من ، من که نمردم
هر چه شنیدم روضه ی دیوار و در را
🔸شاعر:
#محمد_حسین_رحیمیان
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_6028260301021909230.mp3
10.19M
زمینه| ای غریبم شیب الخضیبم
بانوای| #کربلایی_مصطفی_مروانی
شعررضا نصابی. مجید. مراد زاده
جلسهی هفتگی مورخ ۱۶آذرماه ۱۴۰۲
توسل به حضرت صدیقهطاهره(س)
هیئت مکتب الزهرا ســلام الله علیها
#جلسه_روضه_هفتگی #آذر_ماه
.
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
10.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مقتل
شعررضا نصابی. مجید مراد زاده
به نفس : کربلایی محمدرضا اشرفی
هیئت حضرت علی اصغر (ع)عسگرآباد ورامین
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
24.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شور. پسر شبیب
شعرو سبک. رضا نصابی
به نفس : کربلایی محمدرضا اشرفی
هیئت حضرت علی اصغر( ع) عسکرآباد ورامین
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
6.mp3
16.49M
هدیه به امام حسن به حضرت زهرا صلوات
شور روضه
ای کاش
شعر . و سبک. رضا نصابی
به نفس. کربلایی. سجاد عینلو
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
2.mp3
5.79M
هدیه به امام حسین به امام حسن به امیر المومنین. شهدای کربلا. شهدای صدر اسلام صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
من بدم درسته اما دل که دارم
شعرو سبک رضا نصابی
به نفس. کربلایی. سجاد عینلو
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
6.mp3
14.33M
هدیه به حضرت ام کلثوم و حضرت زینب حضرت خدیجه حضرت رباب حضرت آمنه
صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
دارو نداره زینب
شعرو سبک رضا نصابی
یه نفس کربلایی. سجاد عینلو
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
4_5938526528559123514.mp3
739.5K
محمد امین امیری نیا
شور: رمز ایمان زهرا
شعرو سبک. رضا نصابی
هدایت شده از شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه
09129317823
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
✅یا رقیه
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
خبر رسید که افتاد آن درِ سنگین
و رد شد از روی در چند پیکرِ سنگین
سر مبارک او سخت خورد بر دیوار..
نشست پشت در خانه با سرِ سنگین
چهل نفر همه با هم زدند زهرا را..
یگانه رفت به پیکار لشکرِ سنگین
شکوه حوریه ی مرتضی علی افتاد!
چگونه پا شود از جاش با پرِ سنگین؟!
غروب یازدهم هر چه کرد آن خواهر
تکان نخورد تن این برادر سنگین
رگ بریده بریده به ما خبر داده..
که هست قتل حسین کار خنجرِ سنگین!
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
#حسین_قربانچه
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
خانه وقتی شعله شد دیگر نفهمیدم چهشد
گُر گرفت وقتی که آتش، در نفهمیدم چهشد
تا اراذل ریختند از کوچه باهم رویِ در
خاکِ عالم بر سرم، مادر نفهمیدم چهشد
تا که زیر دست و پا بودیم فهمیدم چهشد
تا که چشمم تار شد، دیگر نفهمیدم چهشد
چشمهایم واشد اما هیچکس خانه نبود
ردِ خونی بود ، نیلوفر نفهمیدم چهشد
میرسید از سمت مسجد نعره محکمتر بزن...
هرچه شد در کوچه شد ، بهتر نفهمیدم چهشد
روضه از در خواندم اما مجتبی از کوچه خواند:
بعد از آن سیلیِ دردآور نفهمیدم چهشد
دختر این خانه بودن کارِ من را سخت کرد
عاقبت بیکس شدم، آخر نفهمیدم چهشد
خوب شد خوردم زمین و چشمهایم تار شد
شمر وقتی رفت با خنجر، نفهمیدم چهشد
گرچه فهمیدم چه آمد بر سرِ هر پارهاش
آخرش انگشت و انگشتر نفهمیدم چهشد
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
======================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
روز روشن دختر شمس الضحا را میزدند
لیلةالقدر خدا را آشکارا میزدند
خانه زهرا سیه پوش رسول الله بود
خانه را سوزانده و صاحب عزا را میزدند
در زدن آداب دارد آن هم این در پس چرا
با لگد ، با پا در بیت الولا را میزدند
(زن زدن حتی زمان جاهلیت عار بود)
این مسلمان ها چرا خیرالنسا را میزدند
در میان قبر میلرزید پیغمبر تنش
بسکه بی رحمانه دخت مصطفی را میزدند
آن غلاف هرجا فرود آمد همانجا را شکست
کاش میدیدند اصلا که کجا را میزدند
دسته جمعی یک غریبی را زدن نامردی است
عده ای نامرد ناموس خدا را میزدند
این به نامردی زدنها کربلا تکرار شد
لشکری باهم غریب کربلا را میزدند
پیش چشم خواهران و دختران مضطرش
پیکر افتاده زیر دست و پا را میزدند
زجرکش کردند او را در میان قتلگاه
تا سرش میشد جدا آقای مارا میزدند
با سرِ نی تا دم مغرب پدر را میزدند
با تهِ نی بعد مغرب بچه ها را میزدند
آی مردم طفل سه ساله زدن دارد مگر
کاش ما بودیم در آن خیمه مارا میزدند
🔸شاعر:
#عبدالحسین_میرزایی
=====================
https://eitaa.com/rozeneshinan
درگاه شاعران روضه نشینان سروش⬇️